#ارسالی_مخاطبین 👇 ☺️
سلاااااام
خوبین
دوتا خبر دارم واستون....
یکی خوب یکی بد
خبر خوب اینکه از اول ماه مبارک که داستان داوود ۲ رو شروع کردید
و رسیدید به اونجاش که داوود خواست معمم بشه یه کخی(اصطلاح مشهدی_کرم😁) افتاد به جونم که منم باید معمم بشم
آخه چند ساله دارم کار تربیتی داخل مسجد و کانون انجام میدم و تو همین فضا بودم ،
وقتی داوود یک رو خوندم ، گفتم من که چیزی کم ندارم ازش، اندازه خودم و شاید بیشتر ازین آقا داوود خداروشکر فعالیت داشتم و انشاالله هم مفید بوده ،
ولی وقتی رسید به تعمم داوود با خودم گفتم چند ساله داری کار میکنی و سطح دو حوزه هم هستی و همه هم به طلبه بودن میشناسنت و ترس و خجالتی هم که نداری
مریضی معمم نمیشی؟!😂
و اتفاق هایی افتاد بعدش که این جریان هی جدی تر شد
و همه اسباب و شرایط هم یکی یکی مهیا شد ( حتی پول لباس و عمامه که قیمت های فضایی داره🤕)
که مفصله...
خلاصه بنده روز ولادت امام حسن علیه السلام به دست مدیر مدرسمون، در شهر امام رضا جان و تو خونمون و جلوی کل فامیل #معمم شدم
و اما خبر بد اینکه
شاید حالا حالا ها همچین تصمیمی رو نمیخواستم بگیرم
و قبول بار مسئولیت و سنگینیش برام خیلی سخت بود
ولی شما یهو اومدی و با یک داستان...
میخوام بگم که گردن شما هم گیره که مسبب این کار بودید😅
و میدونم که نمیشه حواستون به من باشه که کج نرم و جاده خاکی نزنم و تو قم فسیل نشم
ولی مسلما دعای خیرتون و گه گاهی بیاد بودنتون (اونم فقط در ذهن شریف)
میتونه خیلی کمک حال و مفید باشه...
انشاالله همیشه قلمتون پربار و آدم ساز باشه و ما هم بتونیم با قلم و زبانمون تو این راه ثابت قدم و موثر باشیم
عشقید❤️😘
👈 بهتون تبریک میگم
اگر با این رمان، فقط یک نفر به لباس سربازی امام زمان ارواحنا فداه آمده باشد، برای دنیا و آخرتم کافی است☺️
خدا را شکر
انشاءالله موفق و عاقبت بخیر باشید.🌹