eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
103.5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
748 ویدیو
130 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی بابایت سن و سالش بالا برود تا جایی که مردم فکر کنند اجاقش کور است و بچه اش نمیشود و حتی برای پیروانش سخت تر باشد و نگران باشند که نکند مولایشان فرزندی نیاورد و بی صاحب بمانند پس از سالها انتظار تو به دنیا بیایی و همان اول کاری، پدرت به تو بگوید مولود بابرکت! بگوید روزی من تنها همین یک فرزند پسر است که وارث من خواهد بود. بگوید خداوند پسری نصیب من ساخته که همانند موسی بن عمران، شکافنده دریاهاست و همانند عیسی بن مریم است که مادرش مقدس است و پاک آفریده شده است. و تو کلا خوش به حالت باشد که پدرت امام رضاست و چه قدررررر خوش و خوشمزه است که کسی به امام رضا جان بگوید: «بابا» و او هم جواب بدهد: «جانم!» و این دل و دلدادگی بین مردم فاش باشد تا جایی که بابی بسازند در ورودی حرم باباجانت و اسمش را بگذارند «باب الجواد» و شاعر خوش ذوقی هم پیدا شود و گوشه صحن حرم بابا بنشیند و بسراید: «مثل نسیم صبح و سحرگاه می رود هرکس میان صحن حرم راه می رود از هرچه غصه دارد و غم می شود رها هر سائلی که خدمت این شاه می رود وقتی فرشته های حرم بال می زنند از سینه های شعله زده آه می رود این جا بهشت روی زمین فرشته هاست از این زمین فرشته به اکراه می رود خورشید در طواف حرم وه! چه دیدنی ست هرشب به پای بوسی آن ماه می رود راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می رود» 👈 کلا چقدر خوشبحال توست با چنین پدری و چه خوشبحال اوست با چنین پسری🌷☺️ خدا شما را برای ما حفظ کند اینجوری دلم خنک نمیشود خودمانی تر بگویم: الهی دورتان بگردیم خوشبخت ترین بابا و پسر دنیا باصفاترین ذره پرورهای دنیا❤️
حَرَمت ؛ تنها جاییه که دوست دارم : برم وسط جمعیت فشار بهم بیاد له بشم برم زیر دست و پا از فک و چک و چونه بیفتم نفسم بند بیاد از فشار جمعیت با موج جمعیت، این ور اون ور شم وقتی طلب صلوات میکنن، صلوات را جیغ و فریاد بکشم وقتی به یه متری ضریحت رسیدم، رو نوک انگشت بلند شم زوووووور بزنم که نوک انگشتم بخوره به ضریح همینجوری که دندونام رو هم هست و بغضم داره میترکه، بازم زور بزنم که یه جوری بالاخره نوک دستم برسه به ... ضریح ؟ نه! برسه به دستت دوباره دستمو بکشم به طرف صورتم جمعیت قفل شده باشه به زور نوک انگشتمو بزنم به لبم یه بوس محکم بزنم به انگشتم و بفرستم به طرف ضریحت فقط یه سانت مونده یا امام رضا😭😭😭 فقط چند میلی متر مونده فقط یه ذره آهان خورد😭😭😭😭 نوک انگشتم با یه بوس داغ و تب دار رسید به ضریحت میگیریش؟ دست و بوسمو میگیری؟ بگیر جان من! بگیر تو‌ رو خدا بگیر ارواح خاک مادرت نوک انگشتمه و با یه بوس انگشت و بوس یه بیچاره یه گنهکار یه حرفه ای که قشنگ بلده توجیه کنه ولی هیچ چیزی رو قشنگتر از عشقش به شما نمیتونه توجیه... آ آها آهان انگار یه کم نزدیکتر شدم نفر جلویی داره میره یه ذره کوچولو نزدیکتر شدم حس میکنم زیر پر و بالتم چشمامو بستم و بوووووو میکشم آخیش بو بهشت میده دامنت بو بهشت میده ضریحت بو بهشت میده حرمت اینبار بوس فایده نداره بذار تنها چیزی که دارم برسونم به ضریحت بذار اینبار اشکمو قشششششنگ جمع کنم آهان جمع شد😭😭😭😭 بذار یه بوسم بذارم روش اینم بوس حالا بفرما همش همینم چهار تا قطره اشک و یه بوس این همه منه بقیه اش پوچه پوچه ها ‌پوچ پوچ عاریتیه تنها چیزی که قسم حضرت عباس براش میخورم همین گریه ها و بوسمه که محکم میچسبونم ضریحت و ... با هل و فشار و موج جمعیت جابجا میشم آقا واسه خودت همه خودم واسه خودت اگه دوس داشتی بازم ببرم پیش خودت حرف و حدیث و دعا و مناجات ازم نخواه بلد نیستم بلدم بخونما ولی بلد نیستم باهاش خودمو بچکونم رو ضریحت من همش همینم همینو قبول کنی همین فشار و له شدن و موج جمعیت و نفس بند اومده و زبون قفل شده و دست کشیده شده بعلاوه چهارتا قطره اشک و یه بوس همینو قبول کنی واسم بسته واسه خودم و هفت پشتم بسته چرا که: *در معطل شدن و دست رساندن به ضریح حالتی هست که در سجده طولانی نیست* راستی تو تنها کسی هستی که هم گفتم دورت بگردم و هم واقعا دورش گشتم و میگردم و خواهم گردید😘😭