eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
158 دنبال‌کننده
55 عکس
69 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی ، غدیر، مباهله
شهادت امام حسن مجتبی مربع ترکیب از نور منیر تو چنان ماه به نخشب تابیده و روشن شده تاریکی هر شب الحق که بود نام تو زیبایی هر لب با نام تو افتاده به تن ها همگی تب هر لحظه لبم با دم ذکرت شده پر شور خورشید دلم گشته ز انوار تو پر نور ـــــــــــ ای شیر جمل تیغ تو افکنده جمل را هر ضربه ی تو راست کند جنگ و جدل را کردی تو عیان از عملت خیر عمل را خوش نغمه نمودی ز کرم لحن غزل را ای جلوه ی کراری خورشید ولایت خلقی شده با تیغ تو انگار هدایت ــــــــ ای جود و کرم سائل درگاه تو دائم بر خوان تو بنشسته گدای تو مداوم افسانه ی احسان تو شد نقل عوالم اوصاف تو مکتوب به دیوان مکارم یوسف به تماشای تو انگشت بریده لیلا چه بلایا ز فراق تو کشیده ــــــــ یک جرعه از آن آب زد آتش جگرت را سوزانده ز بیداد همه بال و پرت را هر ناله رساندست به زهرا خبرت را فریاد غمت شام نموده سحرت را از غربت تو سوخته هر سینه زن تو بشنیده اگر قصه ی تابوت و تن تو ــــــــ خون شد دل زینب ز عزای تو دمادم بعد از تو نمودست به تن جامه ی ماتم بنشسته به چشمان پر از ماتم او غم بنموده غمت سرو قدش را چو کمان خم این غم بشکسته ست دل دخت علی را کردست سیه پوش همه عرش ازلی را ــــــــ از خون جگر طشت پر از لخته جگر شد زرد از شرر زهر جفا روی قمر شد در کوچه هر آن دید از آن ناله ثمر شد با ناله ی او گلشن دل زیر و زبر شد از ناله ی او مرغ سحر ناله زنان سوخت فریاد برآورد و از آن گوهر جان سوخت ـــــــــ آثار شرر در دل آن طشت هویداست از زهر چه گویم اثرش واضح و پیداست آن پاره جگرخون دلش بر همه گویاست تا حشر عزایش به دل سوخته بر پاست از آب، دلش شعله کشید و جگرش سوخت یک جرعه که نوشید همه برگ و برش سوخت ـــــــــ ای زهر چه کردی که شرر از تو رسیده از کین تو خون از لب دلدار چکیده آن سرو دلآرام به دست تو خمیده آن ماه همام از تو چه غمها نکشیده از ظلم تو ای زهر چه غمها شده حاصل باید که نویسند تو را راس مقاتل https://eitaa.com/mobahelerey
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است که موی تیره و روی سفید با حسن است مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد به حسن بینی اگر هر امام را حسن است به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست درست گفت برادر، خود دوا حسن است حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است https://eitaa.com/mobahelerey
به روی گنبد و گلدسته ها و روی معجرها ،کبوترها چرا سر برده اید اینگونه در پرها کبوترها مبادا اتفاق ناگوار و تلخی  افتاده که پنهان می کنید از من غم آن را کبوترها موذن ها چرا دارند اذان بی موقع می خوانند تنم می لرزد از  اخبار جانفرسا، کبوترها "دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید" دلم خون شد از این بی رحمی دنیا کبوتر ها الهی بشکند دستی که  نامردانه پرپر  کرد گل خوش رنگ و بوی باغ زهرا را کبوترها خدا لعنت کند اندیشه های شوم مامون را که آخر نقشه اش را ناجوانمردانه کرد اجرا کبوترها چرا سر برده در زیر عبا شمس جهان آرا؟!!! چرا خون از گلو می آورد بالا کبوترها؟ اباصلت و سکوت حجره و سر در گریبانی طبیبی کو که تا دستی زند بالا کبوترها؟ نفسهای بریده،خون و تشت و غربت و تشویش جوادش کو که تا ماتم کند بر پا کبوترها؟!!!!!! کسوف و آسمان سرد و داغ هجرت خورشید پس از  این خاک عالم  بر سر دنیا، کبوترها https://eitaa.com/mobahelerey
زمزم ز دیده گریه کند در عزای تو پوشیده کعبه رخت عزا در رثای تو بر روی بام صحن حرم روی سر زنند حتّی کبوتران به هوای عزای تو گلگون به رنگِ خون شده پیمانه ی شفق پوشیده لاله جامه ی غم از برای تو ماه از فروغِ حُسن تو در پرده می رود چون بنگرد ز پهنه ی هستی ضیای تو بی مهر روی ماه تو ما را حیات نیست معنا شود حیات به زیر لوای تو نقّاره خانه ات که به گلبانگ جانفزا گوید مثال بلبلِ دستان ثنای تو ای پادشاه عالم امکان و روز حشر سلطان فقط توئی و خلائق گدای تو دلخوش به روز سختِ حسابم که از کَرَم دست مرا بگیری و من هم ردای تو ذکر "محمد"ست برای تمام عمر ای شاه طوس جان حقیرم فدای تو https://eitaa.com/mobahelerey
چشم بستی بر گناه و جرمهایِ بی حدم آمدم شرمنده،از لطفت نفرمودی ردم بارها با مهربانی جان پناه من شدی هیچ جز خوبی نکردی گرچه می دیدی بدم دستگیری کردی از این زائرِ درمانده ات رو گرفتی گرچه من با این بدی ها رو زدم در بهشتت لطفهای جاودانی کرده ای با من درمانده درگیر دنیایِ عدم صد قدم سویم به لطف و مرحمت برداشتی گاه اگر برداشتم سویِ تو تنها یک قدم می رسی هنگام تنهایی به دادِ زائران با همین شوق اصلا از اول زیارت آمدم من کلاغ روسیاهی هستم و از لطف تو قاطیِ جمع کبوترهای صحنِ مشهدم https://eitaa.com/mobahelerey
به خاک پای حضرت سلطان (ع) (ع) چنان که میبرد عطش،ز طفل تشنه تاب را ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را نمیرسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او به کعبه پیش عطر تو،نمیزند گلاب را دو پادشاه و یک زمین؟به این نگاه حق بده که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را غنیمتی است بودنت برای سرزمینمان نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را بهشت در ورودی حریم تو نشسته است بیا و لحظه ای ببر ز چشم ها حجاب را چه خواهم از نگاه تو،کنار بارگاه تو تویی که قبل هر سوال داده ای جواب را هزار غصه هست و من به امر"فابک للحسین" برای گریه های خود بهانه کردم"آب"را نوشتم آب سوختم،شبیه قلب مادری که دیده است هر قدم برابرش سراب را نوشتم آب آه آب، امید میشود عذاب که ذره ذره آب کرده قامت رباب را به جنگ کفر میرود حسین معجزه به دست پیمبرانه میرسد که رو کند کتاب را و تیرهای حرمله چرا خطا نمیرود؟ بگو به باد لا اقل که کم کند شتاب را دو گام سمت لشگر و دو گام سمت خیمه ها تحیر اینچنین به او رسانده اضطراب را رباب بود و سلسله،حرامیان و هلهله و شعر لال میشود،که مجلس شراب را..... . . . بساط روضه جمع شد،شفا گرفت کودکی و مادری که آمده است وا کند طناب را.... https://eitaa.com/mobahelerey
شاهکار مرحوم در مدح و منقبت حضرت مولا علی (ع) از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است آمر امر الهی شاه دین پرور علی است ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق بحر احسان باب لطف بی‌حد و بی‌ مر علی است ت تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه تیغ آور خسرو مستغنی از لشگر علی است ث ثری مقدم ثریا متکا ثابت قدم ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علی است جیم جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق حاکم حکم الهی حیه در حیدر علی است خ خداوند ظفر خیبرگشا مرحب شکار خسرو ملک ولایت خلق را رهبر علی است دال داماد نبی دست خدا دارای دین داعی ایجاد موجودات از داور علی است ذال ذاتش ذوالجلال و ذوالمنن وز ذوالفقار ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است ر رفیع القدر و والا رتبه روح افزا سخن رهنمای خلق عالم ساقی کوثر علی است ز زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است سین سعید و سید و سرور سلونی انتساب سر لا رطب و لا یابس سر و سرور علی است شین شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است صاد صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است ضاد ضرغام شجاعت پیشه ی روشن ضمیر ضاربی کز ضربش المضروب لا یخبر علی است طا طبیب طبع دان مطلوب ارباب طلب طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است ظ ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است عین عین‌الله و عالظی جاه و علام الغیوب عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است غین غران شیر یزدان غیرت الله المبین غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر علی است ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است قاف قلب عالم امکان قسیم خلد و نار قاضی روز قیامت خواجه‌ی قنبر علی است کاف کنز علم ماکان و علوم مایکون کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است لام لطفش شامل احوال کل ما خلق لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است میم ممدوح صحف موصوف تورات و زبور مصحف انجیل را مصداق و المصدر علی است نون نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است واو واجب منزلت ممکن نما والا گهر واقف از ماوقع و از ما وقع یک سر علی است هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است ی یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است آدم و نوح و سلیمان و خلیل بی‌خلل موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است https://eitaa.com/mobahelerey
گفتن یک یاعلی به صدق و ارادت به بود از صد هزار سال عبادت جز که بچوگان یاعلی نربوده هر که ز میدان ربوده گوی سعادت هر که مریض غم وی است مسیحا آیدش از چرخ چارمین بعیادت بنده او باش و کوس پادشهی زن در ره او میر و بر ثواب شهادت گاه اجل یاعلی است ورد من این شد گوش زد از مادرم به وقت ولادت خالق ارض و سما علی است در این باب جملهٔ ذرات می‌دهند شهادت ره بولای علی نیافت جز آنکو در ره تحقیق رفت از ره عادت دامن هر کس وار رها کن دامن او گیر پس بدست ارادت https://eitaa.com/mobahelerey
خدا می‌خواست چشمِ او فقط عین‌الیقین باشد۱ خدا می‌خواست دستِ او فقط حَبل‌المَتین باشد خدا می‌خواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد خدا می‌خواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد خدا خود را که مومن خواند *منظورش همین باشد که می‌خواهد علی تنها امیرالمومنین باشد خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت خدا را شُکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت "صبا خاکِ وجودِ ما به آن عالیجناب" انداخت رُطب‌های نجف وقتی دهان‌ها را به آب انداخت ضریح غرقِ انگورش مرا شَطِ شراب انداخت صُراحی می‌کشم وقتی شرابش اینچنین باشد دلم مست است تا ساقی امیرالمومنین باشد علی منظور از مِی‌ها از این هوهو و هِی‌هِی ها علی می‌جوشد از هر لب لبِ ما یا لبِ نِی ها علی موسیقیِ باران که می‌بارد پیاپی ها فدای شاه راهش که به مژگان می‌کنم طی ها سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و رِی ها علی حق و علی حی و پس از این نقطه چین باشد فقط وصفِ خدا وصفِ امیرالمومنین باشد خدا وقتی بهشتی رویِ دامانِ نجف دارد بهشت از دور رویایِ بیابانِ نجف دارد چه غم دارد کسی که خُرده‌ای نانِ نجف دارد که زهرا هم دو چشمش را به ایوانِ نجف دارد چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد خدا را می‌توان بینی اگر آئینه این باشد خدا را شُکر مولایم امیرالمومنین باشد به حیرت کعبه می‌بیند شکوهی آسمانی را ظهورِ نقطه‌ی بسم‌الله سَبْع‌الْمَثانِى را نبی می‌بوسدش از لب همین جامِ دهانی را به میدان می‌رود بیند زمین خانه تکانی را به تیغ آبدارا و به هر سو سر پَرانی را همیشه مرکبش دُل‌دُل برایِ فتح زین باشد رمیدنهای لشکر از امیرالمومنین باشد نه تنها وقت رزمش زَهره هاشان از جگر ریزد نه تنها وقتِ مِیدان‌داریَش کوه از کمر ریزد که از جبریل و عزرائیل حتی کُرک و پَر ریزد نه تنها پیشِ او صحرایی از تیغ و سپر ریزد که از تیغ و سپرشلوارهاشان بیشتر ریزد نمی‌اُفتیم از پا تا علی حِصنِ حَصین باشد نمی‌اُفتیم از پا تا امیرالمومنین باشد اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم "فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم بُوَدکان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم" که از خاکِ نجف خود را به حوضِ کوثر اندازیم به نامش بشکند هر سَد اگر دیوارِ چین باشد ولیِ رهبرم وقتی امیرالمومنین باشد https://eitaa.com/mobahelerey
3.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بردن نام علی فرقی ندارد با نمک مانده ام مدح امیرم را بگویم یا نمک اتفاقی نیست اینکه ابجد نام علی یکصد و ده می‌شود وقتی مساوی با نمک سفره خالی ما تا پهن شد روی زمین می‌گذارد نان امیرالمومنین ، زهرا نمک ما نمک گیرِ علی هستیم این ثابت شده می برد هر بار تا شهر نجف مارا نمک نامی از مولا امیرالمومنین آورده شد این غزل از یُمن نام اوست سر تا پا نمک گفته «سَلْنِي كُلَّمَا ، تَحْتَاج » پس باید از او هرنیازی را بخواهی هرچه را حتی نمک مثل مجنونی که دارد وصف لیلی می‌کند صحبتم قنداست ، دارم برلبم اما نمک شور شیرین است این دشت بلورین پیرهن این کویری که درونش هست یک دریا نمک پر شده دامان گلدار کویر از نُقل شور بس که پاشیده است از زلف خم صحرا نمک با نمک‌تر از نمک این گنبد فیروزه‌ایست واژگون جامی که در آن هم نماند الّا نمک خواستم مدحی بگویم از هلال ابن علی هاتفی در گوش من گفتا که اعْطَینا نمک شک نکن ،در نوکری مانند «قنبر» می شود هر که یک وعده خورد از دست این آقا نمک https://eitaa.com/mobahelerey