eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش چهارم●■ ■حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصد
■● (قسمت پنجم)●■ ■●قرآن كريم به همين دو نكته در آيه‌ای اشاره كرده، می‌فرماید: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ کسانی كه بيراهه رفتند، به انحراف رفتند، جز اين نيست كه از ظنّ و گمان و پندار تبعيت كردند. در قرآن كريم ظنّ نقطه‌ی مقابل علم قطعی و يقين است. نقطه‌ی مقابل حقّ است. می‌‌فرمايد علّت انحراف آنها اوّلاً اين است كه پيرو ظنّ و گمان بودند؛ با حدسيّات و استنباط‌های بی پايه، راه خود را انتخاب كردند. مبتني بر يك شناخت عميق و دقيق و عالمانه و محقّقانه، مسيرشان را انتخاب نكردند؛ مبتنی بر معرفت حركت نكردند. ■●اميرالمؤمنين علیه السلام به كميل فرمودند: يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِيها اِلىٰ مَعْرِفَةٍ؛ هيچ حركتی نيست كه بخواهی انجام دهی، مگر آنكه تو در آن حركت محتاج معرفتی. ■●امام صادق علیه السلام فرمودند: اَلْعامِلُ عَلىٰ غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلىٰ غَيْرِ الطَّرِيقِ لا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ اِلّا بُعْداً؛ كسی كه بدون بصيرت دست به كار مي‌شود و اقدام می‌كند مثل كسي است كه بيراهه می‌رود؛ هرچه سريع‌تر آن راه را برود، بيشتر از مقصد دور می‌شود. اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ! بر مبنای گمان و حدسیّات! بسياری از انحرافاتی كه در جغرافيای اسلامی اتّفاق افتاده، انحرافات اعتقادی و رفتاری، ريشه‌اش در همين است. در اين است كه آن شناخت عميق وجود ندارد. برداشت‌های جاهلانه و سطحی، حدسيّات، گمان‌ها، استنباط‌های بدون تكيه بر برهان‌های عميق، ريشه‌ی بسياری از انحرافات است. فرمود: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ دومين چيزی كه از آن تبعيّت كردند هوای نفس است؛ ! يعني تابع دلخواه خودشان بودند؛ تابع هوس‌های خودشان، تابع خودشان به دنيا بودند؛ يعنی تابع انّيّت‌ها و انانيّت‌هايشان بودند؛ تابع حبّ نفس و بودند. اين هوس‌ها، اين تمنّيّات سبب شد كه اينها به بيراهه روند. اين دو عامل اصلی در انحراف عظيمی است كه اتّفاق می‌افتد و جنايت عظيمی كه در روز عاشورا رخ می‌دهد. ■●و حالا باید عبرت بگيريم! در زمان خودمان هم ماجرا همين است. اگر ما در مسير زندگی، مبتني بر ظنّ و گمان و شناخت‌های سطحی و كودكانه بدون تحقيق و تعمّق و مبتنی بر دلدادگي به دنيا حركت كنيم، راه كوفيان را طي خواهيم كرد. حالا دنيا جلوه‌های مختلفی دارد، يكی پول دنيا برايش دوست داشتني است، يكي مقام دنيا، يكي دنيا، يكي دنيا، دنيا جلوه‌های مختلفی دارد. اگر دلدادگی به دنيا محرّك ما در زندگی باشد، بدانيم كه ما هم راه كوفيان را طی خواهيم كرد. و برای اينكه از اين گزند مصون بمانيم، لازمه‌اش اين است كه آن معرفت و آن ايمان را کسب کنیم. ایمان هم حقيقتش محبّت است. ■●امام باقر علیه السلام فرمودند: هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ؟ ايمان در واقع دل دادن به خدا، دل دادن به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دل دادن به حجّت‌های خدا علیهم السلام و دل دادن به جهان آخرت، به جهان دیگر و غيب عالم است؛ اين است. ■●اگر این از يك‌سو و ايمان از سوي ديگر نباشد، خطر اينكه ما هم به بيراهه كشيده شويم وجود دارد. ... ۹۷ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت چهارم)●■ ■●معلوم نيست واقعا روز اوّل كه عمربن‌سعد به‌سمت
■● (قسمت پنجم)●■ ■●قرآن كريم به همين دو نكته در آيه‌ای اشاره كرده، می‌فرماید: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ کسانی كه بيراهه رفتند، به انحراف رفتند، جز اين نيست كه از ظنّ و گمان و پندار تبعيت كردند. در قرآن كريم ظنّ نقطه‌ی مقابل علم قطعی و يقين است. نقطه‌ی مقابل حقّ است. می‌‌فرمايد علّت انحراف آنها اوّلاً اين است كه پيرو ظنّ و گمان بودند؛ با حدسيّات و استنباط‌های بی پايه، راه خود را انتخاب كردند. مبتني بر يك شناخت عميق و دقيق و عالمانه و محقّقانه، مسيرشان را انتخاب نكردند؛ مبتنی بر معرفت حركت نكردند. ■●اميرالمؤمنين علیه السلام به كميل فرمودند: يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِيها اِلىٰ مَعْرِفَةٍ؛ هيچ حركتی نيست كه بخواهی انجام دهی، مگر آنكه تو در آن حركت محتاج معرفتی. ■●امام صادق علیه السلام فرمودند: اَلْعامِلُ عَلىٰ غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلىٰ غَيْرِ الطَّرِيقِ لا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ اِلّا بُعْداً؛ كسی كه بدون بصيرت دست به كار مي‌شود و اقدام می‌كند مثل كسي است كه بيراهه می‌رود؛ هرچه سريع‌تر آن راه را برود، بيشتر از مقصد دور می‌شود. اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ! بر مبنای گمان و حدسیّات! بسياری از انحرافاتی كه در جغرافيای اسلامی اتّفاق افتاده، انحرافات اعتقادی و رفتاری، ريشه‌اش در همين است. در اين است كه آن شناخت عميق وجود ندارد. برداشت‌های جاهلانه و سطحی، حدسيّات، گمان‌ها، استنباط‌های بدون تكيه بر برهان‌های عميق، ريشه‌ی بسياری از انحرافات است. فرمود: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ دومين چيزی كه از آن تبعيّت كردند هوای نفس است؛ ! يعني تابع دلخواه خودشان بودند؛ تابع هوس‌های خودشان، تابع خودشان به دنيا بودند؛ يعنی تابع انّيّت‌ها و انانيّت‌هايشان بودند؛ تابع حبّ نفس و بودند. اين هوس‌ها، اين تمنّيّات سبب شد كه اينها به بيراهه روند. اين دو عامل اصلی در انحراف عظيمی است كه اتّفاق می‌افتد و جنايت عظيمی كه در روز عاشورا رخ می‌دهد. ■●و حالا باید عبرت بگيريم! در زمان خودمان هم ماجرا همين است. اگر ما در مسير زندگی، مبتني بر ظنّ و گمان و شناخت‌های سطحی و كودكانه بدون تحقيق و تعمّق و مبتنی بر دلدادگي به دنيا حركت كنيم، راه كوفيان را طي خواهيم كرد. حالا دنيا جلوه‌های مختلفی دارد، يكی پول دنيا برايش دوست داشتني است، يكي مقام دنيا، يكي دنيا، يكي دنيا، دنيا جلوه‌های مختلفی دارد. اگر دلدادگی به دنيا محرّك ما در زندگی باشد، بدانيم كه ما هم راه كوفيان را طی خواهيم كرد. و برای اينكه از اين گزند مصون بمانيم، لازمه‌اش اين است كه آن معرفت و آن ايمان را کسب کنیم. ایمان هم حقيقتش محبّت است. ■●امام باقر علیه السلام فرمودند: هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ؟ ايمان در واقع دل دادن به خدا، دل دادن به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دل دادن به حجّت‌های خدا علیهم السلام و دل دادن به جهان آخرت، به جهان دیگر و غيب عالم است؛ اين است. ■●اگر این از يك‌سو و ايمان از سوي ديگر نباشد، خطر اينكه ما هم به بيراهه كشيده شويم وجود دارد. ... ۹۷
■● (قسمت ششم)●■ ■●معاويه، به‌دلیل و مردم، توانست به اغراض خود دست پيدا كند و ولايتعهدی يزيد را تثبيت كند تا بعد از به درك واصل شدنش، يزيد زمام امور را به دست گيرد و آن جنايات را در طول سه سال حكومتش مرتكب شود. ■●قبلاً اشاره كرده‌ام، سال اوّل، واقعه‌ی عاشورا را پديد آورد و آن جنايت عظيم را نسبت‌به فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اهل‌بيتش مرتکب شد. ■●سال دوم هم قتل‌عام مردم مدينه را برنامه‌ريزی كرد و آن‌همه جنايتی كه در مدينه اتّفاق افتاد و جوی خونی كه از مسلمان‌ها و مؤمنين، كنار قبر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جاری بود. و فجايع عجيب! تجاوز به عنف‌ها که حدود سه روز يا يك هفته، يزيد تمام زنان و دختران مدينه را بر لشكريان خود حلال كرد و خدا می‌داند كه در آن فاجعه چقدر تجاوز به عنف شد! این هم سال دوم حکومت یزید. ■●سال سوم حكومت يزيد هم ماجرای حمله به كعبه و ويران كردن كعبه بود؛ به بهانه‌ی آنكه عبدالله‌بن‌زبير آنجا مخفی شده يا پناه گرفته، با منجنيق كعبه را سنگباران كردند؛ كعبه را خراب كردند. يكی از دفعاتی كه كعبه در طول تاريخ ویران شد و دوباره بازسازی كردند در همين حادثه‌ی سال سوم حكومت بود. ■●خب چه شد كه توانست برای چنین يزيد پليدی، يزيد شرابخوار، يزيد سگ‌باز، يزيد پليد كه خدا مي‌داند پليدی‌ او چقدر است، بیعت بگیرد؟! ■●حنظله‌ی غسيل‌الملائكه را می‌شناسید. حنظله آن رادمرد صحنه‌ي جهاد بود كه در زمان رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم به شهادت رسيد. شب عروسی ‌او بود و فردایِ آن، روز جهاد و جنگ بود. حنظله فقط اجازه گرفت که امشب را در مدينه بمانم و فردا خودم را به لشكر ملحق كنم و پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اجازه دادند. حنظله صبح حتّی اين فرصت را به خودش نداد كه برود غسل كند و بعد به لشكر پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ملحق شود. آمد به لشكر ملحق شد و در همان حمله‌های نخستين هم به شهادت رسيد. بعد پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من می‌بينم كه ملائكه آب آوردند و دارند حنظله را غسل مي‌دهند! لذا معروف شد به حنظله‌ی غسيل‌الملائكه! حالا پسر اين حنظله در مدينه زندگی میكند. فرزندان زيادی هم دارد. شايد هشت، نه تا پسر دارد؛ يعنی نوه‌های حنظله متعدّدند. پسر حنظله با فرزندانش از مدينه راه می‌افتند بروند شام كه ببينند ماجرا چيست. اینها را سال‌های گذشته در مباحث‌ درس‌هایی از مکتب عاشورا عرض کرده‌ام. وقتی برگشتند، عباراتی گفتند كه انسان واقعاً حيا می‌كند بگويد. رفتند ببينند واقعاً يزيد چطور آدمی است. آمدند، گفتند: ما كسی را ديديم که شراب می‌خورد! تار و تنبور میزند! با مادران و خواهران خودش همبستر ميشود!! يك چنين موجود پليد و كثيفی بشود خليفه‌ی رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ! بشود اميرالمؤمنين! چطور معاويه موفّق شد چنين كاری را به نتيجه برساند؟! ... ۹۷
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش چهارم●■ ■حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصد
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش پنجم●■ ■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس هم خودش را از اين حوزه بيرون نداند. در لشكريان اباعبدالله عليه‌السّلام، در اهل بيت و اصحاب اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام، نمونه و نماينده‌ای از همه‌ی تيپ‌های اجتماعی، از همه‌ی گروه‌های سنّی، از همه‌ی جنس‌ها و نژادها وجود دارد؛ مرد، زن، پيرمرد، كودك شش‌ماهه، کودک هشت نه ساله، نوجوان دوازده سيزده ساله، سفيدپوست، سياه‌پوست مثل جون غلام باوفای اباعبدالله عليه‌السّلام، ثروتمند، فقیر، تحصيل‌كرده و عالم و دانشمند، انسان عامی، انسان عابد و زاهد و اهل تقوا و عبادت‌های بسيار عظيم، و انسانی كه شايد دو ركعت نماز هم در عمرش نخوانده است؛ مثل وهب نصرانی كه مسلمان شد و بعد شهيد شد. اينجا همه‌ی گروه‌ها، نماينده‌ای دارند و اين نشان می‌دهد كه هر كس می‌تواند جز و ياران اباعبدالله عليه‌السّلام باشد. ■●وقتی دوست اهل بيت ياد اباعبدالله عليه‌السّلام و مصائب آن حضرت می‌افتد، می‌گويد: ■«يَا لَيْتَنِی كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»■ ■●ای كاش من هم روز عاشورا با شما بودم و در راه شما جان می‌باختم؛ همين را كه می‌گوید، جزو ياران اباعبدالله عليه‌السّلام می‌شود؛ اگر با همه‌ی وجود اين حرف را بزند و لقلقه‌ی زبان نباشد. گاهی اوقات حادثه‌ای را نقل می‌كنند؛ با همه‌ی وجود می‌گويید: كاش من هم آنجا بودم. دوست اهل بيت عليهم‌السّلام اين‌گونه است؛ وقتی صحنه‌ی كربلا را ترسيم می‌كنند، با همه‌ی وجود می‌گويد: كاش من هم آنجا بودم. اين كاش را در زيارت ناحيه‌ی مقدّسه می‌توان فهميد يعنی چه! يا اباعبدالله عليه‌السّلام كاش بودم و جانم را سپر جان شما می‌كردم؛ نمی‌گذاشتم پيكر مطهّرتان آن‌گونه هدف سنگ‌ها و نيزه شكسته‌ها قرار گيرد. ■●همه‌ی گروه‌ها می‌توانند جزو ياران اباعبدالله عليه‌السّلام باشند؛ پس همه‌ی ما بايد شاگرد اين مكتب باشيم و با طی كردن اين دوره يك انسان حسينی شويم؛ يعني زندگی‌مان را نگاه كنيم و ببينيم چه شباهتی با حضرت پيدا كرد. ■●اين‌ همه محرّم و عاشورا در عمر ما طی شد؛ روحيّات‌مان، رفتارهایمان، خلقيّاتمان، بينش‌مان، حال معنوی‌مان، ارتباط ولايی‌مان با اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‌السّلام، روحيّات عارفانه‌مان چقدر شبيه اباعبدالله الحسین عليه‌السّلام و اهل بيت و اصحاب كرامشان شد. خودمان را بسنجيم؛ وزن كنيم؛ محاسبه كنيم. ■●نكند هر سال اين حادثه‌ها تكرار شود؛ ما هم مثل شاگردان مردود يك كلاس، هر سال از نقطه آغازی شروع كنيم. نگاهی به زندگی‌مان بيندازيم... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت ششم)●■ ■●معاويه، به‌دلیل #ضعف_معرفت و #ضعف_ایمان مردم، ت
■● (قسمت هفتم)●■ ■●نكته‌ای بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يك‌بار كه معاويه به مدينه آمد تا به هر زوری شده برای وليعهدی يزيد بيعت بگيرد، يك ملاقات با امام حسين عليه السلام دارد. ■●در آن ملاقات به حضرت می‌گويد: تو چرا با يزيد بيعت نمی‌كنی؟ حتماً می‌خواهی بگويی كه پدرت، مادرت، خودت از پدر و مادر و خود يزيد بهتری! به اين خاطر حاضر نيستی بيعت كنی! بعد معاويه شروع مي‌كند به تجزيه و تحليل و مي‌گويد: اينكه بگويی مادرت از مادر يزيد بهتر است، این را حرفی ندارم، بله، چون مادر يزيد از قريش نبود و مادر تو از قريش بود. حالا خوب نگاه کنید! يعنی فضيلت حضرت زهرا سلام الله علیها را در همین حد می‌داند! يعنی بحث ملّيیگرايی و ناسيوناليسم و قبيله‌گرايی! ■●گفت: بله، اين را قبول دارم؛ بعد هم بسیار خب، دختر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده؛ در این بحث ندارم که مادر تو بهتر بود؛ امّا اگر بگويی كه پدر تو بهتر از پدر يزيد يعنی منِ معاويه است، اين حرف بی‌ربطی است! چرا؟ چون پدر تو با پدر جنگيد و خدا پدر يزيد را بر پدر تو غالب كرد و پدر تو از بين رفت و پدر يزيد باقی ماند؛ پس پدر يزيد كه منِ معاويه‌ام از علی بهتر است! ■●و امّا اگر بگويی منِ حسين از يزيد بهترم، اين هم هيچ دليلی ندارد! امام حسين عليه السلام فرمودند: يعنی تو ميیگويی يزيد شراب‌خوار سگ‌باز ميمون‌باز از منِ حسين بهتر است؟! حالا خوب نگاه کنید! معاويه بلافاصله گفت: غيبت نكن! چرا غيبت می‌كنی؟ غيبت حرام است! چرا از پسرعمويت غيبت می‌كنی؟ حالا يزيد را هم می‌گويد پسرعمويت! به‌خاطر اينكه ريشه‌ی آنها برميیگردد به يك جدّ؛ یعنی امیّه و هاشم [که فرزندان عبدمناف هستند.] گفت: چرا از پسرعمويت غيبت میكنی؟ غيبت حرام است! نباید غیبت کنی! ■●ببینید اين تقدّس‌هايی كه گاهی دهان انسان را ميیبندند برای گفتن يك‌سری حقايق و دفاع از حقايق. ببينيد معاويه چطور بازی درمی‌آورد. بعد ادامه داد: من هيچ‌وقت نديدم كه يزيد از تو غيبت كند و تو از يزيد غيبت می‌كنی. كسي كه غيبت نمی‌كند از كسی كه غيبت ميیكند بهتر است؛ پس يزيد از تو بهتر است! اينها در تاريخ ثبت شده! قصّه نمی‌سازم. ■●علی‌ایّ‌حال چگونه معاويه توانست به غرض خود برسد؟ ريشه‌ی آن را شايد بايد جزئی‌تر دنبال كرد. ... ■● ۹۷●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش پنجم●■ ■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش ششم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در دوران حكومت معاويه، در يك سفر حج و در توقّفی كه حجّاج در منا داشتند، علمای آن زمان و روشنفكران و اهل نظر را جمع كرده و سخنرانی عجيبی كردند. ■●هنوز معاويه زنده است؛ دوران حكومت معاويه است؛ امّا حضرت در يک سخنرانیِ داغ و حماسی بر آن علمای فاسد، آخوندهای وابسته به دستگاه كه در برابر فساد و ظلم حكومت بنی‌اميّه راه سكوت پيشه كرده و سر در آخور حقوق بگيری دولت فاسد اموی فرو برده بودند و رسالت عظيم دينی خود را در امر به معروف و نهی از منكر و دفاع از مرزهای دين و ارزش‌های الهی ترک گفته بودند، تاختند و با لحنی حماسی به آنها پرخاش كردند. ■●حضرت همانجا اهداف نهضت خود را اعلام كردند. ماجرا اين نبود كه چهار تا كوفی به امام حسين عليه‌السّلام نامه بنويسند و حضرت هم باور كنند كه آنها راست می‌گويند؛ واقعاً آماده‌اند همه‌ی جان و هستی خود را برای رهبری اباعبدالله عليه‌السّلام در طبق اخلاص بگذارند؛ و به خاطر همين امام حسين عليه‌السّلام راه افتادند؛ والّا قصدِ قيام و مبارزه با يزيد را نداشتند! چون بعضی‌ها اين حرف‌ها را می‌زنند، نمی‌دانم چطور چشمشان را بر واقعيت‌های بزرگ و مستند تاريخی می‌بندند! ■●حضرت زمان حكومت معاويه اين سخنرانی را می‌كنند و همان‌جا اهداف نهضت خود را اعلام می‌کنند. ■«اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ اِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ»■ ■●خدايا تو می‌دانی اين نهضتی كه در پيش داريم، تنافس در سلطان نيست؛ يعنی رقابت در به دست آوردن قدرت سياسی نيست؛ چنين نيست كه ما بنی‌هاشم و ائمه می‌خواهيم با بنی‌اميّه و معاويه در تصاحب حكومت رقابت كنيم. ■«وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ»■ ■●و نه اینکه بخواهيم بر دارايی‌ دنيوی خود بيفزاييم؛ به پست و مقام برسيم تا برج بسازيم؛ تا حساب‌های بانكی‌مان را از ريال و دلار پر كنيم؛ زراندوزی و تكاثر كنيم. منِ حسين بن علی برای اين‌ها نمی‌خواهم قيام كنم. ■«وَ لَكِنْ لِنُرِیَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ»■ ■●بلكه می‌خواهيم آن علائم و شاخص‌های دين را كه از جامعه رخت بربسته است، بازگردانيم. آن ارزشها و اصول را دوباره حاكم كنيم. ■«وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ»■ ■●ای خدا در سرزمين‌های تو فساد حاكم شده است؛ می‌خواهيم صلاح را حاكم كنيم. اين فسادی كه با عنوان حكومت اسلامی به رهبری معاویه بن ابی‌سفيان جامعه را فرا گرفته است؛ ضعفا پايمالند و اقويا هر روز ميدان به رويشان گشاده‌تر است؛ به نام حكومت اسلامی بی‌ بند و باری و فساد بيداد می‌كند؛ به نام اميرالمؤمنين معاويه بن‌ ابی‌سفيان!، هر روز محرومان غارت‌زده‌تر و شكمِ ثروتمندان برآمده‌تر می‌شود، اين فسادهای رايج، اين زدوبندها، اين رانتخواری‌ها، اين سوءاستفاده‌ها و غارتگری‌های بیت‌المال، اين هزار فاميل‌هايی كه حكومت را در قبضه‌ی خود قرار دادند، همه‌ی اينها به نام حكومت اسلامی اتّفاق می‌افتد. می‌خواهيم اين فسادها را ريشه‌كن كنيم. ■«وَ تُقَامَ اَلْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ»■ ■●می‌خواهيم احكام و قوانين الهی، حدود الهی تعطيل شده را دوباره برپا كنيم.... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش ششم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در دوران حكومت معاويه، د
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش هفتم●■ ■●حضرت در زمان معاويه از قيام سخن می‌گویند و گام به گام مواضع خود را آشكار می‌كنند. فرمودند: ■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■ ■●چون می‌دانيد دستگاه بنی‌اميّه از نظر تبليغاتی بسيار قوی بود؛ ترور شخصيّت می‌كرد؛ مخالفان خود را هم ترور فيزيكي و هم ترور شخصيّت می‌كرد. چگونه ترور شخصيّت می‌كرد؟ با همين آخوندهای درباری كه حديث جعل می‌كردند؛ از يک طرف در منقبت خاندان بنی‌اميّه و ابوسفيان و ديگران و از طرف ديگر در مذمّت اميرالمؤمنين عليه‌السّلام. ■●در اين دستگاه بسيار قویِ تبليغاتی، اين احتمال وجود داشت كه اگر امام حسين عليه‌السّلام قيام كند، قيام او را مسخ كنند. همانطوركه ديديد، گفتند عدّه‌ای عليه دين خدا و عليه اميرالمؤمنين معاوية ابن ابی‌سفيان و بعد از او يزيد بن معاوية بن ابی‌سفيان خروج كرده بودند؛ اينها خارجی بودند. خارجی يعنی كسی كه خروج می‌كند؛ قيام می‌كند؛ يعنی شورشی؛ اين طور تخريب می‌كردند. لذا امام حسين عليه‌السّلام فرمودند: ■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا »■ ■●من يك فرد آشوب طلب و شورشی و خرابكار و تروريست نيستم. ■«إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■ ■●من قيام كردم تا امت جدّم را اصلاح كنم. اين نظام فاسدی كه حاكم شده است و اين مردمی كه پوسيده‌اند و به فساد گراييده‌اند، اينها را از فساد نجات دهم. ■«أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى»■ ■●می‌خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و روش و سيره‌ی جدّم رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلّم و پدرم اميرمؤمنان عليه‌السّلام را در پيش گيرم. ■●حضرت قدم به قدم اهداف خود را تبيين كردند. در مدينه وقتی از يزيد بن معاويه برای فرماندار مدينه نامه آمد كه از همه‌ی مردم مدينه بيعت بگير، به خصوص از حسين بن علی، و اگر بيعت نكرد سرش را جدا كن و برای من بفرست، مروان خودش را جلو انداخت و براي بيعت فشار آورد؛ حضرت اباعبدالله عليه‌السّلام فرمودند: ■«مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه»■ ■●كسی مثل منِ حسين با كسی مثل يزيد بيعت نخواهد كرد. اين عبارت خيلی لطيف است؛ يعنی هر كس مثل من است، هر كس در آينده‌ی تاريخ حسينی است، با هر كس در آينده‌ی تاريخ مثل يزيد است، بيعت نخواهد كرد. ■●يك مصداق واحد را نفرمود؛ نفرمود من با يزيد بيعت نمی‌كنم؛ فرمود هر كس مثل منِ حسين باشد با هر كس مثل يزيد باشد بيعت نخواهد كرد. حضرت بارها و بارها اهداف نهضت خود را به روشنی بيان كردند. اين پيكره‌ی نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام است... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش هفتم●■ ■●حضرت در زمان معاويه از قيام سخن می‌گویند و گام به گ
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش هشتم●■ ■●نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام يك قالب يا پيكر و بدن دارد، و يك روح و جان. پيكره‌ی نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام امر به معروف و نهی از منكر است؛ آن هم دربرابر حكومت؛ نه امر به معروف و نهی از منكر شخصی و فردی كه مثلاً آقا دكمه لباست را محكم‌تر ببند؛ خانم روسريت را محكم‌تر ببند؛ چادرت را درست سر كن؛ اينها نبود؛ امر به معروف و نهی از منكر در برابر حكومت اسلامی! ■●امام حسين عليه‌السّلام عليه يهود و نصارا و مشركان قيام نكرد؛ جنگ امام حسين عليه‌السّلام با كشورهای كافر نبود؛ با حكومت اسلامی بود؛ با حكومتی كه حاكمش اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه! است. اين پيكره و قالب نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام است. ■●اما روح اين نهضت، آن عرفان زلال و لطيف متعالی است كه در واقعه‌ی عاشورا موج می‌زند. عرفان، روح نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام است. آن عشق به خدا، عشق به زيبايی‌های اسماء و صفات الهی، روح نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام است. ■●آن روح در اين پيكر دميده است و پيكر بدون روح يعنی جنازه‌ی مرده؛ هيچ هنری از او بر نمی‌آيد. اگر ما فقط به بعد حماسی و انقلابی يا سياسی و اصلاح طلبی عاشورا بپردازيم، بدون آن لطافت‌های زيبای عرفانی، يك جنازه‌ی مرده است؛ هيچ كاری از او بر نمی‌آید. اما همان‌طوركه پيكر بدون روح نمی‌تواند كاری كند، روح هم اگر بخواهد كاری انجام دهد به بدن نياز دارد. ■●در همه‌ی عوالم، روح بدن دارد؛ البته در هر عالمی از سنخ خودش. لذا آن روح عارفانه‌ی اباعبدالله عليه‌السّلام و نهضت حسينی به يك پيكر نياز دارد كه همين پيكر حماسی و انقلابی است. ■●مكتب عاشورا آمده است تا چنين انسانی تربيت كند؛ ولی متأسفانه كسانی كه سمت عاشورا می‌آيند، معمولاً يا به پيكر بسنده می‌كنند و از روح غافلند، يا در تجرّد روحانی می‌مانند و از پيكر محرومند؛ لذا اغلب منشأ اثری هم نيستند؛ يا محفل‌های خيلی لطيف عاشقانه‌ی عرفانی است و گريه و آه و اشک و ماتم و سوگواری كه در آن از بيداری و غيرت و حماسه و شجاعت و صبر و پايداری در سختی‌های مبارزه خبری نيست، یا انقلاب است و حماسه و مبارزه، اما از زيبايی‌های عرفانی تهی است. متأسّفانه اغلب مجالس ما اينگونه است. ■●اميدواريم خدای متعال توفيق دهد تا بتوانيم به هر دو بُعدِ عاشورا توجّه كنيم. نكند عاشورای ما منحصر به گريه و اشک و آه شود. اشک و آه بسيار بزرگ و گران‌بهاست؛ امّا گریه‌ی تنها راه به جايی نمی‌برد؛ عبادت تنها، عرفان تنها، راه به جايی نمی‌برد. .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هفتم)●■ ■●نكته‌ای بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يك‌بار كه
■● (قسمت هشتم)●■ ■●زمينه‌هايی كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و بعد هم ولايتعهدی يزيد را تثبيت كند: ■● ۱-یکی سطح پايين مردم بود؛ سطح فكر مردم پايين بود. درك دينی مردم پايين بود؛ خصوصاً در شام. البتّه این هم تکرار بحث‌هایی است که سال‌های قبل گفته‌ایم. شام اصلاً عجيب و غريب است. شام شهری است كه معاويه روز چهارشنبه اعلام می‌كند می‌خواهيم نماز جمعه بخوانيم، همه‌ی مردم هم میآيند به معاويه اقتدا ميكنند و روز چهارشنبه نماز جمعه میخوانند! يعنی سطح فهم دينی اين‌طور است. فهم دين پايين است. خصوصاً در شام كه اصلاً می‌دانید، اسلام با بنی اميّه وارد سرزمين شام شد. ولذا مردم شام، اسلام را به روايت بنی‌اميّه شناختند و به آن ايمان آوردند. اسلام انحرافی، اسلام اشرافيّت، اسلام ظلم، اسلام تبعيض، اسلام تاراج، اسلام شهوترانی، اسلام ميگساری، اين اسلام را شناختند. سطح فهم دينی به‌شدّت پايين بود؛ به‌شدّت پايين بود؛ قدرت تجزيه و تحليل مسائل به‌شدّت در مردم پايين بود. این یک معضل بود كه به معاويه امكان داد آن نيّت شومش را محقّق كند. ■● ۲-دومين چيزی هم كه امكان داد حكومت خودش را مستقر و ولايتعهدی يزيد را هم تثبيت كند، روحيّه‌ی است كه بين عرب رايج بود. اين هم از آن معضلات جدّی است. متأسّفانه فرصت نیست و زمانمان محدود است؛ والاّ ریشه‌ی این را در نشان می‌دادم که چگونه همین روحیّه‌ی قبيله‌گرايی آنجا کار کرد! و در طول تاريخ اسلام مؤثّر بوده است. متأسّفانه اين خلق و خوی در بين عرب حاكم بود كه اهالی هر قبيله‌ای مطيع محض رئيس قبيله‌شان بودند؛ گوسفندوار دنبال رئيس قبيله‌شان حركت می‌كردند و در نتيجه شما برای اینکه يك قبيله را به يك سمت بكشانيد، كافی بود رئيس آن قبيله را بكشانيد و اين نكته را خوب فهميد. با پول‌های هنگفتي كه از بيت‌المال مسلمين به تاراج برده بود، به رؤسای قبايل هديه مي‌داد و اينها را می‌خريد. در خود كوفه هم با همين پول‌ها كار كرد؛ يعني بسياری از مردم كوفه كه آمدند كربلا و با امام حسين عليه السلام جنگيدند، آدم‌های نفهم بی‌شعوری بودند كه چون ابن‌زياد توانست رئيس قبيله‌شان را با پول بخرد، اينها هم دنبال رئيس قبيله‌ راه افتادند و به كربلا آمدند و با امام حسين عليه السلام جنگيدند. اين نكته را هم معاويه خوب درك كرده بود ولذا با پول آنها را خريد. رؤسای قبایل را خرید و به تبع آنها، اعضای قبايل از رئيسشان تبعيّت كردند و از حكومت معاويه و ولايتعهدی يزيد حمايت كردند. ■●۳-سومين نكته هم مردم بود كه اشاره کردم؛ ايمان كه ضعيف باشد، انسان هم راحت خود را مي‌فروشد، هم می‌ترسد، هم تطميع می‌شود، هم اغراض و اهدافش در زندگی، رضايت خدا و فرمانبری از دستورات الهی نيست. غرض و هدفش رسيدن به تمنيّات مادّی و دنيويش است. ... ■● ۹۷●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■ ■●زمينه‌هايی كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و
■● (قسمت نهم)●■ ■●اين سه زمينه متأسّفانه وجود دارد؛ در مردمی كه نه فهم درستی دارند، نه ايمان جدّی و قوی دارند و از آن طرف هم بسياريشان برّه‌وار دنبال رئيس قبيله‌ها حركت می‌كنند. ■●واقعاً آدم زيركی بود؛ به‌شدّت زیرک و مكّار بود. اين نكته‌ها را خوب درك كرد ولذا سه اقدام اساسی كرد برای آنكه بتواند با استفاده از اين بستر مساعد به اغراض خود برسد: ■● ۱-استفاده از ابزار ؛ به‌شدّت فعّال كار كرد؛ شعرای زيادی را استخدام كرد و به آنها پول داد كه در مدح معاويه و يزيد و در ذمّ اميرالمؤمنين علیه السلام و خاندان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شعر بسرايند و اين اشعار بين مردم رايج مي‌شد و در زبان‌ها می‌گشت. ■●دومین گروهی كه در كار تبليغاتی خود به كار گرفت، قُرّاء بودند. اینان غير از قاريانی هستند كه امروز قرآن را با صدای زيبا می‌خوانند و ما به آنها قاری ميگوييم. در صدر اسلام قرّاء در واقع مفسّران قرآن بودند؛ عالمان قرآن‌شناس؛ كسانی كه مي‌توانستند دين را براي مردم تبيين كنند. معاویه اينها را هم استخدام كرد و به كار گرفت تا آن فهم انحرافی و تفسير اموي از دين را در بين مردم رايج كند. سومين گروهی كه استخدام كرد، جاعلان حديث بود؛ کسانی كه پول می‌گرفتند و احاديث دروغین در مذمّت اهل‌بيت علیهم السلام و اميرالمؤمنين علیه السلام و در ستایش معاويه و بنی‌اميّه و يزيد و امثال اينها از زبان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جعل ميیكردند. ■●پس اوّلين ابزار معاويه، بود؛ استفاده از وسايل مختلف تبليغاتی برای اینکه افكار را به‌سمت اغراض خودش شكل دهد. ■●۲- دومين كاری كه معاويه كرد بود؛ خريدن افراد مؤثّر در جامعه؛ مثل رؤسای قبايل که برایتان گفتم. چون اين نقطه ضعف را شناخته بود و مي‌دانست مردم دنبال رؤسای قبايل خود حركت مي‌كنند و اصلاً فهم و شعور و تجزيه و تحليل برايشان مطرح نيست، با پول‌های كلانی كه فرستاد، افراد تأثيرگذار در جامعه را خريد. ■●۳-و سومين كاری كه كرد، و و قتل و كشتار و دست زدن به خشونت‌های به‌شدّت مخوف بود. يعنی اگر كسي بعد از آن‌همه تبليغات و تحميقی كه معاويه درصدد آن بود و بعد از تطمیع و خريدن رؤسای قبايل، باز هم جلوی معاویه می‌ايستاد، آن موقع بود كه او را به شديدترين صورت سركوب مي‌كرد. معاويه، چهره‌های بزرگی از مؤمنان را به شهادت رسانيد. شخصيّت‌های بسيار والامقامی از اصحاب اميرالمؤمنين علیه السلام را مظلومانه به شهادت رساند! مظلومانه! حالا چه خودش مستقيماً و چه از طريق عواملش مثل فرماندارها و فرمانرواهايی كه در مناطق مختلف تحت سلطه‌ی او حكومت مي‌كردند. ياران صديق اميرالمؤمنين علیه السلام را شهيد كرد؛ مثل رُشَيد هَجَری و امثال ايشان كه سفّاكانه آنها را به شهادت رساند و از اين طريق توانست به هدف خودش كه تحت فرمان درآوردن جامعه و تحميل كردن ولايتعهدی يزيد بود، دست پيدا كند. ■●به‌هرحال اينها نكته‌های عبرت‌آموزی است كه بايد برای عصر و زمان خودمان از آن درس بگيريم. ... ■● ۹۷●■
■●نشانه‌های راستین بودن ادّعای انتظار●■ ■●مرحوم حاج اسماعیل دولابی می‌فرمود: "نه انتظار ما طوری است که آنها پهلوی ما بیایند و نه حرکت ما جوری است که ما به آن طرف برویم و آنها را ببینیم. اگر به‌راستی منتظری، چرا لاغر و خانه‌نشین نشده‌ای؟ به‌محض اینکه حقیقتاً منتظر بشوی، او رسیده است. آیا خوب است آدم این‌قدر بی‌رگ باشد؟ یک دوستت یک ساعت دیر از سفر بیاید، این همه تقلاّ می‌کنی. اگر انتظار داری، آثارش کو؟" ■●انتظار حقیقی آثاری درپی دارد و تنها ادّعای انتظار در پیشگاه الهی پذیرفته نیست؛ بلکه آثار این ادّعا در فرد یا جامعه ملاک سنجش و تأیید است. ■●مدّعیان انتظار فراوانند؛ امّا در پیشگاه الهی و نزد حجّت‌ خدا پذیرفته شدن فرد به‌ منزله‌ی یک منتظر، انتظار در وجود اوست. ■●افراد اکثراً منتظران واقعی نیستند و تنها در مواقع و موقعیّت‌های خاصّی، از جمله قرار گرفتن در یک فضای معنوی همچون جلسه‌ی دعای ندبه و یا در مجلسی که از آن حضرت سخن گفته می‌شود، دلشان به‌سوی حضرت مهدی ارواحنا‌فداه پر می‌کشد و عشق به آن حضرت را در دل احساس می‌کنند؛ امّا ساعتی بعد چون آن فضا را ترک گفتند، در روند عادّی زندگی روزمرّه‌ی خود غرق می‌شوند و این بار دلشان به‌سوی دنیا پر می‌کشد. ☑️انتظار حالتی درونی است كه آثاری بيرونی دارد. كسی كه منتظر عزيز خویش است، ملتهب و ناآرام است و اين بی‌قراری که تا رسیدن به آن عزیز ادامه می‌یابد، خود شاهدی بر راستين بودن ادّعای انتظار اوست. ☑️منتظر واقعی چونان تشنه‌ای است که از فرط تشنگی رو به هلاک است؛ به‌ نحوی‌ که به هیچ طریق حواس او از خواسته‌اش که آب است، منصرف نخواهد شد؛ جز به آب فکر نمی‌کند؛ جز در پی آب نمی‌رود؛ به هیچ وجه نمی‌شود او را به سوی چیزی غیر از آب جذب کرد. ☑️منتظر حقیقی فقط منتظر محبوبش است؛ چشمش به راه اوست؛ در فراغ منتظَر بی‌تاب و بی‌قرار است؛ از پا درآمده و دیگر قوّت ندارد. این نشانه‌ی انتظار حقیقی است. .‌.. ■●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت نهم)●■ ■●اين سه زمينه متأسّفانه وجود دارد؛ در مردمی كه ن
■● (قسمت دهم)●■ ■●گفتیم کُلُّ یَوْمٍ عاشُوراءُ و کُلُّ اَرْضٍ کَرْبَلاءُ؛ پس در عاشورای زمان و در كربلای زمين خودمان هم بايد مواظب باشيم كه اين عوارض خدای نكرده معضل‌آفرين نشود. دامنگیر جامعه‌ی ما نشود؛ ضعف فهم و و شناخت عميقی كه بتوان مسائل را خوب فهمید و تجزيه و تحليل كرد و با موازين دينی سنجید، دامنگير ما نشود؛ يا پيروی گوسفندوار از شخصيّت‌هايی كه در جامعه مطرح می‌شوند! يك روز قبيله بود؛ حالا قبيله نيست؛ ممكن است در تشكّل‌‌های مختلف، گروه‌های مختلف، يك چهره‌ای محور آن تشکّل ‌شود كه دیگر چون ايشان فرمودند و چون ما عضو اين تشكّل هستيم، پس هر چه گفتند بايد عمل كنيم! ■●بدانيم كه همين معضلات بود كه فاجعه‌ی كربلا را سبب شد. مواظب باشيم تحت‌تأثير قرار نگيريم! مي‌شود ساخت؛ می‌شود خيلي از حرف‌ها را با رسانه‌های مختلف رسمی‌، غيررسمی، علنی، غيرعلنی، با پیامک‌هایی كه در موبايل‌ها ارسال مي‌شود و خيلی راه‌های دیگر القاء کرد. می‌دانید که امروزه ابزارهای انتقال پيام به‌شدّت متنوّع و گسترده شده است. مواظب باشيم كه فريب نخوريم. مواظب باشيم! تبليغات خيلی مؤثّر است. ■●بارها شنیده‌اید که در زمان معاويه تبليغات طوری بود كه وقتی گفتند عليّ‌بن‌ابيطالب علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان در محراب مسجد كوفه با ضربت عبدالرّحمن‌بن‌ملجم مرادی مضروب شد و در شب بيست‌ويكم به شهادت رسيد، مردم شام گفتند: مگر علی نماز هم می‌خواند كه برود مسجد و حالا در محراب ترور شود؟! تبليغات چطور می‌تواند مؤثّر باشد كه مردم شام، برايشان جای تعجّب داشت که مگر علی نماز میخواند؟! اميرالمؤمنين!!! ببينيد تبليغات می‌تواند چه كار كند! خودمان را خيلي مصون ندانيم. خيلی بايد هوشيار بود. به‌هرحال عبرت بگيريم. بدانيم كه پول كار می‌كند و ممكن است چهره‌هايی، شخصيّت‌هايی، سردمدارانی با پول توسّط دشمن تطميع شوند و از پشت خنجر بزنند و افراد را هم دنبال خودشان به بيراهه بكشانند. ■●و بدانيم اگر ايمان راسخی نداشته باشيم، آدم‌های بزدلی خواهيم بود. عاشورا مكتب شهامت و شجاعت است. مکتب استقبال‌ از مرگ است. عاشورا مكتب بزم نيست؛ مكتب رزم است. و چهره‌ی عاشورايی يعنی چهره‌ای كه جانش در كف اوست؛ آماده‌ی نثار كردن و ايثار كردن است. ■●شرايط جامعه‌ی ما الان بسيار شرايط متلاطم و حادّی است. بدانيم كه همه‌ی اين عوامل مي‌تواند، امروز معضل‌آفرين باشد. ساده‌انگاری ما دربرابر تبليغات، [خطرناک است.] امروز دنيا عليه ما، عليه جامعه‌ی شيعه بسيج شده است. اینکه می‌گویم ما، نه فقط ايران، چون ايران تنها كشور دنیاست كه مذهب رسمی آن شيعه است، ولی نسبت‌به تشيّع در كلّ دنيا بسيج شده‌اند. قدرت‌های فاسد جهانی، صهيونيست‌ها، امپرياليست‌ها، تمام قدرت‌های فاسد جهانی، كفر جهانی همه به هم پيوسته‌اند؛ عليه جامعه‌ی تشيّع. اَلْكُفْرُ مِلَّةٌ واحِدَةٌ. طرحی هم دارند که شنیده‌اید و نمی‌خواهم در جلسه وارد تجزیه تحلیل‌های سیاسی شوم. طرح هلال شيعی و ترساندن اهل‌سنّت از اينكه شيعه‌ها دارند متشكّل می‌شوند و از كشمير گرفته تا لبنان یک هلال تشكيل می‌دهند كه شامل شيعه‌های كشمير و پاكستان، افغانستان، ايران، عراق، سوريه و لبنان‌ است و اين قدرت عظيمی خواهد شد. سنّی‌ها را دارند تحريك می‌كنند؛ سنّی‌ها هم به‌شدّت تحريك‌پذيرند و خطر جدّی جنگ شيعه و سنّی را به وجود مي‌آورند... ... ■● ۹۷●■