eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●مواظب باشيم قلب كسی را به درد نياوريم●□ □●اگر چيزی به خدا منتسب باشد و یا اسناد ويژه پيدا کند در صورت آسیب زدن به او، خدا از آسیب زننده خاص می گیرد؛ □●کسی بخواهد مثل ابرهه به سراغ کعبه برود؛ «أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابيلَ» ميشود! کسی بخواهد مثل قوم ثمود به سراغ ناقه برود؛ ﴿فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها﴾ می‌شود! کسی بخواهد پيغمبری را بيازارد؛ «فَكَذَّبُوا عَبْدَنا» به اين کيفر مبتلا می‌شود، □●در جريان بعد از قصه نوح ميفرمايد: «وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنينَ»، و معيارخدا هم در این موارد است. □●حالا اگر کسی يک مؤمنی را به آورد او چه می‌شود؟! نفرمود چون پیامبر رسول ما است ما آنها را عذاب کردیم بلکه فرمود چون بنده ما را آزار کردند ما از اينها انتقام می‌گيريم. بعد هم فرمود: «وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنينَ». □●اين خطر همه ما را تهديد میكند که خدای نکرده آبروی مومنی را به خطر بیندازیم، لذا همه ما بايد مواظب باشيم كسی را نبريم و یا قلب كسی را به درد نياوريم. □● قرآن كه می‌فرمايد قلب پيامبر(صلی الله علیه وآله) را آزار ندهيد به جهت بندگی اوست؛ «فَكَذَّبُوا عَبْدَنا»؛ چون بنده ما را رنجاندند ما از آنها انتقام گرفتيم! و البته اگر اين بنده هيچ پناهی به جز خدا نداشته باشد و خدا را بخواند يقيناً دعایش مستجاب می‌شود. در نتیجه مبادا قلب يك مؤمنی را به درد بياوريد! □● جلسه ششم تفسير ۹۶/۰۲/۰۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○استاد علی صفایی حائری○□ □○تسبيح يعنى در تو بينش و آگاهى و حالتى به وجود آيد كه وقتى « و » را در انسان، « و » را در جامعه، « و » را در هستى و آفرينش و رابطه اين همه را با «اللَّه» ديدى، با اين همه او را پاك و منزه ببينى. □○چون درد و رنج، عامل حركت تو هستند و ظلم و ستمى كه ديگران در حق تو داشته اند، علامت آزادى آنها و در عين حال، وسيله درگيرى و ورزيدگى توست. □○تفاوت و تبعيض هم ملاك افتخار نيست؛ چون اين مهم نيست چه دارى و در چه موقعيتى هستى، مهم اين است كه دارايی هاى تو چقدر بازدهى داشته است و در موقعيت ها چه نوع موضع گيرى را داشته اى. □○حرکت، ص ۱۸۶○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
می‌گوید گفت را می‌بری شلاق می‌زنی و غلام دلش نیامد و گفت من شلاق روی پوستین می‌زنم و تو بگو آه و بعد می‌گوید اگر زلیخا بیاید نقشه‌ی ما را بفهمد بد می‌شود من یک شلاق برای نمونه می‌زنم و زد و آه کشید یوسف: ○چون زلیخا ز و شنید این بار آه گفت بس کن آه بود از جایگاه ○گر بود در ماتمی صد نوحه‌گر آه صاحب درد آید کارگر □غیر زلیخا نمی‌توانست تفاوت این آه را با بقیه بفهمد و چون همه‌ی آه ها را یوسف می‌گفت حالا چرا زلیخا فهمید برای اینکه عاشق بود و ارتباط معنوی داشت دلش با یوسف و همه‌ی دلش را به یوسف داده بود پس ارتباط دل‌ها چگونه است از طریق محبت و عشق و اصلاً عشق چگونه است؟ یعنی رابطه واقعی بین دل‌ها آنگاه عشق است که بین دل‌ها در واقع رابطه باشد نه امور صوری . عشقت رسید به فریاد گر خود به سان حافظ / قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت. به همین جهت بسیاری از ناله‌ و هیاهوها و فریادها مال خود انسان نیست تقلید از این و آن است به همین جهت هم بی‌اثر است. ○نوحه‌گر گوید حدیث سوزناک / لیک کو سوز دل و دامان پاک □آیا در دل نوحه‌گر حرفه‌ای سوز است؟ خیر کسی در دلش سوز است که صاحب است. و انسان اگر از سوز دل و از واقع و بر اساس ناله کند و دعا کند همان آهش صدها اثر دارد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حکیم دکتر دینانی○□ □عشق همیشه توأم با غم است اصلاً بی‌غم نداریم، عاشق بی‌درد شما تا حالا در این عالم دیده‌ای؟ توأم با دردمندی است اما عشق ملک توأم با دردمندی نیست ملک هم خدا را می‌شناسد در حد خودش تنزیهی است آنها عُباد حقند هم خدا را عبادت می‌کنند و هم خدا را دوست دارند و به یک معنی عاشق حقند اما نیستند ملائکه را حس نمی‌کنند همیشه در یک مقام معین هستند همیشه یا در حال رکوع یا در حال سجود یا در حال تشبیه یا در حال ورد هستند یا در حال ذکرند در یک حالت هستند. ترقی هم ندارند تعالی و ترقی ندارد همونی که هست از ازل تا ابد همان است جبرئیل از ازل تا حالا یک ذره ترقی نکرده و مقامش بالاتر نرفته، انسان تعالی دارد مرتب این تعالی مسأله‌ی مهمی است یعنی انسان برعکس فرشته توقف ندارد فرشته همواره در یک حال است و مقام معلوم دارد همیشه در یک مقام است اما انسان مقام معلوم ندارد مقامش نامعلوم است و همیشه در حال تعالی است و انسان کاملی که عاشق حق است دردمند است تمام اولیا تمام عرفا. سُلاک راه حق دردمندند فراق دارند اصلاً گاهی چنان ناله می‌زند که اون ناله عالم را می‌سوزاند. ناله‌ی هجران، عطار از هجران ابدی صحبت می‌کند این درد غم است درد فراق است البته وصال هم هست اما هم هست. یک لحظه وصال است یک لحظه فراق است اینکه می‌گوید فرشته عشق ندارد، عشق بدون درد را می‌گوید می‌خواهد بگوید دردمندانه از آن انسان است و عاشق هم همیشه دردمند است حتی عشق مجاز هم توأم با درد است و اگر عاشقی درد نداشت او شیاد و دروغگوست. انسان سلوکش و عشق الهی‌اش توأم با دردمندی و هجران است همان است که موجب تعالی می‌شود و الا اگر یک مقام و معین داشت و راحت بود در یک مقامی تا ابد می‌ماند مثل فرشته که تعالی نداشت، تمام این مسأله تعالی انسان است تعالی هی بالا و بالا و بالاتر تا چه حد؟ تا بی‌پایان. ○رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند ○ بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت. ☑️همچنان می‌رو به پایانش مرس @mohamad_hosein_tabatabaei