eitaa logo
ره توشه مبلغین
3.7هزار دنبال‌کننده
448 عکس
22 ویدیو
347 فایل
📋📄کانال مخصوص محتوای تخصصی تبلیغ 🎤✔ 🎤سخنرانی های کوتاه⌛⏰ 📕 محتوای مناسبتی... سبکی متفاوت در ارائه ی محتوای تبلیغی... مدیر کانال جهت نظرات و پیشنهادات و تبادل و ... @abdolmahdi70 👆👈👈لطفا قبل از ترک کانال علت ترک را به مدیر بگویید🌟⭐
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🔥دین پیک نیکی🔥🌿 ❇️سه تا معتاد پای بساط نشسته بودن داشتن نعشه میکردن اولی گفت میخوام یه ترانزیت بخرم باربزنم برم خارج دومی گفت من هم میخوام یه ویلا تو شمال بخرم به وسعت یه میدون فوتبال سومی گفت هر چی میخواید بخرید زود بخرید چون میخوام پیک نیک و خاموش کنم😂😂😂 🔥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دین یه سریم پیکنیکیه. ✅ینی تا خدا آتیش حالشونُ روشن میکنه باش میبندن و تا پیک نیک حالشون خاموش میشه خدام فراموش میشه. 💕وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ 💠اینو از طرف من بدون کسی که برده حالش شد دیگه بنده خداش نمیشه! 💯تمام @mobaleqin20 ❣️ @quran_jiby
🐈گربه صفت نباشیم🐈 ❇️چوپانی گله را به صحرا برد؛ به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گرد باد سختی در گرفت ، خواست فرود آید، ترسید . باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد... از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: «ای امام زاده گله ام نذر تو ، از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت:«ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم» قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:«ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها ر ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم .» وقتی کمی پایین تر آمد گفت : «بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو ، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: «مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم . غلط زیادی که جریمه ندارد ✅وقتی کار مون گیر میشه دست به دامنش نشیم و وقتی خرمون از پل گذشت مثله همون خره از روش رد بشیم. 🌸خداجونمون رو میگم. 💕فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ 👌اون که هیچ جوره ول کن ما نیست ولی ما هم نامردی نکنیم و هیچ جوره ول کنش نباشیم. @mobaleqin20 ❣️ @quran_jiby
🔥کلمات هم میتونن گلوله باشن و بشینن تو قلب 🌱هم میتونن مرحم بشن و بشینن رو زخم ✅خدا به ما زبون دادن که جون به آدما بدیم نه اینکه ته رمق جونشونُ بکشیم. 🔷بیاین کلماتمونُ خرج خوشی دل آدمای دورمون کنیم نه خرج خمپاره برا آوار شدن زندگی رو سرشون. خدا یه عیسی مسیح تو دهن هر کدوممون گذاشته که مرده زنده میکنه باذن الله. ☘پس بسم الله. 💚خوش زبون باشین خوشگلای من💚 💕قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً @mobaleqin20 ❣️ @quran_jiby
🌸خدا بخواد میشه🌸 ❇️زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است. وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد. ✅خدا برات بخواد همه نخوان میشه همون که اون میخواد. 💠همه خواستن گرمای آتیش پوست ابراهیمُ قلوه کن کنه اما خدا نخواست و خنکی همون آتیش جون ابراهیمُ حال آورد. 💕إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَآدَّ لِفَضْلِهِ 🌱باش ببند که هیچ وقت تهِ راهی که جلوت میذاره به بن بست نمیخوره. @mobaleqin20 ❣️ @quran_jiby
📕حکایت مرد خوشبخت 🍃پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند". 🍃تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. 🍃تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم می‌توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود". 🍃شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.... 🍃آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. 🍃آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. 🍃آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. "شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟" 🍃پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. 🍃پیک‌ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!! 🌸عزیز دل ✅هر چی بیشتر فکر کنی دلت بیشتر کم داره پس دلت هم بیشتر غم داره. 😊و هر چی توقعت کم تر باشه تبسمت بیشتره😊 💕لا تَمُدّنّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ 💠ببین منو: 💡نمیخوام بگم به بدبختی راضی باش میخوام بگم تا وقتی یاد نگیری از موجودی های زندگیت لذت ببری واریزی های جدیدش خوشبختت نمیکنه. @mobaleqin20 ❣️ @quran_jiby
🕛به وقتش🕛 ❇️راننده کامیونی وارد رستوران شد . دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند . بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن ، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد . راننده به او چیزی نگفت . دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد . وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند ، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ، ولی باز هم ساکت ماند دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت : چه آدم بی خاصیتی بود ، نه غذا خوردن بلد بود ، نه حرف زدن و نه دعوا ! رستورانچی جواب داد : از همه بد تر رانندگی بلد نبود ، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب ، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت 😂😂😂😂 ✅خدام به یه سری مهلت نمیده که حال اساسی بده فرصت میده که حال اساسی بگیره. 💕وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوٓا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوٓا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ 💠صبر میکنه... شاید خیلی چیزا بش بده اما خودش رو حتما ازش میگیره. 🔥و این یعنی همه چیم داشته باشه باز هیچی نداره دنیاست چون اصل جنسُ نداره. @mobaleqin20 ❣️ @quran_jiby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فیش احکام 👇👇👇👇👇👇
احکام نماز(۹۷) احکام مقدمات نماز(۹۶) احکام طهارت(۹۶) احکام مطهـــرات(۵۲) غایب شدن مسلمان اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که مانند ظرف و فرش در اختیار اوست نجس شود و آن مسلمان غائب گردد اگر انسان احتمال بدهد که آن چیز را آب کشیده یا به واسطهٔ آن که مثلاً آن چیز در آب جاری افتاده، پاک شده است اجتناب از آن لازم نیست 💠مکارم:باید خود شخص بفهمد که نجس شده است اگر انسان احتمال دهد که آن را آب کشیده پاک است، به شرط اینکه از چیزهایی باشد که طهارت در آن شرط است، مانند لباسی که با آن نماز می خواند و یا غذا و ظروف غذا. 💠سیستانی: اگر بدن یا لباس یا شیء دیگری مانند ظرف و فرش در اختیار مسلمان بالغ ـ یا نابالغ ممیّزی که طهارت و نجاست را تشخیص می‌‌دهد ـ باشد و نجس شود و آن مسلمان غایب گردد، چنانچه انسان احتمال عقلائی دهد که او آن چیز را آب کشیده است پاک می‏باشد، و این حکم در مورد بچه نابالغی که ممیّز نیست هم جاری می‌‌شود زیرا رسیدگی به امور این طفل مربوط به متولّی امر اوست. و در حکم غایب شدن تاریکی و کوری است بنابراین اگر بدن یا لباس مسلمان، نجس شود و فرد تطهیر آن را به جهت کوری یا تاریکی نبیند، چنانچه احتمال عقلایی دهد که او آن چیز را آب کشیده است حکم به پاکی آن شیء می‌‌شود. 💠صافی،وحید،شبیری: اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که مانند ظرف و فرش در اختیار اوست نجس شود و آن مسلمان غائب گردد، با شش شرط پاک است. اول: یقین به نجاست حاصل شود و آنکه آن مسلمان چیزی را که بدن یا لباسش را نجس کرده نجس بداند ، پس اگر مثلاً لباسش با رطوبت به بدن کافر ملاقات کرده و آنرا نجس نداند بعد از غائب شدن او نمی شود آن لباس را پاک دانست. دوم: آنکه بداند بدن یا لباسش به چیز نجس رسیده است. سوم: آنکه انسان ببیند آن چیز را در کاری که شرط آن پاکی است استعمال می کند، مثلاً ببیند با آن لباس نماز می خواند. چهارم: آنکه احتمال برود که آن مسلمان بداند شرط کاری را که با آن چیز انجام می دهد پاکی است پس اگر مثلاً نداند که باید لباس نمازگزار پاک باشد و با لباسی که نجس شده نماز بخواند، نمی شود آن لباس را پاک دانست.(مسلمان از نجس شدن آن چیز خبر دار شده باشد) پنجم: آنکه انسان احتمال دهد آن مسلمان چیزی را که نجس شده آب کشیده است، پس اگر یقین داشته باشد که آب نکشیده، نباید آن چیز را پاک بداند؛ و نیز اگر نجس و پاک در نظر آن مسلمان فرق نداشته باشد، پاک دانستن آن چیز محلّ اشکال است. ششم: آنکه آن مسلمان بالغ، یا ممیّز طهارت و نجاست باشد و غیر مبالی به نجاست و طهارت نباشد(لا ابالی و بی اهمیت نباشد) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
احکام نماز(۹۸) احکام مقدمات نماز(۹۷) احکام طهارت(۹۷) احکام مطهـــرات(۵۳) پاک شدن چیز نجس به چند راه ثابت می شود: اول: انسان خود یقین یا اطمینان کند یا طوری باشد که نوع مردم یقین یا اطمینان به پاک شدن پیدا می کنند و در جایی که نوع مردم اطمینان به طهارت نمی کنند اگر انسان بر خلاف متعارف اطمینان کند، کفایت نمی کند. و شخص وسواسی که بر خلاف معمول افراد در آب کشیدن چیز نجس به زودی اطمینان پیدا نمی کند لازم نیست خودش اطمینان کند؛ بلکه اگر معمول افراد اطمینان کنند کافی است. دوم: دو مرد عادل خبر دهند؛ و قول یک نفر عادل کفایت نمی کند. سوم: کسی که چیز نجس در اختیار اوست بگوید آن چیز پاک شده. چهارم: مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد، اگر چه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکات تمثیلی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🚲🛠🚲⚙🚲 ممکنه گاهی پدر ها رو 👨 دیده باشید، تو زندگی مشغول تربیت غیر مستقیم فرزندشون میشند.✔️ مثلا پدری که مشغول تعمیر 👨🔧 دوچرخه ی 🚲 فرزندش میشه. و شخصی که این حالت را میبینه آگاهی کافی رو از این کار پدر نداره🤔!!! و شده جهت کنجکاوی میپرسه، آقا شما چرا تمام روزت را با پسرت صرف تعمیر دوچرخه 🚲 می‌کنی⁉️ در حالی که دوچرخه 🚲 ‌ساز می‌تواند آن را در عرض چند دقیقه تعمیر کند✅ و پدر میگه: چون من مشغول پرورش پسرم هستم،😊 نه تعمیر دوچرخه 🚲 ... و این است که کودکان پروش یافته ی کار بزرگتر ها می شوند.Ⓜ️ ♻️🔅♻️🔅♻️
🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂 ⚠️ 👈 کریــم باش اســـتخرها چرا اینقدر زلال‌اند؟ چـون دریـــچه‌های اطراف خود را فراموش نکرده و دائم سرریز شده و بخشندگے مـےڪنند و این نشان مـــےدهد که: مایه‌ی زلال شدن و پاک شدن است و از این رو قـرآن کریم ما را سفارش به انفاق و بخشش مےکند. 📚 البقره/۲۵۴ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
😊✍ مثل گل شاداب❗️ 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 🌺یک گل وقتی شاداب و با طراوت است که لقمه های پاک در اختیارش قرار بگیرد:آب پاک، خاک پاک. 👨👩👦👦ما آدم ها همین طوریم، یعنی وقتی شاد و شاداب و سر زنده و سر حال هستیم که مواظب لقمه هایمان باشیم؛ لقمه هایمان پاک و طیّب و طاهر باشند. 📖این است که قرآن کریم نصیحت می کند: « وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ» آیه ۱۸۸ بقره - ۲۹ نساء 💠یعنی مردم لقمه های حرام را مصرف نکنید. چرا؟ چون افسرده می شوید، ناراحت می شوید، پژمرده می شوید، خشک می شوید. آزرده خاطر می شوید و آسیب می بینید. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔶مثل چک‼️ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔹چک با کوچکترین قلم خوردگی از اعتبار می افتد، مگر اینکه پشت نویسی شود... 💠 ، قلم خوردگی است، و آدم را از چشم خدا می اندازد، اما، پشت نویسی است.
رزق، مثل ظرف آب مرغداری‌هاست. آب خوری آنها این طور است که کمی بالاتر از لبه ظرفی را سوراخ کرده و آن را پر از آب می‌کنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر می‌گردانند و آب توی بشقاب زیرین می‌آید. وقتی آب در بشقاب جمع شد و مقابل سوراخ رسید متوقف می‌شود و جوجه‌ها از آب‌ها می‌خوردند. یعنی وقتی مصرف شد تولید می‌شود نه این که تولید می‌شود تا مصرف شود. روزی همیشه با مصرف همراه است نه تولید. اگر ده جوجه آب بخوردند، آب بیشتری بیرون می‌آید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون می‌آید. روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن درآمد می‌شود زیرا هرکس روزی خودش را می‌خورد و نمی‌تواند روزی شخص دیگری را بخورد. اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال می‌شود و می‌فهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، روزی هم بند می‌آید.
منبر و روضه ی دهه ی آخر صفر کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
Rafiee__arbaein_eheyat.com_.mp3.mp3
37.63M
💠منبر اربعین ✨سخنرانی استاد رفیعی کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 1250.mp3
11.68M
🎙بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا... 🔻روضه 🔻روضه (س) ⏱ | 11:05 👤 حجت الاسلام سید رضی 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 شب دوم بسم‌الله الرحمن الرحیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): اَلْقَبْرُ یُنَادِی فِی کُلِّ یَوْمٍ بِخَمْسِ کَلِمَاتٍ، اَنَا بَیْتُ الْوَحْدَه فَاحْمِلُوا اِلَیَّ اَنِیساً، وَ أَنَا بَیْتُ الظَّلَمَه فَاحْمِلُوا اِلَیَّ سِرَاجاً اَنَا بَیْتُ التُّرَابِ فَاحْمِلُوا اِلَیَّ فِرَاشاً، اَنَا بَیْتَ الْفَقْرِ فَاحْمِلُوا اِلَیَّ کَنْزاً، وَ اَنَا بَیْتُ الْحَیَّاتِ فَاحْمِلُوا اِلَیَّ تَرْیَاقاً، وَ اَمَّا الْاَنِیسُ فَتِلَاوَه الْقُرْآنِ، اَمَّا السِّرَاجُ فَصَلَوه اللَّیْلِ وَ اَمَّا الْفِرَاشُ فَعَمَلُ الصَّالِحِ وَ اَمَّا الْکَنْزُ فَلَا اِلَهَ اِلَّا الله وَ اَمَّا التَّرْیَاقُ فَالصَّدَقَه قبر هر روز با پنج جمله ندا می‌دهد: من خانه تنهایی هستم، پس انیس و همرازی به سوی من بیاورید. من خانه تاریکی هستم، پس به سوی من چراغ همراه آورید. من خانه خاکی هستم پس فرش همراه داشته باشید، من خانه فقر و نداری هستم، پس [سرمایه و] گنج همراه بیاورید و من خانه مارها هستم پس پادزهر با خود حمل کنید. اما همنشین، تلاوت قرآن می‌باشد، امّا چراغ [قبر] نماز شب است، و اما فرش، عمل نیک می‌باشد، و گنج [عالم قبر] [کلمه توحید و گفتن] لا اِله اِلّا الله است، و پادزهر آن، صدقه است. مجموعه ورّام، ابی الحسین ورام، ص ۲۰۰ بهترین همنشین در دنیا و آخرت قرآن است رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سلمان سفارشی نمود: «سلمان به خواندن هر آیه از قرآن، خداوند ثواب صد شهید می‌فرمود و به خواندن هر سوره ثواب پیغمبر مرسلی که تبلیغ رسالت کرده باشد و به قاریان قرآن، رحمت خود را نازل و متوجه می‌سازد. فرشتگان ملاء اعلا برای خوانندگان قرآن طلب آمرزش می‌کنند و بهشت، مشتاق لقای آنان است و خدای عالم که قرآن کلام و سخن اوست از قاریان کتاب راضی و خشنود می‌گردد مؤمن وقتی قرآن بخواند، خداوند به او نظر محبت و مودت می‌فرماید و به تعداد هر آیه که بخواند هزار حوریه برای او می‌آفریند و به شماره حروف قرآن، نوری خلق می‌کند که در صراط او را راهنمایی نماید و چون مؤمن قرآن را ختم کند، خداوند ثواب سیصد و سیزده پیغمبر به او عنایت می‌فرماید که هر پیغمبر، احکام الهی را به مردم عصر خود رسانده باشند و این همان محتوای قرآن است. خواننده قرآن مانند کسی است که همه کتب و صحایف الهی را که بر انبیاء نازل شده است خوانده باشد. بهترین اعمال، خواندن قرآن کریم است. خداوند به پاداش هر سوره که قرائت کند یک شهر در بهشت فردوس به او عنایت فرماید و هر شهری از در خضراء سبز رنگ است و در هر مدینه هزار خانه است و در هر خانه هزار حجره است و در هر حجره هزار خانه از نور بنا شده و در هر بیتی صد هزار در ورودی دارد و در هر بابی هزار در رحمت است و بر هر بابی صدهزار دربان است که به دست دربانی هدیه‌ای رنگارنگ است و بر سر هر یک از انان عمامه‌ای از استبرق است که بهتر از دنیا و آنچه در آن است؛ می‌باشد و در هر خانه صدهزار دکان است و هر دکان از عنبر ساخته شده و فاصله هر دکانی به فاصله شرق تا غرب عالم دنیاست و بالای هر دکانی صدهزار سریر نصب شده و در هر سریری صدهزار فراش است و فاصله هر فراشی تا فراش دیگر صدهزار ذراع است و بالای هر فراشی حلقه‌های حورالعین صف دایره‌ای بسته‌اند و به دست هر فرشته و حورالعین هدیه‌ای است و لباس آنان حله‌ای است که ساقهای آنان از آن نمایان است و بر سر آنان تاجی از عنبر مکلل به در و یاقوت است و بر هر تاجی شصت هزار رشته از مشک و غالیه در آن تعبیه شده و در گوش هر یک از آنان، گوشواره‌ها و گردن بندهاست که هزار رشته دارد از طلا و جواهر و در سر هر یک از آنان هزار رنگ جواهر است که هیچ یک شبیه به دیگری نیست و بین هر یک حوریه و بین هر حوریه هزار خادم است که به دست هر خادمی هزار کاسه طلایی از شراب بهشتی و هزار مائده، در هر مائده هزار کاسه غذای ملون و مکیف و هزار ظرف شراب که هیچ یک به دیگری شبیه نیست و هر یک از مواد غذایی و شرابی، لذتی دارد که در هیچ یک دیگر چنان لذتی نیست و در هر یک لقمه و شرعه صد هزار لذت است که ولی خدا در می‌یابد و این همه مخصوص صاحبان و قاریان قرآن است.» یکی از دوستان نقل می‌کرد که در یکی از کشورهای آفریقای ساحلی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود در یکی از مساجد مسؤولیت امامت را پذیرفت و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر خانواده تلاش می‌نمود که امام، میهمان خانه‌ی او شود خصوصاً در ماه مبارک رمضان… از جمله یکی از مقتدیان در روزهای پایانی رمضان، امام را به افطار دعوت نمود. امام دعوت ایشان را اجابت نموده به خانه‌اش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نموده و بی‌نهایت مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد از افطار در حق میزبان و خانواده‌اش دعا نموده، مرخص شد. زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که در طاقچه سال
ن مقداری پول گذاشته بود…. فوراً وارد سالن شد ولی پول را ندید…. تمام اطراف سالن را جستجون کرد اما پول را نیافت. وقتی که شوهرش از مسجد برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب داد نه! بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که به غیر از امام، هیچ کسی به خانه‌ی شان در این مدت نیامده است و فقط یک دختر شیرخوار دارند که او از گهواره‌اش نمی تواند پایین بیاید به همین خاطر تنها متهم همان امام است. آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالی که اورا به خانه‌ی خود دعوت کرده‌ام و به احترام ماه مبارک رمضان او را اکرام و عزت نموده‌ام. او می‌بایست پیشوا و الگو باشد نه دزد!!! با وجود خشم و غضبش، آن قضیه را پنهان کرد و از روی حیا نتوانست با امام بخاطر پول، مواجهه نموده و موضوع را مطرح کند و لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود. بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم با همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانه‌های شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانه‌ی این شخص رسید ؛ قضیه سرقت پول بهن یادش آمد و با خانم خود مشورت کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟ از آنجایی که خانم آن شخص، یک زن صالح و نیکوصفتی بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند و گفت شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار دهیم، شاید که خداوند متعال ما را هم ببخشد. او امام را به افطاری دعوت نمود ولی در پایان افطاری نتوانست خود را نگه دارد و امام را مورد خطاب قرارداد و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال گذشته رفتار من در قبال شما تغییر کرده… امام گفت: بلی، ولی من فرآموش کردم علت آنرا جویا شوم زیرا بسیار مشغول کار و تلاش بودم. آن شخص گفت: امام محترم! از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید…. یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن پذیرایی گذاشته بود و فراموش کرده بودکه آن‌را بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟ امام گفت: بلی! من آن را برداشته بودم. صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که در سالن تنها بودم دیدم پنجره باز است، باد تندی هم وزید و پول‌ها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر پول‌ها را جمع نمودم و دقت کردم که اگر پول‌ها را زیر فرش و یا روی طاقچه بگذارم ممکن است شما آن را پیدا نکنید و یا باز باد آنها را پراکنده کند… در این موقع امام سر خود را اندوهگین تکان داده به گریه افتاد…. و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه می‌کنم؟ حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه ‌کنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه می‌کنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یک از شما صفحه‌ای از قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز می‌کردید، البته پول را در آن پیدا می‌کردید. صاحب خانه با عجله قرآن کریم را آورده، باز کرد و پول ها را کامل در آن دید…!!! این است حال برخی از ما مسلمانان که قرآن کریم را در طول یک سال، یکبار هم باز نمی‌کنیم ولی در عین حال خود را مسلمان هم می‌دانیم الهی! مارا از مسلمانان غافل و دور از قرآن‌کریم قرار مده و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان راستی آخرین باری که قرآن را خوانده اید، به یاد می‌آورید؟ وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا(فرقان/۳۰) اولین شاکی روز قیامت پیامبر است که ازدست مسلمانان شکایت دارد نه برای پهلوی شکسته ی دخترش فاطمه،نه برای ظلم به امام حسین بلکه برای بی اعتنایی و مهجور بودن قرآن کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️