eitaa logo
🌿هیئت محمدرسول الله (ص) 🌿
96 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
672 ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🔹زیرکی یا علم؟ ✍️زمانی که ابن سینا از همدان فرار کرد، به بغداد رفت. آنجا مردی را دید که دارو می‌فروخت و ادعای طبابت می‌کرد. ابن سینا ایستاد و به تماشا مشغول شد. زنی نزد طبیب آمد و ظرف ادرار بیماری را به او داد. طبیب بلافاصله گفت: "بیمار یهودی است!" به زن نگاه کرد و ادامه داد: "تو خدمتکاری؟" زن گفت: "بله!" طبیب پرسید: "دیروز ماست خورده‌ای؟" زن پاسخ داد: "بله!" طبیب گفت: "از مشرق آمده‌ای؟" زن تأیید کرد: "بله!" مردم از دانش عجیب طبیب شگفت‌زده شدند، و حتی ابن سینا نیز در حیرت فرو رفت! نزدیک رفت و پرسید: "چطور اینها را فهمیدی؟" طبیب خندید و گفت: "همان‌طور که تو را شناختم!" ابن سینا شگفت‌زده شد و با اصرار از او خواست که توضیح دهد. طبیب پاسخ داد: وقتی زن ظرف ادرار را آورد، دیدم که آستینش خاکی است، پس فهمیدم یهودی است. لباس‌هایش کهنه بود، پس دریافتـم که خدمتکار است. چون یهودیان معمولاً خدمتکار مسلمانان نمی‌شوند، پس بیماری که از او مراقبت می‌کند نیز یهودی است. لکه‌ای از ماست بر لباسش بود، پس متوجه شدم که بیمار دیروز ماست خورده است. خانه‌های یهودیان معمولاً در مشرق بغداد است، پس فهمیدم از آن سمت آمده است. ابن سینا گفت: "این‌ها را درک کردم! اما من را از کجا شناختی؟" طبیب لبخند زد و گفت: "امروز شنیدم که ابن سینا از همدان گریخته است. می‌دانستم که به بغداد می‌آید و جز تو کسی مکر و زیرکی من را درک نمی‌کند. پس دانستم که تو همان ابن سینا هستی!" 🔹نتیجه: گاهی اوقات آنچه به نظر "معجزه" یا "علم غیب" می‌آید، تنها حاصل دقت، تجربه، و هوش سرشار است. درک جزئیات و استفاده از منطق، انسان را به درک عمیقی از امور می‌رساند
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدن این فیلم برای همه زائران کربلا ضرورت دارد! 🔸حتماً به یاد شهدا در مسیر پیاده‌روی قدم بردارید. ▫️شهداء را یاد کنیم با ذکر یک صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آنرا به "آهنرُبا" تبدیل می‌کند. حال قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، می شود بدبختی رُبا. و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی، می‌شود خوشبختی رُبا. هرچه را که می‌بینید، هرآنچه را که می‌شنوید، و هر حرفی که می‌زنید، همه دارای انرژی هستند و ذهن شما را همانرُبا می‌کنند. تا درطلب گوهر کانی، کانی تا در هوس لقمه نانی، نانی این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی هرچیز که در جستن آنی، آنی 🍃🌺🍃🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داســتــان مـعـنــوی ✍گویند عابدی هفتاد سال خدا را عبادت کرد شبی در عبادتگاہ خود مشغول راز و نیاز بود زنی آمد و درخواست کرد او را اجازہ دهد شب را در آنجا بسر برد تا از سرما محفوظ بماند 🔹عابد امتناع ورزید زن اصرار نمود باز نپذیرفت مأیوس شدہ برگشت 🔸در این هنگام چشم عابد به اندام موزون و جمال دلفریب او افتاد هر چه خواست خود را نگه دارد ممکن نشد از معبد بیرون آمدہ او را برگردانید 🔹داستان گرفتار شدن خود را شرح داد هفت شبانه روز با او بسر برد شبی به یاد عبادت‌ها و مناجات‌های چندین ساله افتاد بسیار افسردہ گردید به اندازه‌ای اشک ریخت که از حال رفت و بیهوش شد 🔸زن وقتی ناراحتی عابد را مشاهدہ کرد همین که به هوش آمد گفت: تو خدا را با غیر من معصیت نکرده‌ای اگر با او از در توبه درآئی شاید قبول کند مرا نیز یادآوری کن 🔹عابد از عبادتگاہ بیرون شد سر به بیابان گذاشت شب فرا رسید پناہ به خرابه‌ای برد در آن خرابه دو نفر نابینا زندگی می‌کردند که هر شب راهبی برای آنها دو گردہ نان به وسیله غلامش می‌فرستاد 🔸غلام راهب آمد به هر کدام یک گردہ نان داد یکی از نان‌ها را عابد معصیت کار گرفت نابینائی که به او نان نرسیدہ بود گریه کرد و گفت امشب باید گرسنه به سر برم 🔹غلام گفت دو گردہ نان را بین شما تقسیم کردم عابد با خود اندیشید که من سزاوارترم با گرسنگی بسر برم این مرد مطیع و فرمانبردار است ولی من معصیت کار و نافرمانم سزایم این است که گرسنه باشم نان را به صاحبش رد کرد 🔸آن شب را بدون غذا بسر بردہ رنج و ناراحتی فراوان و شدت گرسنگی توان را از او ربود به اندازه‌ای ضعف پیدا کرد که مشرف به مرگ گردید خداوند به عزرائیل امر کرد روح او را قبض نماید 🔹وقتی از دنیا رفت فرشته‌های عذاب و ملائکه رحمت درباره‌اش اختلاف کردند فرشتگان رحمت مدعی بودند که مردی عاصی بودہ ولی توبه کردہ است ملائکه عذاب می‌گفتند معصیت نمود و ما مأمور او هستیم 🔸خداوند خطاب کرد عبادت هفتاد ساله او را با معصیت هفت روزه‌اش بسنجید وقتی سنجیدند معصیت افزون شد آنگاہ امر کرد معصیت هفت روزہ را با گردہ نانی که دیگری را بر خود مقدم داشت مقایسه کنید، سنجیدند به واسطه ایثار و انفاق، گردہ نان زیادتر گردید و ثواب آن افزون گشت ملائکه رحمت امور او را عهدہ دار شدند 📚مستطرف و کلمه طیبه،