eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش سوم1⃣ بحث علمى ● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعى و اخ
آیات 281-275 بقره قسمت پنجم بخش سوم2⃣ بحث علمى ● بحث علمى (تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعی و اختصادی آن با اشاره ای به : تاریخچه ملکیت ، قیمت گذاری ، پول ، معاملات ...) ليكن كار به اينجا خاتمه نمى يافت ، براى اينكه لازم بود مقياسهاى مختلفى براى هر كالائى نيز معين كنند، مثلا واحدى براى طول از قبيل ذرع و متر و امثال آن ، و واحدى براى حجم چون كيلو ليتر و امثال آن ، و واحدى براى سنگينى چون من و كيلو و تن و خروار و نخود و امثال آن ، درست كند، در اين هنگام است كه تمامى نسبت ها معلوم مى شود، و اشتباهى باقى نمى ماند و معلوم شد كه مثلا يك قيراط از الماس برابر چهار دينار از طلا و فلان مقدار از آرد گندم يا ميوه يا چيز ديگر است ، و يك من گندم برابر مثلا ده دينار پول يا فلان مقدار شكر و فلان مقدار از چيز ديگر است ، و روشن شد كه قيراطى از الماس برابر است با چهل من آرد، و همچنين معلوم شد كه هر چيزى برابر چه مقدار از چيز ديگر است . بشر بعد از اين مراحل علاوه بر طلا و نقره پولهائى ديگر از مس و برنز و اسكناس و تمبر درست كرد، كه شرح مفصل آنرا كتابهاى اقتصاد شرح داده ، و بعد از اين مرحله كار ديگرى صورت گرفت ، و آن اين بود كه (چون مردم نمى توانستند كالاى خود را به راه دور برده ، و آنچه را كه مى خواهند، از راهى دور تهيه كنند) به ناچار راههائى براى كسب و تجارت باز شد، و هر كاسب يا تاجرى مخصوص تهيه كالائى شد، تا آنرا با نوعى ديگر مبادله و معاوضه كند، و از اين راه سودى به دست آورد، و اين سود نوعى زيادى است كه در قبال آنچه مى دهد مى گيرد. اين اعمال و رفتارى بود كه انسان براى رفع حوائج زندگى خود پيش گرفته ، و در آخر، مساله به اينجا منجر شد كه به دست آوردن نيازهاى زندگى دائر مدار پول باشد، و به نظر چنين رسيد كه هر كس پول چيزى را دارد گويا، خود آن را دارد (و خلاصه هدف و وسيله به يكديگر مشتبه شد) و مردم چنين پنداشتند كه پول همه چيز است ، چون وقتى پول باشد همه چيز هست ، و اگر آدمى به پول دست يابد به همه چيز دست يافته ، و هر چيزى را كه مورد حاجت و يا لذت باشد مى تواند تهيه كند، و چه بسا كه پول را هم كالا حساب كردند و پول دادن و پول گرفتن را نوعى كاسبى به حساب آوردند، و دارنده اين شغل را صراف ناميدند. ازآنچه گذشت روشن شد كه اصل معامله و معاوضه نخست بر اين قرار گرفته بود كه متاعى را كه مورد حاجت نيست با متاعى ديگر كه مورد حاجت است معاوضه كنند، و سپس به اينجا كشيده شد كه متاعى را با پول معاوضه كنند نه به ملاك احتياج ، بلكه به ملاك كاسبى و بهره گيرى ، و اين مغايرت و اختلاف ميان آنچه مى دهند با آنچه مى گيرند، اصلى است كه حيات جامعه بر آن استوار است . و اما دادن يك جنس و عينا همان را گرفتن ، اگر بدون زيادى باشد چه بسا عقلا آن را در پاره اى موارد كه احتياج به اين كار هست امضا بكنند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 659 چون ممكن است من امروز به گندم احتياج نداشته باشم ، و وسيله نگهداريش را هم نداشته باشم ، گندم خود را به ديگرى بفروشم و بهمين مقدار، دو ماه ديگر تحويل بگيرم ، و يا اغراض ديگرى در زندگى برايم پيش بيايد كه براى تأمين آن جنسى را به عين همان جنس و به همان مقدار بفروشم ، و اما اگر با زياده از عين جنس صورت بگيرد، كه همان ربا و ربح باشد، بايد ببينيم كه چه نتايجى به بار مى آورد (و با در نظر گرفتن آن نتايج ببينيم عقل چنين معامله اى را تجويز مى كند يا خير((مترجم )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●منتخبی از #اعمال_هفته (برگرفته از کتاب شریف #اقبال_الاعمال سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)●■ ■شب عاشورا، شبی است که احیاء آن مستحب و نمازهای بسیاری برای آن ذکر شده است (اقبال‌الاعمال، ج٢، ص٥٥٤تا ٥٦١). اگر کسی در این شب تا صبح در کنار قبر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بیتوته کند، خداوند متعال او را آغشته به خون امام حسین علیه‌السلام و جزء یاران شهید آن حضرت محشور می‌گرداند (ج٢، ص٥٦١). شایسته است که در روز عاشورا عزاداری شود و مصائب اهل‌بیت ذکر گردد و کتاب‌های مقتل، مانند کتاب «لهوف» خوانده شود (ج٢، ص٥٦٩). اگر کسی در این روز، امام حسین علیه‌السلام را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود (ج٢، ص٥٧٩). سید برای این روز، زیارات گوناگونی ذکر فرموده است (ج٢، ص٥٨١تا٦٠١). @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت (۷) ■حقیقت عشق مطلق، به خدا و به جلوه‌ی اتمّ او برمی‌گرد
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۸) ■وقتی که این نور بر ظلمت تابید و به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام در آن حدیث شریفِ حقیقت، نورٌ یَشرُقُ مِن صُبحِ الازلِ فَیَلوحُ علی هَیاکِلِ الماهیات، این نوری است که از صبح ازل همینطور بر هیاکل ماهیات و مخلوقات می‌تابد و به هر چیزی می‌دهد. اگر در همین مکان، لامپ این منزل خاموش شود، من و شما همدیگر را نمی‌بینیم. ما به چه واسطه‌ای همدیگر را می‌بینیم؟ به واسطه‌ی نور. اگر نور نباشد و ظلمت محض باشد، تو هستی اما دیده نمی‌شوی. آنچه که ما را آشکار کرده است و می‌بینیم و همدیگر را می‌شناسیم نور است لذا به نور امام و انسان کامل، تمام موجودات و مخلوقات آشکار شده‌اند و همه‌ی موجودات دیده می‌شوند. ■اگر دیده‌ی عارف حقیقت بین باشد، به محض اینکه چشم خودش را به هستی باز کند، خواهد گفت: ما رأيت إلا جَمیلا... در عالَم فقط نور است و از ظلمت بودی نیست... نور ظلمت را از بین برده است. حضرت زینب سلام الله علیها در آن مقام اتم توحید بود و دید که هستی را فقط نور گرفته است و اصلا از ظلمت خبری نیست، ظلمت که بر امام حسین علیه السلام غلبه نکرد، اصلا نمی‌تواند غلبه کند! آنجا نیز که بالاخره یک ظهوری از جلال و قهر الهی بود، آنجا نیز دید که دست خود نور و خود امام حسین علیه السلام در کار است. اصلا در کربلا دست خود اباعبدالله الحسین در کار بود... او خودش صحنه‌ی کربلا را اداره می‌کرد و در این زمینه حرفها هست... ■حضرت زینبی که فرمود ما رأيت إلا جَمیلا خودش نیز جمیل است، جمیل است که جمیل می‌بیند. او خودش جمیل مطلق بود. زشتی که نمی‌تواند جمال ببیند لذا حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا خودش را دید. او جمیل مطلق بود و خودش را دید. فلم انظر بعینی غیر عینی، یا به تعبیر دیگر بفرمائید او امام حسین و امام زمان علیهما السلام را دید. امام حسین و امام زمان در کربلا یکی هستند. عجب مطلبی است که در سال ۶۱ هجری امام زمان ارواحنا فداه در کربلا دیده شد! ●معشوق و عشق و عاشق هرسه یک است اینجا ●چون وصل در نگنجد هجران چه کار دارد ■امام حسین علیه السلام خود در عشق مطلق بود، ولی اینجا آمد و آن را عیان کرد.
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●توصیۀ علّامه حسینی طهرانی قدّس سرّه به مقاتل معتبر●■ ■معمولًا به طلّابى كه از شاگردانشان بودند و به تبليغ می‏رفتند سفارش ميكردندبيشتر از لهوف و نفس ‏المهموم و مقتل مرحوم مقرّم استفاده كنند و از روضه ‏هائى كه در افواه مشهور است و سند ندارد يا در كتب معتبره نيامده اجتناب ورزند. ■●«نور مجرّد» ج ۲ ص ۴۶۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■نامۀ عمر سعد به ابن زیاد مبنی بر توافق با امام حسین علیه السّلام و عدم نیاز به جنگ ■القائات شمر به ابن زیاد @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●امام زمان علیه‌السّلام شبیه حضرت علی‌ّاکبرِ امام حسین علیهماالسّلام هستند.●■ ■ - رفع الحسين سبابته نحو السماء و قال «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَى وَجْهِهِ» ■هنگام به میدان رفتن علی‌ّاکبر علیه السّلام، امام حسین علیه‌السّلام انگشت سبّابۀ خود را به سوی آسمان گرفته و فرمودند: ■«خدایا شاهد باش که پسری برای مبارزه به سوی آنها می‌رود که شبیه‌ترین مردم به رسول توست در خلقت و اخلاق و سخن گفتن. هرگاه مشتاق پیامبرت می‌شدیم، به چهرۀ او نگاه می‌کردیم» ■«بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏ ۴۵، ص۴۲»■ ■ #ب - نظر أميرالمؤمنين عليه‌السّلام الى ابنه الحسين عليه‌السّلام فقال: «إنَّ إِبْنیِ هذَا سَیّدٌ، کما سَمَّاهُ رَسُولُ اللّهِ صلّی الله علیه وآله وسلم سَیِّداً، وَ سَیَخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ رَجُلاً بِاسْمِ نَبِیِّکمْ، یُشْبِهُهُ فِی الخَلْقِ وَالخُلُقِ. یَخرُجُ حِينَ غَفلَةٍ مِنَ النّاسِ وَ إماتَةٍ مِنَ الحَقِّ وَ اِظهارٍ مِنَ الجَورِ.» ■امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به پسرشان حسین علیه‌السّلام نگریستند؛ سپس فرمودند: ■«همانا این پسرم همان‌گونه که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم او را آقا و سرور نامیدند، سرور و آقاست و بزودی از نسل او مردی هم‌نام با پیامبرتان (حضرت مهدی علیه‌السّلام) قیام می‌کند که در خلقت و اخلاق شبیه پیامبراکرم است. او در زمان غفلت مردمان و میرانده شدن حق و غلبه ستم قیام می‌کند.» ■«إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج‏۵، ص۱۲۴»■ ■پس حضرت مهدی ارواحنا فداه و حضرت علی‌اکبر علیه‌السّلام هر دو شبیه پیامبر و همانند یکدیگرند. ■●«استاد مهدی طیّب»●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ 🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●یکی دیگر از درس‌هایی که در عرصه‌ی اخلاق و عرفان در می‌توان آموخت، درس و است.●■ ■[نمونه‌ ای] از تسلیم در واقعه‌ی عاشورا، زمانی مشاهده می‌گردد که علیه‌السّلام در نزدیکی از جانب پدر خبردار می‌گردند که شهادت در پیش است. این فرزند بزرگوار اباعبدالله علیه‌السّلام از پدر سؤال می‌کند: ■اَ لَسنا عَلَی الحَقِّ؟ مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین علیه‌السّلام سخن ایشان را تأیید می‌کنند و می‌فرمایند: بَلی: آری. ■پس آن حضرت به پدر عرضه می‌دارند: اِذاً لا نُبالی بِالمَوتِ: در آن صورت، کشته شدن چه هراس، ترس و اهمیّتی خواهد داشت؟ کشته شدن در راه رضای خدا، باعث افتخار است. حضرت علی اکبر علیه‌السّلام پذیرای تقدیر الهی است. ■●كرشمه حسن _ تأليف استاد مهدی طيب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله)●■ ■سینه زنی ها و عزاداری های خالصانه را منتقل کنید. ■این آهن سرد بی خاصیت (علامت) هیچ فایده ای ندارد ■علامت برداری نه مورد توصیه قرآن و روایات است و نه کاری عقلی می باشد ■توصیه امام حسین (علیه السلام) در وداع آخر باید سرلوحه همگان باشد که نباید به سراغ هر کاری که باعث پایین آمدن قدر و منزلت مان شود، برویم. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلیهِ السّلامُ ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیّهِ الاِمامِ المَهدِیِّ مِن الِ مُحَمَّدِِ عَلَیهِمُ السّلامُ■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●مراقبات شب دهم محرّم●■ ■شب دهم محرّم، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیه‌السّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كرده‌اند: ■مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمرۀ شهدا با آن حضرت محشور فرمايد. ■سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال‌الاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلت‌هاى فراوان روايت كرده است، از جمله: ■ ۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند: ■سوره «حمد» یک مرتبه ■سوره «توحيد» سه مرتبه ■و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد: ■«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» ■و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است. ■ ۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند: ■سوره «حمد» یک مرتبه ■«آية الكرسى» ده مرتبه ■سوره «توحيد» ده مرتبه ■سوره «فلق» ده مرتبه ■سوره «ناس» ده مرتبه : ■صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند. ■ ۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند: ■سوره «حمد» یک مرتبه ■سوره «توحيد» پنجاه مرتبه ■و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه می‌تواند بر دشمنان ايشان لعن كند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۸) ■وقتی که این نور بر ظلمت تابید و به تعبیر امیرالمؤمنین
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۹) ■او نور مطلق است، جایی که امام حسین علیه السلام است هیچ ظلمتی وجود ندارد، او امام است، امام حسین که در کربلا امام نشد، مثلا بگوییم کربلا موطن امتحان امام است! امام که دیگر امتحان ندارد! او خودش دیگران را امتحان می‌کند، او بابی است که همه به او امتحان می‌شوند. امام حسین علیه السلام در کربلا تک و تنها شد، این تنهایی، مقام استأثاری امام است، در اینجا هیچ کس با امام نیست و او تنهای تنها است. او در این موطن فردانی فرمود: «هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟!»، امام خواست بگوید که من ذاتم همین است، ذات من تنهایی است... چون ذات حق متعال بی چون است، تک و احد است و دو ندارد، لذا ظل او نیز احد و فرد است. امام حسین علیه السلام نیز چون فرد بود، در آن مقام فردانیت مطلقش که در آنجا کسی جز حق متعال و شخص امام راه ندارد، گفت «هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟!»... مطلب بسیار عمیق است! امام یک سفر بیشتر ندارد و آن نیز سفر من الحق الی الخلق است. امام مطلقا در خدا بود، حتی از آن مقام پایین تر نیز نیامد، از همانجا فرمود تَعالَوا... هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟! بالا بیایید! شاعر چقدر خوب این سفر من الحق الی الخلق اباعبدالله الحسین علیه السلام را به شعر درآورده است... ●چون که بُد بی یار ذات واحدم ●بی کس از وحدت به کثرت آمدم ●آمدم بی یار تا یارم که شد ●و اندر این صحرا خریدارم که شد ●چون نبُد مثلی و انبازی مرا ●هم نباشد یار و همرازی مرا ■من هم مظهر لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ هستم. من هم بی چونم، من اصلا یاری آنجا ندارم، در آنجا کاملا تنها هستم، لذا آن عارف، حکمت پیامبر ما را حکمت فردانیه قرار داد. صاحب هذا الامر فریدٌ... اینها تک هستند، آنجایی که این حضرات هستند هیچ کس نیست! هیچ کس در آنجا یار این ذوات مقدس نیست! هر کس هم اگر بخواهد به آنجا برود و یار آنها شود تک می‌شود. آنجا اصلا دوئیت راه ندارد. ●چون که تنها بوده ذاتم از قِدَم ●هم در این صحرا زدم تنها علم ■آن مقام تنهایی امام خیلی مقام خاصی است، وقتی در آن مقام تنهای تنها شد، وقتی حتی حضرت علی اصغر علیه السلام هم شهید شده بود، گفت هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟ در این زمان حضرت سید الساجدین علیه السلام از خیمه خارج شد... این آقا به آنجا راه دارد... ●هرکسی را من معین و مونسم ●گرچه اینسان بی معین و بی کسم ■من خودم فردی هستم که ممد همه‌ی همت ها و معین همه‌ی ارواح هستم، من ناصر بالذات هستم، وقتی که ناصر بالذات ناصر های بالعرض را می‌خوانَد، معنی اش این است که می‌خواهد آنها را در خودش فانی کند! او ناصر بالذات است! اصلا چه کسی می‌تواند او را یاری کند؟! ناصر بالذات می‌دانی یعنی چه؟! یعنی در عالم فقط او ناصر است! اصلا به غیر از اباعبدالله، غیر از امام زمان علیه السلام در عالم اصلا ناصری وجود ندارد! امام گفت من ناصر مطلق هستم، اصلا من ناصر بالذات هستم. کسی که ناصر بالذات است ناصر می‌خواهد چه کار؟ «کلُّ شیءٍ یرجع الی اصله» ●قطره دریاست اگر با دریاست ●ورنه او قطره و دریا، دریاست ■هرکسی که به این ناصر بالذات اصابت کند خودش هم ناصر می‌شود. ●ماهیان جان در این دریا پرند ●تو نمی‌بینی که کوری ای نژند ●بر تو خود را می‌زنند آن ماهیان ●چشم بگشا تا ببینیشان عیان ■اگر ولی خدا به کسی تنه بزند، کار او دیگر تمام است، مراد از این سخن هم این تنه‌‌ی جسمانی نیست. اصلا عمر خودتان را وقف این کنید که یک ولی خدایی یک تنه‌ی باطنی به شما بزند...
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●عباس در کلام امام حسین علیه السلام●■ ■شاید در بین همه ی سخنانی که معصومین علیهم السلام در باره حضرت عباس فرمودند، جملات و عبارات حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، به گونه ای دیگر بر آتش دل ها دامن می زند. در عصر روز تاسوعا، حضرت اباعبدالله خطاب به برادر فرمودند: ■إرکـَب بـِـنفسی أنت تَلقاهُم وَ اسئَلهُم عمّا جائهُم..... ■جانم به قربانت! سوار بر اسب شو و نزد دشمن برو و از آنها بپرس برای چه به اینجا آمده اند. ■در این جمله ، عبارت «بنفسی أنت» خود گویای عمق علاقه و احترامی ست که مولا اباعبدالله علیه السلام نسبت به برادر بزرگوارشان دارند. ■همچنین در روز عاشورا، هنگامی که حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بر بالین خونین برادر، و در کنار نهر علقمه حاضر شدند و لحظه‌ی شهادت برادر خویش را مشاهده نمودند، خطاب به ایشان فرمودند: ■« جَزاکَ الله خیرا ً یا أخی! لَقَد جاهَدتَ فی الله ِ حَق ّ جهاده ِ » ■برادرم! خداوند پاداش نیک تو را دهد، تو در راه خدا به طور کامل جهاد کردی. @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■«وَ مٰا أَمْرُنٰا إِلاّٰ وٰاحِدَةٌ»(قمر/۵۰) از این امر واحد بر اساس روایت تعبیر کردیم به نور واحد. این نور واحد نورالانوار عالم وجود است. مبدأ و علت خلقت است. پیرامون «حُسِینٌ مِنّي» مطالبی عرض شد که به این نور واحد بر می‌گردد. چون تمامی مخلوقات عالم امکان از این نور واحد منشعب شده‌اند. از جمله‌ی این مخلوقات جسم، نفس، خیال و عقل مبارک امام حسین علیه‌السلام است. ■عصمت نیز درجاتی دارد؛ یک عصمتی را انسان کامل مستقیم از ذات حق متعال دریافت کرده است، یک عصمتی هم از معصوم دریافت شده است. عصمت چهارده معصوم علیهم‌السلام از حق متعال است اما عصمت حضرت علی اکبر، حضرت ابوالفضل العباس، حضرت فاطمه معصومه و حضرت زینب سلام الله علیهم اجمعین از معصوم است. در برخی از روایات داریم که معصوم به غیر معصومی می‌فرماید: «بِنَفْسي أنت»؛ جانم به فدای تو. قاعده‌ی عالم این است که دانی، فدای عالی بشود و معصوم وقتی سخن می گوید، سخنش از روی تعارف نیست. اگر معصوم مبتنی بر تعارف حرف بزند، بر عصمتش خلل و خدشه وارد می‌شود. هم فعل و هم قول معصوم حجت محض و مبتنی بر اتصال به وحی است. مراد از وحی بحث عام آن است. یعنی مبتنی بر اتصال به غیب نظام هستی است. چون معصوم عقل کل است، هر کاری که انجام می دهد از روی حکمت است. چرا در این جا، معصوم که بالاترین فرد عالم امکان است، می‌خواهد خودش را فدای دانی بکند؟ ■این «بِنَفْسي أنتَ یا أخي» که اباعبدالله علیه‌السلام خطاب به حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌فرمایند یا این که حضرت موسی بن جعفر علیهما‌السلام به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها می‌فرمایند: «فِداها أبُوها» یعنی چه؟ ■انسان کامل دارای مراتب است. مرتبه ی اعلی او مرتبه‌ی نور واحد است. به حیث این که او در مرتبه‌ی نور واحد قرار دارد، تمام عالم فدای انسان کامل است. همه‌ی مخلوقات نظام وجود حول محور او می‌چرخند و به طواف وجودی او در طواف هستند. و به حیثی که انسان کامل در مرتبه‌ی عالم طبیعت است، می‌بیند که حضرت معصومه سلام الله علیها در مرتبه‌ی عالم عقل کل هبوط دارد. از حضرت معصومه سلام الله علیها در غیاب حضرت موسی بن جعفر علیه السلام سوال می‌کنند. بی بی نظام هستی تمام سوالات این سائلین را جواب می‌دهند. در راه این افراد با حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برخورد می‌کنند. دوباره از حضرت سوال‌ها را می‌پرسند. حضرت می‌فرمایند: «دخترم به شما چه جوابی داد؟» وقتی جواب را می‌گویند، امام می‌فرماید: «فداها ابوها». من هم می‌خواستم همان جوابها را بدهم. حضرت می‌بیند که دخترش به مرتبه‌ی عصمت رسیده، صاحب مقام عقل کل است، علم را از مشکات امامت گرفته. فلذا حضرت در مرتبه‌ی ظاهر می‌فرماید فداها ابوها. یعنی این مرتبه‌ی دانی من فدای این مرتبه‌ی عالی من. سخن اباعبدالله درباره‌ی حضرت عباس علیه‌السلام نیز همین گونه است. ■در هر صورت ائمه‌ی اطهار علیهم السلام نور واحد هستند. در این مقام نور واحد همگی اشتراک دارند. «کُلُّنا نُورٌ واحِدٌ». این نور واحد مبدا خلقت است. این نور واحد ازلی و ابدی است. حجت حق متعال است. تا خدا بوده و هست که تا و إلی بر نمی‌دارد، این نور واحد هم هست. قدیم است به قدم حق متعال. یا قدیم الاحسان به حق الحسین... از عالم هم این نور واحد برداشته شدنی نیست. این نور واحد در قالب مخلوقات ظهور دارد...
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■تحویل نامۀ ابن زیاد به عمر سعد و تصمیم او به جنگ ■ترفند شمر برای دادن امان نامه به حضرت ابوالفضل علیه السّلام ■مهلت گرفتن تا صبح فردا برای عبادت و مناجات.. @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■صدقه برای سلامتی امام زمان ارواحنافداه ■اَلسَّلامُ عَلی مَن هُوَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ ■اَلسَّلامُ عَلی مَن هُوَ قائِدُ جَیشُ لَثاراتِ الحُسَین عَلیه‌السَّلام. ■در این روز و شب‌ها، قلب امام عصر ارواحنا فداه از داغ مصائب جدِّ بزرگوارشان اباعبدالله علیه‌السّلام به شدت در فشار است. ■به دوستانتان توصیه کنید برای سلامتی امام زمان علیه السّلام و قلب شریف‌شان در این ایّام و لیالی بسیار دعا کنند و صدقه بدهند. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ 🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■جایگاه حضرت اباالفضل علیه السلام در ماجرای عاشورا هم فوق العاده است. یک شاعر عالمِ عرب به نام اُزری که شاعر اهل بیت است، قصیده ای در واقعه ی کربلا سرود. ■به مصرعی رسید که «یَوْمٌ اَبوالْفَضْلَ اسْتَجارَ بِهِ الْهُدَی» روز عاشورا روزی بود که پرچم هدایت، امام حسین علیه السلام به اباالفضل علیه السلام پناه آوردند. ■عبارت عجیب است. امام معصوم به حضرت اباالفضل علیه السلام پناه بیاورند! ■به قلم و زبانش جاری شد؛ امّا جرأت نکرد ادامه دهد. دست از گفتن ادامه ی شعر برداشت. گفت: نکند غلوّ و بی ادبی به امام حسین علیه السلام باشد. ■خوابید؛ در خواب اباعبدالله الحسین علیه السلام را دید. حضرت به او فرمودند: اُزری خجالت نکش، نترس؛ آنچه گفتی عین حقیقت بود. براستی من روز عاشورا به اباالفضل علیه السلام پناه آوردم. ■بعد اباعبدالله علیه السلام به او فرمودند مصرع دوم شعر را این‌گونه بگو: «وَ الشَّمْسُ مِنْ کَدْرِ الْعَجاجِ لِثامُها»؛ وقتی اباعبدالله علیه السلام به برادرشان اباالفضل علیه السلام پناه آوردند که از تیرگی گرد و غبارِ صحنه ی جنایت و ظلم کربلا، گویا خورشید نقابی از غبار بر چهره کشیده بود. ■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٢٣ خرداد ٩٢ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. ■عزاداریهایتان قبول و عنایات حسینی علیه السلام نصیبتان باد. ■اللهم کما قذفت حب الحسین علیه السلام و حب زیارته فی قلوبنا و جعلت حبه مکنونه فی قلوبنا؛ زدنا حبه و حب زیارته و وفقنا لاتباعه و ارزقنا زیارته فی الافاق و الانفس و شفاعته یوم الورود و اجعلنا من لثاراته مع ولیک الامام المهدی الطالب بدم المقتول بکربلاء بحقه.
■●استاد_علی_صفایی_حائری●■ ■راستى كه بركت روز حسين عليه السلام مى‏ تواند، ما را به بيدارى بكشاند و با يارانى كه در محاصره افتاده‏ اند و انتظارهاشان به نااميدى رسيد و هيچ‏كس به يارى آن‏ها نشتافت تا آن‏جا كه در روز تاسوعا دوست و دشمن تنهايى را باور كرد و دشمن تصميم به تمام كردن كار گرفت، با يارانى كه بدون انتظار نتيجه و با يقين به شكست اين‏گونه استوار ماندند، با اين ياران و اصحاب حسين عليه السلام به مقايسه بكشاند. ■ما مى‏ بينيم كه آن‏ها در محاصره و ضعف بدون اميد به نصرتى و ناصرى و بدون انتظار نتيجه و چشم داشت از پيروزى و مزد و سپاس و ستايشى اقدام كردند و بر يكديگر سبقت گرفتند ... و در اين طرف مى‏ بينيم كه ما در برابر ولى عصر و امام زمان (عجل الله) از ياد او غافل‏ و از مشكلات مبارزه و رنج‏هاى او فارغ‏ هستيم و در ميان اشتغالات شلوغ و لهو و لعب‏ هاى خودمان براى او جايى نگذاشته‏ ايم و اقدامى‏ نمی‏كنيم و هزار توجيه داريم و دستاويز بدى‏ هاى افراد و بى اعتنايى دوستان را و يا خوبى حريفان و نظم و انضباط و قدرت و سرعت و صنعت و ثروت و رفاه و سرخوشى‏ هاى بى‏ امانشان را داريم. ■● ص۸۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●تسویف و تأخیر استاد □■ ■قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر...از رسولان امام براى مسلم هستند كه در قادسيه به وسيله حصين بن نمير دستگير مى‌شوند و به كوفه روانه مى‌شوند و براى لعن بر حسين عليه السلام بر منبر فرستاده مى‌شوند و مردم را به يارى حسين و جدايى از حرامزاده‌اى مثل ابن زياد مى‌خوانند و از بالاى قصر پرتاب مى‌شوند و سر از بدن شكسته‌شان جدا مى‌شود. ■طرماح بن عدى هم از طايفه طى است كه از كوفه بيرون آمده و آن لشكر عظيم نخيله را ديده و هنگامى كه به حسين مى رسد، به جاى نصرت به نصيحت مى پردازد و از حسين عليه السلام مى خواهد كه به كوه‌هاى طى روى بياورد و تا بيست هزار شمشيرزن را در ركاب خود ببيند كه تا جان در بدن دارند از او دفاع مى كنند. ■حضرت مى فرمايد كه من با حرّ عهدى دارم و نمى پذيرد و طرماح به خاطر رساندن آذوقه عيال، از حسين عليه السلام جدا مى شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسين عليه السلام مى فرمايد: شتاب كن، چون ممكن است كه ما را نبينى و او مى رود و هنگامى كه باز مىگردد، ديگر در نينوا لاله‌اى نيست و آتش‌ها خاكستر شده‌اند. ■اين تسويف و تأخيرها به خاطر هر عذر و بهانه اى كه باشد، از ترجيح آن بهانه حكايت دارد. ■چرا ما تكليف‌ها را به عقب مى‌اندازيم؟ آيا امكان بيشتر و يا قدرت زيادتر و يا رفع موانع و يا رفعت همتى را انتظار داريم؟ ■مادامى كه حسين، به تبليغ و دگرگون كردن تلقى مردم از خويش و از حكومت محتاج است، مادام كه او به مهره هاى كارساز و جايگزين آنها از مهره‌هاى موجود نياز دارد، چگونه تأخير مى‌كنيم و براى تأمين چند ماه آذوقه مى‌رويم و فرصت‌ها را از دست مى‌دهيم در حالى‌كه زمان تنگ و هدف دور و موانع بسيار و راه‌زنها در كمين هستند. ■ما براى فرار از تكاليف، تكاليف را سنگين مى‌شماريم و توان خود را نفى مى‌كنيم تا عذر تأخير و تسويف را فراهم كنيم. ■ما مى‌گوييم: «لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَكم يُهلِكون انفُسَهُم».(توبه:۴۲) و خدا مى‌ گويد: «لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:۴۶) ■ما مى‌گوييم: اگر مى‌توانستيم مى‌آمديم و خدا مى‌فرمايد: اگر مى‌خواستند آماده مى‌شدند. ■آنچه خدا مى‌خواهد شتاب و سبقت است كه: «سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّكم»،(آل عمران: ۱۳۳) و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهج‌البلاغه، خطبه۷۶) ■و آنچه شيطان مى خواهد وعده و وعيد و تسويف و تأخير است كه: «يعدهم و يمنيهم و مايعدهم الشيطان الا غروراً».(نساء:۱۲۰) ☑️ما اگر مى خواهيم كه حسرت نصرت معصوم و حسرت غنيمت همراهى او را نداشته باشيم و همچون طرماح به جاى خالى نرسيم، بايد تمرين كنيم و هيچ تكليفى را به خاطر بهانه‌اى به عقب نيندازيم و الان مى‌روم و رفتم را با عمل جايگزين كنيم كه تا به خود بجنبيم، ديگران رفته‌اند و كارها را برده‌اند و ما را با لهو و لعب‌ها گذاشته‌اند. ■● ص۲۷۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei