🔸🔸🔸🔸🔸
✨﷽✨
💢نکته_اخلاقی
اخلاق #ظلم
#آیت_الله_قرهی(دامت برکاته):
🔸 اخلاق یعنی همین اخلاق؛ یعنی این که من بدانم اگر فلان جا حقّ با من نیست، سریع بگویم. اخلاق یعنی این که وقتی حقّ با همسرم هست، بر زبان بیاورم و نگویم پررو میشود. اگر اینطور نباشم، معلوم است که متخلّق به اخلاق الهی نیستم، حالا میخواهم آقاجان، حضرت حجّت(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) را هم ببینم، هر چقدر هم صده بگیرم و هزاره بگیرم، اذکار بگویم، دنبال دعا باشم و ...، به درد نمیخورد. مگر انسان با دعا به آقاجان میرسد؟! اینها اصلاً مهم نیست، رفتارم را باید اصلاح کنم و اگر اشتباه کردم، بگویم: اشتباه کردم و نگذارم ولو به یک سیلی بیخودی به کسی زده شود و به او ظلم شود
خدا حاج آقای قرائتی را حفظ کند. یک مرتبه دبگر هم این مطلب را بیان کردم که ایشان میگفتند: یک آقایی در کاشان بود که دیدم بعد از مدّت کوتاهی حافظ قرآن شد. اصلاً به او نمیآمد که نه حافظه این کار را داشته باشد و نه این که مثلاً جزء علماء باشد و ... . تعجّب کردم، میخواستم ببینم چه شده که یکباره به این راه کشیده شده است. بالاخره از زیر زبانش کشیدم. به او گفتم: حالا تو چطور شد حافظ قرآن شدی؟ گفت: حالا یک مطلبی دارد. گفتم: بگو تا من بدانم. گفت: یک روز منزل کسی در یک شهرستانی، مهمان بودیم. زیر کرسی بودیم، من وضع مزاجیام خراب بود. بچّه صاحبخانه هم آن طرف کرسی نشسته بود. پدر آمد بنشیند، دید بوی بدی میآید. تصوّر کرد که آن بچّه نتوانسته خودش را کنترل کند، تا آمد او را بزند، یکباره گفتم: نزن! نزن! من بودم! چرا بچّه را میزنی؟! با این که به هر حال انسان بزرگ نمیتواند چنین مطلبی را در جمع بگوید و احساس میکند آبرویش میرود امّا به خاطر این که آن بچّه بیهوده سیلی نخورد، گفتم: نزن! نزن! من بودم.
ببینید چقدر این مطالب اثر دارد. خود ایشان گفته: از آنجا بود که من فهمیدم که حالم متغیّر شده؛ چون اجازه ندادم به ظلم یک سیلی به آن بچّه بخورد.
▫️توجه: ان شاالله این آخرین پستی است که بعد از نماز صبح قرار داده میشود و تا اطلاع ثانوی ، بعد از نماز صبح پستی قرار داده نخواهد شد.
🌺🌼🌻🌹
@moassese_nooralyaghin
🌹🌷🌼🌸