دلنوشته های یک طلبه
🔻🔻 بازم از پاکستان بگم یا دیگه بسه و از لیلة الرغائب بگم؟
🙊 نگو اینجوری
خیلی هم شب خوبیه
من از وقتی بچهتر از این بودم، لیلة الرغائب را دوست داشتم
دلنوشته های یک طلبه
🙊 نگو اینجوری خیلی هم شب خوبیه من از وقتی بچهتر از این بودم، لیلة الرغائب را دوست داشتم
سند لیلة الرغائب که مشکل ندارد
اعمال ویژه ای که برای آن آمده سلسله اسنادی درستی ندارد و از باب اخبار من بلغ و به قصد رجا می شود انجام داد.
و یا می شود به ذکر و عبادات دیگر مشغول شد.
اما کسی در فضیلت این شب و استجابت دعا در آن شک ندارد.
من معنی عرفانی رغائب رو نمیفهمم
اما واقعا راغب بودن به تو رو درک میکنم
#لیله_الرغائب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✍ #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
https://virasty.com/Jahromi/1705561834273010184
🔴 پاکستان پایان بحران با ایران و بازگشت کامل روابط دیپلماتیک را اعلام کرد.
👈 این ینی الان توپ توی زمین ایرانه😐
ما تابع بزرگان کشور و تصمیماتشون هستیم. هر تصمیمی بگیرن، میگیم چشم اما معتقدیم که به این سادگی نیست و حرف بسیار است و نباید به این راحتی بگذره.
@Mohamadrezahadadpour
✔️ شنیدهها از کشته شدن حدودا ۹۵ نفر تروریست در حمله ایران به مقر جیشالظلم حکایت داره.
خبر بسیار خوبیه
ماشاءالله
تقریبا به عدد شهدای حادثه تروریستی کرمان.
@Mohamadrezahadadpour
🔸جناب شفیعی کدکنی گفتند: *تمام عقبماندگی های ما در علوم انسانی این است که ما حوزههای علوم انسانی را نیاموختهایم.
اینجا علوم انسانی شوخی است.
حالا طلبهها هم مدعی علوم انسانی شدهاند و این خندهدار است.
طلبههایی که درس خودشان را نخواندهاند، فقه و اصول خودشان را بلد نیستند، مدعی شدهاند که ما میخواهیم علوم انسانی درست کنیم.
با ورق زدن سه چهار تا کتاب جامعهشناسی فارسی نظر میدهند که سوسیولوژی اسلامی، آنتروپولوژی اسلامی درست کنیم.
غرض اینکه مسئله را بسیار ساده گرفتهاند.
مملکتِ ما، مملکتِ انشاء نویسی است. مردم ما از دانستن میترسند.*
👈 علی الخصوص در اقتصاد و روانشناسی
ضمنا
علوم انسانی که جای خود داره. خوبه که این بنده خدا اطلاع نداره که بعضی حضرات، طب را چُنان آباد کردند که نگو و نپرس! با شرکت در یه دوره شش ماهه، بااعتماد به نفس کامل، تجویز میکنند!!
بگذریم
درد بالاتر از این حرفهاست
@Mohamadrezahadadpour
بسم الله الرحمن الرحیم
🔥 #نه 🔥
✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی
💥 «قسمت بیست و هشتم»
🔺تصمیم گرفتم جوابش را بدهم!
تصمیم گرفتم جوابش را بدهم و خیلی صادقانه با او راه بیایم؛ چون میدانستم باید بیشتر از اینها توجّه و اعتماد ماهدخت را به خودم جلب کنم.
با بغض و ناراحتیهایی که در طول آن مدّت روی دلم سنگینی میکرد گفتم: «بابام لنگه نداره! نمیدونم الان تو چه حالیه، امّا دلم میخواد قبلاز اینکه بمیرم، حدّاقل یه بار دیگه ببینمش و صداشو بشنوم.»
ماهدخت گفت: «این خوبه که تو اینقدر به بابات وابسته هستی، امّا باید دید بابات هم به تو این همه وابسته هست یا نه؟»
خب سؤال خوبی بود. گفتم: «نمیدونم، خیلی خود ساخته هست. خب طبیعیه که هر انسانی به فراخور مواقعی که شاد و ناراحته عکس العملهای مشخّصـی ازش سر بزنه، امّا بابام خیلی مقاومتر از این حرفهاست.»
گفت: «چطور؟»
گفتم: «مثلاً وقتی جنازه داداشم رو آوردن، خوب یادمه، نذاشتن ما ببینیم. بابام گفت صلاح نیست. فقط خودش رفت و دید. ما فقط فهمیدیم که جنازش خیلی کوچیک شده بود، نمیدونم دیگه چرا و چی به سرش آورده بودند. فقط همینو میدونم که بابام از اون روز، دیگه هیچوقت خنده قهقهه نکرد و همیشه چشماش غمگین بود.»
گفت: «به شما چیزی نگفت؟»
گفتم: «نه، چیز خاصـّی نگفت. فقط گفت نپرسین چرا نذاشتم ببـینـینش و چی به سرش آوردن.»
گفت: «سمن به نظرت بابات یه آدم معمولی و ملّا مسجدی سادهست؟»
با تعجّب گفتم: «ینی چی؟ پس چیه بنده خدا؟ اینی که ما میدیدیم همین بود. دیگه بقیّهش خدا عالمه!»
گفت: «ینی منظورم اینه که به نظرت بابات با کارِ داداشت در ارتباط نبود؟ نیست؟»
خیلی سعی کردم طبیعی جلوه کنم. با اینکه تا حالا به این سؤالش اصلاً فکر نکرده بودم و داشتم شاخ درمیآوردم، گفتم: «نمیدونم! چی بگم والّا؟ اگه هم فرضاً بوده باشه، اصلاً کسـی از کار اونا سر در نمیاره. نمونهاش همین داداشم، مگه ما میدونستیم جانشین گردانشونه و اینقدر برووبیا داشته که حتّی گندههای لشکرشون اومدن خونهمون؟ خب نه! امّا بابام فکر نکنم، خیلی بعیده!»
نفس عمیقی کشید و گفت: «به نظر من که خیلی هم بعید نیست. پدرت رو نمیشناسم، امّا فکر کنم مسبّب همه این چیزا درباره مرگ داداشت و حبس اینجوری خودت و بقیّه مشکلاتتون شاید بابات باشه! یه حسّی بهم میگه کارش گندهتر از این حرفهاست. یه چیزی بپرسم ناراحت نمیشی؟»
گفتم: «اوّلاً «مرگ» داداشت نه؛ چون داداشم «شهید» شده! دوّماً حالا چی شده که امشب حسّ کنجکاویت درباره بابای بیچاره و ساده من گل کرده؟! بگو!»
گفت: «خودت چی؟»
گفتم: «جان؟ من چی؟»
گفت: «سمن خودت به جایی وصلی؟ جایی کار میکنی که برات اینجور پاپوشی درست کردن که الان اینجایی؟ من خیلی رکّ و روراست گفتم. من هر چی دارم میکشم، بهخاطر مؤسّسه اسرائیلی اون پسره دارم میکشم. سمن! جون من راستش رو بگو! اینجا چیکار میکنی؟»
با چشمهای گرد بهش گفتم: «روااانی! چته تو امشب؟ من داشتم زندگیم رو میکردم، دختریم رو میکردم! با چهار تا شاگرد پاپتی مثل خودم زندگی معمولی داشتم، تدریس داشتم و علاقههای خودمو دنبال میکردم. من چیکاره-ام؟! تو امشب چی زدی که داری پرت و پلا میگی؟»
گفت: «چیزی نزدم! امّا تو چرا اینجوری آشوب میشی؟ خب یه کلمه بگو نه و خلاص! چته حالا؟»
#نه
ادامه...👇
گفتم: «نه! آخه تو یهجوری سؤال میپرسی که خودمم باورم میشه و شک میکنم که شاید یه کارهای بودم و بابای پیرم یه جایی سرش گرمه و کلّاً فازمون امنیّتی هست! ولم کن جان عزیزت!»
خندید! گفت: «به من حق بده دختر! آخه از روزی که تو اومدی اینجا، همهچیز یه رنگ خاصّی گرفته! حتّی اتّفاقات عجیبی داره میفته. لحن و لهجه و تیپ حرف زدنت هم حسابی به لات و الوات میخوره! حالا لات و الوات نه، امّا یه لحن و لهجه پسرونهای داری که آدم بیشتر جذبت میشه. تو خیلی مثل لیلما و هایده حرف نمیزنی. حتّی بعداز چند وقت اون اتّفاقی که روزهای اول برات افتاد رو فراموشش کردی و با دو سه بار گریه و ناله و این حرفا بهتر شدی! در حالی که اگه یه دختر معمولی بودی، اینجوری... یهویی... نمیدونم! شایدم من اشتباه میکنم!»
با کمی تعجّب گفتم: «ببین کی به کی میگه؟! اصلاً بر فرض همه این حرفایی که در مورد من گفتی درست باشه! تو چرا میخواستن خفهات کنن؟ چرا بلاهای مختلف، خونگیری و این چیزا سر تو در نمیاد؟ حالا هی من هیچی نمیگم، واسه من شده خانم مارپل! اصلاً وایسا ببینم! تو از کجا میدونی که من بهم سخت نمیگذره وقتی یادم میاد باهام چیکار کردن؟ میریزم تو خودم! توقّع داری جلوی این همه مرد و نامرد مدام دست بذارم... لاالهالّاالله... و هی گریه کنم و خاطرات تلخش رو یادآوری کنم؟»
گفت: «ببخشید! به خدا منظوری نداشتم. شلوغش نکن! امّا دیگه ایمان آوردم که میشه به تو تکیه کرد و بهت اعتماد کرد، مخصوصاً برای کارای بزرگ!»
گفتم: «باز چیه؟ چی میگی؟ کار بزرگ چیه؟»
گفت: «عجله نکن! تو خیلی میتونی کمکم کنی، امّا یه سؤال! دوس داری با من بیای؟»
دیگه واقعاً داشتم شاخ درمیآوردم. گفتم: «کجا؟ پیش اون پیرمرده؟»
گفت: «لازم بشه پیش اونم میریم! امّا اونجا نه، دوس داری با من بیای بیرون؟»
گفتم: «مگه تو قراره بری بیرون؟»
گفت: «آره!!!»
تا گفت آره، قلبم با سرعت دو هزار تا در دقیقه شروع به تپش کرد. میدانستم وقتی مضطر بشوم یک اتّفاقهایی میافتد، امّا نمیدانستم اینقدر خاصّ و عجیب!
رمان #نه
ادامه دارد...
@Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج توصیه از مرحوم آیتالله مجتهدی
روحشان شاد
بسیار بسیار باصفا بودند
@Mohamadrezahadadpour
🔴 درباره سیل ویرانگر مهاجرین افغانستانی که این روزها شاهدش هستیم👇
🔺 ۱_مهاجرین افغانستانی بعلت رشد و تربیت در کشوری بهمراتب توسعه نیافته، ناامن، بیقانون و دارای هرج و مرج فراوان، قطعا در ارتکاب جرائم مختلف مستعدتر هستند۔
🔺 ۲_مهاجرین افغان بعلت سواد و تحصیلات بسیار پایین و اکثرا بیسواد، از قوانین، جرائم، پیگردجرائم، مجازاتها و اخبار جاری کشور بیاطلاع بوده که عاملی بسیار مهم در عدم پیشگیری از جرائم میباشد.
🔺 ۳_مهاجرین افغان بعلت زندگی غالبا مجردی بدور از همسر و... از نظر نیاز جنسی تحت فشار بوده موجب انحراف و وقوع جرائم جنسی میشود.
🔺 ۴_مهاجرین افغان بعلت معیشت ودرآمد نامناسب، فقر و مشکلات اقتصادی ناچاراً بسمت جرم و جنایت کشیده میشوند.
🔺 ۵_مهاجرین افغان بعلت نداشتن مشخصات و مدارک هویتی موثق و همچنین عبور و مرور بیضابطه در مرزهای شرقیِکشور، قابل ردیابی و پیگرد نیستند که عامل انگیزشیِ بسیارمهمی در ارتکاب جرائم میباشد
🔺 ۶_بعلت تفاوتهای فرهنگی، مذهبی و اعتقادی و همچنین تفاوت در هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی، میتوان نتیجه گرفت مهاجرین افغانستانی بهنسبت شهروندان ایران، در ارتکاب جرائم مختلف بسیار مستعدتر عمل میکنند.
ده دوازده تا مورد دیگه هم هست که فعلا فرصت بیانش ندارم.
#هشدار
#لطفا_ساده_نگذریم
#درخواست_پیگیری
@Mohamadrezahadadpour
اتفاقا دستگاههای امنیتی کار بسیار درستی کردند
ما باید حفظ و ثبات امنیت را بومی و با کمک مردم انجام بدیم
این که بگیم امنیت فقط وظیفه یکی دو تا دستگاه خاص هست و نیازی به کمک مردم نداره، خیلی اشتباهه
دستگاههای امنیتی بزرگ دنیا رسما تصویر و مشخصات متهمان فراری را از رسانه پخش میکنند و فضای عمومی را برای مجرم تبدیل به جهنم میکنند.
#مشارکت_در_امنیت
@Mohamadrezahadadpour
✔️ رفقا ی مشورت مهم!
برای جلسه در جمع معتکفان دانشآموزی (متوسطه اول) چه موضوع و محتوایی را پیشنهاد میدید؟
موضوعی که بنظرتون میرسه به روحیه من میاد را بگید
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
🔹سلام وعرض احترام
موضوعات پیشنهادی در رابطه با نوجوانانی که در اعتکاف هستن
۱/هویت شناسی تادر دام افراد غیر متعارف نیفتن
دین شناسی به سبک نسل فعلی،،، تا ازدین ومذهبشون لذت ببرن /آخه الان طوری شده که جوان و نوجوانی هم که درخانواده ی مذهبی زندگی میکنه بااعتقادات دینی که از طریق خانواده بهش تزریق شده شاد نیست
خودشناسی
🔹سلام.بنظر من در مورد مدیریت فضای مجازی صحبت کنید.استفاده جوانان از فضای مجازی خیلی خیلی زیاد شده بطوریکه متاسفانه بر درس و اخلاق و ادب و....اونا تاثیر منفی زیادی گذاشته
🔹سلام حاج اقا خدا رو براشون معرفی کنید
🔹از موضوعات امنیتی بگید
هیجانی هستن جذب میشن
تهش میبینی 20 تا از 50 تا میخوان مامور امنیتی بشن
بعدش دیگه گوششون آماده ی هر نکته ی تربیتی و دینی هست که باعث بشه اونا مامور امنیتی بشن
استاد ما یک جمله داشتن میگفتن،
متعجب کن متوجه کن
🔹موضوع پیشنهادی: حقیقت چیست؟
🔹سلام
در جلسه دانش اموزی
درباره نحوه حضور امن تر و بهنر در فضای مجازی صحبت کنید درباره اینکه راهی هست درست و غلط این کانال ها و پبچ ها و حرفاشون رو تشخیص داد؟؟؟
درباره اینکه چه معیار هایی باید داشت تا به راحتی به کسی و جایی و حرفی اعتماد نکرد
درباره اینکه آیا منابعی هست که وقتی من حرفی رو می شنوم و می بینم و میخونم بتونم به اونجا ( مکان، شخص و محتوا و....) مراجعه کنم و بتونم درست و غلط رو بپرسم.
یا در کل مهارت اینکه چطور یاد بگیرم چه واکنش درست و منطقی نسبت به حوادث و اتفاقات و شرایط جامعه که پیش میاد داشته باشم و حداقل به سمت تشخیص درست تر حرکت کنم آیا اصلا این مهارت میخواد
در کل اون جمله اولم بیشتر منظورم هست نحوه حضور امن تر در فضای مجازی
حتی اینکه چقدر و چرا مهمه مشخصات شخصی تصویر و..... مدام در فضای مجازی قرار بدم یا نه؟ اصلا تبعات داره یا نه
یا اصلا برعکس
نحوه حضور اشتباه در فضای مجازی
یا اینکه چه عواملی و حرکاتی از من در فضای مجازی میتونه موجب بشه من طعمه خوبی برای جذب باشم
🔹سلام استاد روز بخیر
تصور کنید بابای واقعیشون هستید
۱) با روحیه شوخ طبعی عالی ای که دارید جوری بچه ها رو جذب دین و روحانیت کنید که دیگه هیچ پتکی بتن وجودشون رو متزلزل نکنه
۲) بچه ها رو عاشق کنید که هرکار میکنن عاشقانه باشه
اول از همه عشق بخدا و راز و نیاز با او که هیچ وقت تو زندگی احساس پوچی و تنهایی نکنن
دوم عشق به خانه و خانواده و احترام به پدر و مادر که اساس و پایه اخلاقیات هست
سوم تشویق شدید بچه ها به یادگیری فنون مورد علاقه و درحد استعداد ونبوغشون و جذب بازار کار بشن از سن نوجوانی
🔹سلام درباره موضوع مشورتتون
به نظرم کتابهای تورات و انجیل براشون بخونید و بررسی و مقایسه با قرآن.
یک معلمم و میدونم ذهنشون پراست از اینکه از کجا معلوم قرآن صحیح و سالم دست ما رسیده.
دوست دارند مسیحی شوند انگار اسلام خیلی بهشون سخت میگیره.
🔹مبحث خود دانی و خود عالی
از کتابهای شهید مطهری
من سر کلاس اینا رو گفتم یه دانش آموزم گریه کرد
گفتم چی شد
گفت اگر پدر و مادر من اینا رو بلد بودند ، زندگی رو با خودخواهی هاشون برای بچه هاشون جهنم نمی کردند
🔹با سلام نمیدونم شما اهل مزاح و جک باشید یا نه ولی اول متوسطه تا قبل از متوسطه کودک بوده خیلی با دعا و نماز و سخنرانی حال نمیکند
براشون قصه های در قالب طنز و جک بگید،
نماز با شوخی و لطیفه وپند اجرا کنید
احکام با معما و به صورت مسابقه و جایزه اجرا کنید
بزارید خودشان اگه دعا یا مولودی و مداحی بلد هستند،بیایند اجرا کنند
باهاشون زور ازمایی کنید
هنوز در عالم کودکی هستند دست رو سرشون بکشید بوسشون کنید
چیپس و پفک چ ابنات از جیبب مبارک بهشون بدهید بعد از افطار لواشک خیلی دوست دارند
از فوتبال و تیمی که محبوشون هست برای شون حرف بزنید
روزی چند ایه قران بخونند و همین چند ایه را از ایات داستانی قران انتخاب کنید و به جای تفسیر داستان ها را براشون تعریف کنید همراه با نکات و خوش روی
از کتاب های بهلول براشون بخونید و ازشون بخواهید خودشان نمایشش بدهند
از شهدا بالاخص حاج قاسم و شهید هادی چ شهید حججی بگید
کتاب عمو قاسم
محسن
علی لندی
ببر بهشون بده حلقه ای هر نفر یه داستانش بخوند و نکته پایین کتاب داشته باش روز اخر هر کس بیستر یادش جایزه بده
اگه فضولی کردن زیاد اخم و تخم نکن
افطار خوب بهشون برسید
زود بخوابند سحر یکساعتی قبل از سحری بیدارشون کن برنامه بزار
اگه خواستن بخواند بعد از نماز بخوابند به اجبار زیارت عاشور و دعای عهد نخونند
🔹سلام حاج آقا
دختر من دوران متوسطه هست
مسئله ای که الان ذهن بچه ها رو به خودش مشغول کرده اینه که اصلا از کجا معلوم دین اسلام بهترین و کاملترین دینه
میگن الان هر کس به هر چی اعتقاد داشته باشه فکر میکنه اون از همه بهتر و کاملتره ،شاید ما داریم اشتباه میکنیم.
بچه ها دوست دارن با دلیل و منطق بهشون ثابت بشه.
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
🔹سلام علیکم. خیلی در مورد موضوعی که به روحیه تون بیاد نظری ندارم اما چون یک دختر نهمی محجبه دارم و وضعیت مدرسه اش را که یک دبیرستان هیئت امنایی است می بینم،بگمانم بحث چالشی و نه فقط سخنرانی در مورد تفکرات شون در جنبه های مختلف که نمود اجتماعی داره(مثلاً حجاب که میل به مسابقه برای برداشتن مقنعه هاشون حتی در داخل مدرسه دارند یا انتخاب به قول خودشون کراش یا موارد دیگری که قطعا شما بهتر از ما اطلاع دارید) میتواندبرایشان جالب و مفید باشد
ضمن اینکه نمیدانم جلسه شما بادخترهاست یا پسرها.در مورد پسرها چون مدتهاست هیچ پسر در سن بلوغی در اطرافم نیست نظر خاصی در مورد آن ها ندارم.
ضمنا چون احتمالا بچه هایی در اعتکاف شرکت میکنند که کمی تم اعتقادی دارند شاید شیوه جذب و راهنمایی همکلاسی هایشان بدون اینکه خودشان تحت تاثیر آنها قرار بگیرند هم موضوع بدی نباشد.
ومن الله التوفیق
🔹سلام
اول اینکهخوشا بهحال پدر و مادری که تونستند بچشونو بفرستند اعتکاف❤️
و بدا به حال مثل منی که بچم گوشه خونه نشسته و سرش تو موبایلشه و هیچ کار مفیدی نمی کنه،در عین حال از همه چیز ناراضیه😔😔😔
دوم اینکه خواهش میکنم باهاشون مثل یه دوست باشید البته جایگاهتون و فاصله سنی تون هم مدنظرتون باشه،ولی لطفا فقط کاری کنید دوستتون داشته باشند،همین و همین
البته ببخشید جسارت کردم شما خودتون حتما تمام اینهارو میدونید
🔹سلام موضوعات سیاسی منطقه و اهمیت و ارزش ولایت فقیه برای متوسطه اول با کلام و بیان شما جذاب میشه
🔹سلام
ارادت
در رابطه با سخنرانی برای دانش آموزان متوسطه به نظرم میشه توی ابعاد ذیل صحبت کرد:
دلیل احترام به بزرگتر و به خصوص پدر و مادر
مزایا و معایب شبکه های اجتماعی و فرهنگ استفاده از تلفن همراه
مشکلات غرب در رابطه با ارتباطات ناصحیح جنس مخالف با یکدیگر
دلیل وجود خدا و پیامبران و ائمه، و اینکه بود و نبود آنها چه تاثیری برای ما دارند
🔹سلام لطفا برای معتکفین از مضرات فضای مجازی بگید،
از اینکه بچه ها معتاد فضای مجازی شدن،
ازاینکه با یه جک زیر ۵۰ ثانیه احترام پدر ومادر ومعلم وشیخ و..... از بین رفت،
از مقایسه های مضر بگید،
دلم خونه حاجی کاش بچه های منم تو جلستون بودن😰
🔹سلام اقای حداد پور این روزها همه جا بحث تحریف تاریخ رو بین مردم پخش میکنن حتی وقایع تاریخ اسلام و امام حسین تا انقلاب و شاه لطفا در این مورد صحبت کنید
و در مورد فرهنگ سازی حجاب و عفاف و خانواده و فرزند آوری که مشکل بزرگی شده
🔹سلام من معاون پرورشی بودم توی قم و بعد هم بوشهر
چیزی که خیلی نوجوان های دختر ما نیاز دارن یک نفر به بدون تعصب شبهات اونا رو بر طرف کنه
یه مورد دیگه دخترای ما توی لجن زار فضای مجازی دارن غرق میشن کسی نیست نجاتشون بده و خیلی چیزها رو براشون توضیح بده
سواد رسانه ای هم که الحمد الله کسی الفباش رو بلد نیست و همه ادعای مدرک دکترا دارن داخلش البته این مورد مخصوص دانش اموز ها نیست خود ما ها هم که با دخترا در ارتباطیم خیلی دچار مشکلیم
یه مورد دیگه کلا بحث مذهبی و اخلاقی شروع نکنید
نه اینکه بد باشه نه
در مرحله اول جذاب نیست حوصله ندارن به این حرفا گوش بدن
دانش اموز حرف جدید میخواد بعد از اینکه حرف شما رو شنید اون موقع شما رو به عنوان یه فرد مذهبی و با اخلاق قبول میکنه و میتونید راجب مسایل مذهبی هم صحبت کنید
البته دانش اموز نمیدونه شما هر بحثی کنید یا حرفی بزنید اول و اخر به عقلانیت و دین برمیگرده ولی شما میدونید پس اون حرفی رو بزنید که در مرحله اول جذاب باشه برای اونا تا بتونند ارتباط برقرار کنند در مرحله بعد از قبول شما، صحبت های شما برشون حکم حجت و سند رو داره
🔹درباره این پیامتون مزاحم شدم نکته ای عرض کنم
به نظر من نوجوان الان نیاز داره این دو تا مسئله رو روش کار کنه،
یکی تبرج و دیده شدن،که بعضیاشون برای این دیده شدن همه کاری میکنن حتی رگ بزنن و بعضی ها برعکس،حتی تو مدرسه پنج دقیقه هم ماسکشونو برنمیدارن
مسئله دوم،لزوم مبارزه با نفسه،هدفدار بودنه
بیحالی و خمودگی بچهها حتی تو درس خواندن وهرچیز ضروری دیگه ای،دینداری،اخلاق،تلاش کردن و...
به نظرم خیلیش به خاطر نقش پروریه
البته...
با توجه به اینکه دانش آموزانی که در اعتکاف هستن با قشر کلی نوجوون ها تفاوت هایی دارن، شاید این مبحث نیاز نباشه
🔹سلام وقتتون بخیر.
اگر بشه در مورد امر به معروف و نهی از منکر صحبت کنین عالیه 👌
🔹سلام علیکم
موضوع معتکفان دانش آموزی
معنی این جمله که از خود شناسی به خداشناسی برسیم
اینکه بفهمن هر اتفاقی میفته براشون خودشون طراحی می کنند
این جزو سوالات دینی بود و همیشه ذهن من و درگیر میکرد و خیلی دوست داشتم به جوابش برسم بالاخره استادی پیدا کردم که با دلیل دینی و روانشناسی یاد داد
که زندگی من انعکاس اعمال من هست وخدا همونطور با من رفتار می کنه که من میگم واجازه نمیده ذره ای کسی به من آسیب برسونه
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
🔹سلام، درباره اعتکاف،
التماس دعا
و اما بعد
نمی دونم به روحیه تون می خوره یا نه...
ولی خیلی لازمه به این قشر که هنوز درگیر کنکور و ...نشدن، یه تصویر واقعی از دوران بعد کنکور و ...زندگی نشون داده بشه..
اینکه همه چیز کنکور و دانشگاه نیست.. حتی اگه نخبه ای و می خوای کار علمی بکنی، بازم راهش این نیست که همه چیزو تعطیل کنی و بچسبی به درس و کنکور...
نمی گم کنکور و دانشگاه رها بشه، نه...اما سن دبیرستان، به خصوص از دوره اولش، خوراک کار کردن روی چیز هاییه که به شدت انرژی اون دوره اقتضا می کنه،..:
دنبال کردن کار هنری، از خوشنویسی و نقاشی و موسیقی تا تدوین و در آینده ترش فیلم کوتاه و...
دنبال کردن کارهای فنی: از ساخت کابینت و جوشکاری و و سیم کشی برق و مونتاژ برد الکترونیک و تراشکاری تا طراحی سه بعدی توی سالیدورک، یا طراحی مدارات الکترونیک و برنامه نویسی میکروکنترلر و...
دنبال کردن مباحثی مثل نجوم آماتوری و اخترفیزیک و احیانا همراهی با گروه های رصد...
دنبال کردن برنامه نویسی(هر نوعش)، طراحی وب و... .
دنبال کردن یه رشته ورزشی به طور حرفه ای...
دنبال کردن دوره های مطالعاتی ای که الان بعضا مورد سوال این قشر از جوون ها هست...از اصول و عقاید آقای مصباح و بعضی مباحث ساده فلسفی تا کتب شهید مطهری...
دنبال کردن و مطالعه جدی شعر و داستان و رمان...
هرکدوم از اینا که اگه از دبیرستان شروع بشه و با مشورت و هدایت، جلو بره، طرف چه کنکور بده و دانشگاه بره و چه نره، می تونه زندگی فرد رو متحول کنه..
و چه بهتر کسایی که خواستن ازین کارا بکنند، گروهی انجام بدن...که خیلی بازدهی اش زیادتره..چه برنامه های مطالعاتی چه کارهای فنی چه کارهای آموزشی...
چیزاییه که کاملا بی نیازه از دانشگاه و برای حداقل ۸۰درصدش، هزینه زیادی نیاز نیست...
چیزاییه که اگه طرف مثلا خواست بره حوزه، یه توانمندی و هنری است که بعضا می تونه کمک خرجش باشه..
تصویر ۲۲ سالگی که لیسانس می گیره، الان بیاد جلوی چشمش....فکر نکنه که باید کنکور بده و دانشگاه بره و بعدش وقت زندگی کردنه..
زندگی رو به خاطر کنکور و دانشگاه تعطیل نکنه..
حتی اگه نخبه است و با استعداد و همه می گن حیفه وسه کنکور وقت نذاره، بازم نباید به اون سمت سوق داده بشه...
تصور نکنه اگه الان خوب کنکور نداد و نتونست تو دانشگاه های تراز اول کشور درس بخونه، دیگه راه وسه اینکه تو صنایع هسته ای و موشکی کار کنه بسته شده یا حتی خیلی سخت شده...اونقدر ادمای به درد بخور فنی میشه پیدا کرد که لزوما تو هیچ کدوم از ۱۵ تا دانشگاه های تراز اول کشور نبودن...
ما هم تو اون سن، ازین فکرا می کردیم، ولی وقتی گذشت و وارد کار شدیم، دیدیم اون همه استرس و فشار و وقتی که برای کنکور گذاشتیم، اگه توی یه زمینه دیگه می ذاشتیم و یه کار دیگه ای هم می کردیم، نهایتا نتیجه کنکورمون بیست سی درصد بدتر می شد که عملا دانشگاه رو تغییر نمی داد، اما بازدهی کاری مون شاید دو سه برابر الان بود..
خلاصه بگید خیلی تصمیم ها میشه این دوره گرفت...کارای کوچیک این دوره رو دست کم نباید گرفت...مثل یه زاویه کوچیک که به فرمون خودرو می دیم، اثرش بعد گذشت زمان مشخص و غیر قابل بازگشت میشه..
شدیدا با این گزاره که درستو بخون کنارش ورزش یا هنر یا ...رو هم ادامه بده، یا برو دانشگاه اون جا هرکاری خواستی بکن باید مخالفت بشه..
🔹سلام استاد گرامی پیشنهاد من بحث مبارزه باهوای نفس،خودسازی برا بچه های اول متوسطه کار کنید بعد بکشونید بحث خودسازی رو به حیا و حجاب و در آخر مهدویت و آمادگی ظهور
🔹سلام
پیشنهاد بنده :
با توجه به اتفاقات اخیر میشه در مورد مسائل روز و اتفاقاتی که در منطقه به خصوص فلسطین اتفاق می افته صحبت کرد یا اینکه در مورد گرایشی که مردم جهان به اسلام و آموزه های اون در سالیان اخیر پیدا کرده اند، صحبت کرد.
🔹سلام حاج آقا
پنج شش ماهی پشتیبان یک کانال تربیت نوجوان بودم
سوالات و مشکلات عمده مادرها این بود
نماز نخواندن بچه ها،حجاب،بعضی نوجوونها اصلا قید خدا رو زده بودن و میگفتن وجود نداره،من با یک نوجوون دختر صحبت کردم البته مادرشون از من خواست و میگفت چون یه حاجتی از خدا میخواستم و نداده پس وجود نداره!!!!
گستاخی نوجوون نسبت به پدر و مادر،کلا مقوله ی احترام به والدین از دهه هشتاد به بعد کمرنگ شده،بازی زیاد با گوشی و دائما سرشون توی گوشی هست و درس نخواندن بچه ها...
البته از لحاظ روانی عدم عزت نفس و اعتماد بنفس بچه ها هم یک مشکل عمده بود
امیدوارم کمکتون کنه
🔹سلام وقت بخیر
در مورد نظر خواهی که برای اعتکاف داشتید
به نظرم در مورد رمان های مناسب سنشون صحبت کنید و چند رمان رو هم نقد کنید ، حتی میشه درباره نویسندگی هم براشون بگین...
خیلی براشون لذت بخش خواهد بود
🔹سلام علیکم
بنظرم درباره روابط با جنس مخالف براشون بگید و احترام ب والدین