*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوشصتوهفتم
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّوا السَّبِيلَ؛
آیا ندیدى کسانى را که بهره اى از کتاب آسمانى به آنها داده شده است، (به جاى این که از آن، براى هدایت خود و دیگران استفاده کنند،
براى خویش) گمراهى مى خرند، و مى خواهند شما نیز گمراه شوید؟!»
(نساء، ۴۴)
✅ موضوع: مصادیق مختالان فخور
❓مصادیق عبارت «نصیبا من الکتاب» چه کسانی هستند؟
✍ دين ناقص كه از تبيين مدّعاهای خود قاصر است از تأمين استقلال فكری متديّنان به آن عاجز خواهد بود. تورات اصيل نور الهی بود و با تفسير موسای كليم از عهده هر دعوی بر میآمد و از استقلال فكری پيروان خويش كاملاً دفاع و آن را صيانت میكرد؛ ليكن تورات تحريف شده به ويژه در عصر رسالت حضرت محمدصلی الله عليه و آله و سلم چيز جامع و كاملی از آن نمانده بود تا عهده دار مطالب يادشده باشد.
🔸 احبار يهود و عالمان توراتی كه معاصر نزول قرآن حكيم بوده اند بهره اندكی از كتاب آسمانی خود داشتند، از اين رو از حظّ علمی آنان به
💥(نَصيباً مِنَ الكِتاب) تعبير میشد.
⬅️ البته ممكن است مطالب به جامانده از تورات بيش از آن مقداری بوده است كه اين گروه دينفروش از آن بهرهمند بوده اند و اين عدّه كه مقدار اندكي از تورات را فراگرفتند ممكن بود مطالب علمی آن را به ذهن سپرده باشند؛ ولی مطالب عملی (فقهی، اخلاقی و حقوقی) آن را ضايع كرده باشند.
✅ موضوع: اضلال دانشمندان یهود
❓دانشمندان یهود چگونه در صدد اضلال دیگران بر میآیند؟
✍ قرآن كريم كه بيان كننده هر چيزي است، مبيّن آيات خود نيز هست:
💥 كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الآياتِ واللهُ عَليمٌ حَكيم.
⬅️ نمونه آن، آگاه كردن مسلمانان از خطرهای يهوديان و روشن كردن اهداف آنان است، چنان كه میفرمايد به خطر اهل كتاب آگاه باشيد، كه كمی از مسائل دينی اطلاع دارند:
💥 الَّذينَ اوتوا نَصيباً مِنَ الكِتاب و آن را دستمايه و با آن تجارت میكنند: دين را میفروشند و ضلالت میخرند:
💥 يَشتَرونَ الضَّلالَة.
◀️ نه تنها گمراهی را میخرند بلکه دين فروشی میكنند، از اين رو خودشان گمراه میشوند و سپس همّت و اراده آنان صرف گمراه كردن ديگران میشود:
💥 يُريدونَ أن تَضِلُّوا السَّبيل.
◀️ قرآن كريم از اين داد و ستد يهوديان چنين سخن گفته است:
💥 ألَم تَرَ اِلَي الَّذينَ اُوتوا نَصيباً مِنَ الكِتابِ يُؤمِنونَ بِالجِبتِ والطّاغوتِ ويَقولونَ لِلَّذينَ كَفَروا هؤُلاءِ أهدي مِنَ الَّذينَ آمَنوا؛ يعنی همين كسانی كه بهره اندكي از كتاب دارند، به بت ايمان میآورند و دين میفروشند و ضلالت میخرند و سپس داوری میكنند كه كافران از مسلمانان هدايت يافته تر و مترقّیترند.
◀️ همچنين قرآن مجيد علمای اهل كتاب را گمراه و گمراه كننده ديگران خوانده است:
💥 ولاتَتَّبِعوا أهواءَ قَومٍ قَد ضَلّوا مِن قَبلُ وأضَلّوا كَثيرا؛ و از پى هوسهاى گروهى كه پيش از اين گمراه گشتند و بسيارى [از مردم] را گمراه كردند و [خود] از راه راست منحرف شدند، نرويد.(مائده/۷۷)
💥 ومِنَ النّاسِ مَن يَشتَري لَهوَ الحَديثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللهِ بِغَيرِ عِلم
◀️ برپايه اين آيات، آيه مورد بحث درباره دانشمندان اهل كتاب است كه هم خود گمراه بودند و هم بر گمراهی ديگران تصميم گرفتند؛ حتی درباره همكيشان خود:
💥 قُل يا أهلَ الكِتابِ لا تَغلوا في دينِكُم غَيرَ الحَقِ ولا تَتَّبِعوا أهواءَ قَومٍ قَد ضَلّوا مِن قَبلُ وأضَلّوا كَثيراً وضَلّوا عَن سَواءِ السَّبيل.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوشصتونهم
«وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا؛ خدا به دشمنان شما آگاهتر است؛ (ولی آنها زیانی به شما نمیرسانند.) و کافی است که خدا ولیِّ شما باشد؛ و کافی است که خدا یاور شما باشد»(نساء، ۴۵).
✅ موضوع: ولايت و نصرت الهی
❓اعلام آگاهی خداوند از دشمنان «و الله أعلم بأعدائکم...»، انسان را به کدام صفات خداوند متعال رهنمون میسازد؟
✍ آيه 45 نساء پشتوانه آيه پيشين است؛ يعني فريب ظاهر دشمن (یهود ) را نخوريد و كساني را كه خداوند آن ها را دشمن میخواند عدو بدانيد، زيرا خدا به دشمنانتان عالم تر است و از قبول ولايت و نصرت دروغينشان اجتناب كنيد. چنانچه میخواهيد تحت ولايت كسی باشيد تا سرپرست شما باشد و همه امورتان را برعهده گيرد، ولايت الهی كافی است و اگر ياری میطلبيد و خود به تنهايی توان حل مشكلات را نداريد، ياری خدا بس است.
⬅️ پروردگار متعال به دشمنان درون و بيرون ما و به مكر و فتنههای آنان و نيز به راه دفع و دفاع در برابر آنان، از ما عالم تر و در اِعمال ولايت و انجام دادن نصرت، قادر مطلق است و به مقتضاي الوهيت وی، ولايت او كافی است و نصرت و ياری او نيز كفايت میكند تا مؤمنان بر همه دشمنان درون و بيرون فائق آيند و از مكر و كيد همه آنان مصون بمانند.
⬅️ اين آيه ولايت و نصرت را در خدای سبحان منحصر میكند؛ نه اینکه ديگران هم ولايت و نصرتی دارند و زمانی كه آنان اقدامی نمیكنند، خدا ولايت و نصرت خود را شامل انسان میكند. ولايت و نصرت از آنِ خدای سبحان است و تنها مؤمنان از ولايت و نصرت الهی برخوردار و كافران از آن محروم هستند: «ذلِكَ بِأنَّ اللهَ مَولَي الَّذينَ آمَنوا وأنَّ الكافِرينَ لا مَولي لَهُم».
✅ موضوع: حکمت تکرار لفظ الله
❓علت تکرار لفظ جلاله الله و استفاده از حرف باء، در عبارت «وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا » چیست؟
✍ تکرار لفظ جلاله نشان دهنده اهميّت و عظمت مسئله است، زیرا الوهيت مقتضی ولايت و نصرت است و ذكر علت مايه استحكام مطلب است و بعضي از مفسّران در علت آمدن حرف «باء» در اين آیه بيان كرده اند: اگر «كفی الله» گفته میشد كافی بود؛ ولی آمدن «باء» بيان میكند كه در اين كفايت واسطهای نيست، چون وقتی گفته میشود: «كَفَي اللهُ المُؤمِنينَ القِتال» ممكن است اين كفايت بیواسطه يا باواسطه صورت گرفته باشد؛ امّا وقتی میفرمايد: (كَفي بِاللهِ ولِيّا) ديگر واسطهای در كار نيست، زيرا «باء» برای الصاق است و میرساند كه اين كفايت، به خدا وصل است و شخص ديگری دخالت ندارد.
⬅️ گاهی حرف «باء» روی كلمه «الله» و زمانی بر سر متعلّق میآيد؛ مانند (ألَيسَ اللهُ بِكافٍ عَبدَه) ليكن هر دو جمله برای بيان ارتباط كفايت به خدای سبحاناند؛ يعنی كفايت به الله مرتبط است؛ يا الله به كفايت وصل است.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادم
«وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا؛ خدا به دشمنان شما آگاهتر است؛ (ولی آنها زیانی به شما نمیرسانند.) و کافی است که خدا ولیِّ شما باشد؛ و کافی است که خدا یاور شما باشد»(نساء، ۴۵).
✅ موضوع: تعریف الصاق
✍ «الصاق » یعنی چسباندن، و در کلام «تعلق یک معنا به معنای دیگر» است. «ادوات الصاق» حروفی هستند که مفید این معنا باشند؛ مانند:
👈 «باء» (حرف جر) که معانی فراوانی دارد و نخستین و مشهورترین معنای حرف جر «باء»، الصاق و اتصال دو شیء به یکدیگر است و حرف «باء» به این معنا بیان میکند که فعل قبل توسط فاعل، متصل به مجرور واقع شده است مانند:
🍃 (... وامسحوا برؤوسکم وارجلکم الی الکعبین...)؛ «و سر و پاهای خودتان را تا برآمدگی پیشین (هر دو پا ) مسح کنید»؛ یعنی «الصقوا المسح برؤوسکم»؛در این جا یک معنا (مسح کردن) به معنای دیگر ( سر ) تعلق گرفته است.
ابن هشام الصاق را بر دو گونه میداند:
⬅️ الف- الصاق حقیقی؛
👈 بدین صورت که فعل متصلاً بر مجرور واقع شده است، مانند اینکه گفته شود: «أمسکتُ بزید»؛این کلام هنگامی بیان میشود که بر چیزی از جسم مثل دست زید و یا چیزی که او را در بر گرفته باشد، چنگ انداخته شود، مانند لباس و یا کمربند
⬅️ ب- الصاق مجازی؛
👈 فعل متصلاً بر خود مجرور واقع نشده، بلکه بر اشیایی که در کنار و نزدیک مجرور هستند، واقع میگردد، مانند: «مررتُ بزیدٍ»؛ یعنی عبور و رفتنم را به مکانی که به زید نزدیک بود، متصل نمودم.مانند سخن خداوند متعال دربارۀ برخورد مشرکان در برابر مؤمنان: ﴿وَإِذَا مَرُّواْ بهِمْ یَتَغَامَزُونَ﴾ (مطففین:۳۰) با توجه به بای الصاق، جمله بر قرب و نزدیکی گناهکاران نسبت به مؤمنان نیز دلالت دارد.( ابن هشام، ج1).
✅ موضوع: معانی حرف باء:
👈 معنای اصلی : به معنی برخورد و تماس و الصاق با شخص یا شیئی به کار می رود.
⬅️ معانی دیگر حرف باء که در ترجمه بسیار مهمّند :
1⃣ سببیّت و تعلیل:
به این معنا که ما بعد حرف جر سبب و علّت ما قبل آن باشد مانندیا قومِ انّکُم ظَلَمتُم باتّخاذکه العِجلَ ( بقره – 54 )
2⃣ استعانت:
مانند سافرت بالصیّاره
فرق بین باء استعانت با باء سبب اینست که باء سببیّه بر سر علت و سببی که باعث حصول معنی قبل از آن شده می آید مثل مات الرجل بالمرض یعنب به علت بیماری . در حالیکه باء استعانت بر اداه و وسیلۀ فعل که واسطۀ بین فاعل و مفعول است قرار می گیرد . مانند فتحت الباب بالمفتاح
3⃣ به معنی ظرفیت:
و لقد نَصَرَکم الله ببدر یعنی : فی بدر – البخیل من بَخِلَ بالسَّلام .
4⃣ تعدیه :
مانند ذهبت بالمریض الی الطبیب – نزل به روحُ الامین
5⃣ به معنی بدل:
و آن جایی است که به جای حرف باء ( بدل ) را قرار داد بنحوی که معنی تفاوتی نکند. مانند الذین اشترو الضَّلاله بالهُدی آنان کسانی هستند که هدایت را به گمراهی فروختند .
6⃣ به معنی عوض : یا مقابله مانند بعِثُ هذا بذلک ( این جنس را در مقابل آن جنس فروختم ) .
7⃣ به معنی تبعیض:
به این معنی که اسم مجرور به یاد جزئی از شیء ما قبل باشد ( عیناً یَشرِبُ عبادُ اله یُفَجّرئنها تفجیراً ) یعنی یشربُ فیها : بندگان خاص خدا از سرچشمۀ گوارایی می نوشتند که به هر جا و به هر گونه که بخواهند آن را جاری می سازند .
8⃣ به معنی مجاوزه( مجاوزت یعنی از چیزی گذشتن و به چیز دیگر رسیدن )
یومَ تَری المؤمن و المؤمنات یَسعی نورُهم بین ایدیهم و باَیمانهم ( حدید ، 12 ) [ای رسول خدا بیاد آر] روزی را که مردان و زنان مؤمن ، شعاع نور ایمانشان در پیش روی و از سمت راست آنان با سرعت حرکت می کند .
9⃣ زائد:
مانند کفی بالله شهیدا : خدا از جهت شاهد بودن بر اعمال خلق کافی است .و ما الله بغافل عمّاتعملون ( بقره 58 )
🔟 برای قسم به کار می رود:
مانند باللهِ ما امتنعتُ ( به خدا قسم امتناع نکردم ) – بالله لا قطعَنَّ علاقتکم ( به خدا سوگند رابطه تان را قطع خواهم کرد ) .
1⃣1⃣ به معنی تفدیه(قربانت – فدا کردن ):
باَبی انتَ و امّی .
2⃣1⃣ به معنی فی:
مانند : و لقد نصرکم اللهُ ببدرٍ و انتم اَذِلِهٌ ( آل عمران ، 123 )
3⃣1⃣ به معنی مَعَ و مصاحبت:
قیل یا نوحُ اهبط بسلامٍ منّا ( هود ، 48 ) یعنی مع سلامٍ .(مبادی العربیه 4 )
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادودوم
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ؛ آيا به كسانى كه بهره اى از كتاب يافته اند ننگريستى گمراهى را مى خرند و مىخواهند شما [نيز] گمراه شويد».(نساء، ۴۴)
✅ موضوع: کاربرد رؤیت با إلی
❓آمدن «إلی» در کنار مصدر رؤیت بیانگر چه نکته مهمی است؟
✍ قبل از پاسخ به سؤال باید این مطلب بیان شود که فعل (رای، یری) متعدّی به یک مفعول و هم متعدّی به دو مفعول است با این تفاوت که اگر دو مفعولی باشد به معنای عقیده داشتن و دیدن با چشم عقل است و اگر یک مفعولی باشد دیدن با چشم سر است که در این صورت با فعل (نظر ینظر) مترادف است.
⬅️ لکن فعل نَظَر(نگاه کرد) لازم بوده و با حرف إلی همیشه استفاده میشود مانند (نظرت الی الکعبه) ولی معمولا این حرف جر با فعل رؤیت جمع نمیشود. (رایتُ فاضلا) به طور خلاصه حرف جر «إلی» متناسب با فعل«نَظَر» است.
⬅️ ولی در آیه مورد بحث بر خلاف معمول حرف إلی با فعل رؤیت آمده است تا افاده تعجب کند؛ زیرا واقعاً عجیب است که مؤمنان از یهودیانی پیروی کنند که دشمنی آنها آشکار شده است.
⁉️ متأسفانه امروزه شاهد این عمل تعجب آور در بین جوانان هستیم. آنان به دنبال این هستند که مانند یهود و نصاری شوند و به جای آنکه شیفته اهل بیت و پیامبر (علیهمالسلام) شوند، شیفته غرب و بیگانان هستند.
🔸 نکته دیگری که در استعمال لفظ «الم تر..» نهفته است این است که آنان به قدری در تجارت ضلالت پيش رفتند كه در عمل آنها نیز محسوس شده است؛ به عبارت دیگر فعل آنها از مرحله باطن به ظاهر و از رأی فكری به رؤيت بصری رسيده است.
🔹 ممکن است انسان گاهی عقیده و فکر باطنی داشته باشد که حتی بر خلاف آن عمل کند لذا مردم نمیتوانند از آن فکر و عقیده وی آگاهی پیدا کند، زیرا امور باطنی قابل رویت بصری نیستند ولی گاهی آنچنان فکر و عقیده نیرومند است که در گفتار و رفتار او نیز متجلی میشود و مردم با نگاه به ظاهر او متوجه افکار و عقاید او میشوند و لذا گویا مردم آن عقیده را میبینند. مانند دشمنی آمریکا و اسراییل که آن قدر آشکار شده که با چشم ظاهر نیز قابل مشاهده است و مردم با مشاهده عملکرد آنها به راحتی به عداوت آنها پی میبرند.
⬅️ خداوند در این آیه با استعمال لفظ «الم تر إلی» این مطلب را به مؤمنان هشدار میدهد و از عمق مصیبت و دشمنی دانشمندان یهود پرده برداری میکند و بیان میکند: به اعمال آنها نگاه کنید که چطور گمراهند و به دنبال گمراه کردن مؤمنان هستند؟
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادوسوم
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ؛ آيا به كسانى كه بهره اى از كتاب يافته اند ننگريستى گمراهى را مى خرند و مىخواهند شما [نيز] گمراه شويد».(نساء، ۴۴)
✅ موضوع: نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ
❓مصادیق عبارت «نصیبا من الکتاب» چه کسانی هستند؟
✍ تورات اصيل نور الهی بود و با تفسير موسای كليم از عهده هر دعوی برمیآمد و از استقلال فكری پيروان خويش كاملاً دفاع و آن را صيانت میكرد؛ ليكن تورات تحريف شده به ويژه در عصر رسالت حضرت محمد( چيز جامع و كاملی از آن نمانده بود تا عهدهدار مطالب يادشده باشد.
⬅️ خداوند در این آیه بیان میکنند که راز شگفتی كار یهودیان این است كه نه تنها خود از نور الهی تورات اصيل بهره نبردند و آن را به ثمن بخس فروختند
◀️ بلكه در صددند مؤمنان به حضرت ختمی نبوّت را از آخرين نور محروم گردانند تا آنها نیز ایمان خود را به ثمن قليل بفروشند، به شكلی كه نه از قرآن مستفيض گردند و نه از تورات تحریف نشده بهرهای برده باشند،
⏪ زيرا در صورت پيروی مؤمنان از دينفروشان توراتی، هم از نور قرآن خارج میشوند و هم به ظلمت ضلال تحريف مبتلا میگردند و اين خسارت فاحش به هيچ وجه جبران پذير نيست، از اين رو كار دعوت كنندگان به اين خسران تعجّب آور است.
🔻 احبار يهود و عالمان توراتی كه معاصر نزول قرآن حكيم بوده اند بهره اندكی از كتاب آسمانی خود داشتند، از اين رو از حظّ علمي آنان به (نَصيباً مِنَ الكِتاب) تعبير میشد. البته ممكن است مطالب به جامانده از تورات بيش از آن مقداری بوده است كه اين گروه دينفروش از آن بهرهمند بودهاند و اين عدّه كه مقدار اندكی از تورات را فراگرفتند ممكن بود مطالب علمي آن را به ذهن سپرده باشند؛ ولی مطالب عملی (فقهی، اخلاقی و حقوقی) آن را ضايع كرده باشند.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادوچهارم
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ؛ آيا به كسانى كه بهره اى از كتاب يافته اند ننگريستى گمراهى را مى خرند و مىخواهند شما [نيز] گمراه شويد».(نساء، ۴۴)
✅ موضوع: شرح پاراگراف با توجه به اصطلاحات به کار رفته در آن:
👈 تجارت ضلالت
✍ در تفسیر تسنيم، جلد ۱۹، صفحه ۶۷ این چنین آمده است :
👈 كلمه (يَشتَرون) به معناي استبدال يعني تبديل ايمان به كفر و رها كردن عقيده است، زيرا كسي كه همتش بر گمراهي ديگران است در مقابل از او هدايت نمي گيرد.
⬅️ در مسائل اعتقادي مراد قرآن از تعبير «خريد و فروش» دست برداشتن از عقيده است؛ نه اينكه مؤمنان در مقابل اخذ مالي از كافران، ايمانشان را به آنان بدهند.
◀️ آيه مورد بحث نيز درباره خريد و فروش ظاهري عوام يهود نيست كه به دانشمندان خود پول ميدادند و برگه مغفرت ميگرفتند و آن عالمان اموال مردم را به باطل تصاحب ميكردند و گمراهي به آنان مي فروختند.
👈 بلكه درباره تجارت معنوي و خريد و فروش ايمان و كفر است؛ آنان امري معنوي، يعني ايمان و اعتقاد حق را ميدهند و در برابرش باورهايي باطل را گرفته، كفر را مي خرند كه امري باطني است.
✅ قبل از شرح متن با اصطلاحات زیر آشنا می شویم :
⬅️ استعاره
✍ استعاره مصدر باب استفعال، و در لغت به معنای «عاریه گرفتن»، و در اصطلاح، مجازی لغوی است که پایه آن بر اساس مشابهت باشد، یا تشبیهی است که یکی از طرفین آن حذف شده باشد؛ برای نمونه اگر لفظ مشبّهٌبِه، یعنی «أسَد»، در جملهای به کار رود و به سبب وجود قرینه، معنای حقیقی آن اراده نشود، بلکه معنای مجازی آن، یعنی «زَید» یا «رَجُلٌ شُجاعٌ»، اراده و گفته شود: «جاءَ أسَدٌ یَضحَكُ»، به چنین کاربردی استعاره میگویند.
⬅️ ارکان استعاره:
👈 مستعارٌمنه (همان مشبّهٌبه در تشبیه)،
👈 مستعارٌله (مشبّه)،
👈 مستعار (لفظی که عاریه گرفته شده) و نیز جامع (وجه شبه).
👈 مستعارمنه (مشبه به): معنای اولیه و ظاهری.
👈 مستعارله (مشبه): معنای باطنی و مورد نظر شاعر.
👈 جامع (وجه شبه): ارتباط میان واژه اولیه و واژه مورد نظر.
👈 مستعار: لفظی که در آن استعاره شده است.
👈 استعاره تقسیمات گوناگونی دارد.
✅ انواع استعاره
✍ استعاره با در نظر گرفتن حذف مشبه یا مشبهٌ به، به دو دسته تقسیم میشود:
1⃣ استعاره مُصرّحه
👈 مصرحه به معنی آشکار، روشن و صریح است. استعارهای است که در آن لفظ مشبّه حذف و لفظ مشبّهٌبه به طور صریح ذکر شده باشد؛ مانند آیه مبارک ﴿كِتَابٌ أنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾ که در آن ضلالت به تاریکی، و هدایت به نور تشبیه شده و سپس هر دو مشبّهٌبه به جای مشبّه خود به كار رفته است.
2⃣ استعاره مَکنیّه
✍ استعارهای است که در آن لفظ مشبّه ذکر و مشبّهٌبه حذف شده باشد؛ مشروط به آنکه یکی از ویژگی ها و نشانه های مشبّهٌبه در کلام بیاید تا بر وجود تشبیه و استعاره دلالت کند؛ مانند آیه مبارک ﴿وَاشْتَعَلَ الرَّأسُ شَيْباً﴾ که در آن «رَأس» به هیزم تشبیه شده و سپس هیزم، حذف و یکی از ویژگی های آن، یعنی اشتعال، در کلام آمده است. این استعاره را به دلیل مخفی بودن مشبّهٌبه، استعاره مکنیّه یا استعاره بالکِنایه مینامند. و یا در آیه شریفه
🍃 «اَلَّذینَ یَنقُضونَ عَهدَ اللّهِ مِن بَعدِ میثـقِهِ» (بقره/۲۷) ابتدا عهد به چیزى مانند ریسمان تشبیه شده، آنگاه نام ریسمان براى عهد عاریه گرفته شده است. سپس مشبّهٌبه (ریسمان) حذف و یكى از ویژگی های آنكه نقض (بازكردن) است، بهصورت قرینه در جمله آورده شده است، تا اشارهاى به آن تشبیه ذهنى باشد.
👈 دلیل وجود چنین استعارهاى نیز اسناد نقض به عهد است كه امرى معنوى و غیر قابل باز كردن به شمارمىرود.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادوپنجم
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ؛ آيا به كسانى كه بهره اى از كتاب يافته اند ننگريستى گمراهى را مى خرند و مىخواهند شما [نيز] گمراه شويد».(نساء، ۴۴)
✅ موضوع: تقسیمات دیگر استعاره
✍ استعاره در تقسیمی دیگر و با در نظر گرفتن موجود بودن عبارتی سازگار و ملائم با مشبه و مشبهٌبه در آن، بر سه نوع تقسیم میشود:
1⃣ استعاره مرشّحه
👈 استعارهای است که کلمه یا عبارتی سازگار و ملائم با مشبّهٌبه در آن باشد؛ مانند آیه مبارک «أُوْلئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِجارَتُهُمْ» که در آن، اختیار کردن، به اشتراء (خریدن) تشبیه شده و سپس از باب استعاره مصرّحه، لفظ «اِشتَرَوا» به جای «اِخْتارُوا» به کار رفته است. در این جا ذکر عبارت «فَما رَبِحَت تِجارَتُهُم» ترشیح به شمار میرود؛ زیرا این عبارت با مشبّهٌبه سازگاری دارد. ترشیح یعنی «تقویت کردن» و از آنجا که ذکر ملائم مشبّهٌبه، بلاغت تشبیه را بالا میبرد، اینگونه استعاره را مرشّحه(تقویت شده) مینامند.
2⃣ استعاره مجرّده
👈 استعارهای است که واژه یا عبارتی ملائم (سازگار) با مشبّه داشته باشد. مجرد به معنای «برهنه و عریان» است و این استعاره را از آن رو مجرّده مینامند که ذکر واژهای سازگار با مشبّه، تشبیه را مکشوف و برهنه میسازد؛ از این رو بلاغت استعاره مجرّده از استعاره مرشّحه کمتر است.
◀️ مانند آیه ۱۱۲ نحل:
🍃 «فَاَذقَهَا اللّهُ لِباسَ الجوعِ و الخَوفِ» در این آیه، خداوند مواجهه با آثار زیانبار و فراگیر ناشى از گرسنگى و ترس را به چشانیدن مزه تلخ تشبیه كرده، آنگاه لفظ «أذاق» را براى آن استعاره آورده است.
⬅️ سپس در ادامه جمله، یكى از خصوصیات و مناسبات مستعارٌله را ذكر كرده است. مستعارٌله، آثار زیانبار گرسنگى و خوف است كه سراسر جسم و جان انسان را دربرمىگیرد، و ویژگى مناسب با آن لباس است.
3⃣ استعاره مطلقه
👈 استعارهای که یا به طور کلی واژه ملائم (سازگار) با مشبّه یا مشبّهٌبه نداشته باشد، یا برای هر دوی آنها در کلام، واژه ملائم (سازگار) آمده باشد و از همین رو مُطلَقه (رها شده) نامیده میشود؛
◀️ مانند آیه مبارکه
🍃 إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِی الْجَارِيَةِ که در آن زیاد شدن آب به طغیان تشبیه شده و از باب استعاره مصرّحه، لفظ «طَغَی» به جای «زادَ» به کار رفته است.
👈 در ادامه عبارت نیز هیچگونه ملائمی برای مشبّه یا مشبّهٌبه مشاهده نمیشود. بنا براین، استعاره مزبور، استعاره مطلقه است.
❇️ شرح متن:
✍ اشتری در لغت به معنای خرید کالا است و معمولا خریدار در مقابل بها جنس مادی که محبوب خود است را خریداری میکند از این جهت شاید برخی گمان کنند که در اینجا مراد خريد و فروش ظاهري عوام يهود است كه به دانشمندان خود پول میدادند و برگه مغفرت میگرفتند و آن عالمان اموال مردم را به باطل تصاحب میكردند و گمراهی به آنان میفروختند ولی چون مراد از
🍃 «الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِّنَ الْکِتَبِ» در این آیه دانشمندان یهود است و در شأن عوام مردم نازل نشده است، مراد از اشتری تبديل ايمان به كفر و رها كردن عقيده است و درحقیقت خداوند در این آیه با استفاده از صنعت استعاره اوج ضلالت یهود را بیان میکند و از خرید وفرش ایمان به کفر آنها پرده برداری میکند.
⬅️ در این آیه، جایگزینى و انتخاب ضلالت به جاى هدایت، و عذاب به جاى مغفرت، به خرید و فروش تشبیه، و لفظ«اشتَرَوُا» براى آن جایگزینى، استعاره آورده شده است، بدون آنكه به هیچیك از ویژگیهاى مستعارٌله یا مستعارٌمنه اشاره شود. لذا استعاره در این آیه از نوع مطلقه است.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادوششم
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ؛ آيا به كسانى كه بهره اى از كتاب يافته اند ننگريستى گمراهى را مى خرند و مىخواهند شما [نيز] گمراه شويد».(نساء، ۴۴)
❇️ خداوند در قرآن کریم دو نوع تجارت معنوی معرفی میکند:
👈 ۱. تجارت ضلالت
👈 ۲. تجارت هدایت
خداوند درباره تجارت ضلالت علاوه بر این آیه (یَشترُونَ الضلالَةَ وَ..) در دو آیه دیگر نیز صحبت کرده است:
🍃 آیه ۱۶ بقره: «أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدينَ».
🍃 آیه ۱۷۵ بقره :«أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّار».
👈 عدهای به جای آنکه به دنبال هدایت پیامبران حرکت کنند به بیراهه میروند و عوض آنکه توبه کنند و وارد مغفرت الهی شوند به کفر و نفاق خود ادامه میدهند و عذاب الهی را برای خود میخرند. در حقیقت مغفرت الهی را با عذاب خدا عوض میکنند.
⬅️ در مقابل خداوند از تجارت پر سود هدایت نیز سخن گفته است که میتوان به آیات ذیل در این باره اشاره کرد:
🍃 آیه ۱۱۱ سوره توبه : «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ….» افرادی مانند شهدا چنین تجارت پرسودی انجام دادند.
🍃 آیه ۲۰۷ سوره بقره که در مقام حضرت امیرالمومنین علیه السلام است: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد».
✅ موضوع: اضلال
❓یهود چگونه در صدد اضلال دیگران بر می آید؟
✍ در آیه ۴۴ خداوند متعال خطر دانشمندان گمراه اهل کتاب را گوشزد میکند که خودشان گمراه هستند و تلاش میکنند که مؤمنین را هم گمراه کنند؛ سعی می کنند به مؤمنین اظهار محبت و خیرخواهی کنند و آنها را فریب بدهند و تشویق به بخل و عدم انفاق کنند تا آنها هم نتوانند به تعالی و مقامات بالا برسند (و يريدون ان تضلوا السبيل، و اللّه اعلم باعدائكم...)
❇️ آن چه در آیات ۴۴ الی ۵۸ بيان مىشود تصديق و ارائه مصداق و نمونهاى است براى آنچه قبلاً در آیات ۳۶ الی ۴۲ از حال كسانى كه مختال و فخورند و در نتيجه بخل و ريا مىورزند بیان شده بود.
⬅️ مصداق آیات ۳۶ الی ۴۲، گفتار يهوديانى است که بهرهاى از كتاب به ايشان داده شده است (البته بهرهاى نه آن طور كه خودشان ادعا دارند كه همه كتاب آسمانى را دارند) آنگاه با همان سرمايه براى خود ضلالت مىخرند، و ضلالت را بر هدايت ترجيح مىدهند و مى خواهند شما مسلمانان نيز راه سعادت را گم كنيد.
⬅️ يهوديان هر چند كه با شما به روى خوش ملاقات مىكنند، و هر چند اظهار محبت نموده، در قيافه افراد صالح در مىآيند و آن چنان با شما برخورد مىكنند كه گويى خيرخواه و ياوران شمايند، و اى بسا حرفهايى بزنند كه طبع شما آن را بپسندد، و دلهايتان مجذوبش شود، كه چه حرفهاى درستى مىزنند، و ليكن _ بدانيد _ قصدى جز گمراه كردن شما از صراط مستقيم ندارند، دليلش هم خيلى روشن است، و آن اين است كه خودشان از صراط مستقيم منحرفند و ضلالت را براى خود انتخاب كردهاند.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادوهشتم
✅ موضوع اصلی : ولایت و نصرت الهی
وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا؛ خدا به دشمنان شما آگاهتر است؛ (ولی آنها زیانی به شما نمیرسانند.) و کافی است که خدا ولیِّ شما باشد؛ و کافی است که خدا یاور شما باشد.(نساء، ۴۵)
✅ در تفسیر تسنيم، جلد ۱۹، صفحه ۷۸ این چنین آمده است :
⬅️ لازم است عنايت شود كه نفرمود «كفي بالله وليّاً و نصيراً»، بلكه دو وصف از اوصاف حسنای الهی را جدا و در دو جمله مستقل ذكر فرمود: (كَفی بِاللهِ ولِيّاً و كَفی بِاللهِ نَصِيرا) زيرا بيان مطلب مهم اقتضا میكند كه هر كدام مستقل ذكر شود.
⬅️ اسم جلاله (الله) تكرار شده و به ضمير اكتفا نشده است تا اهميّت و عظمت مسئله را بيان كند، چون الوهيت مقتضی ولايت و نصرت است و ذكر علت مايه استحكام مطلب؛
👈 نيز آمدن حرف «باء» در اين كريمه دارای لطيفه ای است كه بعضی از مفسّران بيان كرده اند:
👈 اگر «كفی الله» گفته میشد كافی بود؛ ولی آمدن «باء» بيان میكند كه در اين كفايت واسطهای نيست، چون وقتی گفته میشود: (كَفَی اللهُ المُؤمِنينَ القِتال)
⬅️ ممكن است اين كفايت است اين كفايت بیواسطه يا باواسطه صورت گرفته باشد؛ امّا وقتی میفرمايد:
◀️ (كَفي بِاللهِ ولِيّا) ديگر واسطهای در كار نيست، زيرا «باء» برای الصاق است و میرساند كه اين كفايت، به خدا وصل است و شخص ديگری دخالت ندارد.
🔸گاهی حرف «باء» روی كلمه «الله» و زمانی بر سر متعلّق میآيد؛ مانند (ألَيسَ اللهُ بِكافٍ عَبدَه) ليكن هر دو جمله برای بيان ارتباط كفايت به خدای سبحان اند؛ يعنی كفايت به الله مرتبط است؛ يا الله به كفايت وصل است.
❇️ قبل از شرح متن با اصطلاحات زیر آشنا میشویم :
✅ موضوع: تعریف الصاق
✍ «الصاق» یعنی چسباندن، و در کلام «تعلق یک معنا به معنای دیگر» است. 👈 «ادوات الصاق» حروفی هستند که مفید این معنا باشند؛ مانند: «باء» (حرف جر) که معانی فراوانی دارد و نخستین و مشهورترین معنای حرف جر «باء»، الصاق و اتصال دو شیء به یکدیگر است و حرف «باء» به این معنا بیان میکند که فعل قبل توسط فاعل، متصل به مجرور واقع شده است مانند: «... وامسحوا برؤوسکم وارجلکم الی الکعبین...؛ و سر و پاهای خودتان را تا برآمدگی پیشین (هر دو پا ) مسح کنید.»
🔸 ابن هشام الصاق را بر دو گونه میداند:
1⃣ الصاق حقیقی؛
بدین صورت که فعل متصلاً بر مجرور واقع شده است، مانند اینکه گفته شود: «أمسکتُ بزید»؛این کلام هنگامی بیان میشود که بر چیزی از جسم مثل دست زید و یا چیزی که او را در بر گرفته باشد، چنگ انداخته شود، مانند لباس و یا کمربند.
2⃣ الصاق مجازی؛
فعل متصلاً بر خود مجرور واقع نشده، بلکه بر اشیایی که در کنار و نزدیک مجرور هستند، واقع میگردد، مانند: «مررتُ بزیدٍ»؛ یعنی عبور و رفتنم را به مکانی که به زید نزدیک بود، متصل نمودم.مانند سخن خداوند متعال دربارۀ برخورد مشرکان در برابر مؤمنان: ﴿وَإِذَا مَرُّواْ بهِمْ یَتَغَامَزُونَ﴾ (مطففین،۳۰)
❇️ شرح متن:
✍ چند نکته در شرح این پاراگراف وجود دارد:
👈 باء الصاق : کفی فعل است و الله مجرور است و در وسط باء الصاق آمده است. و این به این معناست که کفایت به خداوند وصل است. ای مومنین خداوند شما را کفایت می کند و هرگز ما را تنها نمی گذارد. امام زمان عج میفرمایند: إنَّ اللّه َ مَعَنا، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيرِهِ، خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم.
⬅️ اگر ما با خدا هستیم و هر آنچه را که او دوست دارد انجام دادهایم قطعا خداوند نیز ما را تنها نمیگذارد.
🍃 خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «لِلّهِ رِجالٌ إذا أَرادُوا أرادَ الله»، بندگانی هستند که از خداوند اطاعت میکنند و به لحاظ موقعیت و شأنیت به جایی میرسند که وقتی اراده میکنند، خدا اراده میکند و اراده خداوند پشت اراده ایشان است.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهفتادونهم
✅ موضوع اصلی : ولایت و نصرت الهی
وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا؛ خدا به دشمنان شما آگاهتر است؛ (ولی آنها زیانی به شما نمیرسانند.) و کافی است که خدا ولیِّ شما باشد؛ و کافی است که خدا یاور شما باشد.(نساء، ۴۵)
✅ نکته: كلمه زائد در قرآن
✍ علامه جوادی آملی در مورد اینکه آيا در قرآن اسم، فعل يا حرفي هست كه معنايي را نرساند و به اصطلاح زائد باشد؛ ولی در جمله مؤثر باشد به دو نظريه اشاره می کنند:
1⃣ در قرآن كريم چنين كلمه ای نيست و در آياتی مانند كَفی بِاللهِ ولِيّاً و كَفی بِاللهِ نَصِيرا؛ و كَفی بِجَهَنَّمَ سَعيرا
حرف «باء» برای تأكيد است،
👈 زيرا در هر جمله ای ميان فعل و فاعل آن پيوند نزديكی است مانند «كفی الله»؛ ولی زمانی كه حرف باء به فاعل آن افزوده مي شود، آن ارتباط و اتصال مضاعف میشود و بيان میكند كه كفايت الهی منزلت و مرتبه بالايی دارد و گسستنی نيست؛ اما ديگران چون قدرتشان محدود است، به مرور زمان كفايت از آنان گرفته میشود.
2⃣ كلمه زائد در قرآن هست كه معناي خاص ندارد؛ مانند (كَفی بِالله) كه به معنای «اِكْتَفِ بالله» است.
◀️ «كفی» فعل ماضی است كه در جمله خبری به داعی انشاء بيان شده است. چون در جمله انشايی «اكتف بالله» حرف «باء» ذكر میشود، در «كفی بالله» هم كه به داعی انشاء بيان شده است «باء» میآيد.
❇️ نظريه دوم در همه موارد تطبيق نمیكند، چرا كه در آيه «وكَفی بِهِ اِثماً مُبينا» نمیتوان گفت (كَفی بِه) به معناي «اكتف به» است؛ يعنی فعل ماضی نمیتواند به معنای امر باشد. چون معنای عبارت چنين میشود: اين عمل برای اينكه گناه باشد، شديداً كافی است، از اين رو بايد گفت «باء» در اين موارد برای بيان شدت ارتباط و اتصال بين فعل و فاعل است.
❇️ تکرار لفظ جلاله الله: معمولا در کلام یک کلمه تکرار نمی شود مگر آنکه حکمتی داشته باشد.
⬅️ «کفی» و «بالله» دوبار در این آیه تکرار شده است. خداوند میتوانست بفرماید:
🍃 وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِه نَصِيرًا، در این جمله به ضمیر اکتفا نشده است و الله دوبار تکرار شده است؛
👈 زيرا الوهيت مقتضی ولايت و نصرت است و ذكر علت مايه استحكام مطلب. وقتی خداوند ربّ و مدبّر و ولیّ امور ما است اقتضا میکند تا ولیّ و نصیر ما نیز باشد.
⬅️ خداوند متعال علت و سبب ولایت و نصرت است.
✅ کاربرد دو صفت حسنای الهی در دو جمله مستقل:
✍ به اقتضای اهميت و عظمت اين مطلب، هر يك از اين دو وصف حسنای الهی (ولايت و نصرت)، جداگانه و در دو جمله مستقل ذكر شده است. خداوند متعال گاهی به جهت اهمیت مطلب، آن را تکرار می کند
👈 مانند: تکرار آیه «فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» در سوره الرّحمن.
⬅️ وجود باء الصاق، تکرار «الله» و کاربرد «ولیا و نصیرا» در دو جمله مستقل (میتوانست بفرماید: وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ نَصِيرًا) جهت تاثیرگذاری بیشتر است؛ زیرا مساله، خیلی مهم است.
❇️ مومنین متاسفانه باور نکردند که خداوند متعال یار و یاورشان است و توکلشان ضعیف است. در حالیکه
🍃 أَوَّلُ اَلدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ اَلتَّصْدِيقُ بِهِ، اما متاسفانه ما خدا را باور نکرده ایم.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهشتادم
✅ موضوع اصلی: هشدار در مورد فریب یهود
«مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا؛ برخى از آنان كه يهودى اند كلمات را از جاهاى خود برمى گردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبرى به عربى] مى گويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردى و [نيز از روى استهزا مى گويند] راعنا [كه در عربى يعنى به ما التفات كن ولى در عبرى يعنى خبيث ما] و اگر آنان مى گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست تر بود ولى خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمى آورند.﴿نساء، ۴۶﴾
✅ موضوعات فرعی:
1⃣ من بیانیه
2⃣ انواع تحریف
3⃣ بی ادبی های یهود
4⃣ طعنه
6⃣ خیر و اقوم
7⃣ قلیلا
✍ شرح متن با توجه به اصطلاحات به کار رفته در آن:
⬅️ من بیانیه
👈 در تفسیر المیزان، جلد ۴، صفحه ۵۷۹ این چنین آمده است:
👈 کلمه: (من ) در جمله (من الذین ...) بیانیه است؛ مى خواهد جمله: «الذین اوتوا نصیبا من الکتاب» را که در آیه قبلى بود، و یا کلمه: (باعدائکم ) را بیان کند، البته بسا باشد که گفته باشند جمله: «من الذین هادوا» بر سر هم خبرى است براى مبتدایى که حذف شده ، و جمله: «یحرفون الکلم» همان محذوف را توصیف مى کند،
🍃 و تقدیر آیه چنین است: «من الذین هادوا قوم یحرفون ...» (یعنى بعضى از یهودیان قومى هستند که چنین و چنان مىکنند).
❇️ قبل از شرح متن با اصطلاحات زیر آشنا می شویم:
⬅️ انواع «من»
👈 واژه «من» كه یكی از حروف میباشد برای پانزده معنی به كار رفته است كه مورد به مورد و با توجه به اعمال قواعد ادبیات زبان عربی و توجه به كلمات بعد و قبل «من» باید فهمید كه این واژه برای كدام یك از این معانی به كار رفته است.
1⃣ من ابتدائیه:
👈 یعنی «من» برای ابتدای غایت به كار می رود و بر آن دلالت دارد. وقتی گفته شد «سرت من البصرة الی الكوفة. از بصره راه پیمودم و سیر كردم تا كوفه»، معلوم می شود ابتداء سیر و حركت از بصره بوده و به كوفه منتهی شده است.
◀️ بنابراین از واژه «من» فهمیده می شود كه آنچه این واژه بر آن وارد شده ابتدای سیر بوده حال این معنی كه از واژه «من» فهمیده می شود فرقی نمی كند كه ابتداء مكانی باشد نظیر مثال فوق و یا ابتداء زمانی باشد مثل این كه گفته می شود «صمت من یوم الجمعة»، یعنی: «از روز جمعه روزه گرفتم یعنی ابتداء و آغاز صوم از روز جمعه بوده است».
2⃣ من تبعیضیه:
👈 وقتی می خواهند بفهمانند كه بعضی مورد نظر و مقصود است نه همه از حرف «من» استفاده می كنند. مثلا در قرآن می خوانیم: تِلْك الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كلَّمَ اللّهُ.. و معنای این قسمت از آیه این است كه خدا با برخی از انبیاء سخن گفته است.
3⃣ من بیانیه: (من) بیانیه دارای دو 👈 بتواند واژه ی (الذی) را جابگزین آن کرد.
۲ 👈 بتواند برای ماقبل خود (صفت) باشد.
⬅️ واژه (من) را در سه آیه زیر بررسی مینماییم:
الف) نفحه من عذاب؛
ب) نزل من حمیم؛
ج) ظل من یحموم
❇️ (من) در تمامی این آیات فوق، من بیانیه است که برای بیان جنس نفحه، نزل و ظلّ آمده است و در واقع عذاب، حمیم و یحموم جنس تعین شده برای آنان است.
❇️ بنابراین آیات مذکور بدین شکل خواهد بود:
👈 النفحه التی هی العذاب؛
👈 النزل الذی هو الحمیم؛
👈 الظل الذی هو الیحموم
✍ باید توجه داشت که (من) بیانیه برخلاف (من) بعضیه است؛ زیرا آنچه پیش از من بعضیه ذکر می شود جزئی از چیزی است که بعد از آن میآید مثلا در عبارت: أخذت درهما من دراهم؛ آن درهم جزئی از آن درهمها است،
⬅️ اما من بیانیه عکس آن است یعنی آنچه به جزئی از چیزی است که پیش از آن ذکر شده است. بنابراین عذاب، بخشی از وزش، آتش بخشی از پذیرایی و دود سیاه و غلیظ، بخشی از سایه است.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•*
#آموزشی
#تفسیر_تخصصی
#جلسه_صدوهشتادویکم
✅ موضوع اصلی: هشدار در مورد فریب یهود
«مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا؛ برخى از آنان كه يهودى اند كلمات را از جاهاى خود برمى گردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبرى به عربى] مى گويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردى و [نيز از روى استهزا مى گويند] راعنا [كه در عربى يعنى به ما التفات كن ولى در عبرى يعنى خبيث ما] و اگر آنان مى گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست تر بود ولى خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمى آورند.﴿نساء، ۴۶﴾
↩️ ادامه مطلب جلسه قبل:
4⃣ من تعلیلیه:
✍ مابعد آن علت برای ماقبل آن است. مانند آيه شريفه: «مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا؛ به جهت گناهانشان غرق گردانيده شدند».
5⃣ «من» نشویه:
✍ از نظر معنا سرچشمه و منشأ پیدایش موضوعِ مورد نظر میباشد. یعنی «مِن» میخواهد برساند كه منشأ و علت به وجود آمدن اينكه معلول همان چيز يا كسی است كه بعد از «من» آمده است.
🍃 «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ؛ آنچه از نیکیها به تو مىرسد از ناحیه خدا است و آنچه از بدى به تو مىرسد از ناحیه خود تو است». يعني نفس خودت منشأ و باعث به وجود آوردن اين بدیها شده است و نتيجه عمل خودت میباشد.
❇️ شرح متن:
✍ کلمه «من» در جمله من الذین بیانیه است:
👈 نظر اول:
«من» در عبارت «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» و تبیین کننده دو آیه قبل است:
1⃣ تبیین «الذین اوتوا نصیبا من الکتاب»: كسانى كه بهره اى از كتاب يافته اند، بعضی از یهود هستند که سخنان را از جای خود، تحریف میکنند
تبیین «باعدائکم» : دشمن واقعی شما بعضی از یهود هستند که سخنان را از جای خود، تحریف میکنند
◀️ که در این موارد «الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» صفت برای ماقبل من می باشد.
👈 نظر دوم : جمله «من الذین هادوا» خبر مقدم است براى مبتدای موخر محذوف(قوم) و تقدیر آیه چنین است
🍃«من الذین هادوا قوم یحرفون ...»، و جمله «یحرفون الکلم» مبتدای محذوف را توصیف مى کند، (یعنى بعضى از یهودیان قومى هستند که چنین و چنان مى کنند). در واقع قوم موصوف است که حذف شده است و يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ صفت آن است (حال نیست چون بعد از نکرات صفات و بعد از معارف حال می آید و قوم نکره است.)
❇️ در واقع وجود صفت در جمله دلالت می کند بر این که موصوفی محذوف است.
┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄
برگرفته از بیانات استاد ارجمند حسینی آل مرتضی در کلاس تفسیر تخصصی طرح مشکات(تفسیر سوره نساء بر مبنای تفاسیر المیزان، تسنیم و مجمع البیان به همراه شرح دقیق و گسترده اصطلاحات)
📌توجه : هرگونه نشر یا کپیبرداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد.
موسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin