eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
655 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ سلام اینم سوتی چند وقت پیش من😁: چند هفته پیشا مامانم اینا نبودن، من و بابام تصمیم گرفتیم بریم رستوران😁 یکی ازین رستوران باکلاسا هست که چون یکم قیمتاش بالاست معمولا نمیریم ولی بابا گفت حالا که دو نفریم بیا بریم اونجا😁 خلاصه منم کلی تیپ زدم و با بابا رفتیم ولی خب چون دیگه آخر شب بود ما آخرین مشتری بودیم و اصلا درو پشت سر ما بستن. خیلی هوا سرد بود خلاصه غذا که سفارش دادیم، من کیفمو دادم دست بابام گفتم من یه دستشویی برم و بیام 🙈 عاقا تا رفتم دستشویی پام خورد به این شیرآبه اینم تا ته ته باز شد😂😂😂🤦‍♀ واااای انقدر شوکه شده بودم که اول فکر کردم کسی از کارکنان آبو باز کرده رو سرم چون آخر شب اومدیم رستوران😂😂🤦‍♀ یکی نبود بگه آخه تو که تنهایی اینجا😂🙈😂 بعدم که فکر میکردم دوش حمام تو دستشوییه بوده و باز شده😂 تا اومد بفهمم چی شده، خیس خیس شده بودم😂😂😂😂 تازه بعد که دیدم شیر آبه بازه نمیدونستم چطوری میشه بستش😂😂😂 واااای چشمتون روز بد نبینه، وقتی اومدم بیرون، آب از سر تا پام میریخت😂🙈 سویشرتم با آب یکی شده بود😂😂 من تا یه حدی م وسواس دارم نسبت به این مسئله، اصن نابود شدما😂🤦‍♀ بعد که اومدم بیرون، دیدم وااای تازه اول مصیبته! چه جوری بشینم؟ 😂😂😂 رفتم سر میز به بابام گفتم چی شده، حالا بابامم انقدر می‌خندید بهم که نمیتونست حرف بزنه😂😂😂 خلاصه مجبور شدم وایسم و شام بخورم😂 ولی خب چیزی نتونستم بخورم کوفتم شد رستوران رفتن😂 ✅مامانم رفته واسه تولد بابام یه ظرف پیرکس خریده 😳 انصافأ بابام کلی تشکر کرد... حالا امروز تولد مامانمه، بابام رفته چارحلقه لاستیک خریده 😁 حالا نمیدونم مامانم چرا قهر کرده😕 شاید از رنگ لاستیکا خوشش نیومده 😂😂😂😂😂😂 ✅ امروز از حموم اومدم بیرون با حوله و موهای خیس بابام پرسید حموم بودی؟ گفتم نه المپیک بودم تو رشته واترپلو مسابقه داشتیم زنگ زد 115 گفت یه مورد مشکوک به تو خونمونه😂 ✅ يدفعه م ناراحت بودم، مامانم اومد گفت ناراحتى؟ گفتم بله گفت ناراحت نباش و رفت. كمر مشاوره هاى دنيا جهت رفع افسردگى شكست.😜😁😂‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅سلام حاجاقا من بچه که بودم فروشنده های بعضی مغازه ها رو به اسم چیزی که می فروختن صدا می زدم ی مرغ فروشی سر کوچمون بود که من بهش میگفتم عمو مرغی🐔 ی روز رفتم مغازش بهش گفتم عمو مرغی ی مرغ میخوام برگشت گفت خودت مرغی 🐔 اون😏 من😐 بعد چندسال تازه اونروز فهمیدم که چی میگفتم ✅سلام عیدت مبارک خدا وکیلی اینقدر ازین آدما بدم میاد که تا یه مطلبی داری میخونی یا لذت میبری میان بایه جمله گند میزنن به لذتی که داری میبری ،اینا همونان که تا داری نوشابه مشکی تگری میخوری میان از مضرات نوشابه میگن زهرمارش میکنن ،اینارو باید یه سطل آب یخ بیاری دستت رو توش خیس کنی بزنی پس گردنشون ،اینا همون وژدانن که وقت گناه لذتش رو کوفت و سرطان آدم میکنن ،،،اه اه اه ازین خشکه مقدسا اه اه اه ✅ ویروس بی علامت ،خجالت ،خجالت😂🌸 ✅از بس پیام تورهای سفر به اروپا و کشور های مختلف واسم اومده و من هم جوابی بهشون ندادم امروز یکیشون پیام داده میگه شابدالعظیم چی .... شابدالعظیم هم نمیای بدبخت؟😒😂 ✅ پارسال این موقع هواشناسی ی سری پیامک میداد که مواظب خودتون باشین امسال وزارت بهداشت فکر کنم سال دیگه نوبت بهشت زهراست که هی پیامک بده بگه زود بیا قبر بخر تا تموم نشده دیوونه😐 ✅ یه سری رفتم خواستگاری بابای دختره پرسید کار و خونه داری؟ گفتم بله کارم عاشقیست و همه ی جای دنیا سرای من است. گفت زیبا بود گمشو بیرون😂 ✅ ‏تلوزیون اولش هشتگ میزد کرونا را شکست میدهیم، بعد شد کرونا را شکست بدهیم، بعد میشه کرونا را شکست بدهید، آخرشم به یه مساوی با کرونا راضی میشه ✅ سر جلسه امتحان به استاد گفتم: استاد خواهش میکنم یه کمک کنید؟ خیلی ریلکس نگام کرد، از تو جیبش ۲۰۰ تومن درآورد و گذاشت رو میزم.. بعدشم رفت..😐 یعنی نابود شدم.. می فهمی..!؟ بقیه هم که از شدت خنده برگه هارو گاز میگرفتن😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅ فرش‌هارو جمع کردم، بابام گفت چیکار میکنی؟! گفتم می‌خوام تنور درست کنم خودمون نون بپزیم، درحالیکه با بیل دنبالم می‌کرد می‌گفت خاک تو سر اون دانشگاهی که به تو نگفته کف آپارتمان ما میشه سقف خونه‌ی طبقه پایینی ✅ عاقا ما یه دفعه نرفتیم مدرسه ... تو یه نسخه دکتر به جای اسم مامانم اسم خودمو نوشتم بردم که الکی دیروز مریض بودم.... ناظم تا دید انداختم بیرون...💭 اصلا دقت نکردم که متخصص زنان و زایمان مهرش زده 🙈😅😂