🌷امام مهدی شناسی
✨علم و معرفت امام✨
◀️۳- علم و تصرفات تکوینی انبیاء و ائمه علیهم السلام
💠خدای تعالی در قرآن از علم کتاب یاد کرده و فرموده است: {قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ}.
گفت آن کسی که دانشی از کتاب نزد او بود (آصف بن برخیا) من میآورم آن را (تخت بلقیس) نزد تو، قبل از آن که چشمت را به هم آوری پس هنگامی که نگاه کرد آن را نزد خودش ثابت دید.
💠داشتن قسمتی از علم کتاب این چنین قدرتی به دارنده آن میدهد که در تکوینیات تصرف مینماید. باید توجه نماییم که این قدرت که به وزیر حضرت سلیمان داده شده، علم بعضی از کتاب است که خدای تعالی میفرماید: {عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ} که من تبعضیه است، یعنی علم بعضی از کتاب نزد اوست.
💠به همین جهت در روایاتی که ناظر به این آیه است، تصریح شده است که آصف بن برخیا یک حرف از کتاب نزدش بود.
💠 آیه ی دیگری در قرآن وجود دارد که به معرفی شخصی که علم تمام کتاب نزد اوست میپردازد و میفرمایند:
{وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلا قُلْ کَفَی بِاللهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ}.
و کسانی که کافر شدند میگویند: تو فرستاده الهی نیستی. بگو (ای رسول من) کافی است از حیث گواهی و شهادت میان من و شما، خدا و کسی که نزد اوست علم کتاب.
💠این آیه شریفه همچون آیه مربوط به آصف بن برخیا، اسمی از آن شخصیت عالیقدر که دارای علم کتاب است نیاورده است. ولی به نقل از عامه و خاصه و به نصّ صریح پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم، مراد از این آیه شریفه، وجود مقدس و نورانی مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است.
💠محل و تاریخ نزول آیه نیز گواهی بر این مدعا است. محل نزول آیه مکه معظمه است و تاریخ نزول آن اوایل بعثت است. در آن زمان، ایمان آورندگان به اسلام، جمعی معدود و مشخص بودند، هیچ کس جز درباره امیرالمؤمنین علیه السلام این مطلب را بیان نکرده است و در تمام دوران رسالت پیامبر عظیم الشأن اسلام، این عنوان به غیر از آن حضرت اطلاق نشده و مصداق آن قرار نگرفته است.
💠علاوه بر آن شواهد، داشتن علم کتاب مخصوص انبیاء و اوصیاء است و دیگران صلاحیت داشتن آن را ندارند.
💠در آن زمان غیر از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم پیغمبر دیگری نبود، آن وجود مقدس با اینکه افضل انبیاء است و علم امیرالمؤمنین علیه السلام در طول علم آن حضرت است، ولی قطعاً مراد از این آیه شریفه آن وجود مقدس نیست؛ زیرا انسان خودش بر خودش نمی تواند گواه و شاهد باشد، شاهد حتماً باید کس دیگری باشد که طبق روایات، مراد، وصی و وزیر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم است. شهادت در این مورد،شهادت از قبیل اهل خبره است در مطلق شهادت.
💠در شهادت اهل خبره شرط است که شاهد، دارای آن مقداری از علم و اطلاع باشد که بتواند با علم و اطلاع شهادت بدهد و همچنین در مورد شاهد باید آن اندازه بهره از نبوت و ولایت داشته باشد که بتواند با علم خود، نبی را از غیر نبی تشخیص بدهد، مانند شاهد دیگر که خدای تعالی است، و با علم و اطلاع کامل بر آن شهادت بدهد و از آن طرف شاهد باید در رتبه پیامبر باشد و آن کسی جز امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام نمی باشد.
💠با توجه به اخبار و روایات اهل بیت علیهم السلام، اسم اعظم هفتاد و سه حرف است که بعضی از انبیاء علیهم السلام یک حرف و بعضی دو حرف و بعضی چهار حرف و بعضی هشت حرف و بعضی پانزده حرف از آن را دارا بودند و هفتاد و دو حرف از آن، نزد خاندان نبوت یعنی محمد و آل محمد است و یک حرف در علم مخزون الهی است و کسی را از آن اطلاعی نیست.
💠از این رو، به خوبی روشن میشود که هر یک از اولیاء حق دارای ولایت تکوینی و علم غیب هستند، ولی هر کدام به اندازه و درجات و مقامی که در پیشگاه خداوند دارند. بعضی کم و برخی شان بیشتر، ولایت تام و مطلق به موجودات با اذن خداوند دارند.
📚 علم_و_معرفت_امام
✍سید رحمت الله موسوی
هیات بنت الحسین اردستان پیروان ولایت⭐️⭐️⭐️
سلام مولای ما، مهدی جان
روزهای عمرمان چه پرشتاب گذشت ...
بی آنکه بدانیم و بفهمیم ، روزها و شب هایمان ... هفته و ماهمان ... فصل و سالمان ...طی شد ...
گرد پیری بر صورتمان نشست و در تمامی این عبورها ...
خوش آن دمی که در هوای شما گذشت ...
خوش آن اوقاتی که معطر به نام و یادتان بود ..
خوش آن لحظه هایی که بیقرارتان بودیم ...
... باقی همه بی حاصلی و بیخبری بود ...
یک روز انتقامِ
تو را از همه عقربهها میگیریم !
سلام حضرت دوازده ...
#یاایهاالعزیز🥀
سلام تنها پادشاه زمین ✋
برای سلامتی وتعجیل درامر ظهور امام عصر
عجل الله ......
دلهایمان رو نورانی کنیم،باذکر[14]صلوات
🌹🍃🌹🍃
🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🌟 قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) 🌟
♦️ جلسه هفتم - صبح روز چهارم ماه محرّم ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۵
🔸 در زیارتنامهی حضرت زهرا (س) در روز یکشنبه، از محضر الهی درخواست میکنیم که ما را به واسطه اهل بیت (ع)، به درجاتِ عالیه نائل بفرماید که این امر، اشاره به مقامِ برزخیّتِ کبرای این بزرگواران دارد.
🔹 پیغمبر اکرم (ص) بِالْاِصالة به این مقام راه پیدا کردهاند و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) و یازده فرزند صاحب عصمت ایشان، به تَبَعِ جناب رسول الله (ص) در مقامِ برزخیّتِ کبری قرار گرفتهاند.
🔸 شخصی که دارای برزخیّتِ کبری است، مقامِ جامعیّت دارد یعنی جامعِ بین غیب و شهود است و این امر، بر سِعِهی وجودی شخص دلالت میکند.
🔹 در برزخیّتهای معنوی، واسطه، علاوه از این که همرنگِ با مافوق است، همرنگِ با مادون نیز هست؛ چرا که برزخیّتِ در اینجا، برزخیّتِ طولی است همان طوری که عوالمِ دنیا، برزخ و آخرت، در طولِ یکدیگر قرار دارند.
🔸 زمانی که انسان در دنیاست، یک نحوه مشابهتی با عالم برزخ دارد و هنگامی که مرتبهی برزخی را طی میکند، هم با دنیا و هم با آخرت مُجانِست و مُناسبت دارد برخلاف برزخیّتِ در امور جسمانی که حتّی ممکن است واسطه، برزخ بین دو شیءِ متمایز هم باشد.
🔹 همیشه در سلسلهی طولیّه، در سِیرِ نزولی، مافوق، اصل است و مادون، فرعِ آن است و یا به تعبیری مافوق، حقیقت است و مادون، رَقیقَت. و لذا هم احکامِ حقیقت، در رَقیقت تنزّل میکند و هم احکامِ رَقیقت به احکام حقیقت تَرفُّع مییابد که در سیر صعودی، رقیقت ترفّع پیدا میکند و خودش را به حقیقت میرساند.
🔸 پیغمبر اکرم (ص)، مقامِ برزخیّت و جامعیّتِ کبری را که جامعیّتِ بین غیب و شهود است؛ به نحو اِطلاقی دارند نه تَقییدی و هر آنچه که از مقام علمِ حق متعال، به مقامِ عین و خارج از ذاتِ حق تنزّل پیدا میکند، به جامعیّت و وساطتِ جناب خاتم انبیاست.
🔹 تمام موجوداتی که از علمِ الهی به عین آمدهاند همچون عقل اوّل، عقول عَشَرهی در تعابیر آقایان مَشّاء، عقول عَرضیّهای که شیخ اِشراق قائل شدند، موجودات عالم مثال، موجودات عالم ماده، تمام انبیاء و نفوس انسانی، همه و همه به واسطه خاتم انبیاء و حقیقت محمّدیّه (ص) تنزّل پیدا کردهاند که از این مقام به برزخیّت کبری تعبیر میشود.
🔸 از آنجایی که مقام برزخیّتِ کبری در ولایتِ تامّهی اِلاهیّه پیش میآید، حتّی واسطه بین مقامِ ذاتِ الهی و اَسماءِ الهی هم هست و بالاتر از آن، در مقامِ جامعیّتِ اَسماءِ حق نیز، بین این مقام و جامعیّتِ اسماء حق در مقام تفصیل، برزخیّت وجود دارد که دیگر این بحث بسیار اوج میگیرد و نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.
🔹 لذا هر کسی، به اندازه توحیدش اِرتزاق میکند به طوری که خوابِ او، بیداریِ او، مُکاشفات و حالاتِ او، و چیزهایی را که مییابد، به مقدار فهم او از توحید است.
🔸 حق متعال، بیشترین توفیق را نصیب کسانی کرده است که در عصر غیبت تامّه بسر میبرند چرا که تا این عصر، تمام اولیاء و اوصیای الهی، از مقامِ علم به عین و از غیب به شهود آمدهاند به گونهای که همه این بزرگواران، در سِیری نزولی از عالم عقل به عالم مِثال تَنزُّل کردند و از عالم مثال هم به عالم ماده و اَنزلِ مراتب آن یعنی نطفه آمدند و از آنجا نیز سِیر صعودیِ از شهود به غیب را طی کردند.
🔹 بر این اساس، ما در زمانی بسر میبریم که تمام اولیای خاصّهی الهی و اوصیای آنها، دو سیرِ اِنّا لِله وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون را طی کردند امّا کسانی که مثلاً در زمان حضرت آدم (ع) زندگی میکردند، تنها شاهد تَنزُّل حضرت آدم (ع) از غیب به شهود بودند و آمدنِ دیگر اولیای الهی را به نشئهی طبیعت ادراک نکردند.
🔸 یا کسانی که مثلاً در زمان حضرت نوح (ع)، حضرت موسی (ع) و دیگر انبیاء الهی بودند، تنها شاهد تنزّل انبیای زمان خود و انبیای قبل از خود، از غیب به شهود بودند و انبیای بعد از خود و اوصیای آنها را ادراک نکردند چرا که آنها هنوز در نشئهی طبیعت ظهور نیافته بودند.
🌟 قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) 🌟
♦️ جلسه هفتم - صبح روز چهارم ماه محرّم ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۵ تا دقیقه ۳۰
🔸 در طی ۶۳ سال عمر مبارک جناب رسول الله (ص) در نشئهی طبیعت، تنها چند تن از اوصیای صاحب عصمتِ ایشان مثل امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین (ع) از غیب به شهود آمدند امّا سایر اوصیای حضرت، همچون امام زین العابدین، امام باقر، امام صادق و دیگر ائمه (ع) تا وجود مقدّس حضرت بقیّةالله (عج) بعد از جناب رسول الله (ص) در نشئه طبیعت ظهور یافتند.
🔹 البته تمام انبیاء و حتّی خودِ جناب رسول الله (ص) هم از این بزرگواران خبر دادند و اسامی دوازده جانشین خاتم انبیاء (ص)، در لوح زرّینی ثبت است که در حال حاضر نزد حضرت بقیّةالله (عج) قرار دارد.
🔸 بَنای عالم تکوین بر این است که صاحبان عصمت، همیشه از اجتماع مَهجور باشند تا بتوانند در مقام کِتمان، نعمتهایی را که از ناحیهی ولایتشان برای آنها حاصل میشود، حفظ کنند.
🔹 چرا که مهمترین خصیصهی نعمتِ ولایت، کتمان است و لذا ائمه (ع) تا جایی که میتوانستند، در کتمان بسر میبردند زیرا معمولاً اجتماع، قدر نعمت را نمیدانند و آن را ضایع میکنند که همین کفر نعمت و هدر دادن آن، عذاب الهی را در پی دارد.
🔸 بنابراین کَتوم بودنِ اولیاءالله و اهل معرفت، بزرگترین دلسوزی برای مردم است زیرا معمولاً روحیهی افراد به نحوی است که اگر مسائل مربوط به ولایت به راحتی برای آنها آشکار شود، خیلی زود به آنها عادت میکنند و همین امر موجب از بین رفتن ارزش و جایگاه آثار ولایت میشود که یکی از مصادیقِ کُفران نعمت به حساب میآید و عذاب الهی را در پی دارد که "لَئِن کَفَرتُم إنَّ عَذابی لَشَدید(ابراهیم/۸)" اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من، بسیار سخت است.
🔹 در روایات ما هم آمده است که اگر خداوند به کسی سرمایهای داد و او با بیاحتیاطی، سرمایهاش را از دست داد، دیگر نمیتواند آن را به دست بیاورد زیرا از مهلتی که خداوند در نشئهی طبیعت به او داد، درست استفاده نکرد.
🔸 مسائل مربوط به ولایت هم اینچنین است. لذا اهل معرفت، از باب دلسوزی، آنچه را که از ناحیه ولایتشان به دست آوردهاند، به راحتی در اختیار افراد قرار نمیدهند.
🔹 در روایت ابن شبیب، امام رضا (ع) فرمودند یابن شبیب! محرّم ماهی است که مردم جاهلیّت در گذشته حرمت آن را نگه میداشتند امّا امّت پیغمبر اکرم (ص)، نه حرمت ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبر خود را.
🔸 این عبارت، نشان دهندهی کُفرانِ نعمت عجیبی است که امّت پیغمبر (ص) در حقّ حضرت و اهلبیت ایشان کردند.
🔹 جاهلیّتی که این همه در تاریخ تقبيح شده است، حرمت ماه محرّم را نگه میداشتند و جنگ و جدال در این ماه را متوقّف میکردند امّا امّت پیغمبر اکرم (ص) نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت وجود مقدّس پیغمبر را بلکه در این ماه، ذُرّیّهی ایشان را کشتند و آنها را قطع نسل کردند. همچنین زنانشان را به اسارت و اثاث آنها را به تاراج بردند.
🔸 این مصیبت آنچنان عظیم و سنگین بود که امام رضا (ع) در ادامهی روایت فرمودند خداوند هرگز آنها را نیامرزد!
🔹 امّت پیغمبر به تعبیری اوصیاکُشی کردند. البته عُمَر که به عنوان صحابهی پیغمبر محسوب میشد و سالها در محضر ایشان بود، با آن اختلافی که در آخرین لحظات عمر جناب رسول الله (ص) در محضرشان به وجود آورد، در واقع در همان وَهلهی اوّل، پیغمبرکُشی کرد زیرا شخصیت و آبروی پیغمبر اکرم (ص) را برد و بنای تَنازُع و اختلاف را در امّت ایشان به وجود آورد.
🔸 بعد از پیغمبر نیز اهل بیت و ذرّیّهی ایشان را مورد ظلم و ستم قرار دادند و به تعبیری اوصیاکُشی کردند تا جایی که در ماه محرّم که جاهلیّت حرمت آن را نگه میداشت، فجایع کربلا را به وجود آوردند که هم حُرمت ماه و هم حُرمت پیغمبر خود را شکستند. همچنین ذرّیّهی ایشان را قطع نسل کردند.
🌟 قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) 🌟
♦️ جلسه هفتم - صبح روز چهارم ماه محرّم ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۰ تا آخر
🔸 متأسفانه در کربلا از اولاد امیرالمؤمنین، جناب عقیل، حضرت مسلم، امام حسن و امام حسین علیهم السّلام، نسل چندانی باقی نماند و امّت پیغمبر (ص)، همه را قطع نسل کردند و کار را به جایی رساندند که امام رضا (ع) در رابطه با آنها فرمود خداوند هرگز آنها را نیامرزد!
🔹 امّت پیغمبر، این چنین کفران نعمت کردند. با این حال امام حسین (ع) چه قبل از عاشورا و چه در روز عاشورا، بارها و بارها روشنگری میکردند و دشمن را پند و نصیحت میفرمودند.
🔸 ایشان در جواب کسانی که میگفتند چرا اینقدر این مردم را پند و نصیحت میکنید، اینها که گوش شنوا ندارند؛ میفرمودند "لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَة وَ یَحیَی مَن حَیَّ عَن بَیِّنَة" (انفال/۴۴) برای اینکه هر کس میخواهد هلاک شود؛ هلاکتش از روی بَیّنه باشد و هر کس هم که میخواهد زنده شود، باز از روی بَیّنه زنده شود.
🔹 ما میخواهیم حتّی کسانی که از ما دفاع میکنند و در رکاب ما شمشیر میزنند، از روی بیّنه و آگاهی، این کار را انجام دهند نه از روی جهالت زیرا جُهّال نهایتاً کار را ضایع میکنند.
🔸 لذا هم امام حسین و هم امام سجّاد علیهُما السّلام، بارها خطاب به لشکریان دشمن میفرمودند "مَن عَرَفَنی فَقَد عَرَفَنی وَ مَن لَم یَعرِفنی فَقَد أنبَأتُهُ بِحَسَبی وَ نَسَبی" هر کس مرا میشناسد، که میشناسد و میداند که وصیّ و سِبط پیامبر هستم و هر کس مرا نمیشناسند، او را از جایگاه و نَسَب خود باخبر میسازم.
🔹 وقتی امام حسین (ع) خطبه میخواندند، شمر ملعون رو به امام میگفت در میدان جنگ جای چنین حرفهایی نیست، اگر مردی شمشیر بکش. ما میدانیم که تو نوهی پیامبر و فرزند علی و فاطمه هستی امّا علیه خلیفهی رسول الله قیام کردی و بیعت با او را شکستی.
🔸 این سخنانِ شمر ملعون نشان میدهد که هیچ چیز برای آنها مُبهم نبود و همه چیز واضح و روشن بود و میدانستند که امام حسین (ع) چه کسی است امّا امام با خطبههایشان میخواستند حجّت را بر آنها تمام کنند که حتّی هلاکت آنها نیز بر اساس بیّنه باشد.
🔹 کسانی که مقام برزخیّت جامع دارند، چون از اَسرار آگاهی مییابند، نوعاً اهل کتماناند و این امر از باب دلسوزی است.
🔸 آنها طبیبان حقیقیِ جانها هستند، لذا از اَسرار افراد مطلع میشوند تا بتوانند مشکلات، دردها و نقائص آنها را برطرف کنند و آنها را به کمال برسانند. در واقع این بزرگواران به جهت دستگیری از خلق و تطهیر و تَنزیه آنها، از اَسرارشان آگاه میشوند.
🔹 امّا به ما فرمودند نسبت به یکدیگر تجسّس نکنید زیرا تجسّسهای ما بر اساس تخیّل است نه عقل ناصِع و خالص. عقل مَشوب به وَهم و خیال، هرگز به واقعیّات نمیرسد. این نحوه تجسّس کردن، بیشتر بر جهالت خودِ شخصِ تجسّس کننده میافزاید.
🔸 ما با تجسّس کردن، از اَسرار یکدیگر باخبر میشویم و این امر متأسفانه موجب اِفشای فَواحش و زشتیها میگردد و خداوند دوست ندارد که زشتیها و فواحش آشکار شوند زیرا عالَم، طَیّب و پاک است و این پاکی، ذاتیِ عالم است در حالی که ناپاکی، بِالْعَرض است و بِالعَرض بهتر است در پس پرده بماند.
🔹 لذا اهل ولایت، با اینکه از اَسرار باخبرند امّا اهل کِتماناند و اصلاً در مقام بیان و علم به اسرار افراد نیستند بلکه در مقام حضور و توجّه تامّ به حق متعالاند و در تمامی مظاهر، فقط خداوند را مشاهده میکنند و کاری به احکام جزئی مظاهر ندارند. مثلاً کاری به این ندارند که فلان کس در این لحظه دارد فلان گناه را مرتکب میشود.
🔸 اهل کتمان سعی میکنند فقط خوبیهای افراد را ببینند نه بدیها و زشتیهای آنها را. چون همین که انسان از فحشایی آگاه شود، هر چند آن را به دیگران نگوید امّا به هر حال آن گناه در دلش آشکار شده است و خداوند دوست ندارد که فواحش و زشتیها شایع و آشکار شوند چه در قلب و ذهن انسان و چه در نزد دیگران.
🔹 جناب رسول الله (ص) به افراد اجازه نمیدادند تا گناهانشان را نزد ایشان اظهار کنند بلکه میفرمودند نزد خداوند بروید و بخواهید که شما را ببخشد زیرا میترسم با اظهار آن، عذابی نازل شود که هم شما را بسوزاند و هم مرا.
🔸 این در حالی است که قضایای کربلا آنقدر عظیم و سنگین بودند که امام رضا (ع) فرمودند خداوند هرگز آنها را نیامرزد!
والحمدلله رب العالمین