eitaa logo
مجلهٔ مدام
1.5هزار دنبال‌کننده
657 عکس
55 ویدیو
1 فایل
یک ماجرای دنباله‌دار ارتباط با ادمین👇 @modaam_admin https://modaam.yek.link/
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش ابتدایی داستان «گزارش» نوشتهٔ باد سرد از درز پنجره خودش را می‌چپاند توی کلاس. گچ سفیدی از لبۀ تخته‌سیاه کلاس برمی‌دارم و روی تخته می‌نویسم «س» و بعد «سازمان». سین مثل سازمان. بچه‌ها تکرار کنید: «سین مثل سازمان. س، آ، ز، م، آ، ن.» تو در را پشت سرت محکم می‌بندی. با خط‌کش بلند توی دستت بازی می‌کنی و می‌آیی جلو. می‌گویی: «این اراجیف چیه یاد بچه‌های مردم می‌دی؟ مسعود یادت داده؟ گزارش می‌دم فاطمه، گزارش.» گزارش را آن‌قدر بلند می‌گویی که از چهاردیواری کلاس رد می‌شود و می‌پیچد توی سکوت این آغل متروکه و از خواب بیدارم می‌کند. تو همه جا هستی. خواب یا بیداری برایت فرقی ندارد انگار. تو دیگر برادر من نیستی. 📷عکس از: مدام؛ یک‌ ماجرای دنباله‌دار | @modaam_magazine