eitaa logo
شهدای مدافع حرم
911 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حامد هست✋ شهید حامد جوانی🌹 تاریخ تولد: ۲۶ / ۸ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت: ۴ / ۴ / ۱۳۹۴ محل تولد: آذربایجان محل شهادت: لاذقیه/ سوریه 🌹مادرش میگوید: ایام فاطمیه بود در مسجد روضه حضرت زهرا (س) را داشتیم،🏴حامد گفت: مادر یک نیتی دارم شما بروید استکان های چای را بشورید. و من به نیتش همینکار را انجام دادم🌷 او داوطلبانه به سوریه رفت.🕊️ در منطقه لاذقیه یک روستای شیعه‌نشین در محاصره تکفیری‌ها بوده و اوضاعش آنقدر وخیم بوده که حتی خود نظامی‌های سوری برای آزادی آنجا پیشقدم نمی‌شدند❌ اما حامد و چند نفر ازدوستانش به کمک مردم روستا می‌روند💙چون حامد متخصص توپ وموشک بود، توانسته بودند ضربه‌های مهلکی به تکفیری‌ها بزنند💥 و آنها را تا اندازه ای عقب برانند. اما آنها حامد را شناسایی کرده بودند و بالاخره او را از چهارطرف اسیر و با موشک زده بودند🖤 او روی خاک بدون دست🖤 بدون چشم🖤 و با یک تن پر از ترکش🖤 او از همان روز به کُما رفت.. او به شهید ابوالفضلی معروف شد.. در قسمتی از وصیت نامه اش نوشته بود: دوست دارم مانند حضرت ابوالفضل به شهادت برسم. و در دفترچه ای یک نقاشی را که مردی بدون دست و چشم بود ترسیم کرده بود🌹🖤 و او مطابق وصیت نامه و نقاشی اش به شهادت و به آرزویش رسید🕊️🕋 @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش منوچهر هست✋ 🖤🌹 شهید منوچهر شمس الدینی🌹 تاریخ تولد: ۵ / ۲ / ۱۳۴۳ تاریخ شهادت ۲ / ۱۲ / ۱۳۶۴ محل تولد: شهرستان رابر کرمان محل شهادت: اروند رود 🌹از زبان دوستش↓ من و منوچهر معمولا" نیمکت نشین اخر کلاس بودیم.معلم ما خانمی بود که بدون حجاب و با ظاهری نامناسب در کلاس حضور پیدا می کرد. چون شهید صدای خیلی قشنگ و رسا و دلنشین داشت،💫 معلم همیشه به او می گفت که کتاب را بخواند. منوچهر میگفت:شرطی دارد و آهسته به معلم گفت.خانم معلم ناراحت شد و قبول نکرد.❌چون شرطش با حجاب شدن معلم بود، و شهید هم دیگر هیچوقت کتاب نخواند.🌷 او با شهید محمد حسین یوسف الهی🌹 و چن تن دیگر، در عملیات والفجر۸ با انفجار راکت، شیمیایی شدند🖤 آنها به سختی با یک قایق از اروند گذشتند و وارد منطقه عملیاتی شدند هنوز چیزی نرفته بودند که حال شمس الدینی به هم میخورد چون اولین مشکلی که برای یک مصدوم شیمیایی پیش می آید تهوّع است🖤 او بر اثر انفجار راکت های شیمیایی تمامی سینه و ریه هایش حالتی سوخته پیدا میکند🖤 و بیمارستان برای او کاری نمیتواند انجام دهد🥀 منوچهر را برای درمان به آلمان میفرستند و او در هواپیما به محض رسیدن به آلمان تمام میکند 🖤و در آن لحظه شربت شهادت را مینوشد🕊️🕋 شهید منوچهر شمس الدینی شادی روحش صلوات💙🌹 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محسن هست✋ 💫 شهید محسن قوطاسلو🌹 تاریخ تولد:۷ / ۱۱ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱ / ۱۳۹۵ محل تولد: پاکدشت تهران محل شهادت: حلب/ سوریه 🌹از زبان دوستش←او پسری مهربان بود یک شب در بسیج پسر بچه ای در صف شر و شلوغ کاری میکرد او را تنبیه کردند❌ اما باز هم در صف شلوغ کرد❌ اینبار محسن جای آن پسر گفت من بودم✋🏻 و معذرت خواهی کرد آن شب محسن را خیلی تنبیه کردند و مسئولان نمیدانستند محسن تکاور ارتش هست و او مدام سینه خیز میرفت و تنبیه بدنی شد🥀 محسن این فداکاری را کرد فقط به خاطر اینکه اون پسر بیشتر از این اذیت نشه و از بسیج فاصله نگیره🌷. محسن خیلی روی اینکه کسی از بسیج فاصله نگیره تاکید داشت👌🏻و سر همین موضوع خیلی سختی و حرف شنید🥀او تصمیم به سوریه رفتن گرفت و آرزویش شهادت بود🕊️ و همیشه میگفت مطمئن باشید من شهید میشوم، خواب دیده ام و سند شهادتم امضا شده، خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود🕊️ عملیات سختی داشتیم، تا رسیدن نیروهای خودی محسن چندساعتی با نبرد تن به تن خط را به تنهایی نگه داشته بود🌷تا اینکه او را به شهادت رساندند. نیروهای دشمن بعد از شهادت محسن برای اطمینان از مرگ او، به او تیر خلاص زدند و تمام وسائلش را با خودشان بردند🖤در نهایت او در ۲۵ سالگی شربت شهادت را نوشید🕋🕊️ شهید محسن قوطاسلو شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حسین هست✋ 🖤 👆 شهید محمد حسین علم الهدی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۱۰ / ۱۳۵۹ محل تولد: اهواز محل شهادت: هویزه 🌹او زیر ذره‌بین ساواک بود. در سنین ۱۴ تا ۲۱ بارها او را زندانی و شکنجه دادند ؛ پس از مدتی خانواده موفق به دیدنش می‌شوند، وی در پاسخ به این‌که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»🌹 صدای قرآن و نماز جماعت توی بند بلند بود حسین رو گرفتند و شکنجه اش دادند🖤 اما یکبار هم اطلاعات رو لو نداد🌷 همرزمش میگوید← شب قبل از شهادتش میخواست بره حمام گفتیم تو این سرما فردا عملیات هست خاکی میشی!! زد زیر خنده و بعد آروم گفت فردا جای مهمتری میخوام برم. گفتیم کجا؟؟؟؟ گفت ملاقات خدا....🕊️ فردای آن روز عملیات نصر، عملیات سختی بود مرا به تانکی بستند که از روی پیکر مبارک حسین گذشت🖤 در صورتی که او هنوز جان داشت🖤 هر چند چفیه اش روی صورتش بود و نمیتوانست عذاب کشیدن مرا ببیند اما من صدای خرد شدن استخوان های حسین را شنیدم🖤 ): پیکر او در سال 1361، از روی قرآن و آرپیجی که در آخرین لحظات در کنارش بود شناسایی شد و پس از تشییع باشکوه در اهواز، در گلزار شهدای هویزه با ۲۲ سال سن به خاک سپرده شد.🕊️🕋 شهید سید محمد حسین علم الهدیٰ شادی روحش
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست✋ 🖤 شهید علی باکری🌹 تاریخ تولد: ۱۳۲۲ تاریخ شهادت: ۳۱ / ۱ / ۱۳۵۱ محل تولد: میاندوآب محل شهادت: دادگاه پهلوی 🌹مردی که ترک آذربایجان بود سه فرزند شهیدش، شهیدان علی باکری💫 حمید باکری💫 و مهدی باکری بود💫 هر سه در راه خدا به شهادت رسیدند🕊️،که جنازه هیچکدامشان برنگشت 🥀 و پدری ماند بدون هیچ سنگ قبری از فرزندانش🥀، فرزندانی که با خدا معامله کردند🕊️ هِمّت این باکری ها غارت و سودا نبود. بین این برادران از علی کمتر یاد میشود🌹🕊️ علی باکری در سال ۱۳۴۱ با رتبه ۱ در مهندسی شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول گردید و در سال ۱۳۴۵ با رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شده و بلافاصله پس از آن به تدریس در دانشگاه پرداخت.💫 علی در شهریور ۱۳۵۰ به دام ساواک افتاد و پس از شکنجه های فراوان🖤 در دادگاه نظامی پهلوی به اعدام محکوم، و حکمش اجرا شد و اعدام گردید🖤 پیکر او به دست ساواک تکه تکه شد و پیکرش را پس نداد🖤 بدون هیچ سنگ قبری،🥀 بدون هیچ اثری از او🥀و شهید برای همیشه مفقود الجسد ماند🕊️🕋 مجاهد شهید علی باکری شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علاء هست✋ 💫 شهید علاء حسن نجمه🌹 تاریخ تولد: ۱۷ / ۶ / ۱۳۷۱ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۷ / ۱۳۹۵ محل تولد: لبنان محل شهادت: سوریه 🌹یتیمی بود که برای خواهر و برادران یتیمش پدری می‌کرد.در کنار مادرش سرپرستی خواهر و سه برادرش را بر عهده داشت. 💫 به خاطر سیمای زیبایش بارها برای بازیگری در تلویزیون دعوت شده بود اما او راه و رسم دیگری در پیش گرفته بود؛ باید می‌رفت تا به گونه ای دیگر بدرخشد و ستاره باشد.💫 او داوطلبانه به حرم حضرت زینب(س) رفت🌷 آخرین نماز صبح «علاء نجمه» نماز وداع او بود، گویی دیگر دنیا برایش تنگ شده بود و فرصتی برای برآورده شدن آرزوی مادرش و دیدن او در لباس دامادی باقی نمانده بود🖤🌹 کسی فکر نمیکرد متنی را که در صفحه شخصی‌اش در فیسبوک نوشته است وداع آخر قبل از شهادتش باشد🕊️ او چند روز قبل از شهادتش نوشت: «اشک‌های جاری خود را آماده کنید». این جمله را درباره استقبال از عاشورای حسینی نگاشت🏴 «علاء» آماده شهادت بود، چه سخت بود وداع آخر مادر شهیدی که تنها آرزویش داماد کردن پسر یتیمش بود🎊 در حالیکه باید او را در لباس سفید و کفن بدرقه می‌کرد.🖤 او در ایام عزاداری اباعبدالله🏴 توسط تروریست های تکفیری به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️🕋 شهید علاء حسن نجمه شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ ➬ @mataleb_mazhabi313
سلام دوستان مهمون امروزمون حاج عباس هست✋ 🕊️ شهید عباس کریمی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۶ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳ محل تولد: قهرود/کاشان محل شهادت: عملیات بدر 🌹روستا بود و پدر و مادر و دختر شیر خواری که به سختی🥀 به دنیا آمده بود🌷 آخر مادر بدزا بود و نمیتوانست بچه ای را نگه دارد🥀 در بارداری، حال مادر و فرزند در خطر بود، پدر راهی کربلا شد به حرم حضرت عباس (ع) که رسید، دخیل بست و زار زد و خواهش کرد تا فرزند دیگری از خدا برایش بخواهد، آنقدر گفت و گفت که دیگر به دلش برات شد که خدا حاجتش را میدهد.🌺 مدتی بعد از بازگشتش، بانو باردار شد و بچه به دنیا آمد🌷پسر بود و سالم، پدر که فرزندش را هدیه حضرت عباس (ع) میدانست، نام عباس را برایش انتخاب کرد🌹 آن روزها او نمیدانست که سال ها بعد قرار است عباسش فرمانده ای باشد برای سپاهی که کارش دفاع از میهن است💫 و جانش را تقدیم پروردگارش میکند🕋 عباس در تمامی نبردها، سربازی لایق بود✨ او بعد از شهادت شهید حاج ابراهیم همت، فرماندهی لشگر 27 محمد رسول الله را بر عهده گرفته بود🌷 او در ۲۴ اسفند ۶۳ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش🖤 به شهادت رسید🕊️ پیکر غرق در خونش زمانی به تهران منتقل شد که تنها چند روز از سالگرد شهادت شهید همت میگذشت در نهایت او به دوستان شهیدش پیوست🕊️🕋 سردار شهید عباس کریمی شادی روحش صلوات💙🌹 @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش منصور هست✋ 🖤👆 شهید منصور مهدوی نیاکی🌹 تاریخ تولد: ۳ / ۱/ ۱۳۴۶ تاریخ شهادت:۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: آمل محل شهادت: ام الرصاص 🌹متولد ۳ فروردین 1346 است🌷 این غواص شهید اعزامی از لشکر 25 کربلا بود. قبل از او برادرش ناصر مهدوی نیاکی به شهادت رسیده بود🕊️ که پیکرش به آغوش مادرشان رسید. اما منصور←💫همرزمش میگوید←زمانی که ما به جزیره ام الرصاص رفتیم متوجه شدیم بچه هایی که جلو رفتند دشمنان آن ها را غافلگیر میکردند🥀 چون آن ها از ام الرصاص باید به سمت ام الباقی میرفتند و از داخل نیزار وارد شدند که غافلگیری دشمن باعث شهادت خیلی از بچه ها شد🖤 که دشمن یا انها را توی آب می انداختند یا روی آن ها آهک می ریختند که جسد تجزیه شود🖤 ،اودر عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید🕊️ با داغ سید ناصر و داغ در آغوش کشیدن سیدمنصور، پدر چشم از جهان فروبست🖤🥀 و بعد سینه مادر را 23 سال سوزاند و مادر همچون شمعی آن‌قدر سوخت تا خاموش شد؛🖤🥀 اما 5 سال پس از رحلت مادر، نام شهید منصور مهدوی نیاکی در بین 175 شهید غواص و خط‌شکن اروندرود درخشید و شناسایی شد. شهیدی که عکس پیکرش با دستان بسته در رسانه‌ها مشهور شده بود🖤 پس از 28 سال به وطن بازگشت🕊️ اما نه پدری بود نه مادری🥀 و در کنار مزار برادر شهیدش آرمید.🕊️🕋 شهید سید منصور مهدوی نیاکی شادی روحش صلوات💙🌹 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ثواب_نشر_مطالب_هدیه_به_امام_زمان_عج
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش رضا هست✋ متولد : 1367/4/20 محل تولد روستای دامرود بخش روداب شهرستان سبزوار تاریخ شهادت: 1394/7/25 محل شهادت حلب سوریه رضا دامرودی در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود، وی در مدرسه راهنمایی شمس آباد تحصیل نمود و برای تحصیل در رشته گیاه پزشکی در سال 1387به آموزشکده کشاورزی نیشابور رفت. پس از اخذ مدرک کاردانی، به دانشگاه جهاد دانشگاهی کاشمر رفت تا مدرک کارشناسی خود را اخذ نماید؛ در سال 1390 ازدواج نمود و پس از بیست روز به خدمت سربازی اعزام گردید؛ پس از پایان خدمت با خرید یک دستگاه خودرو سواری، مشغول امرار معاش گردید؛ بعد از گذشت مدتی فروشگاه سموم و دفع آفات کشاورزی در روداب دایر نمود و به خاطر اینکه در خانه ای استیجاری در سبزوار زندگی می کردند هر روز صبح از شهر سبزوار به روداب می آمد، در سال 93 خداوند دختری به ایشان هدیه نمود و نام او را نیایش نهاد، وی پس از عضویت بسیجی در گردان 22 امام حسین(ع) لشکرعملیاتی مردم پایه پنج نصر با مسئولیت تیربارچی مشغول خدمت گردید؛تا این که درغروب شنبه 25 مهر ماه 1394در نزدیکی شهر حلب کشور سوریه در دفاع از شیعیان بی پناه سوریه و عقیله بنی هاشم جانمان به فیض شهادت نائل آمدند. شهید رضا دامرودی شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مهدی هست✋   ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۰۲/۱۴ ◻️محل ولادت: گنبد کاووس ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶ ◻️محل شهادت: سوریه 🍃🌷ای شهید؛ از چشمانـت، از امتداد نگاه روشنت، می‌توان یافت، مسیر "شهادت " را ...😔 ✍ ◽️زمانی مهدی خبر ماموريتش به سوريه را مطرح كرد كه پلاک رزمندگی گرفته بود و من هم وقتی اصرار بيش از اندازه او را برای دفاع از حرم اهل بيت (ع) و شهادت در راه آنان ديدم، رضايت داده و او را به حضرت زينب (س) سپردم. ◽️زمانی هم كه خبر مجروح شدن او را شب قبل از اعلام رسمی خبر شهادتش، از پدرش شنيدم، ابتدا باور نداشتم و همان شب خواب ديدم كه جنازه‌ای را در مقابل من گذاشته‌اند و وقتی به جنازه نگاه كردم گفتم مهدی تو هستی مادر، كه از خواب بيدار شدم و چند ساعت بعد خبر شهادت او را به ما اعلام كردند. ◽️البته من و خانواده، شهادت او را باور نداشتيم، چون هنوز بيشتر از ۱۸ روز از اعزامش به كشور سوريه نمی‌گذشت كه خبر شهادت او را به ما دادند.🕊 شهید مهدی شکوری شادی روحش صلوات💙🌹 🌷🍃 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش داوود هست✋ ☑️ شهید داوود عابدی🌹 تاریخ تولد: ۷ / ۱ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۶۳ محل تولد: دخر آباد مزار: تهران محل شهادت: عملیات بدر 🌹همرزمش میگوید← داوود گفت می خوام دم آخری روضه مادرم زهرا(س) رو بخونم🏴یکی یکی بچه ها آمدند و دورمان جمع شدند💫 شاکی شدم و گفتم: «بابا، چه خبره؟ یواش‌تر. الان همه‌مون لو میریم.»❌ آخرش داوود شعری خواند، همه‌مان گریه کردیم🥀. به دلم افتاد داوود رفتنی است. واقعا آسمانی شده بود. از رخش پیدا بود.💫 نگاهش کردم. دیدم شانه‌اش رو از جیبش در آورد و موهایش رو شونه کرد گفتم: «داوود، انگار ملاقاتی داری؟؟.»💫 گفت: « سید امشب می خوام حقم رو بگیرم !»💫🕊️ دور و بر ساعت 12، تو سکوت کامل و به ستون راه افتادیم. پاهایم درد داشتو بچه ها از من دور تر شدند🥀 وقتی رسیدم دیدم چند نفر حلقه زدند دور یک نفر🥀 رفتم جلو و دیدم داوود است🥀 سر داوود روی قبضه بود و نمی توانست بلندش کند. فقط گفت: «یا علی، سید، دیدی من مسافر شدم؟»🕊️ گفتم:«سلام منو به مادرم فاطمه زهرا (س) برسون🌷، گفت منتظرتم سید💫.. بغلش کردم و ماچش کردم. او بلند شد دست به سینه گذاشت تعظیم کرد و بعد به شهادت رسید🕊️ او طی عملیات بدر بود که با تیری به پهلو🖤شربت شهادت را نوشید🕊️🕋 شهید داوود عابدی شادی روحش صلوات💙🌹 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ شهیدے که در روز تولدش به سرزمین عشق اعزام شد🕊️ شهید محمد تاج بخش🌹 تاریخ تولد: ۱۶ / ۴ / ۱۳۶۸ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۵ / ۱۳۹۶ محل تولد: خوزستان/ گتوند محل شهادت: تدمر / سوریه 🌹مادرش← محمد متولد ۱۶ تیر ماه است🎊 قرار بود محمد را داماد کنیم💐اما او بطور سربسته با پدربزرگش درباره سوریه رفتنش صحبت کرده بود🌷ایشان هم گفته بودند که پسر خوب ما سه تا شهید دادیم، دیگر خانواده تحمل داغ تازه ندارد🥀🖤 محمد هم گفته بود که اعمال هرکسی برای خودش نوشته میشود💫ما نمیدانستیم که او به سوریه رفته است در روز تولدش به سوریه اعزام شده بود🕊️ و بعد از رسیدن تلفن کرد که من حرم حضرت زینب(س)هستم🌷 همرزم←محمد دلاورانه می جنگید. بچه ها را سازمان میداد و به دشمن شلیک میکرد💥 نزدیک دو ساعت از آغاز حمله گذشته بود و فشنگ های ما رو به اتمام بود🥀 محمد در انتهای خاکریز و خطرناک ترین جا نشسته بود✖️مدام تصویر اسارت و بریده شدن سرهایمان را میدیدم🥀در اوج ناامیدی رو به محمد فریاد زدم: «حسین میگوید که جناح راست با شما👉 به حالت سجده درآمده بود تا حرف هایم را بشنود فریاد زد: بگو خیالت راحت تا آخرین گلوله میجنگم💥 این را گفت و خواست دوباره شلیک کند وقتی که روی زانو ایستاد، نقش زمین شد🥀🖤و او توسط تکفیری ها به شهادت رسید🕊️🕋 شهید محمد تاج بخش شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ @moarefi_shohada