#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#واحد_سنگین
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه(س)
سه ساله کی دیده با اشکای دیده
مثه مادرت فاطمه قد خمیده
با قدخمیده باموی پریشون
با دستای بسته با چشم پرازخون
باباجون مگه اینا دختر ندارن
برا دخترت توی تشت سرمیارن
برای لگدها و سیلی زدن ها
بجز صورتم جای دیگر ندارن
بابای غریبم بابای غریبم
غریبم بابایی حبیبم بابایی
دیگه بعدتو من یتیمم بابایی
تو رفتی و بابا منم بین اعدا
حالا هم سرت شد نصیبم بابایی
نبودی ببینی بابا دخترارو
توی بزم نامحرما حال مارو
میخوردن شراب روبرو خواهر تو
نمیشه بگم خیلی از صحبتارو
بابای غریبم بابای غریبم
منم دختر تو میشه باور تو
میخام زود ببینم بابا مادرت رو
باموی سپیدم با قدخمیدم
روی خاک صحرا بابا میدویدم
حالا ک تموم شد توهم رفتی بابا
ببینم به عمه چیا گفتی بابا
که اینجور خودش رو سپر میکنه بعد
الهی بمیرم نمیگفتی بابا
بابای غریبم بابای غریبم
@mohamadalirezaie
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_س
#جدید_۱۴۰۳
باباجون دیر اومدی
جوونم پیر اومدی
از دنیا سیر اومدی
باباجونم حسین
دادم زحمتت بابا
قربون سرت بابا
پس کو پیکرت بابا
باباجونم حسین
پر آبله پاهای رقیه ات ایها العطشان
خار بیابونا و سه سالت ایها العطشان
میخام یبار دیگه صداتو ایها العطشان
کی باباجون بریده رگاتو ایها العطشان
غریب مادر ای باباجونم
دریغ از آب و غذا
خوراک ما ناسزا
گفتم رضاً بقضا
باباجونم حسین
اینا حق ما نبود
صورت و پای کبود
خنده ی قوم یهود
باباجونم حسین
از زندگی که دیگه بریدم ایها العریان
بزم شراب و بابا که دیدم ایها العریان
کجا تو بی حیایی رسیدن ایها العریان
گوشواره ی تو گوش و کشیدن ایها العریان
غریب مادر ای باباجونم
میرقصیدن جلومون
میریختن رو سرمون
خرما و تکه ی نون
باباجونم حسین
میخندیدن ازمون
مردیم از زخم زبون
کاش بودی تو پیشمون
باباجونم حسین
شد خار دشت و صحرا نصیبم ایها العطشان
بابا بیا که اینجا غریبم ایها العطشان
موی سرم رو بابا کشیدن ایها العطشان
قد سه ساله تو که خمیدن ایها العطشان
غریب مادر ای باباجونم
@mohamadalirezaie
#کانال_سبک_شعر
#شعر_و_سبک:#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_س
#واحد_شلاقی
گره دلم به پرچمت خورده
هرکی شده نوکرت بی بی برده
غم تو تفاوت داره بی بی جان
نمیشه کسی تو روضه ت افسرده
شبه زهرا رقیه
سر اسرا رقیه
اهدنا الصراطه پس
حی علی رقیه
یارقیه یارقیه
منم و یه عمری نوکری کردن
مگه میشه از رقیه دل کندن
تو اگه محل نذاری بی بی جان
نمیگیره هیچکی نوکر و گردن
عشق زینب رقیه
ذکرم هرشب رقیه
چقد به عمو رفتی
ای با ادب رقیه
یارقیه یارقیه
@mohamadalirezaie
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_س
#زمینه
#جدید_۱۴۰۴
رفتی و ندیدی چی سرم اومد
چه بلایی سر اون حرم اومد
خیمه هامونو زدن آتیش بابا
بوی آتیش بوی سوختنم اومد
به کلیسا بابا کی برده تورو
شنیدم که خولی آزرده تورو
بی حیا واسه ی سیم و زر فقط
تو تنورش بابا پژمرده تورو
این کبودی هام کار اغیاره
بینشون صحبت از کوچه و بازاره
خواهرت بابا پیش انظاره
بینشون صحبت از کوچه و بازاره
بی کفن بابا
از حیایی که نبود نگم برات
از محله ی یهود نگم برات
از رخ و گونه ای که با دست زجر
شده اینجوری کبود نگم برات
مارو بردن توی مجلس حرام
چه جسارتی به ما شد توی شام
خواستم از داغ لبت داد بزنم
بخدا درنیومد دیگه صدام
این کبودی هام کار اوباشه
زجر بی حیا چه بی ادب چه فحاشه
صورتم آره کار عیاشه
زجر بی حیا چه بی ادب چه فحاشه
بی کفن بابا
@mohamadalirezaie
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#زمینه
از این دنیا خستم بابا
دیدی چه داغی گذاشتی رو دستم بابا
من الذی ایتمنی
از این به بعد دیگه یتیم هستم بابا
طعنه زدن به گوشواره م
بچه ها میگن که بابا من آواره م
جا عروسک سیلی خوردم
ای کاش بابا همراه تو من میمردم
امشب میخام مهمونت شم
سرت پر از خونه بابا قربونت شم
میخام امشب گریونت شم
مادر نداری من بلا گردونت شم
تو نبودی ببینی بابا
که چجور عمه مو میزدن
کاش فقط که همین بود و بس
حرفای بد به ما میزدن
واویلا واویلا
حرفت بابا یادم میاد
صدقه بر ما حرومه یادت میاد
از پشت بام نون و خرما
دیدم خم به ابروی علمدارت میاد
نگم برات از بازارا
موهامو کشیدن بابا نیزه دارا
دخترتم خوب میدونی
داد و فریاد نشنیده بودم تا حالا
با اشاره یک بی حیا
نشون میداد دخترت رو ای واویلا
میخندیدن میرقصیدن
ته مونده ی شراب رو سرت میپاشیدن
با طناب مثل زنجیره ای
ماهارو بسته بودن بهم
حرکت کاروان تند شد و
بچه ها افتادن روی هم
واویلا واویلا
(امام سجاد میفرمان:یه طناب بلند اوردن زنجیروار همه رو بسته بودن بهم اول طناب من بودم آخر طناب عمه م زینب😭😭😭اگه اروم میرفتم از آخر عمه مو میزدن اگه تند میرفتم بچه ها روی هم میفتادن😭😭😭
نامردما مارو زدن
بچه هاشون چرا بابا انقد بدن
تو خرابه با چوب و سنگ
بچه های مارو بابا هی میزدن
از کوفه و کرب و بلا
ندارم دل خوشی از شام بلا
روی نیزه بودی بابا
و الا کی میکشیدن گوشواره ها
هر شب غصه هر شب ناله
میدونی زجر چقدر بابا زجرم داده
دختر شاه دوعالم هستم چقدر
خدا به من صبرم داده
نانجیبا نکردن حیا
ناسزا گفتن از کربلا
در عوض بچه هامون بابا
هیچ نگفتن بهشون ناسزا
واویلا واویلا
@mohamadalirezaie
#کربلایی_محمد_علی_رضایی
#واحد_سنگین
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه(س)
سه ساله کی دیده با اشکای دیده
مثه مادرت فاطمه قد خمیده
با قدخمیده باموی پریشون
با دستای بسته با چشم پرازخون
باباجون مگه اینا دختر ندارن
برا دخترت توی تشت سرمیارن
برای لگدها و سیلی زدن ها
بجز صورتم جای دیگر ندارن
بابای غریبم بابای غریبم
غریبم بابایی حبیبم بابایی
دیگه بعدتو من یتیمم بابایی
تو رفتی و بابا منم بین اعدا
حالا هم سرت شد نصیبم بابایی
نبودی ببینی بابا دخترارو
توی بزم نامحرما حال مارو
میخوردن شراب روبرو خواهر تو
نمیشه بگم خیلی از صحبتارو
بابای غریبم بابای غریبم
منم دختر تو میشه باور تو
میخام زود ببینم بابا مادرت رو
باموی سپیدم با قدخمیدم
روی خاک صحرا بابا میدویدم
حالا ک تموم شد توهم رفتی بابا
ببینم به عمه چیا گفتی بابا
که اینجور خودش رو سپر میکنه بعد
الهی بمیرم نمیگفتی بابا
بابای غریبم بابای غریبم
@mohamadalirezaie