روش بیان حدیث کودک و نوجوان(2)
روش پيدا كردن جاى خالى حديث
در اين قسمت، بخشى از يك حديث حذف مىشود و از مخاطبان خواسته مىشود كه بخش حذف شده را پيدا كنند.
مانند: التواضع ............. والتكبر ............
جواب: قال على عليه السلام:
التَّوَاضُعُ يَرْفَعُ وَالتَّكَبُّرُ يَضَع
(غررالحكم، ص 249).
#روش_تبلیغ
#روش_بیان_حدیث
#کودک_و_نوجوان
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
🌸🍃﷽🍃🌸
🔻خوردن، مسئولیت داره.🔻
👌👌 یکی از دستورات قرآن، که بدون استثناء، همهمون بهش عمل میکنیم دستور خوردنه:😂😉😜
"کُلُوا" 👈 بخورید.
✔ همهمون این قسمت آیه رو بلدیم و بهش عمل میکنیم:
"کُلُوا وَاشْرَبُوا..." 👈 بخورید و بیاشامید.
🍉🍳🍗🍦🍺
📣📣... امّا یادمون باشه که از نظر قرآن، خوردن مسئولیت داره.😟😕😩
⛔️ در قرآن چندین بار دستور "کُلُوا" اومده، ولی هیچ کجا نمیگه بخورید، و برید دنبال کارِتون.
☝️ هر کجا گفته بخورید، بعدش از ما یه چیزی خواسته.
با هم چند تا از این آیات رو مرور کنیم.
👌 دقّت کنید: در بسیاری از این آیات، رویِ حلال و طیّب و طاهر بودنِ #رزق_و_روزی هم تأکید شده:
👇️👇️👇️👇️👇️
🕋 کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللهِ وَ لَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ (بقره/۶۰)
👈 بخورید، ولی #گناه نکنید.
🕋 کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّباً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ (بقره/۱۶۸)
👈 بخورید، ولی بعدش دنبال #شیطان راه نیفتید.
🕋 کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِله (بقره/۱۷۲)
👈 بخورید، ولی #شکر خدا رو بجا بیارید.
🕋 کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَ اتَّقُوا الله (مائده/۸۸)
👈 بخورید، ولی #تقوا هم داشته باشید؛ و خدا ترس باشید.
🕋 کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا (اعراف/۳۱)
👈 بخورید، ولی #اسراف نکنید.
🕋 کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِیهِ (طه/۸۱)
👈 بخورید، ولی #طغیان و سرکشی و پردهدری نکنید.
🕋 فَکُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (حج/۲۸)
👈 بخورید، ولی #فقرا رو یادتون نره، اونها رو هم اطعام کنید.
🕋 کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا (مومنون/۵۱)
👈 بخورید، ولی #عمل_صالح هم انجام بدید.
❗️❗️ حتّی قرآن میفرماید، ما به زنبور عسل وحی کردیم:
🕋 کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا (نحل/۶۹)
👈 از شیره گلها بخور، ولی راه پرودگارت رو طی کن.
☝️یعنی خوردن، برای حیوانات هم مسئولیت داره.
📣📣... از این به بعد، هر وقت خواستیم #غذا بخوریم، با دقّت بیشتری بخوریم.
☝️ با هر غذا خوردنی، یه مسئولیتی رو دوشمون داریم.
#قرآن
#منبرک
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@darshainabazqoran
🍀🌼🌸🌱🌺🌱🌼🌸🍀
🔻فرشتهای به نام مادر🔻
✍ قرآن همه انسانها رو به #پدر_و_مادر سفارش میکنه، امّا به #مادر بیشتر:
🕋وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا، حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا، وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا، وَ حَمْلُهُ وَ فِصٰالُهُ ثَلاٰثُونَ شَهْراً.
📖سوره احقاف، آیه ۱۵
💢 ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند،
💢 مخصوصاً مادرش، که او را با سختی و ناراحتی حمل میکند،
💢 و با سختی و ناراحتی بر زمین میگذارد.
💢 و دورانِ حمل و از شیر باز گرفتنش سی ماه است.
👇👇👇👇
🍃 #مادر در طولِ این سی ماه «دوران بارداری و شیردهی» بزرگترین ایثار و فداکاری رو در مورد فرزندش انجام میده❤️
☝️از همون روزهای اوّلِ انعقاد نطفه، حالِ #مادر عوض میشه، و سختیها و ناراحتیها با «ویار» شروع میشه..
«ویار» یکی از سختترین حالات برای مادرهاست..
✅ پزشکان میگن این حالت بر اثر کمبودهایی است که در بدنِ #مادر به خاطر ایثار به فرزندش رخ میده.😔💔
👈 هرچی جَنین بیشتر رشد میکنه، مواد بیشتری از شیره جانِ #مادر گرفته میشه💔
👌 در رحمِ #مادر، خداوند بچّه رو در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بمونه، و #مادر سنگینیِ بچّه رو کمتر احساس کنه.
✔ در چنین شرایطی، خداوند غذای جنین رو از طریق «بندِ ناف» که به #مادر وصله، بهش میرسونه...
❌ پس اگر #مادر در غذا خوردن کوتاهی کنه، از غذای جنین چیزی کم نمیشه...
👈 بخاطر وجود غدّههایی که با گرفتن مواد لازم از دندانها و استخوان #مادر، غذای جنین رو تأمین میکنه😔
✅️ و به همین دلیل هست که مادرها با پیشروی در سنّ، دندان درد.. پا درد.. و زانو درد.. میگیرند.💔
️🔚 و در آخر میگویند:
#زن، زودتر از #مرد پیر میشه...😔
❌ اما این تمام ماجرا نیست.
این موارد رو هم در نظر بگیریم:👇
✔ درد زایمان...
✔ مراقبت شبانه روزی از فرزند...
✔ نظافت و تامین نیازهای نوزاد...
✔ شیر دادن فرزند از شیرهی جان...
✔ و...
حالا معنای این کلام خدا را بهتر میفهمیم:👇
🌴«حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا.. وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا..»🌴
⚡️ او را با سختی و ناراحتی حمل میکند،
⚡️ و با سختی و ناراحتی به دنیا میآورد.
سلامتیِ مادرها❗️
👈 به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود،
دنیا را برای خود جهنّم کردند❗️
🍃🌸 اگر انسانها بدونند، که مادراشون بخاطر اونها استخونهاشون آب میشده، واقعاً میمونند که چطور ازشون قدردانی کنند...!❣
🎁تقدیم به مادرانِ خوبِ سرزمینم🎁
#قرآن
#منبرک
#پدر_و_مادر
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@darshainabazqoran
🌸🍃﷽🍃🌸
🔻انتقامِ خدا🔻
✍ قرآنِ کریم میفرماید، #ستمکارترین انسانها کسانی هستند که از #دستورات_الهی رویگردان هستند.👇
🕋 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ (سجده/۲۲)
💢 چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآوری شده، و او از آن اعراض کرده است؟!
💢 مسلّماً ما از مجرمان #انتقام خواهیم گرفت!😱
خدا از مجرمین #انتقام میگیره:
👈 إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ.
📛 اینطوری نیست که ما جرمی مرتکب بشیم و بتونیم از دستِ خدا فرار کنیم.
اگر كارِ خلافی كرديم، نبايد خودمون رو از #انتقام_الهی در امان بدونيم، چون قرآن کریم میفرماید:
🕋 إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ (ابراهیم/۴۷)
💢 خداوند توانا، و #صاحب_انتقام است.
اگر روزهخواری کنیم،
نماز نخونیم،
به مردم ظلم کنیم،
به دستورات الهی بی اهمیت باشیم،
و...
بالاخره یه جایی خدا #انتقام میگیره.☝️
❌ خدا از همهی جرمها #انتقام میگیره،
امّا امام علی(علیه السلام) فرمود، هیچ جرمی مثل #ظلمِ به بندگانِ خدا، در #انتقام_الهی سرعت نمیبخشه:👇
⚡️ لَيسَ شئٌ أَدعي إِلي تغييرِ نعمةِ اللهِ و تعجيلِ نقمتِهِ مِنْ إِقامَة علي ظُلْمٍ فَإِنَّ اللهَ سميعٌ دعوةَ المُضْطَهِدينَ و هُوَ للظالمينَ بالمرصادِ.
💢 براي تغيير و دگرگونیِ نعمت خدا، و شتاب بخشيدن در خشم و #انتقام_الهی، هيچ چيز مؤثرتر از #ظلم نيست؛ زيرا خداوند دعای ستمديدگان را میشنود و همواره در كمين ستمگران است.
📚 نهج البلاغه، نامه ۵۳.
⁉️ حالا میدونی خدا چطوری #انتقام میگیره؟!🤔
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
⚡️ «مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی وُلْدِهِ»
💢 اگر كسى به مردم #ظلم کند، و #حق_الناس به گردنش داشته باشد، خدا یا از خودش #انتقام میگیرد، یا از مالش، یا از فرزندانش.
📚 اصول كافى، ج۲، ص۳۳۲.
پس حواسمون باشه.
☝️ #ظلمِ به مردم، به زندگی و مال و زن و بچّهی خودمون سرایت میکنه.
📣 حالا از بینِ همهی ظلمها هم، امام کاظم (علیه السلام) فرمود، دو ظلم هست که بیشتر از همه خدا رو به خشم میاره:
👈 ظلم به #زن، و ظلم به #فرزند.
🔚 اگر مردی به زن و بچّهاش ظلم کرد، مطمئن باشه كه يك روزی، دستِ انتقامِ خدا از آستين يكی از موجودات بيرون میاد، و او رو به زمين گرم میزنه،(مثلا بچه اش مریض بشود البته اینطور متوجه نشویم که اون بچه چه گناهی کرده چون خداوند با یک کار چند کار همزمان انجام میده ممکنه بعدا برای این بچه مقاماتی بده یا....)
چون خدا از مجرمین #انتقام میگیره.
👈 إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُون
#قرآن
#منبرک
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@darshainabazqoran
💠حسرت قیامت
🌿یه جمعتی شب توی بیابون بودن بهشون میگن روی زمین الماس ریخته اگه میخواین جم کنید
یه دسته میگن دروغه و کاری نمیکنن
یه دسته هم میگن حالا شاید بود
شروع میکنن ب جمع کردن
صبح که میشه میبینن روی زمین پر الماس بوده😳😍
ولی هر دوستشون حسرت میخورن
دسته ی اول واسه اینکه چرا جمع نکردن!
دسته ی دوم واسه اینکه چرا بیشتر جمع نکردن!
💥روزه قیامت تو قرآن
بهش میگه👈روزه حسرت
چون همه ی ادما حسرت میخورن
بدا واسه اینکه چرا اصلا ثواب نکردن
خوبا هم وقتی میبینن اینقد اسون بوده میگن چرا بیشتر ازین ثواب نکردن و حسرتشو میخورن
ولی حسرته اولی کجا و حسرت دومی کجا🚶♂
♦️ارسال شده توسط حجت الاسلام و المسلمین علی مسعودی از مشهد مقدس
#تمثیلات
#منبرک
#ارسالی_اعضا
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
✒️🖌✒️🖌✒️🖌
#تمثیلات
●مثل یک قطره جوهر سیاه!
●یک قطره جوهر سیاه وقتی در یک لیوان پر از آب زلال میچکد، تمام آب را تیره و تار میکند، سیاه میکند، روسیاه میکند.🌚
🌚و ظلم از ظلمت است، یعنی از جنس سیاهی است و هر چند کم باشد، زندگی را تیره و تار میکند.🌑
💫و به همین خاطر است که قرآن کریم فرموده است:📖
ظلم نکنید!❌
[خانه ي ظلم خراب است، تو هم میدانی
مثل کف بر سر آب است، تو هم میدانی]💯
#تمثیلات
#منبرک
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@kashkoolmanavi
#تمثیلات
📌دوست خوب غم را از بین نمی برد
بلکه کمک میکند محکم باشیم
درست مثل چتر که باران را متوقف نمی کند
اما کمک میکند راحت زیر باران قدم بزنیم
📕امام علی علیه السلام:
لایکونُ الصَّدیقُ صَدیقا حَتّی یحْفَظَ اَخاهُ فی ثَلاثٍ: فی نَکبَتِهِ وَ غَیبَتِهِ وَ وَفاتِه.5
📖دوست، هرگز دوست نخواهد بود، مگر آنکه در سه موقعیت، دوستش را نگهبان و پاسدار باشد: یک: در رنج و گرفتاری به کمکش بشتابد؛ دو: آبروی او را در غیاب او حفظ کند و سه: پس از وفاتش، با یادکرد او و استغفار برایش، به او نیکی کند.
#تمثیلات
#منبرک
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@mobaleqin20
@KASHKOOLMANAVI
#تمثیلات
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸برنامۀ ویژۀ شیطان🔸
روستاییها دوغ را آنقدر در مشک میزنند تا کرهاش رو بیاید و آن را بگیرند و بعد دوغها را کنار میگذارند. بینالطلوعین در میان همۀ اوقات شبانهروز ما، حکایت همان کره را دارد، و باقی آن دوغ است. #شیطان همیشه کرهها را میگیرد. ندیدهای که خواب آنوقت شیرینترینِ خوابهاست؟!
#تمثیلات
#منبرک
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@mobaleqin20
@KASHKOOLMANAVI
﷽؛
🌺 برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات چه باید کرد؟
🌹 آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه : در اوقات نشاط، مشغول به عبادت مستحبه شوید؛ و در اوقات کسالت، اقتصار بر واجبات نمایید. [فقط واجبات را انجام دهید]
📚 صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 105
#آیت_الله_بهجت_و_نماز
#مشاوره_نماز
#منبرک
#نماز
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@namazmt
﷽؛
🌼 برای توفیق نماز شب و نماز صبح «به جماعت» در اول وقت چه کنم؟ 🌼
💚 آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه : در اوقات توفیق مسامحه (کوتاهی) نکنید، در سایر اوقات موفق می شوید.
📚 صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 106
#آیت_الله_بهجت_و_نماز
#پرسمان_نماز
#نماز_شب
#منبرک
#نماز
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@namazmt
﷽؛
✨ برای ازدیاد محبت به حضرت ولی عصر (عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف) چه کنیم؟ ✨
🌹 آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه : گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید.
📚 صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 107.
#امام_زمان
#آیت_الله_بهجت_و_نماز
#پرسمان_نماز
#منبرک
#نماز
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@namazmt
﷽؛
🍀 چه کنم تا نماز صبحم قضا نشود؛ چون گاهی قضا می شود و ناراحت می شوم؟ 🍀
🌹 آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه : کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.
📚 صدای سخن عشق؛ حکمت ها و حکایت های نماز از زبان آیت الله بهجت؛ ص 107
#آیت_الله_بهجت_و_نماز
#پرسمان_نماز
#نماز
#منبرک
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@namazmt
🌿🌿🌿🌿🌿
نماز در وسط مناظره
هنگامی که حضرت رضا (علیه السلام) با دانشمند معروف عِمران صابئی مناظره مینمودند و بحث به جای حساس خود رسیده بود، یکباره حضرت از جای خود برخاستند و رو به مأمون کرده و فرمودند: موقع نماز است.
عمران عرض کرد: آقای من؛ پاسخ سؤالات مرا قطع نکن که قلبم نرم و آماده شده، امام (علیه السلام) فرمود: نماز میخوانیم و باز میگردیم .[۱]
[۱]. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص ۱۵۴.
♦️ارسال شده توسط خانم حیدری از طلاب کرمانشاه
#منبرک
#نماز
#ارسالی_اعضا
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
﷽؛
💠 سجده آخر 💠
🌹 شهید سید احمد رحیمی 🌹
❤️ بعد از آنکه نماز جماعت می خواند به سجده [شکر] می رفت. می گفت: آقایان، وقتی ما به سجده می رویم. بخصوص در سجده آخر هر نماز فکر این را بکنیم که سجده آخرمان است، او با همین نگاه نماز می خواند.
📚 اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23 هزار شهید استانهای خراسان
#نماز_شهیدان
1⃣ در روایات توصیه شده هر نماز را به قصدِ «نماز مُوَدّع» بخوانید، یعنی نماز خداحافظی.
2⃣ مناسب است سجده آخر نماز قدری طولانی تر باشد و دعاهایی برای آن توصیه شده است
مثل.. «یا خَیرَ المَسؤُولینَ، وَ یا خَیرَ المُعطینَ، اُرزُقنی وَ ارزُق عَیالی مِن فَضلِکَ الواسِع فَانَّک ذُو الفَضل العَظیم؛ ای بهترین سؤال شدگان، ای بهترین بخشندگان، از فضل و فزونی خود روزی من و عیالم را برسان، چه اینکه تو دارای فضل و فزونی بزرگ هستی ؛ اصول کافی، ص۵۵۱»
#نماز
#منبرک
#شهدا
#داستان
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
@namazmt
هم رزم شهید علی موسوی می گوید: «تنها جایی که می شد سراغش را گرفت، نمازخانه بود. آن قدر مقید بود که نیم ساعت قبل از نماز، به طرف نمازخانه می رفت. هم خودش مقید به نماز اول وقت بود و هم با اخلاصِ خاصی، بقیه را به نماز اول وقت دعوت می کرد. یک بار که من در جلسه ای حضور داشتم و اتفاقاً تا ظهر طول کشید، ناگهان در باز شد و موسوی با چهره نورانی اش وارد شد و بعد از سلام، از ما پرسید: برادرا! می بخشید، خواستم بپرسم ظهر شده؟ بعد ما متوجه وقت نماز شدیم و چند لحظه بعد صدای اذان بلند شد. نحوه تذکر دادن او در آن لحظه خیلی برایم جالب بود».
پیام رفتاری شهید : الف) توجه به وقت نماز و انتظار بر طاعت خداوند؛ (حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتینَ). (بقره: ۲۳۸)
ب) توجه دادن دیگران به اوقات نماز و تشویق به ادای آن در اول وقت.
#منبرک
#نماز
#شهدا
#داستان
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
برادرِ شهیدِ بزرگوار حمزه اباذری نقل می کند: «در زمین کشاورزی نزدیک روستا مشغول کار بودیم. می خواستیم هر چه زودتر کار تمام شود تا برگردیم به خانه که ناگهان حمزه دست از کار کشید و به طرف شیر آب رفت. با تعجب به او گفتم: کجا می روی؟ گفت: مگر صدای اذان را نمی شنوی؟ وقت نماز است. گفتم: بیا کار را تمام کنیم، بعد می رویم نماز می خوانیم. با حالت عجیبی به من گفت: چطور این قدر به نفْسِ خودت اهمیت می دهی، اما به خدای خودت نه؟ و بعد رفت تا نماز را در اول وقت به جا آورد».
پیام رفتاری شهید : اهمیت دادن به نماز اول وقت، در برابر دیگر کارهای زندگی.
#منبرک
#نماز
#شهدا
#داستان
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
یکی از بزرگان نجف نقل فرمود که: ما از نجف عیال اختیار کردیم و سپس در فصل تابستان برای زیارت و ملاقات ارحام عازم ایران شدیم و پس از زیارت حضرت امام رضا(ع) عازم شهر خود که در نزدیکی مشهد بود، شدیم.
اب و هوای انجا به عیال ما نساخت و مریض شد، روز به روز مرضش شدت پیدا کرد و هرچه معالجه کردیم سودمند نیفتاد و مشرف به مرگ شد و من در بالین او بودم، بسیار پریشان شدم و دیدم عیال من در این لحظه فوت میکند، و من باید تنها به نجف برگردم و در پیش پدر و مادرش شرمنده گردم، و انها بگویند: دختر نوعروس ما را برد و در انجا دفن کرد و خودش برگشت.
حال اضطراب و تشویش عجیبی در من پیدا شد، فورا در اتاق مجاور ایستادم و دو رکعت نماز خواندم و توسل به امام زمان(عج) پیدا کردم و عرض کردم: یا ولی الله زن مرا شفا دهید که این امر از دست شما ساخته است. و با نهایت تضرع و التجاء متوسل شدم.
سپس به اتاق عیالم امدم و دیدم نشسته و مشغول گریه کردن است. تا چشمش به من افتاد گفت; چرا مانع شدی، چرا نگذاشتی؟؟
من نفهمیدم چه میگوید و تصور کردم که حالش بد است. بعد که کمی به او اب دادیم و غذا به دهانش گذاردیم، قضیه خود را برای من نقل کرد و گفت: قضیه خود را برای من نقل کرد و گفت: عزرائیل برای قبض روح من با لباس سفید آمد و بسیار متجمل و زیبا و آراسته بود و به من لبخندی زد و گفت; حاضر به آمدن هستی؟ گفتم : آری.
بعد امیرالمومنین(ع) تشریف آوردند و با من بسیار ملاطفت و مهربانی کردند و به من گفتند: من میخواهم بروم نجف، میخواهی با هم به نجف برویم؟ گفتم : بلی، خیلی دوست دارم با شما به نجف بیایم.
من بر خاستم و لباس خود را پوشیدم و اماده شدم که با ان حضرت به نجف اشرف برویم، همین که خواستم از اتاق با ان حضرت خارج شوم دیدم که حضرت امام زمان(عج) امدند و تو هم دامان او را گرفته ای!
حضرت امام زمان(عج) به امیرالمومنین(ع) عرض کردند که: این بنده به ما متوسل شده، حاجتش را بر اورید.
حضرت امیرالمومنین(ع) سر خود را پایین انداخته و به عزراییل فرمودند: به تقاضای مرد مومن که متوسل شده است برو، تا موقع معین.!
امیرالمومنین(ع)از من خداحافظی کردند و رفتند..چرا نگذاشتی من هم با او بروم؟؟
برگرفته از کتاب قبض روح، لحظه احتضار و جدایی روح از بدن
نویسنده:علیرضا رجالی تهرانی
♦️ارسال شده توسط خانم حسین پور از گناوه بوشهر
#اهل_بیت
#امام_زمان
#مهدوی
#ارسالی_اعضا
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
یکی از هموطنان ایران یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود.
یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شده بود، با تعجب دید که انجا نیز بساط دیگ و اتش و نذری امام حسین (ع) برپاست ، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن اویخته، و عزادار حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین(ع) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین فعالیت میکردند، شد و وقتی از حال انها جویا شد، متوجه شد که ان دو مسیحی بوده اند، و مسلمان شده اند و هر دو پزشک هستند.
مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.
برایش جالب بود که در انگلستان، مردم اینطور عاشق اهل بیت(ع) باشند و مخصوصا دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجالس امام حسین(ع) نوکری کنند.
کمی نزدیکتر رفت، با ان زن تازه مسلمان شده،شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده؟ و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟؟
او گفت : درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شوروحال که هم میبینی بخاطر محبت قلبی من است..
از او پرسید: دلربای تو کیست؟؟ چه عشقی و چه محبتی؟!
پاسخ داد: من وقتی مسلمان شدم ، همه چیز این دین را پذیرفتم، بخصوص اینکه به شوهرم اطمینان کامل داشتم و میدانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی اورد.
نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم.
فقط در یک چیز شک داشتم، و هرچه میکردم دلم ارام نمیگرفت و ان مسئله اخرین امام و منجی این دین مقدس بود.
هرچه فکر میکردم برایم قابل هضم نبود که شخصی که بیش از هزارسال عمر کرده باشد و در همان طراوت و همان جوانی ظهور کند و اصلا پیر نشود.
در همین سرگردانی به سر میبردم تا اینکه ایام حج رسید و ما رهسپار خانه خدا شدیم
ما رهسپار خانه خدا شدیم.
شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید.چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب ودیدنی است که با شکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.
وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم ، بطوری متحول شدم که تا به ان موقع اینطور منلقب نشده بودم. تمام وجودم میلرزید. و بی اختیار اشک میریختم و گریه میکردم.
روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت انچنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند.
ناگهان در ان شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت ان همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و ان سو میبرد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمیفهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن(خودش) میدیدم، با سرعت به طرف انها میرفتم، ولی وقتی نزدیک میشدم، متوجه میشدم که اشتباه کرده ام.
خیلی خسته شدم، واقعا نمیدانستم چه کنم.
دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم:
خدایا خودت به فریادم برس!
در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می اید.
جمعیت را کنار زد و به من رسید.چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت:
《راه را گم کرده ای؟؟ بیا تا من کاروانت را به تو نشان دهم.》
او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی برنداشته بودیم که با چشم خود 《کاروان لندن》را دیدم!
خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است.از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت:
《به شوهرت سلام مرا برسان.》
من بی اختیار پرسیدم:
بگویم چه کسی سلام رسانده؟؟
او گفت:《بگو ان اخرین امام، و ان منجی اخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای.》
تا بخودم امدم دیگر ان اقا را ندیدم و هرچه جستجو کردم، پیدایش نکردم. انجا بود که متوجه شدم امام زمان (عج) عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی(قطعی) شد. از ان سال به بعد ایام محرم ، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که میرویم من و شوهرم عاشقانه و به عشق ان حضرت خدمتش را میکنیم. و ارزوی ما دیدن دوباره اوست.
برگرفته از کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر
نویسنده ابوالفضل سبزی
♦️ارسال شده توسط خانم حسین پور از شهرستان گناوه بوشهر
#اهل_بیت
#امام_زمان
#مهدوی
#ارسالی_اعضا
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
مرحوم حجه الاسلام ملا اسدالله بافقی به نقل از برادرش آیت الله محمد تقی بافقی میگوید:
《قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدس برای زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بروم. فصل زمستانی بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم. کوه ها و دره های عظیمی سر راهم بود و برف هم بسیار باریده بود. یکروز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود و سراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوه خانه ای رسیدم که نزدیک گردنه ای بود، با خود گفتم:
«امشب در میان این قهوه خانه میمانم و صبح به راه ادامه میدهم».
پس وارد قهوه خانه شدم دیدم جمعی از کردهای ایزدی در میان قهوه خانه نشسته و مشغول لهو و لعب و قمار هستند، با خود گفتم:
« خدایا چه کنم؟ اینها را که نمیشود نهی از منکر کرد،من هم که نمیتوانم با آنها مجالست نمایم، هوای بیرون هم فوق العاده سرد است.»
همینطور که بیرون قهوه خانه ایستاده بودم و فکر میکردم ،و هوا کم کم تاریک میشد، صدایی شنیدم که میگفت:
« محمد تقی! بیا اینجا».
بطرف آن صدا رفتم که باز هم میگفت:
«محمد تقی! بیا اینجا.»
بطرف ان صدا رفتم دیدم شخصی با عظمت زیر درخت سبز وخرمی نشسته و مرا بطرف خود میطلبد.نزدیک او رفتم و او سلام کرد و فرمود:« محمدتقی آنجا جای تو نیست.»
من زیر آن درخت رفتم ،دیدم،در حریم این درخت، هوا ملایم است و کاملا میتوان با استراحت در آنجا ماند و حتی زمین زیر درخت ، خشک و بدون رطوبت است، ولی بقیه صحرا پراز برف است و سرمای کُشنده ای دارد.
به هرحال شب را خدمت حضرت ولی عصر(عج) که با قرائتی متوجه شدم او حضرت بقیه الله(عج) است بیتوته کردم و آنچه لیاقت داشتم استفاده کنم از آن وجود مقدس استفاده کردم.
صبح که طالع شد و نماز صبح را با آن حضرت خواندم ، آقا فرمودند:« هوا روشن شدبرویم»
من گفتم:«اجازه بفرمایید من در خدمتتان همیشه باشم و با شما بیایم.»
حضرت فرمودند:«تو نمیتوانی با من بیایی.»
گفتم:«پس بعد از این کجا خدمتتان برسم؟؟»
حضرت فرمودند:«من در این سفر دوبار تو را خواهم دید و من نزد تو می ایم. بار اول قم خواهد بود و مرتبه دوم نزدیک سبزوار تورا ملاقات میکنم.»
ناگهان ان حضرت از نظرم غایب شد.
من به شوق دیدار ان حضرت، تا قم سر از پا نشناختم و به راه ادامه دادم،تا آنکه پس از چندروز وارد قم شدم و سه روز برای زیارت حضرت معصومه(س) و وعده تشرف به محضر این حضرت در قم ماندم،ولی خدمت آن حضرت نرسیدم. از قم حرکت کردم و فوق العاده از این بی توفیقی و کم سعادتی متاثر بودم،تا آنکه پس از یکماه به نزدیک شهر سبزوار رسیدم.
همینکه شهر سبزوار از دور معلوم شد باخود گفتم:«چرا خُلف وعده شد؟! منکه در قم آن حضرت را ندیدم،این هم شهر سبزوار باز هم خدمتش نرسیدم.»
در همین فکرها بودم،که صدای پای اسبی شنیدم،برگشتم دیدم حضرت ولی عصر(عج) سوار بر اسبی هستند و بطرف من تشریف می اورند و به مجرد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند و بمن سلام کردند و من به ایشان عرض ارادت و ادب نمودم.
گفتم آقا جان:«وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم،ولی موفق نشدم!»
حضرت فرمود«محمدتقی! ما در فلان ساعت و فلان شب نزد تو امدیم، تو از حرم عمه ام حضرت معصومه(س) بیرون آمده بودی،زنی از اهل تهران از تو مسئله ای میپرسید،تو سرت را پایین انداخته بودی و جواب اورا میدادی،من در کنارت ایستاده بودم و تو به من توجه نکردی، من رفتم.»
♦️ارسال شده توسط خانم حسین پور از شهرستان گناوه بوشهر
#اهل_بیت
#امام_زمان
#مهدوی
#منبرک
#ارسالی_اعضا
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20