eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
90.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
642 ویدیو
124 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلنوشته های یک طلبه
💎 قال النبي صلّى اللّه عليه و آله 🔶 إنّ الامّهات أربعة ▫️ امّ الأدوية و امّ الآداب و امّ العبادات و
اسم آوردم... یادم رفت براتون بگم که دو ماه پیش برای مادر عزیزم اتفاق بدی افتاد. متاسفانه تصادف کردند و حداقل یک ماه و نیم خونه نشین شده بودند. از درد زیاد و مشکلات جسمی و اینا که بگذریم، مسائل روحی خیلی اذیتش و اذیتمون کرد که وصفش دشواره. حالا اینا به کنار ... دیدن مادری که دست به کمر گرفته و به زور راه میره و رنجور شده و روحیش ضعیف شده، خیلی خیلی سخته و آدم داغون میشه! یادمه حاج منصور ارضی می‌گفت: گاهی خدا میخواد بعضی روضه ها را به صورت مجسّم به آدم نشون بده😭
عصر یاد یه چیزی افتاده بودم که حالم یه حال خاصی شد. از اون حالا که بی اختیار، می‌باره و می‌ریزه پایین و کاری هم از دستت برنمیاد😭😭 بچه تر که بودم، مادرم دستمو می‌گرفت و با خواهرم که فقط چند ماه از من کوچکتر بود، با هم میرفتیم روضه زنونه. وقتی سخنران یا مداح باصفای سنتی روضه خوشمزه ای میخوند و خیلی حال میداد، یکی دو تا خانم بودند که وقتی آقای روضه خون میرفت، به سبک زن های قدیمی که برای بچه هاشون نوحه میکردند، سینه زنی میکردند و همه زن ها هم سینه میزدند. خب تا اینجاش عادی بود برام ... اما ... میدیدم که بعضی خانم های مسن، همیشه سال موقع سینه زنی، مثل بقیه خانما پوشیده و بسیار باوقار و مورد احترام، اما به جای اینکه با کف دست سینه بزنن، دستشون گره بود و با مشت، زیر چادرشون سینه میزدند! من اولش خیلی دقت نمی‌کردم تا اینکه یه روز از حضرت مادرم با همون بیان و عقل و شعور کودکی پرسیدم: مامان چرا بعضیا با مشت سینه زنی میکنند؟! مادرم می‌گفت: مثل کی؟ گفتم: خودت میدونی! گفت: مثل حاج خانم فلانی؟ گفتم: آره! یا مثلاً خانم فلانی! و یا مادر فلانی! مامانم نفس عمیق و سوزناکی کشید و گفت: اینا یا بچه کوچیک از دست داده هستند 😭 یا داغ جوون دیدند😭 یا مادر شهیدند 😭 یا از سادات هستند😭 گفتم: مامان چرا خانم فلانی همیشه تو روضه حالش بد میشه؟ چرا همیشه سوزناکتر از همه زیر چادرش گریه می‌کنه و خودشو میزنه؟ گفت: چون هم بچش در جنگ از دست داده 😭 و هم داغ برادر دیده😭 و هم مادر دو تا شهید هست 😭 و از همش مهمتر، سادات هست ... سادات پسر جان ... شوخی بازی که نیست 😭😭
دلنوشته های یک طلبه
#فاطمیه #بی_مردم #رسولی
قطعه‌ی بیش از آن که برای مردم خوانده شده باشد، برای آنانی خوانده شده است که امروز در حکومت اسلامی، جای حکمرانان و فرمانداران و مسئولانِ حکومت أمیر المؤمنین علیه السّلام نشسته‌اند. این قطعه بیش از این که از مردم دعوت کند خود را در اداره‌ی سرنوشت خویش شریک کنند -که این کار را هم می‌کند-، مطالبه‌ای مبتنی بر تاریخ از مسئولین است که از عبرت بگیرند. اهل سقیفه می‌خواستند بین حکومت و مردم فاصله بیندازند؛ اما نتوانستند و جریان تاریخ به سمت علی برگشت که حکومتش سراسر مردم‌سالاری بود. حال این ما هستیم که در نقش امام و امت، در همان امتحانی قرار گرفته‌ایم که مردم زمان أمیر المؤمنین علیه السّلام قرار گرفتند: آیا ما متفاوت عمل خواهیم کرد؟ آیا بر خلاف روزگار شهادت صدیقه‌ی طاهره، ما مردم برای اداره‌ی بهتر جامعه، در کنار امام خود و نایبش می‌مانیم؟ آیا بر خلاف حاکمان روزگار شهادت صدیقه‌ی طاهره، زعمای ما، مردم را در کنار خویش نگه می‌دارند؟ در روزگار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، مردم بودند که میدان را رها کردند و سرنوشت تاریخ به محاق رفت؛ ای کاش در روزگار ما، مسئولین مردم را رها نکنند و ما مردم نیز امام خود را رها نکنیم تا سرنوشت تاریخ یک بار دیگر به محاق نرود. مردم در حکومت اسلامی همه‌کاره‌اند؛ هم هدفند و هم وسیله. این، مهم‌ترین درس اجتماعی فاطمیه است. توپ تاریخ، امروز در زمین ماست. مردم را جدی می‌گیریم یا آن‌ها را کنار می‌گذاریم؟ طرف علی و فاطمه می‌ایستیم یا کنار دشمنانشان؟