■اَعظَمَ اللّهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلیهِ السّلامُ ، وَ جَعَلَنا وَ ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیّهِ الاِمامِ المَهدِیِّ مِن الِ مُحَمَّدِِ عَلَیهِمُ السّلامُ■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●مراقبات شب دهم محرّم●■
■شب دهم محرّم، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیهالسّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كردهاند:
■مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمرۀ شهدا با آن حضرت محشور فرمايد.
■سيّد بن طاووس در كتاب «اقبالالاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلتهاى فراوان روايت كرده است، از جمله:
■ ۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند:
■سوره «حمد» یک مرتبه
■سوره «توحيد» سه مرتبه
■و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد:
■«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»
■و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است.
■ ۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند:
■سوره «حمد» یک مرتبه
■«آية الكرسى» ده مرتبه
■سوره «توحيد» ده مرتبه
■سوره «فلق» ده مرتبه
■سوره «ناس» ده مرتبه
#و_پس_از_سلام:
■صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند.
■ ۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند:
■سوره «حمد» یک مرتبه
■سوره «توحيد» پنجاه مرتبه
■و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه میتواند بر دشمنان ايشان لعن كند.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۸) ■وقتی که این نور بر ظلمت تابید و به تعبیر امیرالمؤمنین
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۹)
■او نور مطلق است، جایی که امام حسین علیه السلام است هیچ ظلمتی وجود ندارد، او امام است، امام حسین که در کربلا امام نشد، مثلا بگوییم کربلا موطن امتحان امام است! امام که دیگر امتحان ندارد! او خودش دیگران را امتحان میکند، او بابی است که همه به او امتحان میشوند. امام حسین علیه السلام در کربلا تک و تنها شد، این تنهایی، مقام استأثاری امام است، در اینجا هیچ کس با امام نیست و او تنهای تنها است. او در این موطن فردانی فرمود: «هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟!»، امام خواست بگوید که من ذاتم همین است، ذات من تنهایی است... چون ذات حق متعال بی چون است، تک و احد است و دو ندارد، لذا ظل او نیز احد و فرد است. امام حسین علیه السلام نیز چون فرد بود، در آن مقام فردانیت مطلقش که در آنجا کسی جز حق متعال و شخص امام راه ندارد، گفت «هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟!»... مطلب بسیار عمیق است! امام یک سفر بیشتر ندارد و آن نیز سفر من الحق الی الخلق است. امام مطلقا در خدا بود، حتی از آن مقام پایین تر نیز نیامد، از همانجا فرمود تَعالَوا... هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟! بالا بیایید! شاعر چقدر خوب این سفر من الحق الی الخلق اباعبدالله الحسین علیه السلام را به شعر درآورده است...
●چون که بُد بی یار ذات واحدم
●بی کس از وحدت به کثرت آمدم
●آمدم بی یار تا یارم که شد
●و اندر این صحرا خریدارم که شد
●چون نبُد مثلی و انبازی مرا
●هم نباشد یار و همرازی مرا
■من هم مظهر لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ هستم. من هم بی چونم، من اصلا یاری آنجا ندارم، در آنجا کاملا تنها هستم، لذا آن عارف، حکمت پیامبر ما را حکمت فردانیه قرار داد. صاحب هذا الامر فریدٌ... اینها تک هستند، آنجایی که این حضرات هستند هیچ کس نیست! هیچ کس در آنجا یار این ذوات مقدس نیست! هر کس هم اگر بخواهد به آنجا برود و یار آنها شود تک میشود. آنجا اصلا دوئیت راه ندارد.
●چون که تنها بوده ذاتم از قِدَم
●هم در این صحرا زدم تنها علم
■آن مقام تنهایی امام خیلی مقام خاصی است، وقتی در آن مقام تنهای تنها شد، وقتی حتی حضرت علی اصغر علیه السلام هم شهید شده بود، گفت هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟ در این زمان حضرت سید الساجدین علیه السلام از خیمه خارج شد... این آقا به آنجا راه دارد...
●هرکسی را من معین و مونسم
●گرچه اینسان بی معین و بی کسم
■من خودم فردی هستم که ممد همهی همت ها و معین همهی ارواح هستم، من ناصر بالذات هستم، وقتی که ناصر بالذات ناصر های بالعرض را میخوانَد، معنی اش این است که میخواهد آنها را در خودش فانی کند! او ناصر بالذات است! اصلا چه کسی میتواند او را یاری کند؟! ناصر بالذات میدانی یعنی چه؟! یعنی در عالم فقط او ناصر است! اصلا به غیر از اباعبدالله، غیر از امام زمان علیه السلام در عالم اصلا ناصری وجود ندارد! امام گفت من ناصر مطلق هستم، اصلا من ناصر بالذات هستم. کسی که ناصر بالذات است ناصر میخواهد چه کار؟ «کلُّ شیءٍ یرجع الی اصله»
●قطره دریاست اگر با دریاست
●ورنه او قطره و دریا، دریاست
■هرکسی که به این ناصر بالذات اصابت کند خودش هم ناصر میشود.
●ماهیان جان در این دریا پرند
●تو نمیبینی که کوری ای نژند
●بر تو خود را میزنند آن ماهیان
●چشم بگشا تا ببینیشان عیان
■اگر ولی خدا به کسی تنه بزند، کار او دیگر تمام است، مراد از این سخن هم این تنهی جسمانی نیست. اصلا عمر خودتان را وقف این کنید که یک ولی خدایی یک تنهی باطنی به شما بزند...
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●عباس در کلام امام حسین علیه السلام●■
■شاید در بین همه ی سخنانی که معصومین علیهم السلام در باره حضرت عباس فرمودند، جملات و عبارات حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، به گونه ای دیگر بر آتش دل ها دامن می زند. در عصر روز تاسوعا، حضرت اباعبدالله خطاب به برادر فرمودند:
■إرکـَب بـِـنفسی أنت تَلقاهُم وَ اسئَلهُم عمّا جائهُم.....
■جانم به قربانت! سوار بر اسب شو و نزد دشمن برو و از آنها بپرس برای چه به اینجا آمده اند.
■در این جمله ، عبارت «بنفسی أنت» خود گویای عمق علاقه و احترامی ست که مولا اباعبدالله علیه السلام نسبت به برادر بزرگوارشان دارند.
■همچنین در روز عاشورا، هنگامی که حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بر بالین خونین برادر، و در کنار نهر علقمه حاضر شدند و لحظهی شهادت برادر خویش را مشاهده نمودند، خطاب به ایشان فرمودند:
■« جَزاکَ الله خیرا ً یا أخی! لَقَد جاهَدتَ فی الله ِ حَق ّ جهاده ِ »
■برادرم! خداوند پاداش نیک تو را دهد، تو در راه خدا به طور کامل جهاد کردی.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■«وَ مٰا أَمْرُنٰا إِلاّٰ وٰاحِدَةٌ»(قمر/۵۰) از این امر واحد بر اساس روایت تعبیر کردیم به نور واحد. این نور واحد نورالانوار عالم وجود است. مبدأ و علت خلقت است. پیرامون «حُسِینٌ مِنّي» مطالبی عرض شد که به این نور واحد بر میگردد. چون تمامی مخلوقات عالم امکان از این نور واحد منشعب شدهاند. از جملهی این مخلوقات جسم، نفس، خیال و عقل مبارک امام حسین علیهالسلام است.
■عصمت نیز درجاتی دارد؛ یک عصمتی را انسان کامل مستقیم از ذات حق متعال دریافت کرده است، یک عصمتی هم از معصوم دریافت شده است. عصمت چهارده معصوم علیهمالسلام از حق متعال است اما عصمت حضرت علی اکبر، حضرت ابوالفضل العباس، حضرت فاطمه معصومه و حضرت زینب سلام الله علیهم اجمعین از معصوم است. در برخی از روایات داریم که معصوم به غیر معصومی میفرماید: «بِنَفْسي أنت»؛ جانم به فدای تو. قاعدهی عالم این است که دانی، فدای عالی بشود و معصوم وقتی سخن می گوید، سخنش از روی تعارف نیست. اگر معصوم مبتنی بر تعارف حرف بزند، بر عصمتش خلل و خدشه وارد میشود. هم فعل و هم قول معصوم حجت محض و مبتنی بر اتصال به وحی است. مراد از وحی بحث عام آن است. یعنی مبتنی بر اتصال به غیب نظام هستی است. چون معصوم عقل کل است، هر کاری که انجام می دهد از روی حکمت است. چرا در این جا، معصوم که بالاترین فرد عالم امکان است، میخواهد خودش را فدای دانی بکند؟
■این «بِنَفْسي أنتَ یا أخي» که اباعبدالله علیهالسلام خطاب به حضرت ابوالفضل علیهالسلام میفرمایند یا این که حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها میفرمایند: «فِداها أبُوها» یعنی چه؟
■انسان کامل دارای مراتب است. مرتبه ی اعلی او مرتبهی نور واحد است. به حیث این که او در مرتبهی نور واحد قرار دارد، تمام عالم فدای انسان کامل است. همهی مخلوقات نظام وجود حول محور او میچرخند و به طواف وجودی او در طواف هستند. و به حیثی که انسان کامل در مرتبهی عالم طبیعت است، میبیند که حضرت معصومه سلام الله علیها در مرتبهی عالم عقل کل هبوط دارد. از حضرت معصومه سلام الله علیها در غیاب حضرت موسی بن جعفر علیه السلام سوال میکنند. بی بی نظام هستی تمام سوالات این سائلین را جواب میدهند. در راه این افراد با حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برخورد میکنند. دوباره از حضرت سوالها را میپرسند. حضرت میفرمایند: «دخترم به شما چه جوابی داد؟» وقتی جواب را میگویند، امام میفرماید: «فداها ابوها». من هم میخواستم همان جوابها را بدهم. حضرت میبیند که دخترش به مرتبهی عصمت رسیده، صاحب مقام عقل کل است، علم را از مشکات امامت گرفته. فلذا حضرت در مرتبهی ظاهر میفرماید فداها ابوها. یعنی این مرتبهی دانی من فدای این مرتبهی عالی من. سخن اباعبدالله دربارهی حضرت عباس علیهالسلام نیز همین گونه است.
■در هر صورت ائمهی اطهار علیهم السلام نور واحد هستند. در این مقام نور واحد همگی اشتراک دارند. «کُلُّنا نُورٌ واحِدٌ». این نور واحد مبدا خلقت است. این نور واحد ازلی و ابدی است. حجت حق متعال است. تا خدا بوده و هست که تا و إلی بر نمیدارد، این نور واحد هم هست. قدیم است به قدم حق متعال. یا قدیم الاحسان به حق الحسین... از عالم هم این نور واحد برداشته شدنی نیست. این نور واحد در قالب مخلوقات ظهور دارد...
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#روز_نهم_محرّم
■تحویل نامۀ ابن زیاد به عمر سعد و تصمیم او به جنگ
■ترفند شمر برای دادن امان نامه به حضرت ابوالفضل علیه السّلام
■مهلت گرفتن تا صبح فردا برای عبادت و مناجات..
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■صدقه برای سلامتی امام زمان ارواحنافداه
■اَلسَّلامُ عَلی مَن هُوَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ
■اَلسَّلامُ عَلی مَن هُوَ قائِدُ جَیشُ لَثاراتِ الحُسَین عَلیهالسَّلام.
■در این روز و شبها، قلب امام عصر ارواحنا فداه از داغ مصائب جدِّ بزرگوارشان اباعبدالله علیهالسّلام به شدت در فشار است.
■به دوستانتان توصیه کنید برای سلامتی امام زمان علیه السّلام و قلب شریفشان در این ایّام و لیالی بسیار دعا کنند و صدقه بدهند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■جایگاه حضرت اباالفضل علیه السلام در ماجرای عاشورا هم فوق العاده است. یک شاعر عالمِ عرب به نام اُزری که شاعر اهل بیت است، قصیده ای در واقعه ی کربلا سرود.
■به مصرعی رسید که «یَوْمٌ اَبوالْفَضْلَ اسْتَجارَ بِهِ الْهُدَی» روز عاشورا روزی بود که پرچم هدایت، امام حسین علیه السلام به اباالفضل علیه السلام پناه آوردند.
■عبارت عجیب است. امام معصوم به حضرت اباالفضل علیه السلام پناه بیاورند!
■به قلم و زبانش جاری شد؛ امّا جرأت نکرد ادامه دهد. دست از گفتن ادامه ی شعر برداشت. گفت: نکند غلوّ و بی ادبی به امام حسین علیه السلام باشد.
■خوابید؛ در خواب اباعبدالله الحسین علیه السلام را دید. حضرت به او فرمودند: اُزری خجالت نکش، نترس؛ آنچه گفتی عین حقیقت بود. براستی من روز عاشورا به اباالفضل علیه السلام پناه آوردم.
■بعد اباعبدالله علیه السلام به او فرمودند مصرع دوم شعر را اینگونه بگو: «وَ الشَّمْسُ مِنْ کَدْرِ الْعَجاجِ لِثامُها»؛ وقتی اباعبدالله علیه السلام به برادرشان اباالفضل علیه السلام پناه آوردند که از تیرگی گرد و غبارِ صحنه ی جنایت و ظلم کربلا، گویا خورشید نقابی از غبار بر چهره کشیده بود.
■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٢٣ خرداد ٩٢
#حضرت_عباس_علیه_السلام●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.
■عزاداریهایتان قبول و عنایات حسینی علیه السلام نصیبتان باد.
■اللهم کما قذفت حب الحسین علیه السلام و حب زیارته فی قلوبنا و جعلت حبه مکنونه فی قلوبنا؛ زدنا حبه و حب زیارته و وفقنا لاتباعه و ارزقنا زیارته فی الافاق و الانفس و شفاعته یوم الورود و اجعلنا من لثاراته مع ولیک الامام المهدی الطالب بدم المقتول بکربلاء بحقه.
■●استاد_علی_صفایی_حائری●■
■راستى كه بركت روز حسين عليه السلام مى تواند، ما را به بيدارى بكشاند و با يارانى كه در محاصره افتاده اند و انتظارهاشان به نااميدى رسيد و هيچكس به يارى آنها نشتافت تا آنجا كه در روز تاسوعا دوست و دشمن تنهايى را باور كرد و دشمن تصميم به تمام كردن كار گرفت، با يارانى كه بدون انتظار نتيجه و با يقين به شكست اينگونه استوار ماندند، با اين ياران و اصحاب حسين عليه السلام به مقايسه بكشاند.
■ما مى بينيم كه آنها در محاصره و ضعف بدون اميد به نصرتى و ناصرى و بدون انتظار نتيجه و چشم داشت از پيروزى و مزد و سپاس و ستايشى اقدام كردند و بر يكديگر سبقت گرفتند ... و در اين طرف مى بينيم كه ما در برابر ولى عصر و امام زمان (عجل الله) از ياد او غافل و از مشكلات مبارزه و رنجهاى او فارغ هستيم و در ميان اشتغالات شلوغ و لهو و لعب هاى خودمان براى او جايى نگذاشته ايم و اقدامى نمیكنيم و هزار توجيه داريم و دستاويز بدى هاى افراد و بى اعتنايى دوستان را و يا خوبى حريفان و نظم و انضباط و قدرت و سرعت و صنعت و ثروت و رفاه و سرخوشى هاى بى امانشان را داريم.
■● #وارثان_عاشورا ص۸۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●تسویف و تأخیر
استاد #علی_صفایی_حائری□■
■قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر...از رسولان امام براى مسلم هستند كه در قادسيه به وسيله حصين بن نمير دستگير مىشوند و به كوفه روانه مىشوند و براى لعن بر حسين عليه السلام بر منبر فرستاده مىشوند و مردم را به يارى حسين و جدايى از حرامزادهاى مثل ابن زياد مىخوانند و از بالاى قصر پرتاب مىشوند و سر از بدن شكستهشان جدا مىشود.
■طرماح بن عدى هم از طايفه طى است كه از كوفه بيرون آمده و آن لشكر عظيم نخيله را ديده و هنگامى كه به حسين مى رسد، به جاى نصرت به نصيحت مى پردازد و از حسين عليه السلام مى خواهد كه به كوههاى طى روى بياورد و تا بيست هزار شمشيرزن را در ركاب خود ببيند كه تا جان در بدن دارند از او دفاع مى كنند.
■حضرت مى فرمايد كه من با حرّ عهدى دارم و نمى پذيرد و طرماح به خاطر رساندن آذوقه عيال، از حسين عليه السلام جدا مى شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسين عليه السلام مى فرمايد: شتاب كن، چون ممكن است كه ما را نبينى و او مى رود و هنگامى كه باز مىگردد، ديگر در نينوا لالهاى نيست و آتشها خاكستر شدهاند.
■اين تسويف و تأخيرها به خاطر هر عذر و بهانه اى كه باشد، از ترجيح آن بهانه حكايت دارد.
■چرا ما تكليفها را به عقب مىاندازيم؟
آيا امكان بيشتر و يا قدرت زيادتر و يا رفع موانع و يا رفعت همتى را انتظار داريم؟
■مادامى كه حسين، به تبليغ و دگرگون كردن تلقى مردم از خويش و از حكومت محتاج است، مادام كه او به مهره هاى كارساز و جايگزين آنها از مهرههاى موجود نياز دارد، چگونه تأخير مىكنيم و براى تأمين چند ماه آذوقه مىرويم و فرصتها را از دست مىدهيم در حالىكه زمان تنگ و هدف دور و موانع بسيار و راهزنها در كمين هستند.
■ما براى فرار از تكاليف، تكاليف را سنگين مىشماريم و توان خود را نفى مىكنيم تا عذر تأخير و تسويف را فراهم كنيم.
■ما مىگوييم:
«لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَكم يُهلِكون انفُسَهُم».(توبه:۴۲)
و خدا مى گويد:
«لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:۴۶)
■ما مىگوييم: اگر مىتوانستيم مىآمديم و خدا مىفرمايد: اگر مىخواستند آماده مىشدند.
■آنچه خدا مىخواهد شتاب و سبقت است كه:
«سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّكم»،(آل عمران: ۱۳۳)
و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهجالبلاغه، خطبه۷۶)
■و آنچه شيطان مى خواهد وعده و وعيد و تسويف و تأخير است كه:
«يعدهم و يمنيهم و مايعدهم الشيطان الا غروراً».(نساء:۱۲۰)
☑️ما اگر مى خواهيم كه حسرت نصرت معصوم و حسرت غنيمت همراهى او را نداشته باشيم و همچون طرماح به جاى خالى نرسيم، بايد تمرين كنيم و هيچ تكليفى را به خاطر بهانهاى به عقب نيندازيم و الان مىروم و رفتم را با عمل جايگزين كنيم كه تا به خود بجنبيم، ديگران رفتهاند و كارها را بردهاند و ما را با لهو و لعبها گذاشتهاند.
■● #وارثان_عاشورا ص۲۷۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●مراقبات روز عاشورا●■
■روز دهم محرّم، روز شهادت حضرت سيّدالشهدا عليهالسّلام، و روز مصيبت و حزن ائمه طاهرين عليهمالسّلام و شيعيان ايشان است.
■در اين روز سزاوار است شيعيان مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و براى خانه خود چيزى ذخيره نكنند، و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند، و عزادارى حضرت امام حسين عليهالسّلام را بر پا كنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتى كه در ماتم عزيزترين اولاد و اقوام خود اشتغال میورزند،
■شايسته است كه شيعيان در اين روز امساک كنند از خوردن و آشاميدن، بى آنكه قصد روزه كنند و در آخر روز بعد از عصر افطار كنند به غذايى كه اهل مصيبت مىخورند مثل ماست يا شير و امثال آنها، نه مثل غذاهاى لذيذه.
■جامههاى پاكيزه بپوشند و بندها را بگشايند و آستين ها را بالا كنند به هيئت صاحبان مصيبت.
■آن حضرت را به زيارت عاشورا زيارت كنند.
■در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت سعى نمايند و هزار مرتبه بگويد :
■اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ■
■يكديگر را در مصيبت آن وجود مقدّس به اين جملات تعزيت گويند:
■أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.■
■خداوند امر و مزدهاى ما را به خاطر سوگواریمان براى حسين که درود بر او باد، بزرگ گرداند، و قرار دهد ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیّاش امام مهدى ارواحنافداه از خاندان حضرت محمّد که درود بر ايشان باد.
■و سزاوار است در اين روز مقتل [كتابهايی كه پيرامون واقعه كربلا نگاشته شده است] بخوانند، و يكديگر را بگريانند.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■عاشورا تجلّی خداست.
■روز عاشورا روز ظهور لا اِلهَ اِلاَّ الله است.
■تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خدا.
■نماز و روزه و قرآن و ایمان و هر یک چهار فصل دارند. بهار ایمان، عاشورا است.
■چه در بین اهل مَجاز و چه در بین عرفا، هیچجا عشقی مانند آنچه در عاشوراست، طلوع نکرده است.
■امام حسین علیه السّلام را ابتدا خدا توسط عشق شهید کرد، سپس شمر به وسیلهی تیغ.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۹) ■او نور مطلق است، جایی که امام حسین علیه السلام است هیچ
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۰)
■امام حسین علیهالسلام در آن مقام فردانیت خود ایستاد و گفت: هل مِن ناصر یَنصُرُنى؟ یعنی همهی انسانها قابلیت این را دارند که به مقام فردانیت که من در آن هستم، برسند و در واقع ایشان تمام انسانها را به مقام خودش دعوت کرد.
●بیکسی مستلزم ذات من است
●ذات من برهان اثبات من است
●من ندارم یار و بییاری نکوست
●هر که با من کرد یاری، یارم اوست
■امام حسین علیهالسلام در مقام فردانیت به یار نیازی ندارد اما هر کسی به ایشان رجوع کند، یار ایشان میشود یعنی با ایشان یکی میشود و اتحاد پیدا میکند. به همین خاطر همهی انسانها را دعوت کرد اما ملائکةالله را نه. وقتی گفت هل مِن ناصر یَنصُرُنى، ملائکه و اجنه آمدند. امام حسین علیهالسلام پاسخ داد که شما حد عقلی دارید و در محدودهی عقل متوقفید. اینجا مقام عشق است و عقل را راه نمیدهند. عقل خوب است لذا یاری شما آن است که در همان حدی که هستید مرا یاری کنید. همهی مخلوقات در همان حدی که هستند در حال یاری کردن هستند. امام میخواهد انسان را به سمت خودش بکشد. حتی اجنه هم آمدند اما امام حسین فرمود، شما در حدی نیستید که بخواهید اینجا بیایید. به همین خاطر ما در اجنه پیغمبر نداریم، حد اجنه این نیست که به مقام کرب مطلق بیایند. ملائکه هم به اباعبدالله عرضه میدارند که آقا جان ما حد خودمان را میدانیم اما از روی اشتیاقمان به شما تنزل پیدا کردهایم. در روایت داریم که ملائکه فوج فوج نازل شده بودند و همه انگشت حیرت به دهان، داشتند عشق بازی بدون مثل و نظیر امام حسین علیه السلام را تماشا میکردند.
●ما نکردیم از پی یاری نزول
●که نباشد حد ما مشتی فضول
■امام در مقام أو أدنی ایستاده و میفرماید، هل مِن ناصر یَنصُرُنى... آنجا جگر شیر میخواهد، عباس بن علی میخواهد. آنجا جایی است که عباس بن علی میخواهد برود میگوید: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي».
●عقل آری گرچه زاملاک است و بس
●پیش راه عاشقان خار است و خس
■لذا اباعبدالله فقط انسانها را دعوت کرد اما هرکسی را زهرهی قدم گذشتن در عشق مطلق نبود. خدا این قابلیت را در همه قرار داده است و بندگانش را مؤاخذه خواهد کرد. خدا از تمام آنهایی که در کربلا اباعبدالله را یاری نکردند خواهد پرسید که من استعدادش را در شما قرار داده بودم چرا حسین را یاری نکردید؟! نفس و تعلقات نمیگذارد. آنجا وادی عشاق است. عاشق هم کسی است که پشتش به خاک خورده باشد یعنی هیچ قیدی نداشته باشد. بر خلاف جاهای دیگر در کربلا امام حسین همه چیز را از یارانش میگیرد. همهی اصحابش را خلع سلاح میکرد و بعد به میدان میفرستاد! با عابس کاری کرد که عابس لباسش را درآورد و به میدان رفت. همه جا فرمانده یارانش را مجهز میکند و به میدان میفرستد اما امام حسین خلع سلاحشان میکرد! عباس بن علی صاحب ولایت مطلقه است. اگر او دست به شمشیر میبُرد، کسی زنده نمیماند. قوت او قوت الهیه است ولی امام چنان عباس را خلع سلاح کرد که در کربلا ناتوان شد، یعنی در عشق امام اینگونه ناتوان و فانی شد و همین که محاصره کردند شهیدش کردند. او ولایت داشت و به امام حسین نگاه کرد و گفت برادر جان کار خودت را کردی؟ فکر نکنی من نمیدانم... من کشتهی آن نرگس فتان توام نه شمشیر شمر بن ذیالجوشن... من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم... «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» (حشر/۲۱)
●یاری من کار هر اوباش نیست
●سرّ سلطانی به هرکس فاش نیست
●کو کسی کامروز یار من شود
●پرده درّد پرده دار من شود
●زین اعانت عین اللهش کنم
●بر مکان و لامکان شاهش کنم
■خب میخواهیم امام را یاری کنیم، چطور باید ایشان را یاری کنیم؟ باید بمیریم... اینجا وادی عشق است. مسلم بن عوسجه در رکاب اباعبدالله شهید شد. مسلم با حبیب دوست بود. هر دو وقتی شنیدند اباعبدالله عازم کوفه است به سمت امام شتافتند. در وادی عشق، مکث انسان را بیچاره میکند، همین که لحظهای مکث کنی کار از کار میگذرد...
●مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
●ز بامی که برخاست مشکل نشیند
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۰) ■امام حسین علیهالسلام در آن مقام فردانیت خود ایستاد
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۱)
■عشق لطیف است، تا یک گناه میکنی میبینی امام حسین علیه السلام قهر کرد و از دلت رفت. اما خب لطافتش در این است که تا یک «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» هم بگویی برمیگردد... اصلا در دل عاشق، حسین در تردد است و عاشق امام هم اواب است. جناب مسلم بن عوسجه را وقتی آقا نماز میخواند شهید کردند. حبیب و اباعبدالله آمدند بالای سر مسلم. اباعبدالله بالای سر مسلم این آیه را خواند که «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» (احزاب/۲۳) این مقام خیلی بزرگی است که امام معصوم در حق کسی این آیه را بخواند... اباعبدالله به حبیب میگوید الرجل الفقیه!! گفتیم که وقتی مالک شهید شد امیرالمؤمنین ساعتها برای او گریست. مقام شهدای کربلا خیلی بالاتر از مالک است. مالک در ردهی دوم از اصحاب امیرالمؤمنین قرار داشت و جزء شرطة الخمیس بود. او از مقداد مقامش پایین تر بود. حبیب و مسلم از همهی اینها بالاتر هستند. هنگام شهادت مسلم، حبیب از او خواست تا به او توصیهای بکند. مسلم در همان حال با انگشت امام حسین را نشان داد گفت: «أُوصِيكَ بِهٰذٰا أَنْ تَمُوتَ دُونَهُ». چون در مقام قرب مطلق بود دیگر اسم آقا را نیاورد و گفت توصیه میکنم پیش این بمیر.
●بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
●بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید
■اصلا تو وقتی برِ شاه بمیری تو هم شاه میشوی. وقتی بر جمیل بمیری، جمیل میشوی. چون همه جمیل شدند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند: «بِأبى أنْتُمْ وَ اُمّى». روایتی هست که نشان میدهد راه برای زوّار امام حسین علیهالسلام باز است. یعنی اگر ما هم زائر امام حسین علیه السلام شویم، میتوانیم در ردیف این شهدا قرار بگیریم. این خاصیت عشق امام حسین است.
●جان هفتاد و دو نور، ای نور عین!
●واحد است و واحدی عین حسین
■این هفتاد و دو نفر حسین بودند. چرا حضرت حجت روحی فداه به صیغهی جمع فرمود بابی انتم و امی؟ چون این جمع در اباعبدالله فانی شده بودند. حضرت معصومه سلام الله علیها چون فانی در موسی بن جعفر علیهما السلام بود، حضرت فرمود: «فَداها أبوها». یعنی معصومه خود من است. وقتی امام حسین از وهب پرسید: «ما إسمك یا شاب؟» پاسخ داد: «الآن حسین». شما فکر میکنید وهب کمتر از مجنون بود؟ هرچه به مجنون میگفتند بنویس الف و باء و... مینوشت لیلی. در روایت است که پیامبر در مدینه داشت از کوچهای رد میشد. اصحاب دیدند پیغمبر پسری را گرفته و سر و رو و پاهای او را میبوسد. گفتند یا رسول الله ما این حال را فقط با حسنین از شما دیده بودیم. پیامبر فرمود این پسر عاشق حسین است... هر جا حسین میرود، خاک پایش را بر میدارد و میبوسد. این بچه آخر سر هم در کربلا و در رکاب حسین من شهید میشود. دیدند مجنون دارد از پای سگی میبوسد. گفتند برای چه این کار را میکنی؟ گفت آخر این سگ گاه گاهی از کوی لیلی گذر میکند...
●أُحِبُّ لِحُبِّها تَلَعاتِ نَجدٍ
●وَما شَغَفي بِها لَولا هَواها
#ح_م
■●برشی از یک کتاب
#بدعتِ_نخستین●■
■چه رفته بود بر امت محمد که نیم قرن بعد از رحلت او ، زنازاده دغل باز #ملحدی چون یزید بن معاویه بر آنان حاکم شود ؟ مگر نه این که خدا فرموده است : إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ؟ چه بود آن تغییر انفُسی که این امت را سزاوار چنین فرجامی ساخته بود ؟ ... معاویه بن ابی سفیان که این رجعت انفُسی را با عقل شیطانی خویش به خوبی دریافته بود ، آن چه را که در نهان داشت آشکار کرد و یزید را به جانشینی خویش برگزید و از آن دیارِ مردگان ، جولان گاه کفتارها و لاشخورهای مرده خوار ، سخنی به #اعتراض بر نخاست .
■این جا دیگر سخن از خلیفه اللهی و حکومت عدل نیست ، سخن از شیخوخیتِ موروثیِ قبیله ای است که بعد از مرگ پدر به فرزند ارشد می رسد . از #کوخِ_کاهگلی پیامبر اکرم تا #کاخ_خضرای_معاویه ، از دنیا تا آخرت فاصله بود ... با این همه ، اگر پنجاه سال پس از آن #بدعتِ_نخستین در #سقیفه بنی ساعده ، این بدعت تازه پدید نمی آمد ، کار هرگز بدان جا نمی رسید که خورشیدِ تاریخ در شفق سرخ عاشورا غروب کند و #خون_خدا بریزد ... اما دل به تقدیر بسپار که رسم جهان این است !
ساحل را دیده ای که چگونه در آیینه آب وارونه انعکاس یافته است ؟ سرّ آن که دهر بر مراد #سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه آخرت است.
■●فتح خون ، مرتضی آوینی ، ص ۱۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●از شب یازدهم محرّم سال ۶۱ هجری تا قیام حجّت خدا شام غریبان است
« #استاد_مهدی_طیّب»●■
■با شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اولاد و اصحاب بزرگوارش و با به آتش کشیده شدن خیمهها و آواره شدن آل الله در بیابانها، شام غریبانی آغاز شد که تمامی ندارد، مگر با ظهور حجّت خدا.
■مسلمانها دو جبهه شدند، به ظاهر سه گروه هستند، ولی در واقع، دو جبهه هستند.
■گروه اوّل عاشقان حقیقت هستند؛ اباعبدالله الحسین علیهالسّلام و خاندان و اصحاب صدیقش.
■گروه دوّم دنیاطلب صریح هستند؛ سپاهیان عمرسعد و شامیان و جبهۀ باطل.
■گروه سوّم کسانی هستند که از صحنۀ عاشورا فرار کردند و مشغول ذکر و عبادت و طواف کعبه شدند.
■اباعبدالله الحسین علیهالسّلام هشتم ذیالحجّه از مکّه خارج شدند، اما این گروه سوّم به جای همراهی با اباعبدالله، به سوی منا و عرفات و طواف کعبه رفتند تا اینکه واقعۀ کربلا و عاشورا اتفاق افتاد.
■به اسم عرفان و تصوّف و تقدّس و عبادت و دیانت و زهد و تقوا و ایمان، از صحنۀ رویارویی با جبهۀ باطل گریختند؛ اینها همان گروهی هستند که در زیارت عاشورا نفرین کرده و میگوییم:
■لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ■
نفرین میکنیم کسانی را که سکوت کردند و با سکوتشان زمینه را مستعد کردند که چنین فاجعۀ عظیمی اتفاق بیافتد؛ لذا آنها هم به سپاهیان عمر سعد و شامیان ملحق هستند.
#پس_در_واقع_دو_جبهه_است:
■یا حسینی هستی
■یا اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی.
■اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی، چه در مکّه مشغول طواف کعبه باشی و چه کنار یزید در میخانه مشغول شراب خواری باشی.
■این دو جبهه بعد از واقعۀ عاشورا استمرار دارد. حرامیان جبهۀ شام همواره خواهند بود و یاران اباعبدالله الحسین علیهالسّلام، یاران ولیّ اعظم خدا، در این شام غریبان زندگی میکنند.
■لذا هر وقت مصائب، سختیها، ابتلائات، کاستیها و فشارها آمد، یک نگاه بیندازید ببینید ما کجا هستیم! آیا در شام غریبان میشود انتظار خوشی و رفاه و راحتی داشت؟
■بعد از فاجعۀ عاشورا تا قبل از اینکه منتقم خون اباعبدالله علیهالسّلام ظهور کند و انتقام خون جدّ بزرگوارش را بگیرد، آیا دیگر آب گوارایی از گلوی شیعه پایین میرود؟!
■لذا خیلی خلاف انتظار ما نباید باشد اگر دیدیم آواره شدیم، اگر ما را متهم کردند، به ما تهمت زدند، سیلی زدند، اگر حقوقمان را تضییع کردند و به تاراج بردند، اگر بر ما تاختند، توجّه داشته باشیم که شب شام غریبان است و خلاف این عجیب است.
■هر وقت سختیها آمد تا ما را از پا درآورد و بی تحمّلی و کلافگی نشان دهیم و جزع و فزع کنیم، یک نگاه بیاندازیم که کجاییم!
■در شام غریبان نمیشود توقع خوشی داشت، البته در جنبههای ظاهری؛ در جنبههای باطنی که شیرینترین شهدها در همین شام غریبان است. در جنبههای ظاهری و طبیعی، غارت و به آتش کشیده شدن خیمه هاست، کشیدن گوشواره از گوش کودکان است و ...
■لذا وقتی توجّه داشته باشیم که در شام غریبان هستیم، دیگر شرایط برایمان قابل تحمّل است و کلافگی نشان نمیدهیم.
■وقتی ولیّ اعظم خدا آنگونه به شهادت میرسد و سر مطهّرش از پیکر جدا میشود و اسبها را نعل تازه زدند و بر پیکر پاک حجّت خدا تاختند تا پیش فرماندۀ خود افتخار کنند که یک استخوان سالم بر پیکر اباعبدالله الحسین علیهالسّلام نگذاشتهاند، آیا ما میتوانیم در جنبههای ظاهری و طبیعی انتظار راحتی و شیرینی داشته باشیم؟!
■شام غریبان است، این شام سحر نخواهد شد، مگر با ظهور حجّت خدا و منتقم خون اباعبدالله علیهالسّلام. آنجاست که آغاز طلیعۀ صبح است و بسیار هم نزدیک است. قرآن فرمود:
●اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
●آیا صبح نزدیک نیست؟
■در جنبۀ باطنی این بیان قرآن که آیا صبح نزدیک نیست، میخواهد یک تکانی به ما بدهد؛ شاید میخواهد بگوید خوب نگاه کن ببین آیا صبح نشده!
■در جنبۀ ظاهری و عمومی هم صبح نزدیک است. فرمود:
#إِنَّهُمْ_يَرَوْنَهُ_بَعِيدا_وَ_نَرَاهُ_قَرِيبا
■اینست که هروقت سختیها فشار آورد، دعایمان این باشد:
●اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
●اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
●اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
●بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei