#خواب_صادقه
#از زبان مادر#شهید
#شهید مدافع امنیت
#پویا اشکانی
🍃⚘🍃
#پویا دوست داشت #مدافع حرم و #شهید راه دفاع از حرم شود. 9 ماه خدمت بود. او با خودروی پدرش در ساعت های بیکاری کار می کرد. #پسرم با دختردایی اش هفت ماه بود عقد کرده و قرار بود پایان سال به خانه بخت بروند. #پسر شهیدم تازه 20 ساله شده بود. با #شهادتش آرزوی دامادی او بر دلم ماند.😔 یک هفته پیش از این که به آخرین ماموریت بی بازگشت برود، من خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم #پویا در یک مزرعه پر از گل ایستاده و چفیه به دور گردنش انداخته است. می گفت: مامان من #شهید شده ام برایم بی تابی نکن. از خواب که بیدار شدم، خیلی دلنگران بودم.صبح که #پویا می خواست به کلانتری محل خدمتش برود، خوابم را برایش تعریف کردم که گفت: مامان نگران نباش #خیر است. یک هفته بعد از آن خواب او به ماموریت رفت و دیگر بازنگشت. او برای #برقراری #امنیت در #جامعه اش #شهید شد.😔
🍃⚘🍃
#احترام به همسر
#از زبان همسر#شهید
#شهید مدافع امنیت
#پویا اشکانی
🍃⚘🍃
ما در سن پایینی ازدواج کردیم هردونفرمان هفده ساله بودیم ولی چیزی که در پویا عجیب بود #احترامی بود که برایم قائل بود؛ پویا آنقدر در #احترام گذاشتن و #محبت کردن به من #بالا بود که گاهی فکر می کردم با یه #عارف دینی ازدواج کردم.
🍃⚘🍃
#توجه به ورزش
#پویا #توجه بالایی به #ورزش داشتن طوری که چندین #مدل #طلا و #نقره در #پرس سینه دارد و عکسهای از #شهید به یادگار مانده کاملا مشخص است #ورزشکار هستند.
🍃⚘🍃