eitaa logo
"کنجِ حرم"
272 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
111 فایل
اِشتیاقے‌ڪه‌بہ‌دیدارِتودارَد‌دِلِ‌مَن دِلِ‌مَن‌دانَدومَن‌دانَم‌ودِل‌دانَدومَن حرفی سخنی؟! https://harfeto.timefriend.net/16818490554574 #شروطمون @shorotoinsohbata
مشاهده در ایتا
دانلود
هَمین اَلان ۵ صَلَواتِ یِهویے...🔗🕊 ...اَلہُمَ صَلّے اَلہ مُحَّمَد وَ آلِہ مُحَمَّد و عَجِل فَرَجَہُم...
ممنون از لطفتون 🙏🌸
هدایت شده از ...davari
نشستم پشت میز ناهارخوری. مامان هم نشست روبه روم. مامان:پارمیس... –بله؟ مامان:می خواستم راجب یه چیزی باهات صحبت کنم‌‌‌‌... –باشه،گوش می کنم. مامان:امروز که خاله الناز زنگ زده بود‌.... –خب؟ مامان:درواقع برای خواستگاری زنگ زده بود! –وا، مامان....میشه درست توضیح بدی؟ مامان :راستش سبحان می خواستن برای سبحان بیان خواستگاری ‌! –مامان، منظورت اینه که می خوان براش برن خواستگاری دیگه؟ مامان:واقعا متوجه نمیشی؟سبحان از تو خوشش اومده و می خوان بیان خواستگاری تو؟ شکه شدم! مامان:گفت با تو صحبت کنم.... –مامان شوخی ت گرفته؟ مامان:شوخی چیه؟جدی ام! –مامان مطمئنی خاله الناز سن منو می دونه؟مطمئنی اشتباه نکرده؟ مامان:معلومه که می دونه‌! –پس برای خاله الناز پسرش خیلیییی متاسفم، آخه من الان وقت ازدواجمه؟ از روی صندلی بلند شدم و رفتم توی توی اتاق در رو هم پشت سرم کوبیدم. واقعا خجالت داره.....خیلی راحت زنگ زدن میگن پسرمون دختر شما رو دوست داره......خجالت هم خوب چیزیه! پس اون محبت های آقا سبحان شون هم برای همین بوده حتما..‌... اعصابم خیلی خورد بود...... گوشیم و برداشتم‌. یک پیام جدید داشتم، رفتم توی اینیستا گرام. پیام از طرف یه نفری بود به نام امیر...عکس خودش روی پروفایلش بود. برام نوشته بود سلام با یک ایموجی قلب. براش زدم(علیک سلام) رفتم توی پروفایلش یک پسری بود که موهاشو داده بود بالا چشماش تیره بود و پوستش سفید. حدود پنج دقیقه بعد زدم (خوبی؟) –ممنون، بفرمایید؟ امیر:خیلی خوشگلی می دونستی؟ ادامه دارد ‌..... @dokhtarane_mahdavi313 دوست داری از پارت یک این رمان رو بخونی؟😍 زود برو توی این کانال از پارت یک گذاشته🤗😻 بدووووووو جانمونی!!!!🙀
شب خوش✋
ممنونم با این انرژی مثبتا🌸✨
[•⛓♥️•] بہ مآدر قول دادهـ بود!! بر می گردد... چشـم‌مادر ڪہ‌بہ اسٺخوان هاے بی جمجمہ افتاد لبخـند ٺلخی زد و گفـٺ : بچـہ م سرش می رفٺ ولی قولش نمی رفـٺـ(:ـ ــ ــ ـــ❁ـــ ــ ــ ـ 🔗|↫ 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💠 جنگ نرم مثل خمپاره60می مونه! نه صدا داره نه سوت!! فقط وقتی متوجه می شی! که رفیقت، نه مسجد می اید نه هیئت‼️
⁦♡ گفت: دوماہ‌منتظرم😢🙁 تاآهنگ‌فلاڹ‌خوانندھ🎤ڪه‌گفته‌بود.. منتشر بشھ‌💿 میدونی‌چندین‌‌وقتھ ‌منتظرم⌚️‌تولدم‌بشھ تا‌برم‌کنسرت🎼 ...؟! میدونےمنتظرم⏰فیلم📹...شروع‌بشھ😕 اخه‌فلان‌بازیگر‌داخلش‌بازی‌میکنه🎭، کارگردانش‌همون‌معروفھ‌است...😃 خیلی‌دلم‌مـــیخواد‌مثل‌اون‌مجریه📺باشم😎 گفتم:🍃 ای‌ڪاش‌یکم‌منـــتظر‌⏳ اگھ‌ انـقدر‌مشــتاق‌ومنتظـــرش‌بودیم‌الان دولت،دولــت‌حضـــرت‌قائم‌بود...:)♥
⁦⁦♡ ⁦❥ یک‌وقت‌هایی‌هست... دلت‌میگیره‌از‌همه🖤 اونوقت‌فقط‌به تکیه‌کن‌و‌یادت‌باشه که‌خدا‌هواسش‌بهت‌هست☺️
⁦💔 سلام‌بر‌آنهایی🖐🏻 که‌از‌نفس‌افتادن‌تاما‌از‌نفس‌نیافتیم؛)💔
اندکی تامل...🍃 ریاضت واقعی از منزل و برخورد با اهل منزل شروع می شود🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_
نگاهم کن ... لبخند بزن ... و برگردان مرا به زنده بودن ... من به معجزه‌ی لبخندت ایمان دارم ...("🌱
مــنـ مــنــتــظــر رویـ دلــارامـ تــو هــســتــمـ❤️🍁
اسلام الیک یا عبادلله 🖤
🕊 ازپیامبࢪاڪرم‌ﷺ‌‌روایت‌شده‌اسٺ‌: هݩگامۍ‌ڪه‌حضرت‌‌آدم‌وارد‌بهشت‌شد‌به‌هر‌سـو‌ نگریسټ‌ولےچهره‌و‌قـیافه‌اے‌شبــیه‌خود‌نیافت. عرض‌ڪرد: خدایــا! آیاچهره‌وقیافه‌اےشبیه‌مݩ‌نیافریده‌ای‌؟!!‌ خداوݩد‌متعــاݪ‌اورا‌متوجه‌بهشـټ‌فردوس‌‌نمود. حضرت‌آدم‌درآݩجا‌قصرےاز‌یاقوت‌سفید‌دید. هݩگامۍ‌ڪه‌وارد‌قصر‌شد‌،پنج‌تصویر‌را‌مشاهده نمود‌ڪه‌اسامے‌آنان‌به‌شرح‌زیر‌نوشــته‌شده‌بود: •√من‌محمودم‌و‌ایݩ‌احمد‌اسټ. •√من‌اعلۍ‌هستم‌و‌ایݩ‌علۍ‌‌‌اسټ. •√من‌فاطࢪم‌و‌ایݩ‌فاطمه‌اسٺ. •√من‌محسنم‌و‌ایݩ‌حسن‌اسټ. •√مݩ‌ذوالاحسانم‌و‌ایݩ‌حسین‌اسټ. ~•[زین‌الفتۍ‌فی‌شرح‌‌سوره‌هل‌اتۍ، تألیف‌عاصمۍ]•~
*طرز تهیه 🎂 زندگی* مواد لازم : *1 یک کیلو "ذوق🥰"* *2 یه قاشق "چشم پوشی😊"* *3 کمی "صداقت🙂"* *4 یک کیلو "خوشرویی😇"* *5 نیم کیلو "فداکاری😙"* *6 یه قاشق "صبر😌"* *7 یه پیمانه "شادی🥳"* *8 یه پیمانه "احترام😊"* *9 یه قاشق "نظم🙃"* *10 یه ذره "کوتاه امدن🙁".* *همه مواد را در مخلوط کن"😍محبت😍 "ریخته و مخلوط میکنیم مخلوط را داخل سینی"☘زندگی☘ "ریخته و در فر"😇بخشش😇" گذاشته و برای مدتی کوتاه بر روی حرارت"🥰رفاقت🥰" قرار میدهیم ،سپس آن را خارج کرده وبا" آرامش😊" تزئینش کرده ودر یخچال "انسانیت❤" میگذاریم تا سرد شود وبا چاقوی "لطافت🌹 "برش میدهیم.* *کیک را بر روی "میز زندگی" قرار داده و به همه انسانها قطعه ای را با "🥰لبخند🥰" تقدیم میکنیم.*
خیلی دوستت دارم یا حسین (ع) ... صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟♥ یک‌ یاحُسین‌ گفتم ودیدم‌ غمی‌نماند تسکین‌دردهای‌دل‌مضطرم"حسین"
دوست‌ داشتنتـــ عاقبتم را بہ خیــر میڪند.. 🌱♥️ 
حمایت
• . کسۍ ڪھ تــو خیابون راه میرہ و یھو یاد خــدا میوفتہ و میگھ: خدایــٰا‌قربونت‌برم!♥️☁️' این ارزشش از اینکھ بشینیم از اول تــا اخر مفاتیج الجنان را با وضو و رو بھ قبلہ بخونیم و چیزۍ نفھمیم بیشتره . . ____ استاد مرتضۍ تھرانۍ'