eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
158 دنبال‌کننده
55 عکس
69 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
« وَلِساناً وَ شَفَتَینِ » بلد ۹ و يك زبان و دو لب   در خصوص این آیه شریفه امام باقر - سلام بر ایشان - فرمودند؛ وَ لِساناً ؛ حضرت امیرالمومنین مولا علی - سلام بر ایشان - هستند. وَ شَفَتَیْنِ ؛ حضرت امام حسن و امام حسین - سلام بر ایشان - هستند. https://eitaa.com/eshare
« إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ » انفطار ۱۳ « به يقين نيكان در بهشت پر نعمتند »   ابن شهر آشوب در المناقب از قول امام حسن مجتبی - سلام بر ایشان - با سلسله ی سند صحیح می فرمایند؛ هرچه در قرآن مجید لفظ إِنَّ الْأَبْرارَ هست به خدا سوگند جز علیّ‌بن‌ابی‌طالب و فاطمه و من و حسین (علیهم السلام) کسی دیگری را منظور نکرده‌اند زیرا ما پاکان و نیکان از نظر پدرها و مادرانیم و دل‌های ما شیفته‌ی اطاعت خدا و نیکوکاری است و از دنیا و علاقه به آن بیزار است و در تمام فرایض و واجبات خدا را اطاعت نموده‌ایم و به یکتایی او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق نموده‌ایم.   https://eitaa.com/eshare
بر اهل فضل دانش و فن‌گریه می‌کند تا خامه لب گشود سخن گریه می‌کند پر بیکسیم ‌کز نم چشم مسامها هرچند مو دمد ز بدن ‌گریه می‌کند درپیری ازتلاش سخن ضبط لب‌کنید دندان دمی که ریخت دهن گریه می‌ کند عقل از فسون نفس ندارد برآمدن بیچاره است مرد چون زن گریه می‌کند اشکی‌ که مهر پروردش در کنار چشم چون طفل بر زمین مفکن‌ گریه می‌کند ای قطره غفلت از نم چشم محیط چند از درد غربت تو وطن‌ گریه می‌کند تیمار جسم چند عرق ریز انفعال تعمیر بر بنای کهن گریه می‌کند هنگامهٔ چه عیش فروزم‌که همچو شمع گل نیز بی‌ تو بر سر من ‌گریه می‌ کند شبنم درین بهار دلیل نشاط نیست صبحی‌ست‌ کز وداع چمن‌ گریه می‌کند به هرکجا رگ ابری نشان دهند در ماتم حسین و حسن‌ گریه می‌کند https://eitaa.com/mobahelerey
هدایت شده از علی ، غدیر، مباهله
بر اهل فضل دانش و فن‌گریه می‌کند تا خامه لب گشود سخن گریه می‌کند پر بیکسیم ‌کز نم چشم مسامها هرچند مو دمد ز بدن ‌گریه می‌کند درپیری ازتلاش سخن ضبط لب‌کنید دندان دمی که ریخت دهن گریه می‌ کند عقل از فسون نفس ندارد برآمدن بیچاره است مرد چون زن گریه می‌کند اشکی‌ که مهر پروردش در کنار چشم چون طفل بر زمین مفکن‌ گریه می‌کند ای قطره غفلت از نم چشم محیط چند از درد غربت تو وطن‌ گریه می‌کند تیمار جسم چند عرق ریز انفعال تعمیر بر بنای کهن گریه می‌کند هنگامهٔ چه عیش فروزم‌که همچو شمع گل نیز بی‌ تو بر سر من ‌گریه می‌ کند شبنم درین بهار دلیل نشاط نیست صبحی‌ست‌ کز وداع چمن‌ گریه می‌کند به هرکجا رگ ابری نشان دهند در ماتم حسین و حسن‌ گریه می‌کند https://eitaa.com/mobahelerey
شهادت امام حسن مجتبی مربع ترکیب از نور منیر تو چنان ماه به نخشب تابیده و روشن شده تاریکی هر شب الحق که بود نام تو زیبایی هر لب با نام تو افتاده به تن ها همگی تب هر لحظه لبم با دم ذکرت شده پر شور خورشید دلم گشته ز انوار تو پر نور ـــــــــــ ای شیر جمل تیغ تو افکنده جمل را هر ضربه ی تو راست کند جنگ و جدل را کردی تو عیان از عملت خیر عمل را خوش نغمه نمودی ز کرم لحن غزل را ای جلوه ی کراری خورشید ولایت خلقی شده با تیغ تو انگار هدایت ــــــــ ای جود و کرم سائل درگاه تو دائم بر خوان تو بنشسته گدای تو مداوم افسانه ی احسان تو شد نقل عوالم اوصاف تو مکتوب به دیوان مکارم یوسف به تماشای تو انگشت بریده لیلا چه بلایا ز فراق تو کشیده ــــــــ یک جرعه از آن آب زد آتش جگرت را سوزانده ز بیداد همه بال و پرت را هر ناله رساندست به زهرا خبرت را فریاد غمت شام نموده سحرت را از غربت تو سوخته هر سینه زن تو بشنیده اگر قصه ی تابوت و تن تو ــــــــ خون شد دل زینب ز عزای تو دمادم بعد از تو نمودست به تن جامه ی ماتم بنشسته به چشمان پر از ماتم او غم بنموده غمت سرو قدش را چو کمان خم این غم بشکسته ست دل دخت علی را کردست سیه پوش همه عرش ازلی را ــــــــ از خون جگر طشت پر از لخته جگر شد زرد از شرر زهر جفا روی قمر شد در کوچه هر آن دید از آن ناله ثمر شد با ناله ی او گلشن دل زیر و زبر شد از ناله ی او مرغ سحر ناله زنان سوخت فریاد برآورد و از آن گوهر جان سوخت ـــــــــ آثار شرر در دل آن طشت هویداست از زهر چه گویم اثرش واضح و پیداست آن پاره جگرخون دلش بر همه گویاست تا حشر عزایش به دل سوخته بر پاست از آب، دلش شعله کشید و جگرش سوخت یک جرعه که نوشید همه برگ و برش سوخت ـــــــــ ای زهر چه کردی که شرر از تو رسیده از کین تو خون از لب دلدار چکیده آن سرو دلآرام به دست تو خمیده آن ماه همام از تو چه غمها نکشیده از ظلم تو ای زهر چه غمها شده حاصل باید که نویسند تو را راس مقاتل https://eitaa.com/mobahelerey
هدایت شده از علی ، غدیر، مباهله
شهادت امام حسن مجتبی مربع ترکیب از نور منیر تو چنان ماه به نخشب تابیده و روشن شده تاریکی هر شب الحق که بود نام تو زیبایی هر لب با نام تو افتاده به تن ها همگی تب هر لحظه لبم با دم ذکرت شده پر شور خورشید دلم گشته ز انوار تو پر نور ـــــــــــ ای شیر جمل تیغ تو افکنده جمل را هر ضربه ی تو راست کند جنگ و جدل را کردی تو عیان از عملت خیر عمل را خوش نغمه نمودی ز کرم لحن غزل را ای جلوه ی کراری خورشید ولایت خلقی شده با تیغ تو انگار هدایت ــــــــ ای جود و کرم سائل درگاه تو دائم بر خوان تو بنشسته گدای تو مداوم افسانه ی احسان تو شد نقل عوالم اوصاف تو مکتوب به دیوان مکارم یوسف به تماشای تو انگشت بریده لیلا چه بلایا ز فراق تو کشیده ــــــــ یک جرعه از آن آب زد آتش جگرت را سوزانده ز بیداد همه بال و پرت را هر ناله رساندست به زهرا خبرت را فریاد غمت شام نموده سحرت را از غربت تو سوخته هر سینه زن تو بشنیده اگر قصه ی تابوت و تن تو ــــــــ خون شد دل زینب ز عزای تو دمادم بعد از تو نمودست به تن جامه ی ماتم بنشسته به چشمان پر از ماتم او غم بنموده غمت سرو قدش را چو کمان خم این غم بشکسته ست دل دخت علی را کردست سیه پوش همه عرش ازلی را ــــــــ از خون جگر طشت پر از لخته جگر شد زرد از شرر زهر جفا روی قمر شد در کوچه هر آن دید از آن ناله ثمر شد با ناله ی او گلشن دل زیر و زبر شد از ناله ی او مرغ سحر ناله زنان سوخت فریاد برآورد و از آن گوهر جان سوخت ـــــــــ آثار شرر در دل آن طشت هویداست از زهر چه گویم اثرش واضح و پیداست آن پاره جگرخون دلش بر همه گویاست تا حشر عزایش به دل سوخته بر پاست از آب، دلش شعله کشید و جگرش سوخت یک جرعه که نوشید همه برگ و برش سوخت ـــــــــ ای زهر چه کردی که شرر از تو رسیده از کین تو خون از لب دلدار چکیده آن سرو دلآرام به دست تو خمیده آن ماه همام از تو چه غمها نکشیده از ظلم تو ای زهر چه غمها شده حاصل باید که نویسند تو را راس مقاتل https://eitaa.com/mobahelerey
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است که موی تیره و روی سفید با حسن است مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد به حسن بینی اگر هر امام را حسن است به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست درست گفت برادر، خود دوا حسن است حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است https://eitaa.com/mobahelerey