eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
666 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
بنده حقیقتا از مسئولین دفتر تبلیغات استان #اصفهان بابت جلسه امروز تشکر میکنم. مخصوصا از عزیزان زیادی که جا گیرشون نیومد و روی زمین نشستند. و همچنین از مردم عزیز اصفهان که ذره پروری کردند و قدم روی چشمام گذاشتند. ببخشید اگه زیاد طول کشید و خیلی حرف زدم. اینقدر شما سکوتتون قشنگ بود و مینوشتین و ضبط میکردین که آدم دوس داشت هیچوقت توجهتون را از دست نده. عصر خیلی زیبایی برای من بود. امیدوارم شما هم لذت برده باشین🌹
🔸 دلنوشته یکی از اعضای محترم اصفهانی کانال👇 ۱۳۹۷/۱۰/۵ ساعت دوازده و چهل و پنج دقیقه مدرسه تعطیل میشد و چهل پنج دقیقه طول می‌کشید که من به خونه برسم یعنی در حالت عادی ساعت یک و نیم به خونه می‌رسیدم . اما امروز ،یه روز عادی نبود !من باید قبل از ساعت یک و ربع خونه می بودم. پنج دقیقه قبل از زنگ پشت در مدرسه بودم.وقتی زنگ خورد با سرعت نور دویدم و خودم رو به ایستگاه اتوبوس رسوندم.در کمتر از یک دقیقه اتوبوس رسید و من سوارش شدم . سه ایستگاه بعد پیاده شدم . باید خودم رو توی کمتر از پنج دقیقه به ایستگاه اتوبوسی میرسوندم که من رو سر کوچمون پیاده میکرد.تازه اگه شانس میاوردم و اتوبوس گیرم میومد و گرنه باید میدویدم تا به خونه برسم. دویدم ! خیلی سریع دویدم ؛وقتی رسیدم به ایستگاه ،اتوبوس داشت می‌رفت.تنها چیزی که از اون لحظه یادم میاد این بود که با تمام وجود دویدم ، میله‌ی اتوبوس رو گرفتم و پریدم بالا. بدون توجه به اطرافم،مثل یک خانم متشخص کارت زدم و نشستم روی یکی از صندلی ها. سر کوچمون که رسیدم، پریدم پایین و تا دم در خونمون دویدم .زنگ زدم،مادرم در رو باز کرد و من سی و دو تا پله رو سه تا یکی کردم و رفتم بالا .کفشامو کندم و قبل از اینکه سلام بکنم نگاهی به ساعت انداختم.ساعت یک و ده دقیقه بود . نفهمیدم نهار چی خوردم . فقط یادمه کتابام رو ریختم توی کیفم ، اسنپ گرفتم ،از مادرم خداحافظی کردم ،دوباره پله ها رو سه تا یکی کردم و سوار ماشین شدم... سی دقیقه بعد... از ماشین پیاده شدم و با اشتیاق فراوان وارد دفتر تبلیغات اسلامی شدم ... داخل سالن همایش شدم .دنبال جایی برای نشستن می‌گشتم که یکی گفت:خواهرا جلو جا هست. ردیف اول،یه جای دنج پیدا کردم و نشستم. بعد از تلاوت چند آیه و پخش سرود ملی حدادپور جهرمی وارد شد و من سعی کردم تا جایی که میتونم گوش بدم.انصافا حرفای درستی زد و انصافا خوب گوش کردم. در کل خدا خیرتون بده حسابی انرژی گرفتم و کلی شاد شدم. حالا میتونم با انگیزه‌ی بیشتری برای امتحان ریاضی بخونم و خیلی از بدبختیام رو نادیده بگیرم. با تشکر از طرف:233آینده
من اهل سانسور نیستم و سوال همه رو میخونم🙈 چه شمایی که قبولم نداری چه اونی که قربونم شده بود😌😂
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
گزارش پایگاه و سایت #خبرگزاری_حوزه از جلسه امروز عصر در اصفهان👆
خدا گواه است که کوچیک همه شما هستم. اما بنا به دلایل شخصی و شرعی و... ، از پاسخگویی در پی وی معذورم. اما میخونم و فکر میکنم و لذت میبرم و دعاتون میکنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه های گل #اراک حسابی شرمندمون کردن و سنگ تموم گذاشتند. چه برنامه #دیدار_با_رزمنده_ها چه برنامه جشن امضای #کتاب_طلاییه چه برنامه گپ با #فعالین_فرهنگی و چه #گلزار_شهدا خدا همتونو حفظ کنه چیزی جز محبت و توجه و عطش دانایی و انقلابی در شما ندیدم. #حدادپور #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه
هیچ وقت لذت جمع باصفای رزمنده ها و جانبازان دفاع مقدس اراک را یادم نمیره. انصافا امثال من به پشتگرمی شماها میزنیم به خط.
السلام علیک یا اباصالح المهدی ( عج) ادرکنی🍃🌸🍃 جمعه زیباست اگر کینه زدل پاک شود مرغ دل همســــفر طائر افـــلاک شود جمعه زیباست اگر پنجره ها وا گردد چشم ها منتظر یوسف زهرا گــــردد جمعه زیباست اگر دوست کنارم باشد جان نا قابل من هــدیه بـــــیارم باشد جمعه زیباست اگر باب گنه بسته شود۰ عالم از بند شیاطین زمان رسته شود جمعه زیباست اگر عشق فراهم گردد آخرین حجت حق هادی راهم گردد @mohamadrezahadadpour
🔸سه مسئله مهم اجتماعی که در قرآن، نام پیامبر را در کنار نام خداوند سبحان قرار داده: بیعت، اطاعت، برائت! 🔸هیچوقت بیعت شکستن و یا برائت جستن عده ای از نظام اسلامی، یهویی و دفعتا اتفاق نمی افتد و حداقل #هشت علت مهم سبب تدریجی این پدیده میشود ... دعای ندبه امروز، اراک
جلسه امشب #مشهد (انشاءالله تعالی) میدان شهدا، خیابان عبادی۲ ، مسجد یزدی آباد بلافاصله پس از نماز مغرب و عشا حضور برای عموم آزاد است.
دلنوشته های یک طلبه
بنده حقیقتا از مسئولین دفتر تبلیغات استان #اصفهان بابت جلسه امروز تشکر میکنم. مخصوصا از عزیزان زیادی
💠خلاصه برداری خبرگزاری حوزه👇 حجت الاسلام حدادی پور در رابطه با کتاب «کف خیابون » گفت : ما سه فتنه ۷۸ و۸۸ و الفبای شروع فتنه ۹۸ را در این کتاب نوشتیم. در این کتاب مسایلی را مطرح کردیم که باید کنار هم جمع می شد تا مخاطب با آن رابطه برقرار کند. به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان به نقل از خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمد رضا حداد پور جهرمی، نویسنده کتاب های داستانی از جمله «حیفا»، «کف خیابون» و... در جمع طلاب و جوانان و در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان اظهار کرد: برای نگارش داستان چهار گام لازم است. زاویه دید اولین گام، گام دوم  با اجزاء وجزء ها دوست شدن و انتخاب کردن آنها، پرورش دادن و سناریو چینی است، گام سوم بکاربردن کلیشه و گام آخر معما یا خاطره یا همان روایت است. نویسنده کتاب «حیفا» عنوان کرد: زمانی که قرار است شما روایتی را تعریف کنید که یا در آنجا بودید یا نبودید، باید به نحوی داستان را تعریف کرد که گویی آنجا بوده اید، نویسندگانی موفق هستند که بتوانند خود را جزیی از اجزای داستان معرفی کنند. خطاب رهبری در درس خارج من را به سمت فضای مجازی سوق داد وی با بیان اینکه تا موضوعی را اتتخاب نکردید که بتوانید خود را در آن ماجرا قلمداد کنید، هرگز دست به قلم نشوید چون مطلب و سوژه را شهید می کنید، افزود: عنصر مخاطب (یعنی پاسخ به سوال برای کی؟)  و عنصر غایت (یعنی پاسخ به سوال برای چی ؟) در نوشتن داستان مهم است. حجت الاسلام حدادپور جهرمی اذعان کرد: مخاطب را باید به نحوی انتخاب کرد که تا قیامت ادامه داشته باشد و همگان بتوانند آن را بخوانند، برای کی و برای چی نوشتن در نگارش و تألیف کتاب مهم است. وی توضیح داد: اولین داستانی که من نوشتم راجع به شهدای عصر عاشورا از شهدای اطلاعات عملیات بود. این مؤلف موفق حوزوی در تشریح ماجرای رفتن به سمت نگارش مجموعه کتاب های داستانی، خاطرنشان کرد: در سال ۹۲ در درس خارج رهبر معظم اتقلاب خطاب به طلاب و روحانیون تعبیری  استفاده کردند که در رابطه با جنگ تحمیلی و دیگر عرصه ها هرگز بکار نبردند و آن این بود که فرمودند «فضای مجازی قتلگاه جوانان است». از آن زمان به طور جدی وارد عرصه فضای مجازی شدم، ولی بعد از مدتی متوجه شدم که چون ایده نداشتم، کار مفیدی در فضای مجازی انجام ندادم، لذا  با مشورت چند نفر از رفقایم وارد عرصه ای شدم که در آن مهارت داشتم  و آن نویسندگی بود، اما پس از ماه ها مشورت به سه موضوع اصلی و مغفول مانده با نام امنیت، استراتژیک و زن رسیدیم که باید برایش در کشور کار کرد. سه واژه مشترک اغلب کانال های ضد انقلاب حجت الاسلام حدادپور افزود: «بیعت»، «اطاعت» و «برائت» سه واژه ای بود که در اغلب کانال های ضد انقلابی با چهار روش از جمله روش اول تطمیع، روش دوم تهدید، روش سوم مسایل غریزی و جنسی و روش چهارم نخبه پروری انجام می دهند، در این روش ها مرزبندی خاصی در فضای مجازی نیست و در عین حالی که تطمیع می شود، تهدید هم صورت می گیرد. وی بیان کرد: ادبیات من به این گونه است که من رمان نویس نیستم، بلکه روایت گر هستم که در اصطلاح دنیای امروز به این ادبیات امنیتی می گویند، قرار نیست در این نوع ادبیات، خیلی قواعد ادبیات نویسی و داستان نویسی را رعایت کنید. نویسنده کتاب «کف خیابان» اضافه کرد: ما برای تألیف آثار یک پک ۵۰ پرونده ای تعریف کردیم که هر ۵ تا از آنها یک بسته است که در هربسته یکی کتاب برون مرزی و ۴ تا درون مرزی است که حیفا اولین پرونده از بسته اول بود که برون مرزی تعریف شد و بسته شماره 2 به اتمام رسیده و بسته شماره ۳ بعد از ایام فاطمیه دوم آغاز می شود. صراحتاً می گویم من نیروی امنیتی نیستم بلکه طلبه هستم وی در جواب این سوال که چرا پک ۵۰ عددی را انتخاب کردند، عنوان کرد: چون ما دشمنان فعال متعددی در زمان حال و آینده حداقل تا یک قرن آتی داریم که در قالب این پک نگارشی به آن پرداختیم، طبق اطلاعات و آمار، دشمن تمام استعداد های خود را جمع کرده است که علیه انقلاب و ایران نوآوری کند. حجت الاسلام حدادپور اذعان کرد: هدف اول و آخر ما از نوشتن این پک، این است که یک پک دشمن شناسی و دشمن ستیزی تعریف و تبیین کنیم، حال این سوال از من پرسیده می شود که چقدر از مطالب کتاب های من واقعی است، پاسخ این گونه است که حداقل ۵۰ درصد داستان ها با تمام زمینه هاش واقعی است، ولی مابقی ماجرا ساخته و پرداخته است. وی افزود: نگارش کتاب ها کاملاً تلفیقی است و مربوط به ارگان خاصی نیست، صراحتاً می گویم من نیروی امنیتی نیستم، بلکه طلبه هستم، ولی از مشورت دوستان بهره می برم. مؤلف کتاب «حیفا» خاطرنشان کرد: سوال دوم که از من می پرسند این است که آیا برای جذب مخاطب مسایل جنسی را در نگارش های خود نوشته ام، پاسخ من این است  هرگز چنین قصدی نداشتم، ولی برای دادن هشدار به نسل جوان است که بداند این عرصه قتلگاهی است...