۷ مهر
سالروز شهادت شهید محمد جهان ارا
فرمانده دلاور مقاومت خرمشهر
@modafeanzuhur
#سلام_امام_زمانم
پشت پرچین خیالم
یاد تو آوازه دارد
دفتر دلتنگے من
ماجرایے تازه دارد
کے مے آیے یابن الزهرا
تاڪہ بنویسم غم من
دیگراے یاران سرآمد
سلام برقطب عالم امکان❤️
🕊 ☘اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘🕊
@modafeanzuhur
🌺🌺 قابل توجه طلاب خواهر
📌 ثبتنام در آزمون اختصاصی وزارت آموزش و پرورش در 8 رشته
🔰 فارغ التحصیلان حوزههای علمیه خواهران سراسر کشور شامل؛
1️⃣ سطح 2(حداکثر 35 سال سن)
2️⃣ سطح سه(حداکثر 40 سال)
3️⃣ سطح چهار(حداکثر 45 سال)
🔻رشتهها
🔹 آموزگاری ابتدایی
🔹 دبیری معارف اسلامی
🔹 مربی امور تربیتی
🔹 دبیری عربی
🔹 دبیر ادبیات فارسی
🔹 دبیری تاریخ
🔹 دبیری فلسفه
🔹 دبیری علوم اجتماعی
💯 مهلت ثبتنام: تا روز جمعه 98/7/12
💻 لینک ثبتنام: http://yon.ir/GN9pS
📕 لینک دفترچه: http://yon.ir/Fgx3Q
📆 زمان برگزاری آزمون : پنجشنبه 98/8/30
❌ نکته: ثبتنام شما زماني تکميل گرديده که در مراحل ثبت نام از سيستم شماره پرونده 7 رقمي و کد پيگيري ثبت نام 15 رقمي دريافت نماييد.
💐لطفا به دوستان طلبه ارسال نمایید
@modafeanzuhur
#تشرف_یافتگان
به نقل از حجتالاسلام #کاظم_صدیقی:
بنده علاقه دارم که هر ماه خودم را به #امام_رضا«ع» عرضه کنم. مدتی است که توفیق دست داده است و میروم. گاهی هم که کار دارم، میروم حرم و برمیگردم فرودگاه.
فقط در همین حد. یک بار رفتم، از آستانه پایینِ پا که میخواستم وارد صحن شوم، صورتم را گذاشتم روی سنگ آستانه و به #امام_رضا«ع» عرض کردم: «آقا! من مهمان شما هستم. میخواهم بدانم که آیا شما مرا به عنوان مهمان پذیرفتهاید؟
میخواهم به حساب شما اینجا باشم. خودم نمیخواهم هزینه کنم. تقاضای دیگرم این است که یا
#حضرت_مهدی«عج» را ببینم یا کسی را ببینم که او #حضرت را دیده باشد».
این را عرض کردم و رفتم تو. رفتم مفاتیح را باز کردم، میخواستم زیارت #جامعه بخوانم.
|هنوز شروع نکرده بودم. یک آقای #سلیمی در مشهد بود که منبر میرفت و خیلی هم #حدیث حفظ بود. مرحوم طباطبایی که تابستانها به مشهد میآمدند، ما آن وقتها که مشهد بودیم جلسات آقای #طباطبایی، در روزهای پنجشنبه را میرفتیم.
نوعاً هم ایشان #احادیث نابی را آنجا مطرح میکرد و آقای طباطبایی توضیح میداد. با آقای سلیمی در حد سلام و علیکی که در جلسات آقای #طباطبایی همدیگر را میدیدیم، ارتباط داشتیم. غیر از آن هم هیچ ارتباطی با هم نداشتیم.
هنوز شروع نکرده بودم که ایشان آمد کنار من و گفت: «فلانی! ناهار بیایید خانه ما». من چون از #حضرت خواسته بودم، فوری به ذهنم آمد شاید حضرت پذیرفتهاند.
استخاره کردم، ببینم اگر این اجابت حضرت است که ناهار را بمانیم و بعد از ناهار برگردیم.
#استخاره خوب آمد. فهمیدم که مطلب اول برآورده شد. به ایشان گفتم: «من منزل شما را بلد نیستم». گفت: «ظهر بیا مسجد ملاحیدر، نماز آقای مروارید، من میآیم و از آنجا با هم میرویم».
👇👇👇
👆👆👆
رفتم مسجد آقای #مروارید، نماز ظهر را خوانده بودند.
#جوانی آمد و مقابل من نشست، خم شد دستم را بوسید و #اشک ریخت. گفت: «من با منبرهای شما خیلی صفا کردم، ولی یک اتفاقی برایم افتاده، میخواهم این را برای شما بگویم». گفت: «مرحوم آقای #مولوی قندهاری که از دنیا رفت، من مطمئن بودم که در تشییع جنازه ایشان #حضرت حضور پیدا میکند، لذا به شوق و اشتیاق حضرت رفتم و سایه به سایه از اولین آناتی که مطلع شدم، کنار جنازه بودم، تا اینکه آمدیم توی #صحن.
به #صحن که آمدیم، دائماً حواسم به اطرافم بود که ببینم شخصیت فوقالعادهای یا کسی را میبینم... به نزدیکهای #حرم که رسیدیم، یک حالت سرزنشی نسبت به خودم شروع کردم: مگرتو کی هستی؟ با چه رویی میخواهی حضرت را ببینی؟ اصلاً چه توقعی داری؟
شروع کردم به بدیهای خودم بد و بیراه گفتن. ما کجا؟ آقا کجا؟ در حال #سرزنش خودم بودم که صدایی خیلی ملایم و آرام آمد: میخواهی #آقا را ببینی؟ برگشتم جهت #صدا را ببینم، دیدم ماشاءالله #حضرت در این جمعیت از همه به قول معروف یک سر و گردن بلندتر بود... و توصیفاتی از حضرت کرد از جمله اینکه گفت «موهای مبارکشان از زیر #عمامه تا بناگوششان بود، محاسن پرپشت. دقت کردم و در موهای سر و صورت #حضرت یک موی سفید ندیدم». این #جوان این را با یک حالت #انقلابی به من گفت و رفت.
من این #جوان را نه قبلش یادم میآید دیده باشم، نه بعد از آن. خیلی هم #آرزو دارم یک بار دیگر او را ببینم.
👇👇👇
👆👆👆
بعد آقای #سلیمی آمد و ما را برد خانهاش و از جریاناتی که با مرحوم آقای علامه #طباطبایی داشت، سخن گفت. خدا رحمتش کند، وفات کرد.
آقای #طباطبایی هم به ایشان یک اذکاری داده بود. معلوم شد که اهل بعضی حرفها بود. آقای #سلیمی گفت: «من
من سی سال همسایه #حضرت_آیتالله_خامنهای بودم و اُشْهِدُ بِالله، من آقای #خامنهای را از دورههای #جوانیاش تا الان نسبت به نسوان #معصوم میدانم.
#پایان