eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 #شرح_مراتب_نفس_اماره 🏴   ▪️قسمت ۴ ▪️عده‌ای هست
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 🏴   ☑️قسمت ۵ ▪️اباعبدالله علیه السلام در کربلا می‌فرمایند: «اللّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مَن الکَربِ وَ البَلٰاءِ» کرب به معنی سختی است و سختی و ظلمت جایی است که قید آن جا باشد. هرجا که قید نباشد آن جا کربی وجود ندارد. امام حسین علیه السلام در کربلا می‌خواهد با همه‌ی قیود مبارزه کند. همه‌ی قید ها و حجاب ها را کنار زدن کار بسیار دشواری است لذا می‌فرماید: «اللّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مَن الکَربِ وَ البَلٰاءِ». ما باید چه کار کنیم که از ظلمات نفس رها شویم؟ «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي» (یوسف/۵۳). تا لحظه‌ای که بمیریم نفس امّاره ما را رها نمی‌کند. لذا می‌فرماید خدایا من به تو پناه می‌برم. کجا؟ در روضه‌ی امام حسین علیه السلام معارف حقه‌ی اهل‌بیت علیهم السلام را می‌آموزم. دیگران چشم، گوش و سینه‌ی خود را با چیزهای دیگر پر می‌کنند اما خرقه‌ی من می‌شود پیراهن امام حسین علیه السلام تا از ظلمات رها بشوم. این پیراهن مشکی خرقه‌ی عشاق است. خرقه از قدیم الایام بوده، بعضی ها آن را به حضرت آدم، پیامبران و یا امیرالمؤمنین علیه السلام بر می‌گردانند. خرقه یک نشان ظاهری بوده که ایشان می‌پوشیدند که دلالت می کرد بر این که اینها در مسیر ولایت اهل‌بیت علیهم السلام هستند یا تسلیم یک ولی خدا هستند منتها یک نماد ظاهری بیش نبود لذا خرقه‌ی سالوس داریم. حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری کآتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست ▪️برخی در باطن هیچ ولایت، سر، تسلیم، زهد و فقری نداشتند اما خرقه می‌پوشیدند لذا در اشعار حافظ خرقه‌ی ریایی، خرقه‌ی سالوس و خرقه‌ی نفاق دیده می‌شود. نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد ▪️اما خرقه حسینی مستوجب آتش نیست بلکه مستوحب خموشی آتش است. این خرقه که شما می‌پوشید، هم ظاهر است و هم باطن، هم نشان است و هم ضمان. همین پیراهن ظاهری امام حسین علیه‌السلام شما را از انحراف ضمانت می‌کند. لذا می‌گوید وارد مجلس امام حسین شوید. اهل‌بیت علیهم السلام دوست دارند من و شما نایستیم و رشد کنیم. ▪️پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: «تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْط». مردان و زنان با همدیگر ازدواج كنید و دارای نسل گردید و زیاد شوید، به راستی كه من مباهات می‌كنم به واسطه‌ی شما در مقابل امت‌های دیگر در روز قیامت، ولو با بچه سقط شده! این حدیث خیلی لطیف است. یک ظاهری دارد و یک باطنی. تأویل باطنی آن مطرح می‌شود. ما یک نکاح ظاهری داریم و باید نسل شیعه زیاد بشود. این ظاهر قضیه است اما یک نکاح باطنی هم وجود دارد دیگر. بشریت جنبه‌ی ظاهری ماست و انسانیت جنبه‌ی باطنی ما. اصالت ما با انسانیت است. ما اصالتا انسانیم. جسم ما ازدواج بکند اما روحمان ازدواج نکند؟ لذا روح هم باید ازدواج بکند. روح با حقایق، معقولات، تفکر و تأمل در نظام هستی ازدواج می‌کند. هر چه شما بیشتر فکر کنید و بفهمید، به اندازه‌ی فهمتان انسان هستید. پیغمبر می‌فرمایند من به این مباهات می‌کنم. من مباهات می کنم به این که «عُلَمٰاء أُمَّتي أفْضَلُ مِنْ أَنْبیٰاء بَني إسرٰائیل» من مباهات می‌کنم وقتی در قیامت می‌بینم که خیلی از انبیاء به دنبال یک شیعه‌ی امیرالمؤمنین در قرن ۱۴ باید باشند. فهمی که این شیعه دارد فراتر از خیلی از انبیاء گذشته است. راه نبوت تشریعی بسته است، راه نبوت انبائی که بسته نیست. نبوت انبائی آن است که عقل شما چنان رشد کند که بتوانید در نظام هستی سیر کنید. لذا پیغمبر به ما مباهات می‌کند وَ لَوْ بِالسِّقْط. بچه ای که سقط می‌شود، بچه‌ای است که به تکامل نرسیده است. بچه‌ای که هنوز جا دارد برای کامل شدن اما کامل نشده است، یعنی برزخ. بچه‌ی ۶ ماهه‌ای که سقط می‌شود، شکل انسان را دارد دیگر. پیغمبر می‌فرماید خودتان را به شکل انسان به برزخ برسانید باقی با ما. دست و پا و سر و گوشی در بیاورید مابقی با ما. اگر حتی به برزخ سقط بشوید ما به آن هم مباهات می‌کنیم...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 #شرح_مراتب_نفس_اماره 🏴   ☑️قسمت ۵ ▪️اباعبدالله
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله...   ☑️قسمت ۶ ▪️من و شما یک مسیر طویل و درازی در پیش داریم. یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ اَلسَّلِیمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ: «...آهِ مِنْ قِلَّةِ اَلزَّادِ وَ طُولِ اَلطَّرِیقِ وَ بُعْدِ اَلسَّفَرِ وَ عَظِیمِ اَلْمَوْرِدِ». امیرالمؤمنین علیه السلام چون مار گزيده به خود مى‌پيچيد و چون اندوهگينان مى‌گريست و مى‌گفت: آه از اندک بودن توشه و درازى راه و دورى سفر و سختى منزلگاه. راه ما، راه خیلی طولانی‌ای است. در این سفر نباید وقوف داشته باشیم. باید سیر کنیم، تا کجا؟ تا ابدیت... این دنیا سخت‌ترین مرحله‌ی زندگی من و شماست. خرم آن روز کزین منزل ویران بروم راحت جان طلبم از پی جانان بروم ▪️رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: «الدُّنْيَا سِجْنُ المُؤْمِنِ وَ جنَّةُ الكَافِرِ». به کافر در این مرتبه خوش می‌گذرد چون کافر وقوف دارد. به همین مرتبه‌ی دنیا بسنده کرده و خودش را در همین حدّ حیوانیت بلکه پایین‌تر از آن نگه داشته‌است. اما ما ابدیت در پیش داریم. من و شما باید در عالم برزخ سر کلاس درس امیرالمؤمنین حاضر بشویم. من و شما باید در عالم قیامت و حتی فراقیامت سر کلاس درس اباعبدالله الحسین علیه السلام حاضر شویم. هر اتفاقی که قرار است آن جا بیفتد به وفق این دنیا است: «الدُّنْیا مَزْرَعةُ الآخِرَةِ». لذا مبارزه‌ی با نفس بسیار مهم است. ▪️«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً...» (بقره/۶۷) و هنگامى که موسى به قوم خود گفت: «خدا به شما فرمان مى‌دهد که: ماده گاوى را سر ببرید». باید دید این مرتبه‌ی حیوانیت چیست. خدا در قرآن از بقره، گوساله سامری، کلب به عنوان مظهر نفس یاد کرده ‌است. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند که خدا این حیوانات را خلق کرد تا تمثیل اعمال شما باشند. یعنی ای انسانی که در مرتبه‌ی خوردن و خوابیدن و چریدن ماندی، باطن شما گاو است. ای انسانی که همیشه عصبانی و بدخلق هستی، باطن شما گرگ است. آقایی که همیشه در شهوت غوطه‌ور هستی، باطن شما خروس است. اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا هم همین کار را کرده‌ است، او باطن ها را آشکار نموده است. باید دید این یزید و شمر کجای باطن ما قرار دارند. به تعبیر شهید مطهری آن شمر  ۱۴۰۰ سال پیش مرد و الان هم دارد عذاب می‌کشد. اما یزید و شمر من و شما کجاست؟ ابالفضل العباس من و شما کجاست؟ ۷۲ شهید کربلا مظهر ۷۲ لشکر عقل هستند و اسم اعظم هم ۷۳ حرف است و ماء هم به عدد ابجد ۷۲ است، این شهیدان کجایند؟ این ها همه رمز است که باید درون خودمان پیدا کنیم و پیاده کنیم. راهش هم امام حسین علیه السلام است... بنده به اندازه سعی خودم خیلی گشته‌ام، بسیار مطالعه کرده‌ام و در الفاظ و اصطلاحات غوطه‌ور شده‌ام، این در و آن در زدم، پیش افراد و اشخاص زانو زدم، نهایتا به در خانه اباعبدالله الحسین علیه السلام رسیدم. این در است و دگر دوم در نیست این ره است و دگر دوم ره نیست ▪️به در خانه‌ی امام حسین علیه السلام رسیدم، دیدم جمله‌ی انبیاء و اولیاء دم این در نشسته اند و بر حلقه و کوبه‌ی این در و خانه متمسک اند. وقتی اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا آمدند همه‌ی این حضرات هم در کربلا حاضر شدند....
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... #شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۶ ▪️من و شما یک مس
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله...   ☑️قسمت ۷ ▪️حضرت خضر و حضرت موسی در مجمع البحرین با هم قرار ملاقات داشتند. خدا به حضرت موسی علیه‌السلام فرمود که اگر طالب اسرار باطنی و سیر در باطن و علم به حقایق سرالقدر هستی به مجمع البحرین برو و آن‌جا بنده‌ای از بندگان ما را ملاقات کن. حضرت موسی با جناب یوشع بن نون عازم این سفر شدند و مسیری را طی کردند و دچار فراموشی   شدند و آن قضایایی که در قرآن بیان شده اتفاق افتاد... تا آن‌جایی که حضرت موسی فرمود: «آتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبًا»؛ غذای صبحگاهی ما را بیاور كه از این سفرمان خستگیِ بسیار دیدیم. غذایشان ماهی بریانی بود که همراه داشتند. یوشع بن نون گفت: «أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَآ إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَآ أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ ۚ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا» آیا ندانستی چون كنار آن سنگ جای گرفتیم، من ماهی را از یاد بردم و آن با وضعی شگفت‌انگیز راه خود را در دریا گرفت و رفت، و جز شیطان از خاطرم نبرد كه آن را به یاد داشته باشم. ▪️جناب موسی فهمید که آن بنده‌ی الهی همان‌ جاست. چون بنده‌ی الهی کسی است که شما را ولو بریان شده باشی یا بمیری و یا اسیر ظلمت شوی اگر به او متصل شوی، زنده ات میکند و راهی دریای  توحید می‌‌کند. به آن مکان رفتند و خضر را ملاقات کردند. فکر می‌کنید مکالمه‌ی بین خضر و موسی چه بوده‌است؟ در مورد اهل بیت علیهم السلام باهم صحبت کردند. نشستند با هم از امیرالمؤمنین علیه السلام صحبت کردند که بفرموده امام باقر علیه السلام، إِنَّ حَدِيثَنَا يُحْيِي اَلْقُلُوبَ. نگاه کنیم در این عصر غیبت، این حقایق بلندی که حضرت موسی، پیامبر اولوالعظم، برای فهمیدن آن‌ها به دنبال خضر می‌افتد، چه راحت نصیب من و شما شده‌است. ▪️موسی به خضر گفت به من اسرار بده. پاسخ داد: «علی، حسن و حسین و... علیهم السلام». در روایت داریم که وقتی به امام حسین علیه السلام رسیدند، چند ساعت خضر روضه‌ی امام حسین علیه السلام می‌خواند و باهم گریه می‌کنند. شما در مجمع البحرینی نشستی که محل جمع شدن غیب و شهود نظام هستی است و موسی ها و عیسی ها و سلیمان ها آرزوی رسیدن به این جا را داشتند. در قیامت، برخی از انبیاء هزاران هزاران سال در صف ایستاده‌اند تا یک بار حسین بن علی علیه السلام را ببینند اما در روایت داریم که وقتی شما برای امام حسین علیه السلام گریه می‌کنی، امام حسین علیه السلام شما را در آغوش ولایت و محبت خودش می‌گیرد. وقتی ابراهیم نبی را دعوت کردند که بیا از شهر بیرون برویم که اکنون عید ماست، نرفت و ماند و بت‌ها را شکست؛ «إذْ قالَ لِاَبیهِ وَ قَومِهِ ما ذا تَعبُدون» آن گاه به عموی خود و قومش گفت چه چیزی را می‌پرستید؟ «أئفکا آلهةً دونَ اللهِ تُریدون» آیا از در افتراء خدایانی دیگر به جای خدای عز و جل قصد می‌کنید؟ «فَنَظَرَ نَظَرَةً فی النُّجومِ فَقالَ إنّی سَقیمٌ» پس به آسمان ها نگریست و گفت من بیمار هستم. در روایت داریم که می‌فرماید وقتی به ستاره نگاه کرد آن ستاره جلوه ای از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام بود که حقایق کربلا را به او نشان داد. دید سر امام حسین علیه السلام را دارند می‌برند، گفت:« إنّی سَقیمٌ». من مریض شدم. اگر در عزای امام حسین علیه السلام بیمار شدی، خیلی هنر نکرده‌ای. حساب درد و گریه عقلی حساب دیگری است... من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم ▪️یا بقیةالله الاعظم ما نیز بیمار هستیم. جناب ابراهیم کربلا را دید و بیمار شد، ما شنیده بیمار شدیم. ما «یُؤمِنُونَ بِالغَیب» هستیم. حضرت عیسی حواریون خود را جمع می‌کرد و به آن ها چه می‌گفت؟ می‌نشستند دور هم برای آنان روضه‌ی ابالفضل علیه السلام می‌خواند. حواریون و حضرت عیسی بن مریم بر مصائب کربلا گریه می‌کردند. اوج معاشقه شان گریه بر امام حسین علیه السلام بود. خود آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام وقتی به کربلا رسیدند و اسم کربلا را شنیدند، گریستند و بعد، فرزندان و برادران و خویشان خودشان را جمع کردند و ساعت ها به هم نگاه می‌کردند و روضه می‌خواندند و گریه می‌کردند...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... #شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۷ ▪️حضرت خضر و حضر
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله...   ☑️قسمت ۸ ▪️انسان دو ساحت دارد. یک ساحت او، ساحت روحانی، باطنی و الهی است. ساحت دیگر او، بعد جسمانی اوست. آن حقیقت باطنی ما را از آن حیثی که به امور جسم و جسمانیات مشغول است، نفس می‌نامند. این نفس می‌تواند امّاره، مطمئنه، مسوله، ملهمه و... باشد. حدی که برای ما پیرامون این نفس تعریف کرده‌اند آن است که از عقل و نقل(شرع) در اداره‌ی این جسم و امور جسمانی تبعیت کند. اگر از حد عقل و نقل خارج شود، نفس امّاره نامیده می‌شود. خدا به ما عقل عطا کرده‌است و از ما خواسته مطابق با عقلمان مسائل جسمانیمان را اداره کنیم. اگر ما عقل را کنار بگذاریم و بلکه عقلمان را محکوم جسم و امور دنیوی قرار دهیم، از حقیقت انسانیت خودمان منسلخ می‌شویم. «لا تَجْعَلْ طَبِیعَتَکَ حاکِمَةً عَلی عقلِکَ». طبیعت را حاکم بر عقلت قرار نده.  ▪️اگر طبیعت بر جان و روح ما حاکم شود، ما به سمت همین طبیعت صیرورت پیدا می‌کنیم در حالی که حق متعال از ما خواسته‌است که به سمت خدا صیرورت پیدا کنیم. « أَلاٰ إِلَى اَللّٰهِ تَصِيرُ اَلْأُمُورُ »(شوری/۵۳) هشدار که کارها به خدا باز می‌گردد. الله هم جامع است، یعنی فقط در دنیا نباشید. در دنیا به قدری که عقل و شرع تعیین کرده‌است، باشید. در سایر مراتب هم حضور داشته باشید. از خیال نظام هستی هم بهره ببرید. در مرتبه‌ی عقل هم باشید و از آن بهره ببرید. از مراتب ما فوق آن هم بهره مند باشید و به سمت الله صیرورت داشته باشید. در یک اسم وقوف نداشته باشید. اگر در یک اسم یا مرتبه متوقف شوید، شما ابن السبیل هستید. ابن السبیل هم کسی است که راه را گم کرده ‌است و در راه مانده‌است. ما نباید در راه بمانیم. باید همین طور برویم. تا کجا؟ تا ابدیت... البته این‌جا راه و مقصد یکی است. منتها وقوف جایز نیست. «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا مٰا لَكُمْ إِذٰا قِيلَ لَكُمُ اِنْفِرُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ اِثّٰاقَلْتُمْ إِلَى اَلْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا مِنَ اَلْآخِرَةِ فَمٰا مَتٰاعُ اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا فِي اَلْآخِرَةِ إِلاّٰ قَلِيلٌ» (توبه/۳۸) اى کسانى که ایمان آورده‌اید، شما را چه شده است که چون به شما گفته می‌شود: «در راه خدا بسیج شوید» کندى به خرج می‌دهید؟ آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده اید؟ متاع زندگى دنیا در برابر آخرت، جز اندکى نیست. اگر در مرتبه ای که در آیه به عالم ارض و ماده اشارت شده، وقوف کنیم، به سمت ماده و حیوانیت صیرورت پیدا می‌کنیم. یعنی نفس امّاره بر ما غلبه پیدا می‌کند و در سجن نفس گرفتار می‌شویم. ▪️«وَ إِذْ قٰالَ مُوسىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اَللّٰهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قٰالُوا أَ تَتَّخِذُنٰا هُزُواً قٰالَ أَعُوذُ بِاللّٰهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ اَلْجٰاهِلِينَ »(بقره/۶۷)و هنگامى که موسى به قوم خود گفت: «خدا به شما فرمان مى دهد که ماده گاوى را سر ببرید»، گفتند: «آیا ما را به ریشخند مى گیرى؟» گفت: «پناه مى برم به خدا که مبادا از جاهلان باشم.» ذیل این آیه مفسران گفته اند که: «یک خانمی بوده که سه پسرعمو عاشق او بودند. یکی از آن ها آدم خوبی بود و این دختر این یک نفر را دوست داشت. آن دو نفر دیگر حسادت کردند و آن پسر را کشتند تا خودشان به آن دختر برسند. قوم بنی اسرائیل دنبال قاتل می‌گشتند. خدا به حضرت موسی امر کرد که به اینان بگو که اگر می‌خواهید قاتل را پیدا کنید، گاوی را بکشید. بخشی از گوشت این گاو را به آن مرده بزنید. آن مرده زنده می‌شود و می‌گوید که قاتل چه کسی بوده‌است. این گاو را پیدا می‌کنند و...».
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... #شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۸ ▪️انسان دو ساحت
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله...   ☑️قسمت ۹ ▪️این گاو متعلق به پسری بوده‌است و پدری داشته که اهل کسب و کار بوده‌است. در روایت داریم که این پدر و پسر عاشق اهل‌بیت علیهم السلام بودند. ولایت اهل‌بیت علیهم السلام سرّ است. پیش از این عرض شد که حضرت موسی، پیامبر اولوالعزم، به دنبال عَبْدٌ مِن عِبٰادِنٰا، جناب خضر، می‌گردد و این دو در مجمع البحرین به هم می‌رسند. «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ» (الرحمن/١٩). این مجمع البحرین چیست؟ یک تعبیر آن این است که دو انسان کامل به هم می‌رسند و تأویل اتم آن این است که دریای حضرت فاطمه سلام الله علیها با دریای امیرالمؤمنین علیه السلام تلاقی کرد، «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ».(الرحمن/٢٢) وقتی حضرت موسی از خدا پیغمبر باطنی، خضر، طلب می‌کند و به او می‌رسد، روایت داریم که این دو در مجمع البحرین فقط پیرامون اهل‌بیت حرف زدند. انتهای این دیدار هم به روضه بر اباعبدالله الحسین علیه السلام ختم شد. روایت دارد که موسی و خضر ساعت ها گریه کردند. حال ببینیم در عصر مهدوی چه راحت به روضه‌ی امام حسین علیه السلام راه پیدا کردیم. حضرت موسی شاید یکی دوبار چنین موقعیتی برایش پیش آمد. «فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ»(صافات/۸۹).ﻭ ﮔﻔﺖ:«به ﺭﺍستی ﻣﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭم». حضرت ابراهیم به آسمان نگریست و حقایق کربلا بر او مکشوف شد و بیمار گشت. بعد از آن با دست راستش تمام بت‌ها را شکست. تا انسان به درِ خانه ی حضرت اباعبدالله علیه السلام نرود و بر او گریه نکند، نمی‌تواند بت‌ها را بشکند. یک شمشیر ظاهری داریم که تیز است و با آن می‌توان این بت های ظاهری را شکست. اما یک شمشیر باطنی داریم که از آن‌جایی که باطن ظریف و لطیف است، این شمشیر باید خیلی برّنده باشد که بتواند بت های درون را بشکند. به تعبیر حضرت بقیةالله؛ سوده ی الماس. یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سوده ی الماس آید ▪️آن شمشیر باطنی است. اشک است که می‌تواند تمام بت‌ها را بشکند. همین که حضرت ابراهیم بر امام حسین علیه السلام گریه کرد، از باطن به او امر شد که بت ها را بشکن. من و شما هم باید حدود را بشکنیم. در حد نباید بایستیم. چون حد غیر از خداست. اگر می‌خواهیم این حدود را بشکنیم، راهش گریه بر اباعبدالله علیه السلام است. راه دیگری ندارد. یعنی راه دیگر هست ولی خیلی سخت است اما گریه بر اباعبدالله الحسین علیه السلام آسان است. امام رضا علیه السلام می‌‌فرمایند: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً». یعنی هر گناهی را گریه‌ی بر امام حسین علیه السلام می‌شوید و پاک می‌کند. ▪️این پدر و پسر اهل بیت علیهم السلام را می‌شناختند و عاشق ایشان بودند. حال که اهل بیت را می‌شناسند، مؤدب هستند. «إنّا اهلَ البیتِ لا نَستَخدِمُ مَن لا یَتَأَدِّبُ مع اللهِ فی خَلَواتِه». ما، اهل بیت، کسی که در خلوتش بی ادب باشد، استخدام نمی‌کنیم. اولین خصیصه ی کسی که اهل بیت را می‌شناسد، ادب است. این پسر معامله‌ای کرده‌بود و به خانه آمد تا پولی را که باید پرداخت می‌کرد، بردارد. دید که پول جایی هست که پدر سرش را آن‌جا گذاشته و خوابیده است. به آن شخص گفت که نمی‌توانم پدرم را بیدار کنم. باید صبر کنی تا او بیدار شود.  پدر و مادر شما حکم ولی خدا را برای شما دارند. بزرگی گفت به پدر و مادرتان ک خدمت می‌کنید گویی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدمت می‌کنید. لذا قدر پدر و مادرتان را بدانید. پدر که بیدار شد برایش ماجرا را تعریف کرد. پدرش بخاطر این ادبش به او گاوی داد. این گاو همان گاوی است که بنی اسرائیل آن همه سوال کردند تا حضرت موسی مشخصاتش را گفت. آمدند و این گاو را بسیار گران خریدند طوری که این پسر با فروش این گاو به ثروت هنگفتی دست یافت...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... #شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۹ ▪️این گاو متعلق
  ☑️قسمت ۱۰ ▪️«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً » (بقره/۶۷) ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ:« ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ‌ﺩﻫﺪ ﮔﺎﻭی ﺭﺍ ﺫﺑﺢ ﻛﻨﻴﺪ». نکته‌ی لطیفی که در این آیه هست آن است که این‌جا قوم را به حضرت موسی نسبت داده‌است. من و شما قوم حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم هستیم. هر قومی به پیغمبر خودش مضاف است. حالا هر کدام از ما هم قومی داریم. اعضا و جوارح ما قوم ما هستند. خیال، وهم، نفس، عقل و تمام مراتب وجودی ما قوم ما هستند. لذا باید با قوم خودت مخاطبه داشته‌باشی. حضرت موسی در آیات متعددی با قوم خودش سخن می‌گوید. آیه ی مذکور از آن جمله است. جای دیگر می‌فرماید:« وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ» (مائده/۲۰) ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ:« ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ». و یا در جای دیگری می‌‌‌فرماید: «يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ» (مائده/۲۱) ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻣﻘﺪﺳﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺩﺭ‌ﺁﻳﻴﺪ. و هم چنین فرموده‌است: «قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (اعراف/۱۲۸) ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ:« ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯﻳﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ می‌ﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻧﻴﻚ، ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ». ▪️تو هم باید به قوم وجودی خودت بگویی که اسْتَعِینُوا باللهِ و اصْبِروُا. «وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف/۱۴۲) ﻭ ﺑﺎ موسی سی ﺷﺐ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻩ ﺷﺐ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﻣﻴﻌﺎﺩﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﭼﻬﻞ ﺷﺐ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ، ﻭ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﮔﻔﺖ:« ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻣﻢ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﭘﻴﺮﻭی ﻣﻜﻦ». این قوم چیست؟؟ تمام وجود ماست. نباید اجازه دهیم قوم ما دچار فساد شود. قوم ما باید در مسیر اصلاح باشد. ▪️«أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً». این بقره باید ذبح شود. این بقره چیست؟ در قرآن بقره، گوساله ی سامری، شتر و سگ ذکر شده‌است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید که این حیوانات تمثلات ملکات اعمال شما هستند. خدا هر یک از این حیوانات را مظهر یکی از اعمال شما قرار داده‌است. ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی ازین خواب گران آن سخن های چو مار و کژدمت مار و کژدم گردد و گیرد دمت ▪️«وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تکویر/۵) ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ وحشی ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻧﺪ. این آیه به حیوان ناطق برمی‌گردد. برخی از انسان ها هستند که وحشی محشور می‌شوند. به تعبیر حضرت امام اشترگاوپلنگ محشور می‌شوند. لذا هر کدام از این حیوانات مظهر اعمال ما هستند. این گوساله ی سامری مظهر نفس مسوله است. نفس اماره نفسی است که ما را به چیز بد دعوت می‌کند و ما می‌دانیم که آن بد است و به آن بدی علم داریم اما به سمت آن بدی می‌رویم. نفس مسوله نفسی است که تزئین می‌کند و عمل بد را خوب نشان می‌دهد. «قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي»(طه/۹۶) ﮔﻔﺖ:« ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭﻱ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪم ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﺸﺪﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻔﺲ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﻈﺮم ﺁﺭﺍﺳﺖ». وقتی حضرت موسی تعجیل کرد تا به کوه طور برود و مناجات بکند. خدا به حضرت موسی گفت که جناب موسی عجله کردی برگرد برو قومت گوساله پرست شده‌اند. برگشت و دید که این سامری گوساله‌ای درست کرده‌است از طلا که حرکاتی انجام می‌دهد و صداهایی از آن در‌می‌‌آید. از او پرسید که آخر این چیست؟ این‌جا سامری جواب می‌دهد که من چیزی را دیدم که دیگران ندیدند. و رد پای رسول(حضرت موسی و یا جبرئیل امین) را دیدم و از آن چیزی گرفتم و به این سازه ی خودم دمیدم و این حرکت کرد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۰ ▪️«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَ
  ☑️قسمت ۱۱ ▪️«وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (اعراف/۱۳۸)ﻭ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻳﺎ (یی ﻛﻪ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻏﺮﻕ ﻛﺮﺩﻳﻢ) ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﮔﺮﻭهی ﮔﺬﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺮ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﺑﺖ ﻫﺎی ﺧﻮﺩ ﻣﻠﺎﺯﻣﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺍی ﻣﻮسی! ﻫﻤﺎﻥ‌ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍنی ﺍﺳﺖ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺮﺍی ﻣﺎ ﻣﻌﺒﻮﺩی ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ! ﻣﻮسی ﮔﻔﺖ: ﻗﻄﻌﺎً ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻭهی ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﻭ ﻧﺎﺩﺍنی ﻣﻰ‌ﻭﺭﺯﻳﺪ». ▪️قوم حضرت موسی با وجود آن معجزاتی که ایشان برایشان آشکار کردند، بعد از رهایی از آل فرعون و هلاکتشان، از حضرت موسی خواستند تا بتی برای آنان قرار دهد تا به عبادت آن مشغول شوند! وقتی حضرت موسی بازمی‌گردد و از سامری می‌پرسد که چرا این گوساله را ساخته‌ای؟ او پاسخ می‌دهد که این قوم شما بعد از این همه دعوت به سوی خدا از جانب شما باز هم طالب بت هستند پس من هم خواسته‌ی آن‌ها را برآورده کردم. حال باید ببینیم این «اثر رسول» چیست؟؟ علم گاهی از بالا به انسان افاضه می‌شود و گاهی از پایین، «مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ». ما باید به سراغ علمی برویم که از بالا و از جانب حق متعال به ما القا می‌شود. اما سامری سراغ علمی رفت که از پایین می‌آید. برخی از مفسرین مثل محی الدین بن عربی و دیگران گفته‌اند که او علمی شبیه علوم غریبه آموخت. ریاضی و طبیعیات و از این قبیل علوم را بلد بود. این علم می‌شود تحت ارجل. ▪️این سامری گوساله‌ای درست کرد و مردم را دعوت کرد. همه هم از قضا آمدند و این گوساله را پرستیدند. وقتی حضرت موسی برگشت و این صحنه را دید اول ریش جناب هارون را گرفت. او هم گفت یاابن أم تا رأفت موسی را برانگیزاند. گفت که اگر من سکوت نمی‌کردم که این‌ها مرا می‌کشتند. «قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا» (طه/۹۷) (موسی) ﮔﻔﺖ:« ﭘﺲ (ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم) ﺑﺮﻭ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻛﻴﻔﺮ ﺗﻮ (ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺁﺛﺎﺭ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ) ﺩﺭ ﺯﻧﺪگی ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ (ﺩﭼﺎﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻣُﺴﺮی ﻭﻳﮋﻩ ﺍی ﺷﻮی ﺗﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻧﺰﺩﻳﻜﺖ ﺁﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻲ) ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﻴﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺎهی (ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﻗﻴﺎﻣﺖ) ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺨﻠﻒ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ(ﺍﻛﻨﻮﻥ) ﺑﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﺕ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻠﺎﺯﻣﺶ ﺑﻮﺩی ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻴﻢ، ﺳﭙﺲ ﺳﻮﺧﺘﻪ‌ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﻣﻰﭘﺎﺷﻴﻢ. حضرت موسی به سامری گفت که به اله خود نگاه کن. لذا این‌جا حضرت موسی اشاره می‌کنند که این گوساله هم اله سامری بوده‌است. اما او خدا را در گوساله محدود کرد و اله محدود مورد تایید نیست پس آن را می‌سوزانیم و خاکسترش هم به دریا می‌ریزیم. در قرآن گوساله، گاو، سگ و... ذکر شده‌است. این‌ها همگی مظهر دنیا هستند و دنیا آتش است. بحر مسجور مظهر دنیا و آخرت است. دریایی که روی آن آتش است. این بحر آخرت است و آتش دنیاست. لذا این دنیا باید در دریا ریخته‌ شود...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۱ ▪️«وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ
  ☑️قسمت ۱۲ ▪️این آتش اعنی دنیا، اگر به دریا که همان آخرت است، برنگردد هم‌چنان ندا سر می‌دهد که «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ». خاصیت آتش این است که علوّ و برتری می‌جوید و به سمت بالا حرکت می‌کند. شیطان هم همین را گفت. «خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ».(اعراف/١٢) نفس این‌گونه است که همه‌چیز طلب می‌کند. هم دنیا را می‌خواهد و هم مدعی است که من خدا هستم. نفس سیری‌ناپذیر است. اگر این نفس را رها کنی ادعای الوهیت و ربوبیت می‌کند. در حالی که غیرت خدا اجازه نمی‌دهد. کبریایی مختص خداست. چون نفس آینه‌ی حق متعال است و در واقع ما اثری از خداوند داریم لذا این اثر گاهی در انسان جلوه‌گری می‌کند و می‌خواهد بگوید که أنا الحق. خدا می‌گوید که در عالم فقط من هستم که می‌توانم بگویم أنا و امیرالمؤمنین علیه السلام. جز این ۱۴ نفر و من کسی اجازه أنا گفتن ندارد. هرکس دیگری که أنا بگوید در دریا غرق می‌شود و یا سرش بالای دار می‌رود. آن جایی که امیرالمؤمنین هم فرمودند أنا، خدا فرمود شما اجازه داری بگویی أنا اما در کنارش حتما باید یک اقرار دیگری هم داشته باشی و آن انا و أنت های دیگری است که آنها را هم باید بگویی. باید به نخلستان‌های کوفه بروی و بگویی أنا الفقير أنت الغنى، أنا المخلوق أنت الخالق، أنا الضعيف، أنت القوى. لذا خدا می‌گوید فقط من. «إنّی أنا» فقط شأن خداوند است. غیر از خدا هیچ احدی نمی‌تواند این را به زبان بیاورد. تا خدا خدایی می‌کند شما شمایید و کاریش هم نمی‌شود کرد. حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این را فهمیدند که فرمودند: یا لَیْتَ رَبّ مُحَمدٍ لَمْ یَخْلُقْ مُحَمَّداً. چون ایشان دیدند که به همه‌ی مراتب رسیده‌اند و همه‌ی حدود را از بین برده‌اند اما خدا گفت: «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ». (احزاب/٤٠) ▪️حال این بقره چیست؟ این گاو مظهر نفس است. گاو بین شتر و گوسفند است. از گوسفند پایین‌تر است و از شتر بالاتر. شتر مظهر جسم است. شتر مرکب است و جسم مرکب روح است. صالح علیه السلام از کوه وجود خودش شتر را بیرون آورد. «قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى».(طه/١٨) حضرت موسی درباره عصای خود می‌فرماید که این عصا عصای عقل من است. من به این عصا تکیه می‌کنم و کارهایی با آن انجام می‌دهم و برای گوسفندان خودم برگ علوم و حقایق می‌ریزم. از روح خودم به این جنبه حیوانیت غذا می‌دهم. ایشان پیامبر الوالعزم است و نفسش در کنترل اوست. لذا می‌فرماید که اگر این عصا را رها کنم اژدها می‌شود. نفس اژدرهاست او کی مرده است؟ اگر تحت کنترل عقل باشد عصاست که من با آن این برگ‌های حقایق را می‌ریزم و نفس، جسم، خیال و وهم من هم از آن بهره می‌برد. بقره مظهر حیوانیت است...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۲ ▪️این آتش اعنی دنیا، اگر به دریا که همان آخرت است، برنگردد هم‌چن
  ☑️قسمت ۱۳ ▪️خداوند به آن‌ها دستور داد تا آن بقره را ذبح کنند. این ذبح کردن به چه معناست؟ ذبح یعنی از بین بردن حدود. «وَ فَدَیناهُ بِذِبحِِ عَظِیمِِ». امام حسین علیه‌السلام نیز با ارباََ ارباََ شدن در کربلا می‌خواست به ما این ذبح شدن را بیاموزد. به ما آموختند که اگر می‌خواهید گناهانتان پاک شود و حتی حجب نورانی و اسماء و صفات را کنار بزنید باید این گونه عمل کنید که البته این‌ها برای امام نیست. امام پا از دایره‌ی وجود هم فراتر می‌نهد؛ «الخارجِ عَن مُحِیطِ الاَینِ وَ الوُجودِ». او مبدأ وجود است و آن را زیر پا می‌گذارد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مظهر لطافت است. وقتی لطافت زیر دست و پا می‌ماند یعنی به لطافت توجهی ندارد. وقتی دست امیرالمؤمنین علیه السلام را که قدرت الله است می‌بندند یعنی ایشان به قدرت توجهی ندارد. امام حسین نیز خود را ذبح کرد و مراتب ذبح را هم به ما یاد داد. ما هم باید به راه بیفتیم تا ببینیم مراتب ذبح شدن چگونه است. ▪️شمشیر برّان الهی، گریه بر اباعبدالله الحسین علیه السلام است که به تعبیر جناب سهروردی تیر بِلارَک است. با این اشک و گریه می‌توان تمام حدود را قطع کرد. یکی از معجزات الهی گریه است. «كُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ ‏وَ الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ عَلَیهِ السَّلام»؛ اصلا خدا این چشم را خلق کرده تا بر حسین گریه کند. کما این ‌که از آدم تا خاتم، همه بر این مصیبت اشک ریخته‌اند. امام حسین علیه السلام هم وقتی وارد کربلا شدند همه را جمع کردند و هیچ نفرمودند، با اصحاب فقط به هم نگاه کردند و گریستند. ▪️اگر نفس انسانی در عالم جسم و جسمانیات وقوف پیدا کند، به سمت حیوانیت صیرورت پیدا می‌کند و از حد اعتدال انسانی خودش خارج می‌شود. نفس انسانی می‌تواند به مرتبه‌ی حیوانیت و حتی مرتبه‌ی نبات و جماد و بلکه پایین‌تر از آن نزول پیدا کند و پست شود و این خیلی خطرناک‌تر است؛ «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» (بقره/۷۴) برخی از قلوب از سنگ‌‌ها هم سخت‌تر هستند. چرا که خاصیت برخی از سنگ‌ها آن است که اگر مدتی در مسیر آب قرار بگیرد بالاخره قلب آن شکافته می‌شود و از آن نهرها جاری می‌شود. اما قلب برخی از انسان‌ها از سنگ هم سخت‌تر و پست‌تر است. حال اگر نفس انسان به سمت حیوانیت برود، چاره چیست؟ این‌جا باید او را ذبح کنی وگرنه در همین مرتبه‌ی حیوانیت باقی خواهی‌ ماند. ▪️«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً». در داستان گوساله‌ی سامری، بعد از آن که سامری گوساله‌ای ساخت و با استفاده از آن علوم غریبه یا امثالهم توانست کاری کند که مردم بعد از آن همه معجزات حضرت موسی و شکافته شدن دریا و آوردن غدا از آسمان از یکتاپرستی به گوساله پرستی گراییدند، نشان می‌دهد که آن‌ها در باطن و سرّ سویدای خودشان هنوز موحد نشده بودند.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۳ ▪️خداوند به آن‌ها دستور داد تا آن بقره را ذبح کنند. این ذبح کردن
  ☑️قسمت ۱۴ ▪️«السعید سعید فی بطن أمه الشقی شقی فی بطن أمه». همان‌گونه که خواجه عبدالله انصاری می‌فرماید که خدایا همه می‌خواهند عاقبت به خیر شوند، مرا اول به خیر بگردان، این که انسان در باطن خودش موحد باشد خیلی مهم است وگرنه هر ‌قدر هم  پیامبر به او تذکر دهد باز هم چپ می‌کند. هرچه به من و شما بخواهند بدهند در کودکی می‌دهند. «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» (مریم/۱۲) این صباوت اشاره به عین ثابته‌ی جناب یحیی دارد، فتدبر جدا. این آیه فقط درباره حضرت یحیی نیست بلکه درباره همه‌ی ماست یعنی اگر در بزرگسالی و رشد اهل حکمت شدی بدان در کودکی است که به شما حکمت را داده‌اند، وگرنه در بزرگسالی خبری نیست. در بزرگسالی وقتی به مقام رشد رسیدیم به ما علم تفصیل می‌دهند. لذا نطفه در دین اسلام موضوعیت دارد و پیرامون نحوه لقاح نطفه دستورات فراوانی وجود دارد. حضرت عیسی علیه السلام در گهواره می‌فرماید: «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا» (مریم/۳۰) در این جَعَلَنِي تامل بفرمائید؛ این جعل الهی است یعنی عین ثابته‌ی من مقتضی نبوت و اسم تبارک الهی بود وجعلنی مبارک این ما کنت، پس بدان هرچه در کودکی به شما دادند، همانید. این به این معنی نیست که انسان در گذر زمان دیگر نمی‌تواند کسب کند بلکه خیلی سخت است. اگر در کهولت سن دیدی شخصی متحول شد و مثلا از جهل به علم آمد باز هم بدانید که این تحول به عین ثابته‌ی او بر می‌گردد و یا اینکه به سختی حاصل شد اعنی الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ لَو أُبْرِمَ إِبْرَاماً. پس تغییر در عین ثابته‌ی فرد در عین ثابته‌ی او نوشته شده بود فافهم فتدبر ترشد ان شاء الله. لذا شما می‌بینید حضرت علی اصغر علیه السلام در شش ماهگی به مقامی رسیده‌ است که به تعبیر یکی از بزرگان اوست که کفر را رسوا کرده است. ▪️قوم بنی اسرائیل کودکی خوبی نداشتند لذا هرچه حضرت موسی معجزه نشان داد باز از ایشان خواستند که برایشان یک بتی قرار دهد تا آن را عبادت کنند. حضرت موسی هم از خدا درخواست کرد« رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ»(اعراف/١٤٣) خدا هم پاسخ می‌دهد که «قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ». اول گفت نمی‌توانی مرا ببینی و بعد به او امیدی داد که امکان دیدن من وجود دارد اما به اندازه‌ی خودت. ما روایاتی داریم از ائمه که من خدایی که نبینم عبادت نمی‌کنم و هم چنین در حدیثی داریم که از امام سوال کرد در قیامت خدا را می‌بینیم، در دنیا چطور؟ ▪️ظاهرا ابابصیر بود که از امام صادق علیه السلام سوال کرد که آیا می‌توان خدا را در قیامت دید؟ ایشان فرمودند بله در این دنیا هم می‌توان دید، همین الان هم داری می‌بینی. اگر جلوه‌ی اتمّ او را ببینی، مثل این است که خودش را دیده‌ای‌. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ»...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۴ ▪️«السعید سعید فی بطن أمه الشقی شقی فی بطن أمه». همان‌گونه که خو
  ☑️قسمت ۱۵ ▪️بنی اسرائیل از پرستش خدای یگانه به گوساله پرستی روی آوردند. «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ». حضرت موسی به آن‌ها تشر سنگینی می‌زند و می‌گوید شما به نفستان ظلم کردید. این‌جا دیگر حضرت موسی همراه آن‌ها نیست چون به نفس خودش ظلم نکرده است اما در کشتن نفس موسی همراه آن‌هاست و در واقع اول کسی است که نفس خود را ذبح کرده است. شما با پرستش یک گوساله همه چیز را خراب کردید و در واقع خودتان گوساله شدید. چون عابد و معبود با هم اتحاد وجودی دارند یعنی شما هر چیز که می‌پرستی، همانی. خب شما، بنی اسرائیل، گوساله را پرستش کردید یعنی خودتان را به گوساله بودن صیرورت دادید و گوساله شدید حال با گوساله چه می‌کنند؟ ذبحش می‌کنند. حضرت موسی به آن‌ها می‌گوید که همه باید به سوی خالقتان برگردید و برای این که حق متعال توبه‌تان را بپذیرد باید همدیگر را بکشید. روایات متعددی پیرامون این موضوع است؛ در روایتی هفتاد هزار نفر از قوم موسی کشته شدند. حضرت موسی هم وقتی به کوه رسید هفتاد موسی دید، هفتاد جلوه از شئون و قوای خود دید که این‌ها باید ذبح شوند تا حقیقت دل آرای توحید در جان حضرت موسی آشکار شود. در روایتی دیگر داریم که ده هزار نفر را کشتند و خدا پس از آن گفت بس است. در روایتی دیگر داریم که حضرت موسی شب این‌ها را برد، گفت چشمانتان را ببندید و همدیگر را بکشید. جنگی شد و  این میان خشک و تر باهم سوخت، آن‌هایی هم که گوساله‌پرست نشدند باید بکشند چون که در غیاب امام اجازه دادند عده‌ای گوساله‌پرست و سامری‌پرست شوند. ▪️بعد از پیغمبر ما هم چنین شد و باید یک امام حسین علیه السلام بیاید. جناب حر جلوی امام معصوم را با آن کیفیتی که می‌دانیم گرفت. همان اول که مانع امام حسین علیه السلام شد تا به کوفه بروند امام حسین علیه السلام به او گفت که تو اصلا عمرت کفاف نمی‌دهد که جلوی مرا بگیری و همین‌طور هم شد. جناب حر چون عاقل است خودش را بین بهشت و جهنم مخیّر می‌بیند و توبه می‌کند. از امام علیه السلام می‌پرسد که آیا خدا توبه‌ی من را پذیرفت؟ امام حسین علیه السلام دستش را زیر محاسن حر می‌گذارد و سرش را بالا می‌آورد و می‌‌فرماید خدا همین الان توبه‌ی تو را پذیرفت. نشانه‌ی آن چیست؟ «فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ». وقتی توبه می‌کند امام او را اولین نفر می‌فرستد تا نفسش را بکشد. این ظاهر عنوان باطن است. تا انسان در درون نفس خودش را ذبح نکند، در بیرون هم نمی‌تواند. موضوعیت و اصالت هم با ذبح باطن و نفس است. برای ما هزار مسئله و گناه پیش می‌آید اگر می‌خواهی توبه کنی در همان موضوع نفست را بکش. با صرف استغفرالله گفتن و غسل توبه کردن که گناه بخشیده نمی‌شود...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۵ ▪️بنی اسرائیل از پرستش خدای یگانه به گوساله پرستی روی آوردند. «و
☑️قسمت ۱۶   ▪️در امت پیغمبر هم همین اتفاق افتاد و عده‌ای گوساله پرست شدند و جنگ صفین اتفاق افتاد. حمله به مدینه به دستور یزید اتفاق افتاد و چه جنایات و خونریزی‌هایی رخ داد. وقتی از علی بن ابی‌طالب علیه السلام روی برگرداندند و به سمت گوساله رفتند، خروجی آن همین می‌شود. یا توبه می‌کنید و کشته می‌شوید یا توبه نکردید و هدر می‌روید. این‌جا هم می‌فرماید که اگر می‌خواهید خدا شما را ببخشد باید خودتان را بکشید. این نفس پلید حیوانی را باید قلع و قمع کنید. اگر هوای نفست را از بین ببری، نجات پیدا می‌کنی. همان‌گونه که آن مرده با اصابت گوشت آن بقره زنده می‌شود. «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ »(بقره/۶۷) ▪️بنی اسرائیل پاسخ دادند که آیا شما ما را به سخره گرفته‌ای تا ما را خفیف کنی؟ قرآن درباره ی فرعون این‌گونه می‌گوید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ» (الزخرف/۵۴) انسان کامل که کسی را مسخره نمی‌کند تا بر او غلبه کند! این وهم و خیال و شیطان است که از طریق مسخره کردن دیگران را تحت حکومت خود در می‌آورد. فرعون هم این‌گونه بود. فرعون مظهر اتم نفس اماره است و به همین دلیل برای این که بر قوم خودش تسلط پیدا کند تا او را اطاعت کنند، آن‌ها را خفیف می‌کند چون این‌ها فاسد هستند. ▪️قوم من و شما اعضا و جوارح و قوای ما هستند. اگر اعضا جوارح و قوای ما فاسد بشوند یعنی چشم مرتب گناه بکند، گوش مرتب هرزه بشنود، زبان کارش دروغ گفتن و تهمت زدن و غیبت کردن باشد، خیال و وهم ما مدام دنبال گناه باشد، نفس اماره او را به خفت می‌کشاند. وقتی نفس آن‌ها را خفیف کرد، دیگر این اعضا و جوارح و قوا صددرصد تابع نفس اماره هستند. نفس اماره به هر بدی و زشتی آن‌ها را دعوت کند، آن‌ها به نفس نه نخواهند گفت. به دست و پا اگر دستور دهد تا گناه کنند، انجام می‌دهند. اما عقل این‌گونه نیست‌. عقل هرگز من و شما را به سخره نمی‌گیرد. هم تسخیر و مُسخّر کردن به جنبه‌ی حیوانی ما برمی‌گردد و هم این مسخره کردن. تا من و شما مُسخّر کسی نشویم به این دام نمیفتیم. قرآن هم می‌گوید که بعضی ها بعضی دیگر را به تسخیر خود در‌می‌آورند. انسان به ما هو انسان مسخّر کس دیگری نمی‌شود. انسان به ما هو انسان عقل است و عقل برتری دارد. «قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ» (طه/۶۸) جناب موسی شما علو و برتری دارید. به این توجه نکن که فرعون می‌گوید: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» (نازعات/۲۴) فرعون نفس است و فقط می‌تواند انسان خوار و کوچک را به تبع خود دربیاورد. انسان از آن حیثی که انسان است هیچ نقصی ندارد. «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي» (حجر/۲۹) مگر روح حق متعال نقص دارد؟ مگر انسان از آن جنبه‌ای که به حق متعال اتصال دارد، نقص دارد؟ خیر. لذا آن جنبه ی باطنی و روحانی من و شما اسمش انسان است....