□○حفظ انوار ماه رمضان○□
#استاد_فاطمی_نيا:
□○سعی كنيد تا ميتوانيد نورهای كسب شده در اين ماه را با گناه نكردن حفظ كنيد.
اولياء الله كه به آن مقامات عاليه رسيدند در اثر حفظ همين انوار بوده است!
□○اگر كسی بتواند يك نور كه در اين ماه كسب كرده است، حفظ كند و با معاصی از بين نبرد و به ماه رمضان سال آينده برساند، آثار معنوی خاصی خواهد ديد واميد است عاقبت بخير شود!
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
○فصل ششم○
□○#ای_نفس، اگر آشامندهٔ شرابی یک شربت آب چشد بس بود او را در شناختن طبع آب بجمله؛ و یک جزو آزمودن از یک چیز، آزمودن تمام بود دانستن طبع کل را، و بینندهٔ یک مشت خاک، از خاک آن مایه بشناسد که بینندهٔ همهٔ خاک، و اگر چه رنگ خاک مختلف گردد گوهرش نگردد و یکی بود، و چون صحبت یک شخص از جماعتی که همه یک گوهر و سرشت باشند یافته شود، توان دانست که یکی از ایشان از جمله آگهی دهد، و اندک ایشان از بسیارشان نمودار بود. پس بدین شرح بس کن، #ای_نفس، تا آسوده و رستگار گردی بتوفیق پروردگار عزّ و علا.
□○ #ای_نفس، من همی بینم که هر شکلی بهم شکل خود میل «کند»، و هر نوعی با هم نوع حود گرد آید؛ باید که تو این معنی دانی و شناسی. #ای_نفس، تو صافیی با تیره همصحبت مشو، و تو روشنی با تاریک میامیز، و تو زندهای با مرده هم قرین مشو، و تو دانای دادگری با بیدانش ستمگار انبازی مگُیزین، و تو پاکی و گزیده با پلید شوخگن آشنائی مجوی، و تو کارگی به تمییز و ارادتِ عقلی، قرین مشو با جنبندهٔ بیخرد؛ و اگر زانست که تو این شرح را نه حقیقت میدانی، مرا بنمای تا چگونه بود اتفاق میان این معانی «تو» که من بر شمردم ومیان معانی جز تو.
□○ #ای_نفس، محال شناس که ترا دو مخالف جمع شوند در یک معنی، پس این گفت مرا استوار دار، و بازگرد بدانچه من حد آن ترا نمودم، تا بحق رسی و صواب یابی.
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●" خواب و بیداری "●■
■جریان زندگی مانند خواب از اختیار آدمی بیرون است چنانکه شخص خواب می بیند که از یاران دور مانده و در قریه ای غریب و تنهاست؛ غصه ها می خورد و خویش را ملامت می کند. اما چون بیدار می شود خود را در خانه خویش در میان عزیزان می یابد. چون باز به خواب می رود خود را در همان احوال می بیند و باز تاسف می خورد و هیچ عالم بیداری را به یاد نمی آورد و نمی تواند خود را از آن غصه باز دارد.
■وجه دیگر آنکه شخص در خواب دچار فراموشی است و جزء ناچیزی از خاطرات خود را همراه دارد و از هزاران آگاهی عالم بیداری بی خبر است، همچنین به نظر مولانا ما، در خواب این عالم، هیچ به یاد نداریم که کیستیم و خانه ما کجاست و دوستان و عزیزان ما کیانند:
●خوشا صبحی که او آید، نشیند بر سر بالین
●تو چشم از خواب بگشایی، ببینی شاه شاهانی
#دیوان_شمس
#یاعلی
■●برگرفته از کتاب " گزیده فیه ما فیه "
به قلم حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" غم عشق "○□
○غمم غم بی و غمخوار دلم غم
○غمم همصحبت و همراز و همدم
○غمم نهله که مو تنها نشینم
○مریزا، بارک الله، مرحبا غم
#باباطاهر
○غم عشق که طاهر را بیابان پرور کرده است اژدهایی است که همه غم های دروغین و سحرآسای فرعونِ نفس را فرو می بلعد، یا شرابی است آنچنان تلخ که جمله تلخی های جهان را فرو می شوید یا دردی است چندان عظیم که همه دردها را به فراموشی می سپارد یا آتشی است که هفت دوزخ رنج و محنت را در خود می سوزاند یا طوفان عالمگیری است که همه اندیشه های جانفرسا و بافته های کارخانه عقل عافیت اندیش را در خود غرق می کند و آنگاه کشتی عاشق را آرام به ساحل امن می نشاند:
○غم عشق آمد و غم های دگر پاک ببرد
○سوزنی باید کز پای برآرد خاری
#سعدی
○بدین تعبیرات غم عشق یا درد عشق تنها غمخوار آدمی است که غمهای او را می خورد و محو می کند و تنها مونس و همراز و همدم است از آنکه بی غم عشق آدمی به خود اشتغال دارد و تنهاست و این تنهایی خود عین وحشت و اضطراب است. از این روست که طاهر و همه عارفان هزار آفرین و مرحبا بر غم عشق می فرستند که نمی گذارد دمی تنها مانند و به وحشت نفس و اضطراب عالم کثرت گرفتار آیند.
○این غم عزیز و الم لذیذ که عطّار برای نیل به آن دست به دعا برداشته و می گوید:
○ذرّه ای دردم ده ای درمان من
○زآنکه بی دردت بمیرد جان من
□○برگرفته از پیشگفتار کتاب " ترانه های باباطاهر عریان "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
□○مؤمن در آخرالزّمان در دنیا غریب است و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: طوبىٰ لِلغُرَباءِ: خوشا به حال غریبها. چون غریبِ در دنیا قریبِ در آخرت است. غریبها به هم قریبند. حتّی در عقد اخوت روز عید غدیر، همه ی حقوق برادری را به یکدیگر میبخشند، جز اینکه تنها به بهشت نروند.
□○محبّت و معرفت و ذکر خدا، آب است. مؤمن مثل ماهی است که همه ی وجودش از آب درست شده و در آب غوطه ور است، ولی دائم میگوید آب، آب. ماهی بزرگی در اقیانوسهاست به نام هیُّون. گاهی اوقات به خشکی میافتد. وقتی به خشکی افتاد، چند روز بالا و پایین میپرد تا جان بدهد. روز آخر پوستش شکاف برمیدارد و پوست میاندازد. از زیر پوست دو بال در میآورد و با آن بالها پرواز میکند و دوباره به اقیانوس بر میگردد. مؤمن هم مثل هَیّون است. وقتی به دنیا افتاد، آنقدر سجده میکند و سر برمیدارد تا بالأخره پوست بیندازد و بال در بیاورد و به جایگاه اوّل خود بازگردد.
#یاعلی
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○«اللَّهُمَّ إنّی اسْئَلُکَ بِعُلُوِّکَ کُلِّهِ»○□
#حضرت_امام_خمینی (قدسسره) :
□○ابن سنان نقل میکند: «از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: خداوند پیش از آنکه خلق را بیافریند، آیا خویشتن را میدید و از خود میشنوید؟»
□○فرمود: نیازی نداشت، زیرا نه از خود چیزی سؤال میکرد و نه از خود چیزی مطالبه مینمود، نیازی نداشت که به خاطر خویش نامی برای خود بگذارد، و لیکن به خاطر دیگران، نامهایی از برای خود اختیار کرد تا آنان او را به آن نامها بخوانند، زیرا اگر به نامش خوانده نمیشد شناخته نمیشد.
□○پس نخستین اسمی که برای خود اختیار کرد "العلیالعظیم" بود، زیرا او برترین همه اشیا بود، پس معنای او "اللّه" بود و نامش "العلیالعظیم". آن نخستین نام او بود، زیرا که بر همه چیز علوّ و برتری یافت.»
#یاعلی
□○ #شرح_دعای_سحر /ص۱۸۹○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت وصی امام اميرالمؤمنین علی علیه السلام●■
■مخالفان حق [خلفای غاصب] بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند ، و آب فريب پاى آن ريختند ، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمد -درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمىتوان مقايسه كرد ، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمد به طور دائم بر آنان جارى است نمى شود همپايه آنان دانست.
■آنان پايه دين و ستون يقين اند. افراط گرايان به آنان باز گردند ، و عقب مانده ها به ايشان رسند [تا هدايت شوند] ، ويژگی هاى حق ولايت مخصوص آنان ، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون [با قبول ولايت من] حق به حقدار رسيده ، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است.
#یاعلی
■●منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه جلد ۲ صفحه ۳۲۳ میرزا حبیب الله هاشمی خویی
شارح استاد علامه حسن زاده آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●ای طلبه ، ای عزیز ، ای دانشجوی روحانی ، ره چنان رو که رهروان رفتند ، هم درس و بحث متعارف باید و هم همت به ارتقاء و اعتلای به معارج قدس ربوبی.
#یاعلی
□●انسان در عرف عرفان
#علامه_حسنزاده●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#آیت_الله_حقشناس:
□●از علامه طباطبایی -خدا رحمتش کند- پرسیدم: راه کدام است؟ فرمود: «اولش مراقبه، وسطش مراقبه، آخرش هم مراقبه».
#یاعلی
□●زمهر افروخته،ص۱۷۴●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#عقل_و_عشق
□●اساس عالم بر عقل و عشق است و عقل و عشق، مسئلهاي بنيادی است. براي اينکه انسان از هر دو ويژگی برخوردار است. انسانْ عاقل است، همچنين عاشق است؛ عشق هم از ويژگيهای انسان است.
□●بحث اين است که آيا انسان، در آن واحد، هم میتواند عاقل باشد و در همان حال عاشق باشد؟ يا اگر عاشق شد، بايد با عقل خداحافظی کند و آن را به سويی کنار بگذارد؟ بنده چنين عقيدهای ندارم. انسان در عين عقلانيت، ميتواند عاشق باشد و در عين شيدايی نيز ميتواند عين عقلانيت را داشته باشد.
□●من بين عقل و عشق، تضادی نمیبينم. عشق، کشش به سوی معشوق است. عشق بدون معشوق نداريم، عقل بدون معقول هم نداريم. عاشق، معشوقی دارد و عاقل، معقولی. بعضي ممکن است بگويند ما معشوق معينی نداريم، عاشق عشقيم! خود عشق هم میتواند معشوق باشد. شاعری گفته است: «عاشق عشقم و ديوانة ديوانگیام».
□●اگر عاشق، معشوقی دارد، در جهت معشوق حرکت میکند؛ يعنی عشق او را به سوی معشوق ميکشد كه جاذبه بی حسابی دارد وخيلی نيرومند است و چيزی در مقابل عشق نمیتواند مقاومت کند. اما سخن اين است که وقتی عاشقی به معشوق توجه دارد و به سمت او میرود، آيا به معشوقش يا عشقش آگاهی دارد؟ اگر آگاهي ندارد و معشوق خود را نمیشناسد و حتی قدرش را هم نمیشناسد و عشقش جهت ندارد و يک کشش کور است، در اين صورت من آن را عشق نمینامم! تنها يک کشش و يک جاذبه است؛ مغناطيس هم يک جاذبه است. کششهای زيادي در عالم هست، ولي عشق نيست. عشق جاذبه و کششی است که در آن، آگاهی و درايت و خرد هست و اينها از ويژگيهای عقل است؛ يعنی انسان عاقل، عاشق میشود.
#یاعلی
□●دفتر عقل و آیت عشق
حکیم متاله دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" دهش و بخشش "○□
□○بخشیدن در پاسخ درخواست نیکوست،
اما نیکوتر از آن بخشیدن است پیش از درخواست، از راه فهم.
□○و برای انسان گشاده دست جستجوی پذیرنده بخشش لذتی است که بر لذت بخشیدن فزونی دارد.
□○آیا چیزی هست که باید از بخشش آن دریغ کرد؟
هر چه هست روزی بناچار خود بخود بخشیده خواهد شد،
پس چه بهتر اکنون که کسی را بدان نیازی هست آن را ببخشی تا فرصت بخشش از آن تو باشد و بر وارثان نماند.
○خزینه داری میراث خوارگان کفر است
○به قول ساقی و مطرب به فتوی دف و نی
#حافظ
□○برگرفته از کتاب " پیامبر "
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای○□
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#آیت_الله_محقق_داماد:
■روزی در محفل علامهی جلیلالقدر طباطبایی بزرگ در اثنای چاپ و انتشار یکی از آثار ایشان، یکی از شاگردان از ایشان ـ درمقامِ سوال و طلب ـ میپرسند: چرا بیشتر نمینویسید؟
■علامه طباطبایی بنا به عادت خیره به گوشهای از سقف نگریسته پس از تأملی چند این بیت را زمزمه میکنند:
●هرکه سخن با سخنی ضم کند
●قطرهای از خون جگر کم کند
■و از همین پاسخ عالمانه و هوشمندانه پیداست کار تحقیق، کارِ اهلِ آن است نه هر که سر بتراشد...
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei