eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●منجی‌باوری در مسیحیّت و عهد جدید (انجیل‌های چهارگانه و رساله‌های ملحق به آن) - بخش اوّل●■ ■●مسیحیان علاوه بر عهد عتیق، به عهد جدید نیز معتقدند و مجموعه‌ی آن دو را کتاب مقدّس یا Bibel می‌نامند. عهد جدید مجموعه‌ی چهار انجیل به علاوه‌ی رساله‌های ملحقِّ به آن است. ■●در اناجیل اربعه از زبان عیسی‌ بن‌ مریم علیهما السّلام و در رساله‌های ملحقّه، از زبان حواریّون و قدّیسین مسیحیّت، بارها و بارها بر مسئله‌ی اقامه‌ی عدالت، دین، فضیلت و اخلاق و ریشه کن شدن فساد و تباهی از جهان بشری در فرجام تاریخ توسط یک انسان کامل، سخن گفته شده است. اینک به بیان مواردی از اشاره به مهدويّت در عهد جديد می‌پردازیم‌: ■●در انجیل متّی آمده است‌: همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه‌زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال عظیم می‌آید و فرشتگان او را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگانِ او را از بادهای اربعه از کران تا به کران فلک‌ فراهم خواهند آورد‌. ... آسمان و زمین زایل خواهند شد‌؛ لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد. امّا از آن روز و ساعت هیچ‌کس اطّلاع ندارد‌‌؛ حتّی ملائکه‌ی آسمان‌؛ جز پدر من (خداوند) و بس...؛ لهذا شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید. (کتاب مقدّس، عهد جدید، انجیل متّی، باب ۲۴، فرازهای ۳۰ به بعد) ■●{ امام باقر‌علیه السّلام می‌فرمایند: ‌اَلْقٰائِمُ مِنّٰا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوىٰ لَهُ الْاَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلْطٰانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ بِهِ اللّٰهُ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ فَلٰا يَبْقىٰ فِی الْاَرْضِ خَرٰابٌ اِلّٰا عُمِرَ وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللّٰهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ فَيُصَلِّي خَلْفَهُ: قائم ما با القای رُعب در دل‌هاى مخالفان يارى مي‌شود. زمين براى او جمع و گنج‌های آن ظاهر مى‌شود. سلطنت او به شرق و غرب عالم می‌رسد و خداوند دین خود را به دست او بر همه‌ی اديان چیره می‌کند‌؛ اگرچه اهل شرک رضايت نداشته باشند. تمام خرابی‌هاى جهان در دولت او آباد مى‌شود و عيسى‌ بن‌ مريم علیها السّلام از آسمان فرود می‌آيد و پشت سر مهدی علیه السّلام ‌نماز خواهد گزارد. ■●امام صادق‌ علیه السّلام می‌فرمایند: وَ يَقِفُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقٰامِ فَيَصْرُخُ صَرْخـَﺔً فَيَقُولُ يٰا مَعٰاشِرَ نُقَبٰائِی وَ اَهْلَ خٰاصَّتِی وَ مَنْ ذَخَرَهُمُ اللّٰهُ لِنُصْرَتِی قَبْلَ ظُهُورِی عَلىٰ وَجْهِ الْاَرْضِ ائْتُونِی طٰائِعِينَ فَتَرِدُ صَيْحَتُهُ عَلَيْهِمْ وَ هُمْ عَلىٰ مَحٰارِيبِهِمْ وَ عَلىٰ فُرُشِهِمْ فِی شَرْقِ الْاَرْضِ وَ غَرْبِهٰا فَيَسْمَعُونَهُ فِی صَيْحـَﺔٍ وٰاحِدَﺓٍ فِی اُذُنِ كُلِّ رَجُلٍ فَيَجِيئُونَ نَحْوَهٰا وَ لٰا يَمْضِي لَهُمْ اِلّٰا كَلَمْحـَﺔِ بَصَرٍ حَتّىٰ يَكُونَ كُلُّهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقٰامِ: آ‌نگاه در بين ركن و مقام می‌ايستد و با صداى رسا می‌فرمايد: اى نقبا و مردمى كه به من نزديک هستيد و اى كسانى كه خداوند شما را پيش از ظهور من در روى زمين براى يارى من ذخيره كرده ‌است! براى اطاعت از من به سویم آیيد‌. صداى او به صورت واحد به همه‌ی آنها می‌رسد و همه آن را خواهند‌ شنید، در حالی‌ که آنها در شرق و غرب عالم‌، بعضى در محراب عبادت و گروهى خوابيده‌اند. پس در يک چشم بر هم زدن‌ بين ركن و مقام نزد ایشان خواهند‌ بود. مطابق سایر روایات آنان با طیّ الارض یا طیّ السّماء خود را به مسجدالحرام می‌رسانند و خدمت امام علیه السّلام حاضر می‌شوند. } [ این تعابیر مشابه بشارت‌هایی است که در اناجیل آمده است. ] .... ■●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ : این دعای مجرّبی است که برای برآمدن حاجات از جانب حضرت ولیّ‌عصر ارواحنافداه وارد شده است○□ □دو رکعت نماز می‌گزاری؛ سپس می‌گویی: □يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَریرَةِ (بِالسَّرِيرَةِ) □وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ [وَ اَلسَّرَارَةَ] □يَا عَظِيمَ الْمَنِّ (اَلْعَفْوِ) [يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ] □يَا حَسَنَ اَلتَّجَاوُزِ [وَ] يَا وَاسِعَ اَلْمَغْفِرَةِ □يَا بَاسِطَ اَلْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا مُنْتَهَى كُلِّ نَجْوَى □[وَ] يَا غَايَةَ (صَاحِبَ) كُلِّ شَكْوَى [وَ] □يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ □وَ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اِسْتِحْقَاقِهَا. □○آن‌گاه ده‌بار می‌گویی: يَا رَبَّاهْ؛ سپس ده‌بار می‌گویی: يَا سَيِّدَاهْ؛ ده‌بار می‌گویی: يَا مَوْلَاهْ (مَوْلَيَاهْ) ؛ ده‌بار می‌گویی: يَا غَايَتَاهْ (غَيْثَاهْ)؛ ده‌بار می‌گویی: يَا مُنْتَهَى [غَايَةِ] رَغْبَتَاهْ؛ آن‌گاه می‌گویی: أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [اَلطَّيِّبِينَ] اَلطَّاهِرِينَ [عَلَیْهِمُ السَّلامُ] إِلاَّ مَا كَشَفْتَ كَرْبِي وَ نَفَّسْتَ هَمِّي وَ فَرَّجْتَ [عَنِّي] غَمِّي وَ أَصْلَحْتَ حَالِي. □○و [در حالیکه در سجده‌ای] برای آنچه می‌خواهی دعا کن و حاجتت را درخواست بنما. □○سپس گونه‌ی راست خود را بر زمین (مُهر) بگذار و صدبار بگو: □يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي □فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ. □○آن‌گاه گونه‌ چپ خود را بر زمین (مُهر) بگذار و بگو صدبار (بسیار تکرار کن): أَدْرِكْنِي [يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ] و در پی آن تا جایی که نَفَست قطع شود، بگو: الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ. □○آن‌گاه سرت را بلند کن که ان شاء اللّٰه خداوند با کرم خویش حاجتت را برمی‌آورد. *** ☑️بهتر است این عمل در مانند مساجد و حرم‌های اهل‌بیت علیهم‌السّلام و و یا ، خصوصاً انجام شود. □عبارات داخل [ ] به معنای این است که در برخی نسخ، این عبارت هست و در برخی نیست. □عبارات داخل ( ) به این معناست که در برخی نسخ به جای عبارت متن، چنین عبارتی وجود دارد. □محمّدبن‌جریرطبری، دلائل‌الامامة، ص ۵۵۲؛ □مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۰۰ و □زادالمعاد، ص ۵۶۷ □محدّث نوری، مستدرک‌الوسائل، ج ۶، ص ۳۱۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●حاج محمد اسماعيل دولابی●□ □برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار کنید و الاّ راهتان مسدود خواهد بود. □وقتی استغفار کنی، دورت خلوت میشود، آنگاه علی علیه السّلام در کنارت مینشیند. یکی از دو امان الهی است. □●مصباح الهدی ص٢٦٧●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش ششم فَلَمَّا تَبَينَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ ● پيامبرى كه بعد از مرگ زنده شد، بعد از زنده شدن به صحت علم قبلى خود پى برد نه اينكه جاهل بود و علم پيدا كرد اين آيه در صدد بيان اين است كه : بعد از آنكه مطلب براى اين شخص روشن شد، او به خاطر خود رجوع مى كند و به ياد مى آورد كه قبلا هم به قدرت مطلقه و بى پايان الهى ايمان داشته است و كانه قبلا بعد از آنكه ((كجا خدا اينها را زنده مى كند)) در قلبش خطور كرده ، به علم و ايمانى كه به قدرت مطلقه خدا داشته ، اكتفا نموده ، و بعد از آنكه با مردن و زنده شدن خود، قدرت خدا را به چشم ديده ، دوباره به قلب خود مراجعه نموده و همان ايمان و علم قبلى خود را تصديق كرده ، و به خداى تعالى عرضه داشته كه خدايا تو همواره براى من خيرخواهى مى كنى ، و هرگز در هدايت به من خيانت نمى كنى ، و ايمانى كه همواره دلم به آن اعتماد داشت (كه قدرت تو مطلق است ) جهل نبود، بلكه علمى بود كه لياقت آن را داشت كه به آن اعتماد شود. و نظائر اين مطلب بسيار است ، بسيار مى شود كه آدمى به چيزى علم دارد، ليكن فكرى در ذهنش خطور مى كند كه با آن علم منافات دارد، اما نه اينكه علم بكلى از بين رفته تبديل به شك مى شود، بلكه بخاطر عوامل و اسباب ديگرى اين فكر به ذهن مى آيد ناچار خود را به همان علمى كه دارد قانع مى كند، تا روزى آن شبهه برطرف شود، و بعد از آنكه شبهه برطرف شد، دوباره به همان علم خودش مراجعه نموده ، مى گويد: من كه از اول مى دانستم و مى گفتم مطلب از اين قرار است و آنطور كه مقتضاى آن شبهه بود نيست و از اينكه علم قبليش ، علمى صائب و درست بود خوشحال مى شود. و معناى آيه شريفه اين نيست كه بعد از زنده شدن تازه علم پيدا كرد به اينكه خدا به هر چيز قادر است ، و قبل از آن در شك بوده ، براى اينكه : اولا: همانطور كه قبلا نيز اشاره كرديم صاحب اين داستان پيامبرى بوده كه از غيب با او سخن مى گفته اند، و ساحت انبياء، منزه از جهل به مقام پروردگار است ، آن هم مثل صفت قدرت كه از صف ات ذات است . و ثانيا: اگر بعد از زنده شدن ، علم به قدرت خدا پيدا كرده باشد بايد گفته باشد: علمت يعنى حالا فهميدم ، و يا تعبيرى نظير اين كرده باشد. و ثالثا: صرف علم به اينكه خدا قادر بر زنده كردن مردگان است باعث آن نمى شود كه علم پيدا شود به اينكه خدا به هر چيزى قادر است ، بله ، ممكن است اشخاص ساده لوح كه زنده كردن مردگان در نظرشان از تمامى مقدورات مهم تر است ، وقتى ببينند كه خدا مرده اى را زنده كرد از شدت تعجب و عظمت امر، همه چيز را از ياد ببرند، و حدس بزنند كه پس او به هر چيزى قادر است ،هر كارى كه بخواهد و يا از او بخواهند مى تواند انجام دهد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 561 و ليكن چنين اعتقادى حدسى ، زائيده مرعوبيت از عظمت صاحب قدرت است ، و چنين اعتقادى دائمى و صد در صد نيست ، زيرا وقتى (اين عمل را مكرر ببينند و در نتيجه ) عظمت آن شخص از بين برود، آن اعتقاد هم از بين مى رود، و اگر چنين چيزى صحيح بود بايد هيچ فردى كه زنده شدن مرده را نديده ، چنين اعتقادى نداشته باشد. و به هر حال چنين فكرى قابل اعتماد نيست ، و حاشا بر كلام خداى تعالى و بر قرآن كه چنين اعتقاد و چنين نتيجه اى را نتيجه اى قابل ستايش بداند، و آن را مدح كند، با اينكه مى بينيم خداى تعالى بعد از ذكر قصه ، اعتقاد آن شخص را ستوده ، و فرموده : ((فلما تبين له قال اعلم ان الله على كل شى ء قدير))، علاوه بر اينكه اصلا چنين اعتقادى خطا است ، و لايق به ساحت مقدس انبياء (عليه السلام ) نيست . وَ إِذْ قَالَ إِبْرَهِيمُ رَب أَرِنى كيْف تُحْىِ الْمَوْتى در سابق گفتيم كه اين آيه عطف بر مقدر است ، و تقدير كلام چنين است : ((و اذكر اذ قال )) يعنى به ياد بياور موقعى را كه ابراهيم گفت ... و عامل در ظرف همان اذكر است كه در تقدير مى باشد. بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه عامل ظرف (اذ) جمله ((قال او لم تومن )) باشد، و ترتيب كلام چنين باشد: ((قال او لم تومن اذ قال ابراهيم رب ارنى ))، و ليكن اين توجيه ضعيف است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
(ره) □○علامه طباطبایی رضوان الله علیه هر ساله ، ده روز در خانه اش برای شهادت حضرت فاطمه علیها السلام اقامه عزا می نمودند و همه بستگان و اعضای خانواده حتی دخترانشان که در شهرهای دیگر سکونت داشتند مقید بودند، در این مدت در مجلس شرکت کنند. □○معمولاً در تهران و شهرستانها که می رفتند کمتر دید و بازدید می کردند ولی وقتی که می گفتند: در همسایگی، یا فلان محل، مجلس روضه و توسلی به حضرت زهرا علیهاالسلام است، فوراً شرکت می کردند. □○حتی برای رفع خستگی در محافل به علت رفت و آمد زیاد، گاهی مداحی را صدا می کردند تا چند جمله ذکر مصیبت کند و او با عشق و علاقه خاصی شدیداً گریه می کردند. □○استاد امجد نقل می کنند که علامه به این بیت از اشعار استادش، آیت الله اصفهانی ( که در مدح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است) خیلی علاقمند بود: ○مفتقرا! متاب رو،از در او به هیچ سو ○زان که مس وجود را فضّه او طلا کند! □○و یک بار هنگام خواندن خطبه حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام به عبارت لیس غیره که رسید، بسیار مبهوت شد؛ بعد رو به ما کرده و فرمود: « شما که این همه کتاب فلسفی و عرفانی خوانده اید، آیا دیده اید کسی بتواند چنین بگوید؟! » و نیز سفارش می کرد که شب های قدر، به یاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام باشیم. □○در گشودن رمز و راز این سفارش، کافی است به روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام اشاره شود که فرمودند : « فمن عرف فاطمه حقّ معرفتها، فقد ادرک لیله القدر: پس هر کس فاطمه علیها السلام را آن چنان که باید، بشناسد، حتماً شب قدر را درک کرده است. » □○مرحوم علامه همچنین مقید بودند که هر سال، ایام شهادت آن بانوی بزرگوار ده روز در خانه شان اقامه عزا کنند @mohamad_hosein_tabatabaei
■●این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر...؟●■ ■آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. ■همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. ■بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر...؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت... (بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان) ■●در خانه اگر کس است، ص ۵٩●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، براندیش حکمت پدید کنندهٔ این چیزها را، و بدان اعتبار کن، و بدان که آدمی آفریده نشد از برای هیچ‌چیز مگر از برای دانش و کارکرد بدانش، و همچنین میوهٔ خوب آفریدهٔ نشد مگر خوردن را. و همچنانکه خوشهٔ انگور نخست که پیدا شود، و آن کار را که از وی خواسته‌اند نشاید، پس سوی وی همی آید ماده‌ای، که وی را همی بَرد «سوی» ترشی خوش، تا شایسته گردد بعضی آن مقصود را که از وی جسته‌اند، نه همه را، پس بوی آید ماده‌ای که وی را سوی کمال برد در جملهٔ معانی که از وی توان یافت، آنگه تمام گردد‑ □○همچنین مردم محسوس نخست در این عالم پیدا شود، و بهیچ کاری که وی را برای «آن» می‌پرورند نشاید، پس آن ماده بوی آید که او را بمنزل آموختن برد نه منزل دانائی، و چون دراین منزل فرهنگ تمام بیابد، و ماده‌ای بزرگ‌تر که تمام است و تمام کننده بوی پیوند، و او را بدانا و شناسا کند، پس آنگه تمام گردد. □○وهمچنین مردم معقول قوتی است ذاتی، در عنصر نهان، که با منی در آید سوی رحم، پس بوی فرو آید آن قوّت نگارنده، که اندکی آن را بنگارد بواسطهٔ اجرام آلهی، آنگه چون عقل شود بقوّت، خداوند خشم و آرزوی، بوی فرو آید قوّتی دیگر تمامِ تمام کننده، که عقل بفعل است، تا وی را بحدود کمال برد، پس آنگه بفعل باشد بهمهٔ اسباب پس از آنکه در آغاز نه بفعل بود و نه بقوّت، پس فعل وی باز گردد بدان رتبت که درو بقوّت بود، پس از رتبت قوّت بیاید سوی رتبت فعل، پس آنگه کننده و کارگر و نگاشته و نگارنده و نموده نمودار گردد. □○وبدان، ای نفس، که اندیشیدن چنین معانی رهبری کند بر حکمتهای لطیف پدید آرندهٔ عالم، جل جلاله و تقدست اسماؤه. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●اميرالمؤمنين علیه السّلام بعد از وفات رسول خدا هيچ روزى را مصيبت بارتر و ناگوارتر از روز شهادت فاطمه سلام الله علیها ندید ■●اميرالمؤمنين علی علیه السّلام بعد از وفات رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم هيچ روزى را مصيبت بارتر و ناگوارتر از روز شهادت فاطمه سلام الله علیها نديد. از دست دادن او به اندازه‌اى براى اميرالمؤمنين علیه السّلام سخت بود كه بر او نوحه خوانده، گريه كرده و از جدايى او شكايت مى‌نمود و مى‌فرمود: ■●«جان من در زندان آهِ اندوهبار من است. كاش جانم با آه‌ها خارج مى‌گرديد. بعد از تو خيرى در زندگى نيست و گريه‌ام از ترس اين است كه زندگيم طولانى شود.» : «از دست دادن فاطمه بعد از احمد، دليل بر اين است كه هيچ دوستى جاويدان نمى‌ماند و چگونه زندگى گوارايت خواهد بود بعد از فقدان آنان، بجانت سوگند، اين چيزى است كه اصلاً امكان ندارد. انسان مى‌خواهد دوستش نميرد ولى اين محال است.» ■● میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#قدر_انسان... قسمت چهارم ■●استاد علی صفایی حائری●■ ■کسی که خودش را باور نکرده، مثل انسانی می‌ماند ک
■● ... قسمت پنجم استاد علی صفایی حائری●■ ■آنها که خودشان را باخته‌اند دیگر ایمان نمی‌آورند، نه به خدا و نه به جایگاه خویش، که اینها چیزی در خود سراغ ندارند که در این محدوده نگنجد و آرمانی ندارند که در این سبزه های زرد و روزهای شب، خوشی‌های درد، به دستش نیاورند. پس دیگر چه ضرورت دارد که به سوی دیگر روی بیندازند و به چیز دیگر بگروند و به آرمانی و جایگاهی و روزی دیگر ایمان بیاورند. ایمان به خدا و ایمان به روز دیگر دنباله‌ی ایمان به خویش است. ■●حیات برتر، ص۱۷۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●ائمّه علیهم السّلام فرمودند جدّهی ما حضرت زهرا علیها السّلام در صحرای قیامت مثل مرغی که دانه را از بین سنگ و خاشاک جمع میکند، دوستان ما را از بین اهل محشر جمع میکند و به بهشت میبرد. □●همینطور فرمودند حضرت زهرا علیها السّلام سوار بر شتری از نور وارد محشر میشود و دوستان ما ریشههای روپوشی را میگیرند که بر روی آن شتر قرار دارد و حضرت آن‌ها را با خود به بهشت میبرد. □●انشاءالله همینجا اینها را ببینی و به بعد از فوت موکول نکنی. □عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی□ □●کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها لیله‌القدر عالمِ وجود است●■ ■●همه‌ی خلق یکسره از راه یافتن به معرفت حقیقت فاطمی محروم هستند. چنان‌که در احادیث آمده است، یکی از شئون مسمّا شدن حضرت زهرا علیها السّلام به اسم فاطمه، این است که خلق از معرفت آن حضرت، آنگونه که حقّ معرفت ایشان است، بریده شده‌اند. احدی از خلق به کنه معرفت این بانوی بزرگوار راه ندارد. ■●به تعبیر دیگری که از امام صادق علیه السّلام روایت شده است، حضرت فاطمه علیها السّلام لیلةالقدر عالم هستی است و هرکه به معرفت ایشان راه برد، لیلةالقدر را درک کرده است؛ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ ■●همان‌طورکه لیل تاریک و مخفی است، حقیقت فاطمی نیز در هستی، پنهان و ناشناخته است؛ همان‌طور که لیلةالقدر در بین شب‌های سال، گم و نامعلوم است، قدر و عظمت فاطمه‌ی زهرا علیها السّلام در عالمِ کثرت، ناشناخته و مجهول است. لذا امام صادق علیه السّلام فرمودند: ■●فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ هر کس آنگونه که حقّ معرفت فاطمه است، ایشان را بشناسد، لیلةالقدر را درک کرده است. ■●حال، یعنی چه؟ اینکه حقیقت لیلةالقدر چیست، خود بحث مفصّلی دارد. برای پی بردن به مقام حضرت زهرا سلام الله علیها اندکی در خود واژه‌ی لیلةالقدر تأمّل کنیم. امام صادق علیه السّلام فرمودند: ☑️در لیلةالقدر، منظور از ، فاطمه و مقصود از ، الله است. ■●یعنی فاطمه علیها السّلام بی‌ واسطه فیوضات را از حضرت حقّ دریافت می‌کند؛ مستقیماً به اسماء اعظم الهیّه راه دارد و واسطه‌ی فیض بین خدای عظیم با خلق است؛ فاطمه‌ی زهرا انوار الهی را به این عالم منتقل می‌کند. لیلةالقدر مقام انسان کامل است؛ و حقیقت فاطمه سلام الله علیها، به تمام معنا، حقیقتِ انسان کامل است؛ لذا امام صادق علیه السّلام فرمودند: ■●وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا آن حضرت، فاطمه نامیده شد؛ زیرا خلق از معرفت ایشان بریده شده و محرومند. ■●هر کس هر چه به ‌گمان خود، بلند سخن گفته باشد، حتّی هر چه به گمان دیگران، غلوّ و بلندپروازی کرده باشد، به گرد پای حقیقت فاطمی نرسیده است. اندیشه‌ی بشر برای همیشه از راه یافتن به حقیقت فاطمی محروم است. ■●هر کس، از مُحَدِّث و متکلّم و حکیم و عارف، در آینه کوچک ذهن و اندیشه یا دل خود، گوشه‌ای از انوار فاطمی را دیده و توصیف کرده است؛ امّا حقیقت فاطمی عظیم‌تر از آن است که در آینه‌ی مخلوق بگنجد. لذا او ناشناختنی است؛ همان‌طور که او ناشناختنی است... ۸۷/۰۳/۰۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ، اسم مکنون مخزون●■ ■«فاطمة» إسمٌ مُسْتقرٌ فِي ذاتِ الله وَ هِي اسمٌ مَکنُونٌ مَخْزُونٌ وَ مَمْسُوسٌ فِي ذاتِ الله وَ لَا یَخْرُجُ مِنهُ إلی شَیءٍ أبَدا. ■«فاطمة» مَحبوبةَ ذاتِ الغَیبیة و سِرُّ الحَقیقةِ المُحمدیة صلی الله علیه و آله و رُوح الوِلایَة المُرتَضویَّة و اُسْوَة الخِلافَة المَهدویة و اُمّ الأئِمَة الهاشِمیة. ■و هی بَقیَّة النبوة و شَمس الرِّسالة و مَعدِن العِصمَة و الحِکمة، صُورَة النَّفس الکُلّیة و جَوادِ العالمِ العَقلیّةِ و بِضعَةِ الحَقیقَةِ النَّبویّةِ و مَطلَع الأنوارِ العَلَویّة، شَفیعَة کُبری یَوم القیامَة، طاهِرَة مُطَهَّرَة زَکیّة، التَّقیة النَّقیة، المُحَدثة العَلیمَة، الکَلِمة التّٰامَّة و الجوهَرةِ القُدسیَّة فی تَعیُّنِ الإنسیّة. ■اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ و اشهد ان سیدتنا فاطمة عصمةالله الکبری و حجةالله علی الحجج. ■●علی، نقطه آغاز وجود ص ۲۷۴، نکته ۱۰۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□● (مقدمه ۱)●□ □حضرت فاطمه (سلام الله علیها) وقتي ابوبكر لعنةالله‌عليه شهادت اميرالمؤمنين (علیه السلام) و امّ ایمن را نپذيرفت  و آن حدیث جعلی مطرح شد، حضرت براي دفاع از حق تصميم گرفتند بيايند و با ابوبكر رويارو شدند. □حضرت با همان حال رنجور، آسيب‌هاي عجيبي كه حضرت این روزها متحمّل شدند، با همان استخوان شكسته‌ي پهلو، با همان سينه‌ي مجروح، با همان بازوي ورم كرده ی با تازيانه‌ي دشمن، با همان حالت وضع حمل در اثر آن ضربات، با آن داغ سنگين رحلت رسول الله(صلی الله علیه وآله) و غصب حقّ اميرالمؤمنين (علیه السلام) آن ‌گونه كه نقل شده حضرت برخاستند، يك تعداد از زنان بني‌هاشم به دور حضرت حلقه زدند و دسته جمعی به مسجد آمدند، وارد که شدند زنان يك پارچه‌اي را به عنوان پرده گرفتند كه حضرت زهرا (س) پشت آن پرده قرار بگيرند. □ابتدا حضرت ايستادند و آه و ناله‌ي جان‌خراشي كشيدند كه آن‌‌گونه كه ابن ابي‌الحديد سنّي معتزلي و هم ديگران از اهل سنّت مثل بلاغات النساء هم نقل كرده‌اند و جالب است كه بدانيد خطبه‌ي صدّيقه‌ي طاهره فاطمه‌ي زهرا (سلام الله علیها) با اين‌كه طولاني است راوي آن زينب كبري (سلام الله علیها) هستند، (زينبي كه شايد آن روز چهار، پنج سال بيشتر ندارند) كه تمام جمعيّت به گريه افتادند بعد كه آرام شدند حضرت شروع به صحبت كردند. ... □●استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۲ آذر ۸۳●□   @mohamad_hosein_tabatabaei
■●منجی‌باوری در مسیحیّت و عهد جدید (انجیل‌های چهارگانه و رساله‌های ملحق به آن) - بخش دوّم●■ ■●در انجیل مَرقُس نيز آمده است‌: ‌ از آن روز و ساعت غیر از پدر (خداوند) هیچ‌کس اطّلاع ندارد؛ نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم (حضرت عیسی‌ علیه السّلام). پس برحذر و بیدار شده، دعا کنید‌؛ زیرا نمی‌دانید که آن وقت کی می‌شود. مثل کسی که عازم سفر شده، خانه‌ی خود را واگذارد، خادمان خود را قدرت دهد، هر یکی را به شغلی خاص مقرّر نماید و دربان را امر فرماید که بیدار بماند. پس بیدار باشید که نمی‌دانید در چه وقت صاحب‌خانه می‌آید؛ در شام یا نیمه‌شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده‌، شما را خفته یابد. امّا آنچه به شما می‌گویم به همه می‌گویم: بیدار باشید. {کتاب مقدّس، عهد جدید، انجیل مرقس، باب ۱۳، فرازهای ۳۳ به بعد.} ■●در انجیل لوقا آمده است: کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت می‌کند تا هر وقت بیاید و در را بکوبد، بی‌درنگ برای او در را باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید‌، ایشان را بیدار یابد. هرآینه به شما می‌گویم که کمر خود را بسته، ایشان را خواهد نشانید و پیش آمده، ایشان را خدمت خواهد کرد. پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید پسر انسان می‌آید. امّا آن غلامی که اراده‌ی مولای خویش را دانست و خود را مهیّا نساخت تا به اراده‌ی او عمل نماید، تازیانه‌ی بسیار خواهد خورد. من (عیسی مسیح‌) آمدم تا آتشی در زمین افروزم؛ پس چه می‌خواهم اگر الآن درگرفته است‌؛ امّا مرا تعمیدی است که بیایم و چه بسیار در تنگی هستم تا وقتی که آن پسر آید. آیا گمان می‌برید که من آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بخشم؟ نی؛ بلکه به شما می‌گویم تفریق را‌؛ زیرا بعد از این پنج نفر که در یک خانواده باشند، دو از سه و سه از دو جدا خواهند شد (تفرقه به وجود خواهد آمد). پدر از پسر و پسر از پدر و مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو (خواهرشوهر) از عروس و عروس از خارسو‌، مفارقت خواهند نمود. {کتاب مقدّس، عهد جدید، انجیل لوقا، باب ۱۲، فرازهای ۳۵ به بعد.} ■●بنا به گفته‌ی جيمز‌ هاكس‌، مفسّر آمريكايی كتاب مقدّس‌، تعبیر «پسر انسان» حدود هشتاد بار در اناجیل‌ آمده ‌است و از این هشتاد بار‌ تنها سی بار آن با خود حضرت مسیح‌ علیه السّلام قابل تطبیق است. در پنجاه مورد ديگر آن،‌ سخن از نجات‌دهنده‌ای است که در آخرالزّمان خواهد آمد و مقصود از آن حضرت مسیح علیه السّلام نیست. { ‌جیمز هاكس‌، قاموس كتاب مقدّس‌، ص ۲۱۹، ماده‌ی «پسرخواهر».} ■●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●■ - ۷ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●اهم آفات در کشتزار انسان سازی عجله است ، سالک مسیر کمال باید بدون تعجیل اما به صورت مستمر راه بپیماید: ●ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود ●ره رو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود ■●به عبارتی واضح تر در ابتدای مسیر باید مباحث فکری و نظری با دقت و به طور کامل سپری گشته و بعد در ادامه مباحث عملی بدان ضمیمه شود زیرا علت بسیاری از ناکامی ها در وصول به کمال عجله است. ■●عصاره ی عالم استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی : ■جوهره القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت چهارم بخش اول ● مراد ابراهيم (علیه السلام ) از سؤال از چگونگى زنده كردن مردگان ((ارنى كيف تحيى الموتى )) و آيه : ((ارنى كيف تحيى الموتى ))، بر چند نكته دلالت دارد. نكته اول اينكه : ابراهيم خليل (عليه السلام ) از خداى تعالى در خواست ديدن زنده نمودن را كرد، نه بيان استدلالى ، زيرا انبياء (عليه السلام ) و مخصوصا پيغمبرى چون ابراهيم (عليه السلام ) مقامشان بالاتر از آن است كه معتقد به قيامت باشند، در حالى كه دليلى بر آن نداشته و از خدا درخواست دليل كنند، چون اعتقاد به يك امر نظرى و استدلالى احتياج به دليل دارد، و بدون دليل ، اعتقاد تقليدى و يا ناشى از اختلال روانى و فكرى خواهد بود در حالى كه نه تقليد لايق به ساحت پيغمبرى چون آن جناب است ، و نه اختلال فكرى ، علاوه بر اينكه ابراهيم (عليه السلام ) سؤال خود را با كلمه ((كيف )) ادا كرد، كه مخصوص سؤال از خصوصيات وجود چيزى است ، نه از اصل وجود آن ، وقتى شما از مخاطب خود مى پرسيد كه ((آيا زيد را همراه ما ديدى ؟)) سؤال از اصل ديدن زيد است و چون مى پرسى ((زيد را چگونه ديدى ؟)) سوال از اصل ديدن نيست ، بلكه از خصوصيات ديدن و يا به عبارت ديگر ديدن خصوصيات است ، پس معلوم شد كه ابراهيم (عليه السلام ) در خواست روشن شدن حقيقت كرده ، اما از راه بيان عملى ، يعنى نشان دادن ، نه بيان علمى به احتجاج و استدلال . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 562 نكته دوم اينكه : آيه شريفه دلالت مى كند بر اينكه ابراهيم (عليه السلام ) درخواست كرده بود كه خدا كيفيت احيا و زنده كردن را به او نشان دهد، نه اصل احيا را، چون درخواست خود را به اين عبارت آورد: ((چگونه مرده را زنده مى كنى ؟))، و اين سؤال مى تواند دو معنا داشته باشد، معناى اول اينكه چگونه اجزاى مادى مرده ، حيات مى پذيرد؟ و اجزاى متلاشى دوباره جمع گشته و به صورت موجودى زنده شكل مى گيرد؟ و خلاصه اينكه چگونه قدرت خدا بعد از موت و فناى بشر به زنده كردن آنها تعلق مى گيرد؟. معناى دوم اينكه : سؤال از كيفيت افاضه حيات برمردگان باشد، و اينكه خدا با اجزاى آن مرده چه مى كند كه زنده مى شوند؟ و حاصل اينكه سؤال از سبب و كيفيت تاءثر سبب است ، و اين به عبارتى همان است كه خداى سبحان آن را ملكوت اشياء خوانده و فرموده : ((انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ، فسبحان الذى بيده ملكوت كل شى ء))، امر او هر گاه چيزى را بخواهد ايجاد كند تنها به اين است كه به آن بگويد: ((باش )) و او موجود شود، پس منزه است خدائى كه ملكوت هر چيزى به دست اوست . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei