مقدس اردبیلی ...
🔸نقل است در یکی از سالها که قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و فقر و گرسنگی بیداد میکرد محقق اردبیلی اندک آذوقهای داشت که فقط کفاف قوت خانوادهاش را میکرد. اما او راضی نشد که خانوادهاش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند. از اینرو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد.
🔸همسرش از این عمل او برآشفت و گفت: در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی، اکنون باید فرزندان من دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند؟
🔸محقق پاسخی نداد و از منزل خارج شده، راه مسجد کوفه را در پیش گرفت. او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد اعتکاف کرده، به عبادت و راز و نیاز بپردازد.
🔸در دومین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری گندم و آرد بر چهارپایی بار کرده، به خانه محقق اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت: صاحبخانه در مسجد اعتکاف کرده و این گندم و آرد را برای شما فرستاده است.
🔸چند روزی گذشت تا اینکه مقدس اردبیلی به خانه بازگشت. همسرش به او گفت: آرد و گندمی که فرستاده بودید خیلی مرغوب بود.
🔸محقق، بیخبر از همه جا، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف خدا بوده است و خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد.
📚سیدنعمتالله جزایری، انوارالنعمانیه، ج۲، ص۳۰۲
#مقدس_اردبیلی #ایثار #قحطی #کرم_الهی #معجزه #ایمان #توکل #مسجد_کوفه #انفاق #سخاوت #بنده_نوازی #خداوند #انوارالنعمانیه #سیدنعمت_الله_جزایری #ایران #اسلام #شیعه #عرفان #قرآن #احسان #نیازمندی #فقر #گرسنگی #قناعت #شکرگزاری #تسبیح #دعا #عبادت #راز_و_نیاز #معنویت #کرامات_اولیاء
🆔 @moflehoon