سلام و صبح جمعه بخیر🌺😊
پیاما زیاده اما فعلا همین قدر کافیه!
اصلا شوخیشم خوب نیست که بخواد حتی یه خار کوچیک تو پای این انقلاب بره.
اما از عمد این شوخی را راه انداختیم تا به دغدغه رضابازها و منافقین خندیده باشیم😂
آقا چاکریم
ایشالله روز خوبی داشته باشین🌺🌸
بزرگی که خواست نامش فاش نشود😉 گفت:
دوست داشتن عضوی از بدن است. درست است که همه فوراً به فکر "قلب" می افتند
ولی من می گویم که دوست داشتن، "دندان" آدم است
دندان جلویی که هنگام لبخند برق می زند.! 😁
سلام☺️
ببخشید نبودم
درگیر و مشغول بودم
ولی دلم پیش شما بود❤️🌺💞
حجت الاسلام قاضی.m4a
533K
♦️معرفی کتاب توسط امام جمعه دزفول
🔶به مناسبت 9 دی امام جمعه دزفول در پایان خطبه های نمازجمعه امروز کتاب "کف خیابون" با موضوع فتنه 88 را به مردم معرفی و همچنین توصیه به تهیه این کتاب نمودند.
🔺لازم به ذکر است که حجت الاسلام قاضی دزفولی در اقدامی ارزشمند و تحسین برانگیز هر هفته در پایان خطبه های نمازجمعه جهت ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی یک کتاب را معرفی می نمایند.
👈 پ ن: خدا حفظشون کنه. ذره پروری کردند.🌷🌷🌺
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسم این گل پسر را نمیدونم
اما هزار ماشالله🌷
هزاران ماشالله🌷
🌺ایشالله سالم و صالح🌺
دست آشناهاشون که ارسال کردند درد نکنه.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
شعری خوندم که مطمئن نیستم از قیصر امین پور باشه یا نه اما جالب بود و گفتم شما را هم در لذت درک و فهمش سهیم کنم👇☺️👇
دلنوشته های یک طلبه
شعری خوندم که مطمئن نیستم از قیصر امین پور باشه یا نه اما جالب بود و گفتم شما را هم در لذت درک و فهم
من از نادان درس آموز می ترسم
من از دیوانه ای دلسوز می ترسم
نمی ترسم من از افتادن این درس
من از استاد ترس آموز می ترسم
نمی ترسم من از تاریکی شبها
من از شمع دروغ افروز می ترسم
نمی ترسم من از دشمن، خیالی نیست
من از هم سنگر مرموز می ترسم
نمی ترسم که غیری کینه می ورزد
من از یاران کین اندوز می ترسم
نمی ترسم من از عريانيم حتی
من از خیاط تهمت دوز می ترسم
نمی ترسم من از امروز و فردا هیچ
من از فردای بی امروز می ترسم.
👈 اشاره میکنن که شعر از آقای رضا کامی هست.
بذارین صادقاته بگم
بچه ها خیلی دلم این شبا مستند داستانی بذارم. اما ذهنم حسابی درگیر سه تا موضوع مهم هست که باید اول اونا به سرانجام برسه و تمومش کنم تا بعدش بتونم با خیال راحت تر بشم شهرزاد قصه گوی شبهای زمستانتون☺️
فلذا لهذا که آره ... وگرنه اصلا
میخوام بدونین که بفکرتون هستم
اتفاقا سه تا داستان هم آماده دارم و دو تا دیگه هم دارم مینویسم
اما الان نمیتونم منتشر کنم
چون نباید یه میدان درگیری دیگه باز کنم و ...
پس ازتون خواهش میکنم صبور باشین و اجازه بدید پله پله درستش کنم☺️🌺