◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️
☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت دوم
▪️کسی که به مقام امامت و ولایت که عهدُالله است، رسیده باشد میتواند در عالَم عنصری و نشئه طبیعت تصرف کند و صُوَر اشیاء را تبدّل بدهد و همچنین میتواند صوَر موجودات را در متن خارج انشاء کند بدون این که از مواد عالم طبیعت استفاده کند.
▪️هر صاحب شغلی مانند یک بنّا از مواد عنصری همین نشئه طبیعت مانند چوب و سنگ و گِل و آهن و دیگر مواد مختلف استفاده میکند و این همه مصنوعات را میسازد،
▪️امّا اگر انسان بر اساس تحقّقی که نسبت به اسماء الله پیدا کرده ، میتواند در عالَم ، صوَر اشیاء را انشاء کند، ستاره ها ، حیوانات ، معدنی ها ، گیاهان ... را انشاء کند بدون این که در مُنشآت خود از مواد عالم طبیعت استفاده نماید. البته مُنشآت ایشان بر اساس اراده ذاتی اوست که به اِذن الله محقق میشود.
▪️حتی چیزهایی که الان در عالم طبیعت تحقق دارند و صورتگری آنها در این عالم نیازمند به زمان و مکان است تا از قوّه به فعلیّت برسد ، اما امام میتواند به صورت دفعی آن را انشاء کند . مانند زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (علیه السلام) یا اگر درختی که برای رشد کردن نیاز به دهها سال فرصت دارد، نفس ناطقه انسانی می تواند بدون احتیاج به مکان و زمان تدریجی همین جوانه را به صورت یک درخت تنومند انشاء کند.
▪️در این صورت، این سوال مطرح میشود که آیا امام که صاحب ولایت الهیّه است از این قدرت ِ تصرف استفاده میکند؟
▪️در مقام امامت آنچه مهم است توانمندیِ تصرف در عالم است. یعنی آن قوّه ای که بتواند قدرت انشائات در عالم داشته باشد، به تعبیر قرآن ، هر گاه اراده کند امر خود را ، به شئ تعلق بدهد.
▪️انّما اَمرهُ اِذا اَرادَ شیئاً اَن یَقول لَهُ کُن فَیَکون (یس-٨٢)
▪️بیَده مَلَکوتَ کُل شئ (یس-٨٣)
☑️مقام امامت ،مقام امر الهی است یعنی امام قدرت تصرف در عالم دارد .
▪️یکی از دلایلی که در زمان ادعای انبیاء در نبوت، مردم از آنها معجزه میخواستند همین امر است یعنی به نظر می رسد در اذهان عمومی این مسئله مُرتَکَز (ثابت، مستقر) بود ، هر کس مقام نبوت الهیه را پیدا میکند یا امامت را دارا میشود باید حتماً قدرت تصرف در نظام هستی را داشته باشد.
▪️در بین عموم مردم عدّه ای قابلیت داشتند با این معجزه ها هدایت می شدند و نفوسی هم بودند که بهانه می گرفتند ،اگر معحزه ای از نبی زمان خود می دیدند آن را به سِحر و جادو تعبیر می کردند.
▪️انسانهای کج فهمی که خطاب به جناب رسول الله(صلی الله علیه وآله) جسارت می کردند ودر وصف ایشان از الفاظ ناشایست مانند کذّاب (بسیار دروغگو ) مفتری (افتراء زننده) استفاده میکردند .
▪️مکاشِفات به علم تعلق نمیگیرد، بلکه به ملکات و صفاتِ شخص تعلق میگیرد ، در تمثّلی که جناب ابن عربی داشتند شیعیان را به صورت سگ مشاهده کردند این همان صفاتی هست که انسان کج فهمِ شیعه میتواند داشته باشد و به صورت حیوان دیده شود.
#رمضان ۱۴۰۰
#جلسه_یازدهم_شب_۳۰_۱_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️
☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت چهارم
▪️امام حسین علیه السلام در لحظه ای که به گلوی حضرت علی اصغر، کودک شیرخوار، توسط حرمله ملعون تیر خورد "وَ دَبَحَهُ مِنَ الاُذُنِ اِلَیَ الاُذُن" و کودک ذبح شد، امام کودک را روی دست گرفت و بسوی آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا تو میبینی.
▪️ملائکه خدمت آقا آمدند عرض کردند که ما جدّ شما را در جنگها کمک کردیم و دشمن را مُنهَزِم (منکوب، مغلوب) کردیم اجازه بدهید یاریتان کنیم.
▪️ملایکه مؤدّب هستند و اجازه میگیرند چون میدانند ایشان صاحب عهدُالله و ولایت الهیه است. ملائکه این ولایت الهیه را ندارند و باید از امام اجازه بگیرند. امام فرمود نخیر، مگر شما آیاتی از قرآن را ندیدید؟
☑️"اشاره به آیه ۷۸ مبارکه سوره نساء : أَينَما تَكونوا يُدرِككُمُ المَوتُ وَلَو كُنتُم في بُروجٍ مُشَيَّدَةٍ
▪️افواجی از جن به محضر آقا آمدند؛ "اَتَتهُ اَفواجي مِنَ الجّن"
و گفتند: ما طائفه ی جن، از شیعیان پدر شما امیرالمومنین هستیم. اجازه بفرمایید ما دشمنان شما را دنبال میکنیم. "وَاَنتَ بِمَکانِک" شما در همین مکان (مکه یا مدینه) بمانید ما کار را تمام میکنیم.
▪️آقا فرمودند: منطور شما این است که میخواهید تصّرف کنید؟ اگر بنا بر تصرف باشد، "نَحنُ اَقدَر مِنکُم" ما از شما قدرتمندتر هستیم. اما نمیخواهیم تصرف کنیم.
خداوند ما را برای تصرفات نفرستاد، ما دلسوز مردم هستیم و میخواهیم آنان را هدایت کنیم ولو اینکه خطر پیش بیاید.
▪️این ادب، ادب قرآنی و ادبِ هابیلی است. در قران آمد که حضرت هابیل به برادرش قابیل میگوید:
... لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقتُلَني ما أَنا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيكَ لِأَقتُلَكَ(مائده - ۲۸)
اگر تو "لِتَقتُلني ما انا بِباسِطَ کَفّیه"
هرگز به سوی تو دست درازی نمیکنم و او( قابیل) هم برادرش (هابیل ) را کشت.
▪️اگر تو دست دراز میکنی که مرا بکشی، من هرگز دستم را به سوی تو دراز نمیکنم! (چون) من در پیشگاه الهی هستم و هرچه خدا بخواهد(میپذیرم)
▪️البته نمیگوید که من خودم را تحویل تو میدهم و در اختیار تو میگذارم که مرا بکشی، بلکه وقتی تو دست دراز میکنی که مرا بکشی، من بسوی تو دست دراز نمیکنم. این ادب هابیل است.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_یازدهم_شب_۳۰_۱_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
🍀⭐️🍀⭐️☘⭐️🍀
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️
☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت پنجم
▪️خداوند آیت الله رفیعی قزوینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند.
علامه حسن زاده "حفظه الله تعالی" میفرمودند:
در سر درس دیدم هر موقع اسم آقای رفیعی قزوینی را میآورم یک طلبه ای گریه میکند. یکی از دوستان هم مباحثه ی او ، از ایشان پرسید، چرا سر کلاس جناب علامه ، گریه میکنی؟
▪️او گفت هر زمان ایشان اسم آقای رفیعی را میآورد من گریه ام میگیرد. چون وقتی کودک بودم در قزوین، آقای رفیعی قزوینی یک مقطعی آنجا بودند، آخوند نماها ، پدر و مادرهای ما را علیه آقای قزوینی تحریک میکردند و آنها هم ما را تحریک میکردند که هر زمان آقای رفیعی میخواستند به مسجد جامع بروند و نماز جماعت اقامه کنند، ما کودکان جمع میشدیم و به ایشان بد و بیراه و ناسزا میگفتیم.
▪️الان که در کلاس درس علامه اسم ایشان را میآورند ،من به یاد آن صحنه ها میافتم و اینکه ما در محضر چه کسی بودیم و خبر نداشتیم!!
▪️حضرت استاد فرمودند: وقتی که به قزوین تشریف بردند، آنجا این ماجرا را به ایشان گفتند.
▪️باز در تاریخ دارد که در قزوین، عده ای مردم را تحریک کردند و آنها با سنگ رفتند به خانه یکی از علمای قزوین "یک عارف قزوینی" و در را شکستند و به حیاط منزل او رسیدند که وارد خانه اش بشوند تا همان بلایی را که سرِ عین القضات همدانی آوردند، سر ایشان هم بیاورند.
▪️اما وقتی مردم وارد حیاط منزل شدند، آن آقا در ایوان منزل نشسته بود و جمعیت ،خانه را سنگ باران میکردند.. خطاب به جمعیت گفت بالای آن درخت نگاه کنید، گنجشکی بالای درخت نشسته بود، ایشان کاری کرد که سر پرنده از بدن جدا شد و بر زمین افتاد!
بعد به جمعیت گفت اگر جلوتر بیایید، برای همه شما همین اتفاق میفتد!! مردم هم برگشتند.
▪️حضرت علامه حسن زاده حفظه الله فرمودند: خیلی دلم برای آن گنجشک سوخت! چرا سر آن گنجشک را بریدی تا به مردم بگویی من یک چنین قدرتی دارم؟ فرض میخواستی سر مردم را ببری، به گنجشک بیچاره چه کار داشتی؟
نظام هستی این قدر حساس است
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_یازدهم_شب_۳۰_۱_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
⭐️☘⭐️☘⭐️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در روز ِ هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ١٤٠٠/٠١/٣١◾️
☑️شرح « رساله لقاء الله » جلسه دوازدهم #قسمت_اول
▪️حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده بودند: قرآن عهدُالّلهی است که بر هر مسلمانی واجب است هر روز بر این عهدِ اِلهی نظر کند.
▪️نگاه کردن با دقت عمیق را "نظر" گویند
حکما اهل نظرند. حکما دائما در نظام هستی، نگاه دقیق و عمیق میکنند.
✔️معجزه ی قولیِ پیامبر قرآن است
✔️معجزه ی فعلیِ پیامبر قبله است
▪️دیوار مسجد جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) به صورتِ شاخص صفیحی است، نه شاخصِ عمودی.
از همینجا علمای ما شاخص صفیحی را (شاخص قبله) از مسجد جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) گرفتند و طرحش کردند.
▪️ما شیعیان به شهادت خمسه معتقدیم، اما اهل سنت اعتقاد به شهادت اثنینی (دو تایی) دارند.
آنها توفیق گفتن شهاداتِ بعدی را ندارند.
▪️پرچمی که داعش درست کرده، اقلِّ اعتقاد یک مسلمان است که در توحید قائل به "لا اِلهَ الّا الله" و در نبوت هم قائل به "محمد رسول الله" (صلی الله علیه واله) است. معلوم میشود یک اتاق فکری در پشتِ این آقایان هست.
▪️لذا اینها آمدند این دو جمله را روی پرچمشان گذاشتند تا بگویند که هر چه غیر این دو اصل هست بگذارید کنار و همه گردِ این دو جمله جمع شویم.
▪️در بحث های حی علاة و شهادات:
▪️"حیّ عَلَی الصَّلاة" مرتبط به "لا اله الّا الله" است
▪️"حَیِّ عَلَی الفَلاح" مرتبط به جناب "رسول الله" است و
▪️ "حَیِّ عَلی خَیرِالعَمل" در مَنظرِ ما مرتبط به "ولایت" است.
▪️عمَر، در زمان خودش، "حَیِّ عَلَی خَیرِالعَمل" را از اذان برداشت.
هنگامِ نزولِ اذان از جبرئیل، این جمله در اذان بود چون این جمله (خَیرِالعَمل) مالِ ولایت است و او ترسیده بود که اگر این جمله در اذان باشد بالأخره نام امیرالمؤمنین زنده میشود.
▪️در روایتی در زمان جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) آمده است که بعضی ها نزد حضرت میرفتند و از سلمان و ابوذر شکایت میکردند که شما در اذانتان "اَشهَد انَّ عَلیّاً ولیُ الله" نمیگویید اما این دو نفر در اذان این جمله را بیان میکنند، یعنی چیز اضافه ای را بیان میکنند.
جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) آنها را تخطئه نکردند و فرمودند مگر در غدیر جمله "مَن کُنتُ مَولاهُ فَعلیٌ مَولاهُ" را نشنیده بودید؟!
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_دوازدهم_روز_۳۱_۱_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
⭐️☘⭐️🍀⭐️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۱◾️
☑️جلسه سیزدهم شرح رساله لقاءالله #قسمت_هشتم
▪️یکی از لطایف قرآن در معرض قرار گرفتن است.
طوری در معرض قرآن قرار بگیریم که نه توجهی به جِرم و ظاهر قرآن و نه به تجوید قرآن و نه حتی توجه به لفظ و مفهوم آن داشته باشیم.
یعنی از آن سوی عالَم قرآن را تلاوت میکنند و ایشان هم در معرض قرار گرفته و به تبَعِ آنها تلاوت میکند.
ای دعا ازتو، اجابت هم ز تو
▪️یکی دیگر از لطایف قرآن کریم، فرائض قرآن است. یکی از فرائض قرآن این است که خداوند را ذکر کنیم و به یاد خدا باشیم. ذکر الله
▪️یکی دیگر از فرائض قرآن که خداوند اِلقاء کرد این است که میگوید: "رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ( آیه ۹ سوره مزمل )
من را وکیلِ خود بگیرید. اصلاً این یک قاعده و یک دستور قرآنی است.
▪️خدای متعال فومود: در تمام امورتان، مرا وکیل بگیرید و "این یک قائده است".
و این از الطاف الهیه است.
▪️در اینجا میگوییم: بارالها من می آمدم قرآن بخوانم ولی بلد نیستم .
▪️میخواهم آنطور که تو و پیغمبر تو میخواهید، قرآن را تلاوت کنم.
▪️خدایا! میخواهیم قرآن تلاوت کنیم تا ببینیم تجلیّات تو در قرآن چیست .که امام صادق فرمود: "وَ لَقَد تَجَلّل الله لِخَلقِه في کَلامِهِ وَ لکِّنَهُم لا یُبصِروُن" خدای متعال در کلامش یعنی در قرآن تجلی کرده است لکن مردم نمیبینند.
▪️آن قرآنی که تو در آن تجلی کردی، آن هم همین قرآن هست و تو در همین قرآن تجلی کردی ولی من نمیبینم!!
▪️حالا وقتی آمدیم قرآن بخوانیم لب را باز میکنم و لب قرآن میخواند، زبان قرآن میخواند و فعلِ قرائت به همین تکلم ظاهری هست و لب و زبان و حتی گوش وقتی الفاظ قرآن را میشنود، بهره خود را میبرند
▪️اما قلب میگوید: تو که گفتی "نزل به الروح الامین علی قلبک " (شعراء - ۱۹۳ ، ۱۹۴) این قرآن را بر قلب پیغمبر نازل کردی. بعد هم امام صادق به ما فرمود که تو در این کتاب تجلی کرده ای "فَهُم لا یُبصِرون" و مردم نمیدانند.
مراد ما این نحوه قرائت قرآن است
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_سیزدهم_شب_۳۱_۱_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۱◾️
☑️جلسه سیزدهم شرح رساله لقاءالله #قسمت_هشتم
▪️یکی از لطایف قرآن در معرض قرار گرفتن است.
طوری در معرض قرآن قرار بگیریم که نه توجهی به جِرم و ظاهر قرآن و نه به تجوید قرآن و نه حتی توجه به لفظ و مفهوم آن داشته باشیم.
یعنی از آن سوی عالَم قرآن را تلاوت میکنند و ایشان هم در معرض قرار گرفته و به تبَعِ آنها تلاوت میکند.
ای دعا ازتو، اجابت هم ز تو
▪️یکی دیگر از لطایف قرآن کریم، فرائض قرآن است. یکی از فرائض قرآن این است که خداوند را ذکر کنیم و به یاد خدا باشیم. ذکر الله
▪️یکی دیگر از فرائض قرآن که خداوند اِلقاء کرد این است که میگوید: "رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ( آیه ۹ سوره مزمل )
من را وکیلِ خود بگیرید. اصلاً این یک قاعده و یک دستور قرآنی است.
▪️خدای متعال فومود: در تمام امورتان، مرا وکیل بگیرید و "این یک قائده است".
و این از الطاف الهیه است.
▪️در اینجا میگوییم: بارالها من می آمدم قرآن بخوانم ولی بلد نیستم .
▪️میخواهم آنطور که تو و پیغمبر تو میخواهید، قرآن را تلاوت کنم.
▪️خدایا! میخواهیم قرآن تلاوت کنیم تا ببینیم تجلیّات تو در قرآن چیست .که امام صادق فرمود: "وَ لَقَد تَجَلّل الله لِخَلقِه في کَلامِهِ وَ لکِّنَهُم لا یُبصِروُن" خدای متعال در کلامش یعنی در قرآن تجلی کرده است لکن مردم نمیبینند.
▪️آن قرآنی که تو در آن تجلی کردی، آن هم همین قرآن هست و تو در همین قرآن تجلی کردی ولی من نمیبینم!!
▪️حالا وقتی آمدیم قرآن بخوانیم لب را باز میکنم و لب قرآن میخواند، زبان قرآن میخواند و فعلِ قرائت به همین تکلم ظاهری هست و لب و زبان و حتی گوش وقتی الفاظ قرآن را میشنود، بهره خود را میبرند
▪️اما قلب میگوید: تو که گفتی "نزل به الروح الامین علی قلبک " (شعراء - ۱۹۳ ، ۱۹۴) این قرآن را بر قلب پیغمبر نازل کردی. بعد هم امام صادق به ما فرمود که تو در این کتاب تجلی کرده ای "فَهُم لا یُبصِرون" و مردم نمیدانند.
مراد ما این نحوه قرائت قرآن است
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_سیزدهم_شب_۳۱_۱_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️
☑️جلسه چهاردهم «شرح رساله لقاءالله » #قسمت_اول
از دقیقه ۱ الی ۱۳
▪️متن رساله : « فهو واجبٌ علی کل مسلم ان ینظر َ فی کل یوم فی عهده ولو خمسین آیة »
▪️بعرض رسید که یکی از روشهای قرائت قرآن.....این است که آدم حق متعال را و پیغمبر و اهل بیت را وکیل بگیرد نایب بگیرد در قرائت قرآن.
اگر قرار باشد آدم وکیل بگیرد بهترین وکیل خودِ خداست
▪️همانطوریکه "وکیل" از اسماءالله است " نعم الوکیل" هم اسم دیگری از اسمای فعلیهء حق است
✔️ " نعم المولی" است، بهترین آقاست .
اینها باید در مرحله ی عمل پیاده شود.
▪️وقتی کسی به ما بگوید که یک بهترین وکیل می خواهم، حالا آدم پولداری هم هست و بهترین وکیل هم که بگیرد و خیلی پُر قیمت و هر چه باشد برایش مسئله ای نیست، حالا اگر بگوید یک بهترین وکیل را به من نشان بده ما اینقدر بی خبر از توحید و بی خبر از قرآنیم که نمیتوانیم راهنمائیش کنیم.....وگرنه باید به او بگوییم که بهترین وکیل « خداست» برو خدا را وکیل بگیر
▪️هم در آن آیه داریم که (( فاتخذونی وکیلا))
و هم این آیه دارد که خداوند (( نعم الوکیل)) است؛
حالا که این است یکی از جاهایی که میتوانیم حق متعال را وکیل بگیریم در [[ قرائت قرآن]] است
▪️حالا با اینکه ...قرآن را خودش بر پیغمبر نازل کرد اما از باب؛
لطف و بزرگواری و رافت و دلسوزی و شفقت اش نسبت به ما
به ما میگوید مرا وکیل کنید .
▪️مرحوم صدرالدین قونوی در متن کتابشان در مفتاح الغیب..... ( که آقای ابن فناری شرحش کرده بنام « مصباح الانس» ) همین اولش دارد که :
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم احمِد نفسک عَنّی حیثُ قلتَ.....فاتخذونی وکیلا
که بارالها تو خودت را از ناحیه من، خودت خودت را ستایش کن حمد کن
▪️به ما میگویند وقتی میخواهی در نماز سوره حمد تلاوت کنی الحمد لله رب العالمین را بعنوان دعا نگیر. در قنوت که میگویی [[ ربنا آتنا...]] بله جنبه دعائی میگیری اما وقتی سوره حمد میخوانی از این باب که سوره قرآن را خدای متعال واجب کرده در نماز بخوانی "بعنوان سوره حمد قرآن بخوان"
نه اینکه بگویی من میخواهم سوره حمد بخوانم و خودم میخواهم .....حمد کنم و از خدا درخواست کنم که ما را به راه راست هدایت کند.
▪️لطافتی که آقای قونوی در مفتاح الغیب شان بکار بردند که....."اللهم احمِد نفسک" یعنی کتابشان از تقاضای حمد شروع میشود.....یعنی ایشان با " نایب گیری" ستایش را شروع میکند....که خدایا خودت خودت را حمد کن....که حامد تو باشی، محمود تو باشی، منتها حامد بودنِ تو از ناحیهء من باشد و وکیلِ منی که حامدِ خودت باشی....
چون در قرآن به ما امر فرمودی که "فاتخذونی وکیلا" ....پس تو را وکیل میگیرم که به نیابت از من خودت را حمد کنی
▪️حمد هر حامدی به اندازهء آن حمد کننده هست.....ولی اگر خدا را وکیل کنم که به نیابت من از طرف من خودش را حمد کند .....این حمد به اندازهء خودِ خداست
ما نمیتوانیم بفهمیم که او خودش را حمد میکند یعنی چی!
▪️حمد ما او را ((حمد فعلی)) است، ولی اگر او خودش خودش را حمد بکند(( حمد ذاتی)) است
نتیجهء این دو حمد اینست که اگر ما حمدش کنیم یک " ثواب فعلی" گیرمان می آید اما اگر او از ناحیهء ما وکیل بشود خودش را حمد بکند یک " ثواب ذاتی" گیر می آید یعنی یک ((قُرب ذاتی)) نصیب ما میشود.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_چهاردهم_روز_۱_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
☘🍀☘
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️
◾️جلسه چهاردهم «شرح رساله لقاءالله » #قسمت_چهارم◾️
از دقیقه ۲۹ الی آخر ( ۳۹ )
▪️اگر بخواهی از آن مقام عصمت تنزّل بکنی میبینی نوبت رتبهء محمدبن حنفیه هاست که ایشان به برادرش امام حسین از جنبه نصیحت گفت که برادر! برو یمن.
▪️خب اگر در زمان امام که حاضر هم هست اگر دسترسی به امام نداشتیم چکار کنیم؟ آنجا مجبوریم باز به مجتهدین مراجعه کنیم
▪️اینجور نیست که باب اجتهاد در زمان صاحب عصمت نباشد. بلکه باید برویم پیش مجتهد
▪️حالا این مجتهد کیه؟ مثلا یک والی از طرف آقاجان امیرالمومنین می آید. مثلا اباذر را میفرستاد.
▪️در جنوب لبنان یک مقامی بنام مقام اباذر هست..... خب شبانه روز اینقدر برای مردم احکام شرعی و سوالات پیش می آید که ایشان که همهء اینگونه چیزها را که ذهنش نبوده و سوالش را نکرده...... بعد از او سوال میشود چکار میکند؟
▪️مسائل مستحدثه یعنی مسائلی که تازه حادث شده و تازه شروع شده و اصلا سابقه ندارد
▪️مثلا در مسافرت اگر آدم ۴ فرسخ برود و برگردد مسافر میشود.....قدیم یا با شتر یا با پای پیاده.... بود.... و الان هواپیما.... شده.....و عمودی برود بالا و دوباره برگردد همینجا .... ۴ فرسخ رفت و ۴ فرسخ برگشت آیا مسافریم یا نه؟ اینها میشود سوالات مُستَحدَثِه یعنی یک چیز جدید پیش می آید
▪️باید فقیه آنچنان در امور دین تبحر داشته باشد که بتواند از آیات و روایات در اینگونه از مسائل جدیدی که پیش می آید استخراج کند استنباط کند چون ایشان که دسترسی ندارد برود مدینه از آقا سوال کند....
▪️و لذا اجتهاد در مقابل نص صحیح نیست ؛اما اجتهادِ بدون نص باید باشد.....ولی اجتهاد در مقابل نص مثل عمل به قیاس هم در احکام شرعیه باطل است
▪️برگردیم به صدر بحث: که یکی خدا را در حمد وکیل میگیرد و یکی در قرائت قرآن خدا را وکیل میگیرد..... از اینجا بحث " قرب فریضه" و "قرب نافله" پیش می آید.
✔️یکجور دیگر قرآن خواندن این است که یا بر اساس قرب فریضه باشد یا بر اساس قرب نافله:
▪️که در قرب نافله خدای متعال میگوید من چشم و گوش و دست و پای.....بنده ام میشوم
▪️در قرب فریضه بنده چشم و گوش و دست و پا و اعضاء و جوارحِ خدای متعال میشود.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_چهاردهم_روز_۱_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️
◾️جلسه پانزدهم شرح رساله لقاءالله #قسمت_دوم◾️
▪️در اینجا استاد در بیان کون جامع نکاتی را بعنوان مقدمه بحث مطرح فرمودند:
▪️نکته اول اینکه هر یک از ما میتوانیم یک آدم و حوّایی تصور بشویم که نسل و فرزندانی داریم، فرزندان ما هم فرزندانی پیدا میکنند و نسل ها یکی بعد از دیگری میآیند.
▪️نکته دیگر اینکه ما در مورد اجداد خود تا جدّ دوم و سوم را میشناسیم و به ندرت از جدّ چهارم اطلاع داریم.
از ناحیه فرزندان نیز به همین صورت؛ نوه های خود، و شاید فرزندان نوه ها را ببینیم. بیشتر از این از اجداد قبلی خود و فرزندان بعد از خود خبر نداریم.
▪️به یک تعبیری؛ ما بطور کلی از اصل و ریشه خود بیخبریم فقط میدانیم که به جناب آدم و حضرت حوا متصل هستیم. از آنچه هم که بعنوان نسل و ذرّیه از ما باقی میماند نیز، بیخبریم.
▪️کونِ جامع؛ کونی است که مقامِ جمعی دارد. کون جامع هم به اَسرار وچودی خودش آگاه است و هم به اسرار وجودی ماقبل خود و هم به اسرار وجودی مابعد خود.
▪️کون جامع؛ به اَسرارِ وجودیِ عالَم ظاهری طبیعت از کرهی زمین و کرهی آب و کرهی هوا و کره ی اِتِر تا کهکشانهاست خبر دارد.
▪️کون جامع؛ از هر چه که در عالَم ظاهر و طبیعت است از مفردات؛ مثل عناصر اَربعهی اَرضی به صورت کلی؛ و عنصر خامِس سَماوی و همچنین آنچه را که در عالَم مِثال هست و هر آنچه که در عالم عقل هست، باخبر است.
▪️همهی این موارد پیش کون جامع حاضر است. که این مقام کون جامع را به عقلِ بِالمُستَفاد تعبیر میکنیم.
▪️نفسِ ما دارای قوایی هست که به واسطه آنها کار انجام میدهد؛ اعم از قوای نباتی و قوای حیوانی و قوای انسانی. نظیر قوه باصره برای دیدن و قوه سامعه برای شنیدن و سایر قوا ...
▪️در رأس قوای انسانیِ نفس، قوه عاقله است. قوهی عاقله دارای چهار مرتبه است: عقلِ هَیوُلانی، عقلِ بِالمَلَکه، عقلِ بِالفِعل و مرتبهی نهایی عقل، عقل بِالمُستفاد است.
قوه عاقله ابتدا در حد عقل هیولانی است.
▪️فرق بین عقل بالمستفاد و عقل بالفعل این است که عقل بالفعل معقولات را ادراک میکند اما عقل بالمستفاد؛ آن توانمندی نفس است که هر چه از معقولات را که عقل بالفعل ادراک کرده است؛ عقلِ بالمُستفاد، مخزن همهی این معقولات و مُدرَکات میشود.
▪️در رسالهی نفس الامر که یکی از هشت رسالهی عربی حضرت علامه حسن زاده (محبوب القلوب) است؛ آمده است: مخزن قوهی عاقله، عقل فعال است؛ مثل این که مخزن قوهی واهمه را حافظه می گوییم. و مخزن قوهی حس مشترک را قوهی خیال مینامیم.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_پانزدهم_شب_۱_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی شبِ یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه هفدهم « شرح رساله لقاءالله » ، قسمت اول ،از دقیقه (۱۰-۱)◾️
▪️واعلم اَنَّ دَرَجاتِ الجّنَة عَلی عددِ آیاتِ القرآن.
"بدان درجات بهشت به عدد آیات قرآن است"
اگر در معنای ظاهری عبارت توقف کنیم ، هر آیه ای از قرآن به منزله یک درجه ای از درجات بهشت است ، یعنی در حدود شش هزار و ششصد وشش درجه برای بهشت میتوان قائل شد.
▪️در قیامت به شخص قاریِ قرآن در نشئه طبیعت خطاب می ِشود" اِقراء وَأرق" یعنی بخوان و بالا برو، البته کسی که در این جا (نشئه طبیعت) قرآن تلاوت کرده و قابلیّت واستعداد پیدا کرده است مخاطب به این خطاب میشود.
▪️به همین دلیل در حدیث آمده است که : قرآن را تلاوت کن ، به آن عمل نما، در انجام فرائض و شرایع آن کوشش کن، به حلال و حرام آن آمِر و ناهی باش ، در تَهَجُّدِ به قرآن اِهتمام داشته باش. زیرا قرآن عَهدُاللّهی است که باید هر روز در آن بنگری ، در این صورت آمادگی پیدا میکنی که به تو بگویند بخوان و بالا برو.
▪️انشاءالله توفیق داشته باشیم در شبانه روز در طول عمرمان در محضر قرآن تشرّف حاصل کنیم به فرموده امام(علیه السلام) حتی به اندازه "پنجاه آیه" ( خَمسینَ آیَه) بخوانیم. البته چونکه این عزیزان خود عرب زبان بودند برای آنها آسان بود امّا برای غیر عرب زبانها این تلاوت کار سختی است. ما کلام را تَنَّزل بدهیم ، آن را به پنج آیه سفارش میکنیم. به این نحوی که بیان شد تلاوت شود.
▪️در تلاوت قرآن، طوری عمل نماید که ، تمام اعضا و قوا در این تلاوت سهیم باشد ، چشم با نگاه کردن تلاوت میکند ، گوش و همچنین قوه مربوط به این عضو با شنیدن صدای قرآن ، قاری محسوب میشود .
▪️این نحوه تلاوت قرآن، مانند نماز است. در نماز تمام اعضاء و جوارح در حال نماز خواندن هستند . وقتی در ابتدا رو به قبله میایستیم که مَقادیم بدن به سمت قبله رو میکنند در این حال کلّ بدن در حال نماز است.
▪️مجموعه بدن در هنگام رکوع وسجده بافت خاصی پیدا میکند در سجده هفت عضو بدن حتماً باید مُماس با زمین شود ، دو کف دست ، دو زانوی پا، دو تا نوک انگشت شصت پا و دیگری هم نقطهی پیشانی است که بر روی مُهر قرار میگیرد ، اینها اعضای هفتگانه در نماز خواندن هستند .
▪️در هنگام اقامهی رکعات نماز ، ایستادن در نماز ، ذکر بدن محسوب میشود.
▪️پس نمازِ بدن، به ایستادن است البته در نماز های مستحبی میتوان نشست و نماز خواند.
▪️در آغاز نماز وقتی دستها را برای تکبیرةالاِحرام بلند میکنیم باید کف دستها به سوی قبله باشد این حرکت خود برای دست یک نحوه نماز خواندن است.
▪️تمام حرکات و سَکَنات و هیئت و بافتی که در نماز داریم همه در مجموع نماز را تشکیل میدهد. در تکبیرِ نماز ابتدا نماز گزار یک تعدادی از کارها را بر خود حرام می کند. مانند نگاه کردن به اطراف. خوردن ، آشامیدن، ... یعنی با گفتن تکبیرةالاِحرام ، مُحِرِم میشود و مجوز ورود به نماز را پیدا میکند.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_هفدهم_شب_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه هفدهم شرح رساله لقاءالله، قسمت دوم ، دقیقه (٢۰-۱۰)◾️
▪️تمام اعضاء وجوارح و همه قوای انسان در هنگام اقامهی نماز در حال نماز خواندن هستند، مانند قوه حافظه ، قوه مُتَخیّله، قوه خیال ، قوه مُتَصوّره ، قوه عاقله، در هنگام نماز در کار هستند.
▪️حواس پنجگانه انسان اعم از قوه سامِعه در شنیدن ، قوه باصِره در دیدن ، در حال نماز هستند .به همین دلیل فرمودند: در هنگام نماز چشم نمازگزار باید باز باشد و به محل سجده نگاه کند ، یا فرمودند در هنگام رکوع بین دو تا قدم خود را نگاه کنید، دلیل این دستورات این است که هر یک از اعضاء ، نماز مخصوص به خودشان دارند.
▪️در هنگام نماز ، زبان کوچک با زبان همکاری میکند تا دَمِ خارج شده از ریه به حلق برسد و به صوت تبدیل شود ، اگر نماز جَهریه است باید بلند بخواند ، اگر نماز اِخفاتیه است باید آهسته خوانده شود و صوت نداشته باشد.
▪️اگر کسی بگوید من حضور قلب ندارم پس نماز خواندنِ من فایده ای ندارد در پاسخ او باید گفت تمام اعضاء و جوارح انسان در حال نماز خواندن هستند و اگر با حضور قلب باشد خیلی بهتر است.
▪️اگر در نماز، حضور قلب باشد این توجه قلبی، به منزلهی امام جماعت محسوب میشود .در این مسیر تمام قُوا ، اعم از قوایِ خیال و وَهم و مُتخیّل و مُتصوّره که کلمات را با کلمات ترکیب میکند آیات را با آیات ضمیمه میکند و دَم به دَم از قوه حافظه مُدرکات خودش را به ظهور میرساند.
▪️برای مثال بعد از تکبیر" بِسم الله الرحمن الرحیم "میگوید بعد آن "الحمداللّه " میگوید اگر شخص حافظه نداشته باشد نمیتواند این ها را به ترتیب اِعاده کند.
▪️در هنگام نماز قوه متخیّله اَشکال و صُوَرِ کلمات را از مخزن خیال صورتگری میکند تا با همدیگر دوخت و دوز کند و این رَوندِ پشت سر هم بودن ، درست صورت بگیرد. آنقدر این جا کار انجام میگیرد که تعجب آور است.
▪️قوه متخلیّه در این هنگام شش کار را انجام میدهد :
▪️صورت را با صورت ترکیب میکند.
▪️صورت را با معنا ترکیب میکند.
▪️معنا رابا معنا ترکیب میکند.
▪️صورت را از صورت تجزیه میکند.
▪️معنا را از صورت تجزیه میکند.
▪️معنا را از معنا تجزیه میکند.
▪️متخَیّله مانند یک نقاشی است که میخواهد عکس یک حیوانی را بکشد که فرضاً سَرِ او شبیه طاووس باشد بدن او شبیه گاو ، پاهای او شبیه فلامینگو ...! این نحوه تجزیه و ترکیب کار بسیار بزرگی است.
▪️در نماز؛ تمام اعضاء و جوارح و قوای ادارکی از قوای حسی گرفته تا خیالی و وهمی و مخازنِ آنها همه در حال نماز هستند. تمام اعضاء و جوارح وهمچنین قلب که به طور مستمر در حال تَقلُّب و انقلاب است در حال نماز است.
▪️قلب را به این دلیل قلب میگویند چون این توانمندی را دارد که دائماً بسوی عالم غیب رو کند وبه عالم شهادت مُطلقه برگردد. و به عالم شهادتِ مُضاف برود و واردِ غیب مُضاف شود و همچنین به عالم غیبِ مطلق برود ... یعنی بطور مستمر در حال رفت آمد در عوالِم است این توانمندی را مقام قلب میگویند.
▪️قلب حالت تحولی دارد؛ گاهی در غیب است، گاهی هم تنزّل میکند در عالم مادّه است. اگر قلب در هنگام نماز توجّه غیبی او بر قرار باشد، قابلیّت پیدا میکند که امام جماعت شود. سایر قوا مادونِ قلب هستند لذا ایشان افق اعلایی دارد به همین دلیل بقیّه قوای ادراکی نمیتوانند امام شوند.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_هفدهم_شب_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
⭐️☘⭐️☘⭐️☘
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه.ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️جلسه هفدهم « شرح رساله لقاءالله » قسمت چهارم دقیقه ۳۰ تا ۳۵◾️
▪️"وَانظُر بِنور العقل و العلم الی ما افاضه ولی الله الاعظم فی کلامه هذا"
با نور عقل و علمت به آنچه را که این ولی اعظم حق یعنی
امیرالمومنین علیه الصلوة والسلام در این کلام افاضه فرمود دقت کن ببین چه خبر است.
▪️"فانّ محاسنه و لطائفه فوق ان یحوم حولها العباره".
نیکوئیهای این کلام امیرالمومنین و لطائف آن، فوق آن است که بخواهد به عبارت درآید و با الفاظ نمیشود کلام امام را توضیح داد.
▪️آقا فرمودند که به نور عقل و علم به این فرمایش نگاه کنید که باید خداوند این نور را به انسان عطا کند:
« الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللّهُ فِى قَلْبِ مَنْ يَشآءُ »
آن علمی را که نور الهی است، خداوند در دلها قذف میکند و میاندازد، اِلقاء میکند.
(کتاب العلم اصول کافی)
▪️حقیقت علم؛ آن نوری است که خدای متعال ، الله ، اَلعلمُ نورَُ یَقذفه الله ، الله که اسم جامع است این نور را ، في قلب مَن یشاء در دل آنهایی که خدا میخواهد قذف میکند ، پرت میکند.
▪️این بزرگواران میتوانند معنای این حدیث را بفهمند.
وگرنه اینکه کسی بگوید ما فلسفه خواندیم عرفان خواندیم و ما میتوانیم اینها را برای شما شرح کنیم، درست است اینها هم کمک میکند اما آن لطائفِ این حدیث چیزی نیست که با عبارات بدست بیاید.
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_هفدهم_شب_۳_۲_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
🌺⭐️🌺