‍ 📚خاطرات شهید رضوی مدافع زينبی #شهید_بابڪ_نورے_هریس راوے: #دوست‌شهید #قسمت_دوم #شهادت‌_لباس‌_تک‌_سایزیه‌ اینجا روی خاکریز نشسته بود اون روز هوا خیلی گرم بود و من بالباس شخصی رفته بودم و همش غر میزدم که چرا به ما لباس نمیدن!! بابک کنارم بود بهش گفتم این چیه پوشیدی اینو از کجا گرفتی لباسش خیلی براش تنگ بود و کمی هم کهنه.. بابک گفت :این لباس رو از زمان خدمت سربازیم دارم بهش گفتم اینکه تنگه و واقعا هم تنگ بود بحدی که جلوی تحرکاتشو گرفته بود گفت آره ولی مهم نیست تو خبر نداری اعزام کی شروع میشه گفتم نمیدونم الان که خاطرات رو مرور میکنم میبینم شهادت واسه هر کسی نیست شهادت لباس تک سایزیه که باید اندازش‌بشی بعد شهادتش عکسی ازش دیدم که منو بیشتر سوزوند بابک با همون لباس وسط معرکه جنگ رفته بود. حتی ذره ای هم به فکر مادیات نبود. اون اینجا بود کنار ما البته جسمش ولی روح بزرگش کنار ما جا نمیشد پس خدا جسمش رو با خودش برد... 🖐🏻🙃🌹 #کپی_با_ذکر_صلوات🌹 کانال‌ مدافعان‌ حرم ♡j๑ïท🌱↷ https://eitaa.com/modafeaneharam8 ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄

°•🌱 📚خاطرات شهید رضوے مدافع زینبۍ #شهید_بابڪ_نورے_هریس #قسمت_چهارم راوی: #همرزم‌شهید #قول‌شفاعت رفتیم پیش بچه ها، حسین رو دیدم. همدیگر را در آغوش کشیدیم. خوشحال بودم. حسین جان دیدی اومدم. حسین لبخندی زد و گفت: گفتم که میایی بعد #جوانی_زیبا پیش ما امد. خیلی با وقار سلام و علیک کرد و رفت. گفتم:حسین جان این آقا کیه؟ خیلی تیپ امروزی داشت و شاداب و جوان بود. گفت: بابک نوری خیلی پسر خوبیه، با ادب و اصیل. گفتم: مشخصه چون منو که تا به حال ندیده بود خیلی تحویل گرفت و بعد رفت. ای کاش میدونستم #شهید میشه و در اغوش میگرفتمش و قول #شفاعت میگرفتم.🙃 #کپی_با_ذکر_صلوات🌹 کانال‌ مدافعان‌ حرم ♡j๑ïท🌱↷ https://eitaa.com/modafeaneharam8 ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄