eitaa logo
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
14.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
903 ویدیو
54 فایل
دغدغه عدالت و سیاست معلم و فعال رسانه تحصیلات: دانشجوی دکتری مطالعات سیاسی کارشناس ارشد علوم سیاسی مهندس کامپیوتر/نرم افزار علاقه به تدریس اندیشه، مبانی و علوم سیاسی، تاریخ، رسانه و ... ارتباط مستقیم: @politicaladmin تبلیغ در کانال: @jamalpor_khz
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 لفظ قلم؛ یادداشت‌های خانم 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648 الحمدلله این کلاس یادداشت‌نویسی برکات خوبی داشته و لشکر نویسندگان تحلیلگری به راه افتاده.
تصمیم امیرالمؤمنین (ع) به پذیرش "حکمیت"، تصمیمی مدبرانه بود، اما آنها که حکمیت را به او تحمیل کردند، با مخ در جهنم‌اند. تصمیم امام حسن (ع) به پذیرش "صلح" معاویه، تصمیمی عاقلانه بود اما آنها که او را مجبور به پذیرش صلح کردند، همنشین دوزخی ابوموسی اشعری‌ شدند. تصمیم امام رضا (ع) به پذیرش "ولایتعهدی"، تصمیمی دوراندیشانه بود، اما آنها که امام را در جایگاه ولایتعهدی نشاندند، همنشین دوزخی معاویه شدند. تصمیم امام خمینی بر پذیرش "قطعنامه ۵٩٨" تصمیمی مدبرانه بود اما آنها که جام زهر را به امام خوراندند، بعدها "برجام" را به امام خامنه‌ای تحمیل کردند. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
- ١ گرم کردن تنور وظیفه‌ی شورای نگهبان نیست. بی‌مبنا و جوگیرانه وظیفه‌تراشی نکنیم. مشارکت اجتماعی تابع رضایت مردم از وضع موجود یا امید به اصلاح آن است. دولت در این ماجرا در جایگاه متهم ردیف اول است، نه مدعی‌العموم. آنها که باید یار شاطر می‌شدند، امروز بار خاطرند. مصلحت‌سنجی کار شورای نگهبان نیست. هیچ مصلحتی بالاتر از عمل به قانون نیست. شتر دوکوهانه به معجزه‌ی مصلحت هم از سوراخ سوزن ردادوزی عبور نمی‌کند. از غربال قانون، پاره‌آجر و خرده‌شیشه رد نمی‌شود. زورچپانِ الکی باعث پاره شدن الک می‌شود! اسیر عملیات روانی و صحنه‌آرایی آنها که امروزِ مردم را ساخته‌اند، نشویم. از بانیان وضع موجود، ناجی وضع موجود در نمی‌آید. از آنها که بر دست‌و‌پای مردم تار ناامیدی بافته‌اند، مرد عنکبوتی بیرون نمی‌آید. مشارکت اجتماعی با حضور آنها که محبوبیت ۶ درصدی دارند، بالا نمی‌رود. با متهم کردن به مشارکت‌سوزی، کاسه‌ی داغ‌تر از آش نشویم. سوپرانقلابی‌ها خود را دایه‌ی دلسوزتر از مادر ندانند. حداکثرسازی مشارکت از مسیر اقناع مردم به امکان تغییر محقق می‌شود، نه از طریق میدان دادن به مهره‌های سوخته‌ی رقیب. آنها که به جمهور آسیب زده‌اند، چیزی به جمهوریت اضافه نمی‌کنند. بجای فلسفه‌بافی و نظریه‌پردازی، مردم‌‌داری و امیدآفرینی را پیشه کنید. کارزار انتخابات، فضای نقد درون‌گفتمانی نیست. وظیفه‌شناسی تابع زمان‌شناسی است. خوبانی که از رقابت بازماندند، برای رفاقت تلاش کنند. اگر هواخواه دارند، نخ تسبیح جوانان جواهراندیشه باشند. اگر برای انتخاب پرچمدار گفتمان بازارگرمی کنند، هرگز از رونق نمی‌افتند. جریانات مردمی را برای نیل به آرمانها راهبری کنند و برای میزان کردن حرکت جامعه به سمت کمال، تنه‌به‌تنه‌ی حاکمیت بزنند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
«هزار نامه نوشتیم برایت و هزار راه گشتیم سراغت. ما راه نمی‌دانیم؛ تو نامه نمی‌خوانی؟ بلند شو مرد! بلند شو ای شور شیرین این دنیای تلخ! برای ما مسلمان‌شده‌های آن لبخند آسمانی‌ات، دیری است که پیامی نفرستاده‌‌ای. بلند شو و یک‌بار دیگر، برای ما که در کیش مهر تو هستیم و مات محبتت، بنویس: انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم...» 🔴شماره دوم نشریه «رایات و روایات» منتشر شد. به بهانه دومین سالگرد شهادت سیدالشهدای مقاومت شهید سلیمانی با نگاهی تبیینی به گفتمان جبهه مقاومت صاحب امتیاز: مرکز فرهنگی رسانه بیداری مدیرمسئول: شهرام رستمی‌فر سردبیر: زهرا محسنی‌فر دبیر تخصصی: رها عبداللهی علاقه‌مندان جهت تهیه نسخه چاپی نشریه می‌توانند از مسیرهای ارتباطی زیر اقدام نمایند: 🔻تماس با شماره‌های: ۰۶۱۳۵۵۳۰۷۹۸ ۰۹۳۰۵۶۱۹۵۶۵ 🔻پیام به دایرکت صفحات اینستاگرام: @majalebidari @resanebidari_ir https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
در باب کرمان و شهادت هموطنانمان سخن بسیار است. از زوایای مختلف می‌توان به این اتفاق پرداخت، اما در این نوشته تلاش شده تا مؤلفه‌ها و ویژگی‌هایی برای آنچه به این جنایت خواهد بود، برشمرد. 🔴 انتقام متوازن؛ توازن، اصل بقاست. فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ. تهدید را باید در قواره‌‌ی خودش پاسخ داد. اقدام کوچکتر، پیام ضعف را به دوست و دشمن مخابره می‌کند. در مقابل قتل نفس، نباید ساختمان را با موشک زد. ترور مهره‌ی کلیدی را باید با حذف مهره‌ی کلیدی دشمن طاق زد. خرابکاری صنعتی را باید با خرابکاری صنعتی پاسخ داد. حمله سایبری را باید با حمله سایبری پاسخ داد. 🔵 انتقام بازدارنده؛ بازدارندگی و برازندگی! اقدام متقابل باید قطع‌کننده‌ی زنجیره‌ی جنایات نامتعارف دشمن باشد. باید دشمن را در لاک دفاعی فرو ببرد. باید او را به «غلط کردم» بیندازد. باید فکر تکرار جنایت را از سرش بیرون کند. تکرار اقدامات مشابه دشمن با شدت فزاینده در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که بازدارندگی چاشنی ضعیف اقدامات متقابل ما بوده. ⚫️ انتقام غافلگیرکننده؛ غافلگیری، شگرد فرشته‌ی مرگ است. طوفان الاقصی، صرفنظر از ابعاد بزرگ نظامی آن، به دلیل رعایت اصل غافلگیری شکستی «غیرقابل ترمیم» برای اسرائیل رقم زد. انتقام سخت باید به تعبیر قرآن و مانند مرگ بغتتاً باشد تا فرصت عمل بازدارنده را از دشمن بگیرد. اقدام نابهنگامی که دشمن انتظارش را می‌کشد و برای آن آماده شده، ممکن است کمانه کند و به خودمان برگردد. 🟠 انتقام راهبردی؛ شیوه‌ی انتقام از دشمن جانی باید در راستای تقویت اهداف بلندمدت جبهه مقاومت باشد. اگر در این نزاع تمدنی ازاله‌ی اسرائیل از وجود هدف میانی است، اقدام کوتاه‌مدت باید تقویت‌کننده‌ی هدف راهبردی باشد. اگر تقویت امنیت ملی اصل بنیادین اقدام نظامی است، برآیند نهایی انتقام باید، افزایش ثبات و امنیت کشور باشد. اگر آگاهی‌بخشی، دشمن‌شناسی، بیداری ملت و اقامه‌ی ناس به قسط، اصل است، قصاص این جنایت باید در همین راستا باشد. خلاصه‌اش این می‌شود که پاسخ سخت هر چه هست، باید آن ۲۵ سال را کوتاه‌تر کند. 🟤 انتقام شفاف؛ ضربات مبهم، مخفیانه و بدون بازتاب رسانه‌ای یا دستاوردسازی از اقدامات سایر بازیگران جبهه مقاومت، برای افکار عمومی قابل پذیرش نیست. آنجا که دشمن در جنایت خود قبول مسئولیت می‌کند، باید شفاف انتقام گرفت تا مشخص باشد تنبیه دشمن مابه‌ازای کدام رذالت اوست. آنجا که آثار حضور دشمن مشهود است، باید پاسخ ما برای دوست و دشمن مشهود باشد. تلفیق این گزاره‌ها، سهلِ ممتنع است. روی کاغذ مسائل ممکن است بدیهی جلوه کند، اما در میدان عمل پیچیدگی‌های فوق‌العاده‌ای دارد. در هر صورت نباید به ورطه‌ی محافظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی ناصواب بیفتیم. ✊ نکته آخر اینکه خشم انقلابی مردم را باید قدر بدانیم. نباید مطالبه‌ی انتقام سخت را که دستور رهبری است، با برچسب‌های ناروا سرکوب کرد. فریاد فراگیر انتقام که از حلقوم مردم بیرون می‌آید، مقبولیت توأم با مشروعیت را برای پاسخ سخت نظام تضمین می‌کند. به حافظان امنیت ما جسارت و قوت قلب می‌دهد. امام به پشتوانه‌‌ی ملت توی دهان دولت پهلوی زد. یکپارچگی ملت معجزه می‌کند. آن را قدر بدانیم. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نگاه‌های لی‌لی‌پوتی و یک دنیا فرصت جبران عقب‌ماندگی‌های چندصدساله را در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر می‌داند و این، دستمایه‌‌ی استهزاء دوست و دشمن شده است! 🔸مگر نه این است که برای جبران عقب‌افتادگی‌های تلنبار شده، به «جهش» نیاز داریم. این تعبیر و باور مقام معظم رهبری است که در شعارهای سال نیز به تواتر منعکس شده است. انگاره‌ی جهش، یک ذهنیت تخیلی نیست و مابه‌ازای بیرونی هم دارد. اگر در شرق و غرب عالم سربچرخانیم، تجربه‌های زیسته‌ای را در این فضا می‌یابیم. اصلاحات اقتصادی ماهاتیر محمد در مالزی از نمونه‌های آن است. رشد اقتصادی سالیانه ۱۰ درصد، حفظ طولانی‌مدت تورم تک‌رقمی، افزایش ۱۰ برابری تولید ناخالص داخلی و صادرات از جمله دستاوردهای اصلاحاتی است که مالزی را به صورت جهشی از کشوری فقیر به کشوری صنعتی تبدیل کرد. حتی چین نیز با اتخاذ استراتژی «جهش فناورانه» به قدرت صنعتی جهان تبدیل شد. این کشور طی سه دهه گذشته پیشرفت اقتصادی شگفت‌انگیزی داشته است. مقایسه روندهای جهانی رشد اقتصادی نشان می‌دهد که قرن جدید، قرن آسیا خواهد بود. 🔸 این نوشته در مقام مقایسه ایران با مالزی و چین یا الگوبرداری از مدل توسعه‌ی کشورهای آسیایی نیست، اما می‌خواهد به این نکته توجه دهد که تجربه‌ی بشری امکان تحقق جهش را نه روی کاغذ بلکه در میدان عمل اثبات کرده است. و اگر چنین است، چرا ایران باید استثنا باشد؟ چرا صحبت از جهش اقتصادی در ایران باید به سخره گرفته شود؟ آیا اینکه «به قله‌ها نزدیک شده‌ایم» نیز خیال‌پردازی است؟ 🔸آنچه در کلام سعید جلیلی آمده بیش از آنکه نوعی تشریح «برنامه و اقدام» باشد، از جنس برجسته کردن و یادآوری «ظرفیت‌ها و فرصت‌ها» است. فرصت‌هایی که دیگران استفاده کرده و به رشد جهشی رسیده‌اند و ما نیز می‌توانیم از آن‌ها بهره ببریم. کجای این تذکر درست از جنس جادو و جنبل و توهین به فهم جامعه است؟ نمونه‌های موفق جهانی به کنار، چرا به شواهد امکان جهش در کشور خودمان توجه نداریم؟ شواهدی که ردپای برنامه‌ها و مشاوره‌های جلیلی در آن دیده می‌شود. مگر رشد صادرات نفت ایران طی سه سال اخیر جهش ۱۰ برابری نداشته است؟ مگر طی یک سال از غنای ۲۰ درصد به غنی‌سازی ۶۰ درصد اورانیوم نرسیده‌ایم؟ مگر بازار دانش‌بنیان‌های کشور سیر جهشی قابل ملاحظه‌ای پیدا نکرده است؟ آیا با تحولات اخیر غرب آسیا و دست برتر ایران در منطقه، ما در پنجره‌ی فرصت برای بهره‌برداری و جهش در رشد کشور قرار نگرفته‌ایم؟ و مثال‌های عدیده‌ی دیگر که اینجا مجال پرداختن به آن نیست. 🔺آنکه از امکان تداوم این جهش‌ها و تعمیم آن به سایر حوزه‌ها می‌گوید، آیا دچار «ساده‌سازی حکمرانی» شده است؟! اعتقاد به امکان جهش از جنس اعتقاد به «ما می‌توانیم» است که مورد تأکید امامین انقلاب و راز خیزش مردم و پیشرفت‌های شگرف جمهوری اسلامی بوده است. آیا چنین دیدگاهی خطرناک است یا نگاهی که جهش را خیالی و دست‌نیافتنی نشان داده و مردم را محکوم به پذیرش وضعیت موجود و احیاناً انسداد و بن‌بست می‌داند؟ نگاه‌های لی‌لی‌پوتی ما را کوتوله نشان می‌دهد، در حالی که برای گالیور شدن در دنیا چیزی کم نداریم. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مدل مردمی کنشگری جلیلی، تنه‌به‌تنه‌ی ساختارهای رسمی حاکمیت 🔸مدل سیاست‌ورزی ویژه‌ی در سپهر حکمرانی انقلاب اسلامی تقریباً بی‌بدیل و شایسته‌ی تحسین است. 🔸۱۱ سال سفر به ۱۴۰ نقطه‌ی ایران جهت شناسایی و لمس مشکلات مردم و البته احصاء ظرفیت‌های بالقوه‌ی بومی و ملی و همچنین برگزاری جلسات متعدد با نخبگان و صاحب‌نظران برای یافتن راه‌حل‌های موشکافانه و تدوین برنامه‌های همه‌جانبه، او را فراتر از یک رجل سیاسی و در جایگاه بنیانگذار یک نهضت مردمی نشانده است. 🔸اگر عینک تبلیغات انتخاباتی را از چشم برداریم و فارغ از نتیجه‌ی انتخابات، مدل کنشگری سعید جلیلی را مورد واکاوی و ارزیابی قرار دهیم، درس‌های بسیاری برای آموختن دارد. 🔸شاید بدیهی به نظر برسد که جلیلی در جایگاه عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام یا سابقا شورای عالی امنیت ملی، مسئولیتی متمرکز و تعریف شده داشته و مأموریتی ایران‌شمول و مردم‌پایه برای او تعریف نشده باشد. اما مسئولیت نانوشته‌ی کارگزاران اسلامی حکم می‌کند که جلیلی برای ایفای رسالت مغزافزاری خود، همه‌ی ظرفیت‌های کشور را از نزدیک شناسایی و ادراک کند. 🔺این نوع نگاه و مأموریت لزوماً مختص زمامداران نیست و اگر چنین اندیشه و رویکردی در بدنه‌ی مردمی حاکمیت نیز رسوخ کند، مردم‌سالاری به معنای واقعی کلمه محقق می‌شود. تصور کنید گروهی از جوانان در شهر و استان خود برای شناسایی مزیت‌ها و پتانسیل‌ها و چالش‌ها و مشکلات، تور جهادی راه بیندازند و با مردم و مسئولین منطقه‌ای و کشوری نشست و برخاست کنند و با شبکه‌ای از کارشناسان و ایده‌پردازان برای راه‌حل‌یابی جهت رفع مشکلات و بالفعل کردن بالقوه‌ها رایزنی کرده و برنامه‌های راهبردی و اجرائی تدوین کنند. آیا یک جهش تحولی در توسعه‌ی منطقه رخ نمی‌دهد؟ آیا مدیران منطقه‌ای و کشوری در رسیدگی به اولویت‌ها از سردرگمی خارج نمی‌شوند. آیا تبعیض‌ها فروکش نمی‌کند و رسیدگی‌ها عادلانه‌تر نمی‌شود؟ آیا نقاط آسیب و بحران بهتر شناسایی نمی‌شوند؟ فرجام هرچه باشد، ما برای حکمرانی بهتر به جنبش جلیلی نیاز داریم. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
📌شیخی که قطب‌نما داشت لیسانس فیزیک را که گرفت، موقعیت‌های شغلی به پیشوازش آمدند. یک فعال دانشجویی شاخص بسیجی را که مدرک دانشگاهی در دست داشت، در دولت احمدی‌نژاد حلوا حلوا می‌کردند. اما او سودای دیگری در سر داشت و رؤیای خاصی در ذهنش می‌پروراند. تصمیمش را گرفته بود و اینکه از میان ایل و تبارش اولین آدمی باشد که پا به حوزه‌ی علمیه می‌گذارد، پایش را سست و ته دلش را خالی نمی‌کرد. آرمانی که در جستجوی آن حاضر بود مسیر زندگی‌اش را کج کند، از درس و مشق طلبگی می‌گذشت. این شد که اهواز را به مقصد قم ترک کرد. رفت اما می‌دانست که برمی‌گردد. در چشم‌انداز زندگی‌اش دیده بود که زمین بازی‌اش باید در خوزستان باشد. رفت و چند سالی در قم تلمذ کرد و در قامت یک روحانی برگشت. برگشت تا دغدغه‌هایش را پی بگیرد. دغدغه‌هایی که آب و نانی نداشت، اما دردسر الی‌ماشاءالله! از آن طلبه‌هایش نبود که در پستوی حجره بماند و در انزوای رهبانیت، ضَرَبَ ضَرَبایش را جلو ببرد. در میان قرائت‌های هفتاد و دو ملتی از اسلام و مسلمانی، به اسلام ناب رهبری چنگ زده بود و خود را وکیل او می‌دانست؛ یک وکالت عام برای نفی اسلام خنثی و بی‌بخار. این فراز از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را از بر بود: «اگر دینی را پیدا کردید که با ظالم ساخت، با مستبد همکاری کرد، با مظلوم یک لحظه کنار نیامد، یک گره از کار فروبسته مردم نگشود، برای امروز و فردای مردم، خشخاشی، ذره مثقالی، سود نداشت؛ تو هم از طرف ما وکیل، اگر چنین دینی را پیدا کردی، هر جا پیدا کردی، رَدّش کن، یک لحظه این دین را نپذیر. برای خاطر اینکه دین اگر از سوی خداست، این جوری نیست.» این فراز، شاه‌بیت و قطب‌نمای مسلمانی‌اش شده بود. هیچ چیز به اندازه‌ی بی‌عدالتی اجتماعی آزارش نمی‌داد و از هیچ چیز به اندازه‌ی سکوت در برابر ظلم و عافیت‌طلبی رنجور نمی‌شد. ماجرای اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه شاید اولین آزمون جدی‌اش بود تا نشان دهد اهل هزینه دادن برای تحقق عدالت است. کارگران، ماه‌ها بود که حقوق نگرفته بودند و مالک نااهل کارخانه، بی‌اعتنا به معیشت کارگران، خر خودش را می‌راند. شیخ، دوستان طلبه‌اش را جمع کرد تا در جمع کارگران حاضر شوند و از آنها حمایت کنند. جماعت متحصن نماز ظهر را به او اقتدا کردند و تا السلام علیکم را گفت، تازه دردسرهای بزرگ سراغش آمدند. ویدیوی حضورش در جمع کارگران سر از شبکه‌های معاند درآورد و آن دختر موفرفری او را مزدور نظام نامید. از آن طرف مسئولین خوزستان از ظاهر شدن چند طلبه‌ی ناشناس در میان یک پرونده‌ی اجتماعی-اقتصادی که امنیتی هم شده بود، ناخرسند بودند. کلیپ شیخ دست به دست می‌چرخید و او در میان برخی هم‌لباس‌هایش باید نگاه‌های سنگین و پر از سؤال را تحمل می‌کرد و از چشم‌هاشان می‌خواند که طلبه را چه به این قرشمال‌بازی‌ها! خلاصه دوست و دشمن شروع به نکوهش و شماتتش کردند. اما شیخ، به درستیِ راهی که رفته و کاری که کرده بود، ایمان داشت. او به کمک دوستانش و بعضی مطالبه‌گران و عدالت‌خواهان و جریان دانشجویی حمایت از کارگران را ادامه دادند و پای وزر و وبالش ایستادند تا گره از کار فروبسته‌ی آنها باز شد و پرونده هفت‌تپه به نفع کارگران به سرانجام رسید. وقتی رهبری در دیدار رمضانی‌اش با دانشجویان، مهر تأییدی بر مطالبه‌ی آنها زد، جریان‌های شماتت‌گر رفوزه شدند. شیخ اما قطب‌نمایش از اول میزان بود و تکلیفش با خودش روشن. تکلیفش این بود که مطالبه‌ی عدالت را ادامه دهد و از هزینه‌هایش نترسد. از آن حلوا حلوا کردن‌ها دیگر خبری نبود و شیخ این‌بار خودش به پیشواز یک مسئولیت خطیر رفت و شد معاون ستاد امر به معروف و نهی از منکر خوزستان. نه برای اینکه فقط بگوید «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت»؛ می‌خواست امر به معروف را اول برای حاکمان و صاحبان قدرت و مبارزه با باندهای زر و زور و تزویر اقامه کند. از آن کارهای پر دردسر و بی آب و نان. شیخ به حکم آن وکالت عام جنگیدن برای عدالت را انتخاب کرده بود تا مسلمان باشد؛ از جایگاه حقوقی‌اش در پرونده‌های زیادی از مفاسد ورود کرد و منشأ خیر شد. این اواخر از او شکایت شد. در پرونده‌ی میدان میوه و تره‌بار اهواز با اصحاب قدرت و ثروت درافتاده بود. شاکی خصوصی او را به دادگاه ویژه‌ی روحانیت کشاند. حالا ده روزی می‌شود که شیخ محسن در زندان است. شیخ می‌توانست معلم فیزیکی باشد و سر برج حقوقش را بگیرد و بچسبد به زندگی‌اش. یا در فلان دستگاه کار فرهنگی کند. اما می‌خواست خشخاشی و‌ ذره مثقالی برای امروز و فردای مردم سودمند باشد. امروز بعضی از آنها که در ضَرَبَ ضَرَبا گیر کرده‌اند، از گیر افتادن او خوشحالند و دوباره شماتتش می‌کنند که طلبه را چه به قرشمال‌بازی! اما شیخ محسن قطب‌نما دارد و دوباره برمی‌گردد و ادامه می‌دهد؛ آب‌دیده‌تر از قبل! ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648