eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
87.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
683 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سلام و خداقوت آقای حدادپور ان شاا... سرباز و فرمانده و سردار امنیت کشورمون همیییشه در سلامت و موفق باشن زیر سایه ی پر مهر امام زمان عج من داستان شوربه رو با غم خوندم با درد خوندم و ب هر کس ک کانال و معرفی میکنم و برا اول بار میخواد بیاد میگم قبل داستان شوربه حتما حیفا تب مژگان و کف خیابونو بخونن بیشتر با آقا محمد آشنا بشن بعد شوربه رو بخونن 🔹سلام حاج آقا داستان شوربه مثل هميشه عالییی اما تلخ اینکه نفوذ و نفاق حتی در دل مدیران رده بالای اطلاعات سپاه وجود دارد واقعا تلخ و نگران کننده است اما من دلم خوشه به حضور اون آقا محمد که میدونم اسمش مستعاره اما شخصیت حقیقی است در اطلاعات سپاه راستش نگران روزی هستم که این آقا محمد هم شهید بشه، میدونم که حتما شهید میشه چون آدم درستی است و آدم های اینجوری به مرگ عادی نمی میرند اما برای سلامتی ایشان و امثالشون دعا میکنم و اینکه لطفا هیچ وقت مستند داستانی شهادت این آقا محمد را ننویسید حتی اگر اتفاق افتاد روزی که سردار سلیمانی شهید شد غصه عالم بدلمون نشست و فکر میکنم روزی که این آقا محمد با این همه ذکاوت و هوشیاری شهید بشن دوباره غم عالم میاد روی دلم لطفا اگر باهاشون در ارتباط هستید از طرف من و خانواده ام بهشون خداقوووت بگین و اینکه دعای ما همیشه پشت سرشان هست و ازشون بخاطر ایجاد این امنیت مممممممنونیم 🔹سلام حاجی شبت بخیر خدا خیرت بده لذت بردیم باب جدیدی در انتشار نوشته های امنیتی باز کردید البته احتمالا به خاطر ملاحضات امنیتی خیلی سانسور شده و خلاصه نوشتید. خبری از حامد گور به گور شده ندارید...!!!! 🔹سلام حاج آقا، شبتون بخیر شوربه عالی بود 👌👌👏👏👏 جریان نفوذ ، محرم دونستن مردم که خود این مطلب کمکهای خیلی زیادی می‌تونه به نظام بکنه خون شهدای عزیز که شاید کلیشه شده باشه که درخت اسلام و انقلاب را آبیاری میکند ولی واقعا همین طور هست، خون این عزیزان و پاکان هست که تا اینجا ما رو نگه داشته و دست دشمنان رو کوتاه انشاالله خون شهید مظلوم تازه هم دست نفوذی های داخلی را رو کند و خوشحال شدم که دختر محمد برگشت زیتون هم مطمئنا به عاقبت حیفا مبتلا میشه انشاالله به زودی اسرائیل که از درون نابود شده فرو خواهد ریخت، به این موضوع ایمان قلبی دارم. خداوند حافظان این مملکت را در هر جایی با هر اسمی هستند حفظ کند انشاالله 🔹سلام حاج آقا خسته نباشید خدا قوت داستان شوربه هم مثل دیگر آثارتون عالی بود خدا به توفیقاتتون بیفزاید فقط یه سوال برای بنده پیش اومده در قسمت اول و شروع داستان هیثم جز گروه محافظان سیدحسن نصرالله بود و در آخر به نظر اومد که شهید شدن... در انتهای داستان مشخص نشد که هیثم که با اون وضعیت از تشکیلات حزب الله حذف شد، چطور دوباره به حدی رسید که جز محافظان بشه و ... به نظر میرسید بعد ازینکه شما داستان رو از کلی قبل تر ازون حادثه شروع کردید در نهایت باید به همونجا برسید که چطور شد که اون اتفاق افتاد 🔹سلام حاج آقا بابت داستان بسیار زیبا,جذاب وپر هیجان شوربه که دقایقی از شبهای طولانی قرنطینه رو باهاش زندگی کردیم واقعا ازتون ممنونم, مطالعه این دست از موضوعات برای خودم شخصا لذت بخش وباعث افزایش بصیرت سیاسیه. براتون آرزوی سلامتی وموفقیت دارم. 🔹خداقوت با اجازه نظر بدم در مورد کتاب خیلی قشنگتون دوست داشتم بیشترازاینا ادامه داشته باشه و زیتون و حامدم میگرفتن تا شیرینی این گرفتن و خوب شدن دختر محمداقا بیشتر به دلمون بشینه 🔹وقت بخیر جناب استاد حدادپور لحظات‌مطالعه داستانهای شما در کانال برای ما با هیچ‌ چیز قابل قیاس نیست ... عالی بود ... خدمات روشنگرانه تان مقبول درگاه ایزدی ... پیروز وسعادتمند باشید💐 🔹سلام حاج آقا الحق که قلم ات تکه خدا به خودت و خانواده تان سلامتی، قوت، طول عمر و همراه با عافیت و توفیق به اسلام و انقلاب اسلامی و در آخر کار شهادت نصیب تان کنه انشاءالله 🔹حاجی سلام.... به شرطی این داستان رو از شما قبول میکنم که قول بدی یه داستان جداگانه برای حامد لعنتی و زیتون از خدا بی خبر بنویسی تکلیف این دوتارو اونجا روشن کنی... خیلی ممنونم واقعا داستان خوبی بود... خداقوت... راجع به حامد که چی شد به اینجا کشیده شد باید بگم نظر من افراط و تفریط هست.... ازاون دلسوزی های بیجا و بعضا سر خود عمل کردن در گذشته رسید به همکاری با اسراییل.... حضرت امیر علیه السلام یکی از نشانه‌های متقین را میانه روی می دانند... 🔹و عرض ادب خدمت مرد شماره یک ِ نویسنده های مستند 🙌 کسی که با نوشته هاش تو‌ من دغدغه ایجاد🙏 کرد...حتی به جرأت میتونم بگم یکی از دلایل ازدواج من کتاب های شما بود....😊😍 🔹سلام چه زود تموم شد😕 چون داستان مال چند سال قبل بود و تو داستان های جدیدتر دختر محمد اقا بود میدونستم که برمیگرده🤗 اما واقعا روزهای سختی بوده براشون؛ خیلی خوشحالم که سالمه🤲 الهی خدا تن سلام
🔹سلام اقای جهرمی بنده از منتقدان جدی شما بودم و اتفاقا در بحثی که سالها پیش میون فامیل پیش اومد بشدت ازتون انتقاد کردم و قضاوتتون کردم که همین جا ازتون عذر میخوام و طلب حلالیت میکنم البته که هنوز یک سری ابهامات درباره آثارتون در ذهنم هست و انتقاداتی دارم اما این داستان شوربه واقعا روش داستانی خوبی بود و تنها کتاب شما بود ک باهاش ارتباط برقرار کردم اما یادمه که اول داستان هیثم به شهادت رسید.. و در آخر بازداشت و محاکمه و..؟ این ابهام رو خیلی از دوستان در ذهنشون دارند فکر میکنم ممنون میشم پاسخ بدید 🔹هنوز تو قسمت اول داستان موندم☹️🙈 کلا وقتی یه جا زوم میکنم تا متوجه نشم ول کنش نیستم😐 چقد بد که اون دوتا خائن اینطوری در رفتن 😔 با وجود همه اینها وقتی اینطور داستان ها رو میخونم واقعا میگم خدا و امام زمان کمک مون میکنه با این همه هجمه و نفوذ و توطئه ای که هست سربزنگاه ورق برمیگرده و همه اون چیزی که دشمن تلاش میکرده پنبه میشه خدایا شکرت🤲🤲 🔹سلام. ممنون از روشنگری ‌هاتون. پیام اولم رو نخوندین و ندیدین منم چون جوابم رو گرفتم پاکش کردم. البته بهتون حق میدم نمیتونید جواب تک تک اعضای کانال رو بدین. فکر کنم حدود ۴ روزه کانالتون رو دارم و در این مدت، شوربه، کارتابل و کف خیابون ۱ رو خوندم و باید بگم واقعا شیوه داستان نویسی‌تون خیلی پخته شده و احسنت. البته من در حدی نیستم که بخوام نقد کنم و فقط تبریک گفتم. اما در حد کمی که خودم خوندم، داستان کف خیابون، به جاهاییش خیلی داستان بود و نمیشه کتاب رو به کسی که مخش با حرفهای شبکه‌های معاند پر شده و دید بدی داره نسبت به حکومت، بدی بخونه. اما کاش واقعا این روشنگری‌ها از زبان اشخاصی که حتی روحانی نیستن و مردم جبهه ندارن نسبت بهشون، پخش می‌شد. درست مثل اون چیزی که آخر داستان شوربه گفته شد. من خیلی نگران انتخابات ریاست جمهوری هستم، چون میبینم اطرافیانم با وجود داشتن مثلا ایمان، به حکومت و روحانیون خیلی بی اعتماد شدن و این دلم و بدتر از دل من دل امام زمان رو میلرزونه. خواهش می‌کنم اگر کسیو میشناسید یا نقشه ای دارید واسه روشنگری، بگین. شاید خدا خواست و حکومتمون و دینمون نجات پیدا کرد و قدمی برداشته شد در تعجیل فرج. خیلی پراکنده صحبت کردم. عذر میخوام. التماس دعا و آرزوی توفیقات روز افزون 🔹حاجآقا سلام برادر شوربه خیلی خیلی عالی و واقعیت گونه بود و پیچیدگی‌های فنی و امنیتیش ذهن آدم‌ رو درگیر می‌کرد. خیلی باهاش به لحاظ داستانی ارتباط گرفتم و کیف کردم ولی زیتون و بعدش حامد خیلی حرصم دادن واقعی‌هاشون رو خدا لعنتشون کنه، و اما نتایجی که گرفتم: ۱. نباید دشمن رو دستکم بگیریم و مثل فیلم های صدا و سیما احمق و نادان نشون بدیم، بلکه باید بدونیم که جنود شیطان هم مثل سربازان جبهه‌ی حق، قوی و باهوش هستند (البته در جهت منفی) با یک حرکت حساب شده در تعمیق دشمنی ایران و انگلیس بلکه کل اروپا موفق شد و رقیب خودش رو از میدون بیرون کرد و ضربه‌های بزرگی به بدنه امنیتی و دفاعی ایران وارد کرد یا تهدید جدی کرد و حزب الله رو حسابی زد و روح و روان برخی از فعالینش رو حسابی به هم ریخت. ۲. مساله نفوذ جدی است و هر نهاد و سازمانی باید تیم‌هایی رو داشته باشه که فقط روی همین مساله کار کنند و افراد امنیتی و اطلاعاتی و فرماندهان نظامی و دفاعی نباید با یک یا چند بار سربلند بیرون اومدن از گزینش و آزمایش، به حال خودشون رها بشن. ۳. همونطوریکه بچه‌های عملیات مامور سایه دارند، امنیتی ها هم باید داشته باشند هم مامور سایه، هم بپا و مراقب که البته فکر کنم دارند. ۴. محمدرضا حدادپور در نویسندگی بسیار پیشرفت کرده و سخت ترین موضوع یعنی ضدجاسوسی رو انتخاب کرده و موفق بیرون اومده. 👏👏👏 ولی خداییش اگه نفوذی از آب دراومدی زیاد به ریشمون نخند، اصلا بهمون نگو 😂 🔹سلام استاد حداد پور... خدا رو شکر شوربه به پایان رسید... چون من یک برنامه سفت و سخت برای خوندن بقیه داستان هاتون دارم امیدوارم خداوند یاری کنه... شوربه اولین داستانی بود که من از شما خوندم و در نظرم فوق العاده بود .... امیدوارم خداوند بهتون عمر با عزت بده... منتظر آثارتون هستم... امیدوارم همونطور که دعا کردید یه روزی زیتون و حامد رو هم بزنن و شما داستانشون رو بنویسین....🤲🏻 🔹سلام دست مریزاد حاج آقا همین که دختر محمد به هوش اومد. همین که کلی از فداکاریهای یک سرباز امام زمان این همه سود حاصل اسلام و ماشد الحمدلله . ولی دوستان کاری که مسعود در دو دقیقه کرد به اندازه ده ها سال خراب کاری حامد ارزش داشت .امام ما ازین سربازا می خواد. خدایا ماهم باشیم .الهی آمین 🔹تروخدا جون مادرت داستان بعدی رو زود بزار خیلی طولش نده بخدا به داستانات عادت کردیمه شده یه دلخوشی برامون اونم توی این شرایط سخت کرونایی
🔹سلام علیکم خدا قوت چندتا نکته در مورد شوربه نامگذاری داستان بنام شوربه اگه فقط بخاطر اسم هیثم بود جذابیت چندانی نداشت خوب بود اسمش رو عوض میکردید مثلا شوکران نفوذ اینکه رو موضوع اطلاعاتی که مسعود با وصل به داده های اونا داشتید برای آینده مانور میدادید به نظرم کار بیخودی بود بالاخره اسراییلی ها که فهمیده بودند چه اطلاعاتی ازشون لو رفته بود و طبیعتا هر کشوری رو اطلاعات لو رفته خودش دیگه حساب نمیکنه مگه اینکه اطلاعات باارزشی نباشند پس بیخود روی اون اطلاعات بعنوان بانک غنی آینده حساب امنیتی کرده بودید اینکه محمد زن بچه تو اون حال ول کرد و فقط چسبید بکار به نظرم تو داستان پردازی اصلا مثبت نیست چون که اولا هر کدوم رو باید سر جای خودش حذف میکرد یادم میاد یک تیکه قبلترها خانم محمد بهش مینداخت که اگه نری امنیت ملی کل کشور و کل اسلام در خطره این واقعیتی بود که قرار نیست یک نفر همه کارها رو بکنه و زن و بچه خودشو رها کنه اونم تو شرایط سخت لااقل تو پردازش داستان اینجور بنظر میرسید ثانیا حضرت آقا در جلسه ای با طلاب به این مطلب تذکر دادند که قرار نیست طوری به درس و بحث بپردازید که حتی ظهرها به خونه نیایید و خانواده رو بیخال بشید ثالثا در ورای داستان و واقعیت اما همین طور ه که نیروهای امنیتی خیلی کم برای زن و بچه ها شون وقت میزارند و این کار منجر به نارسایی های خانوادگی در خانواده اونا شده لااقل چندتاشون دور بر خودم نمونه دارم غرض اینکه نباید بی توجهی محمد تو اون شرایط مثبت جلوه داده میشد اینکه حامد و زیتون رو اینجوری رها کردید خیلی عالی بود چون قرار نیست همه نیروهای دشمن همیشه گیر بیفتند یعنی با واقعیت سازگار بود اما اگه تو تماس آخر طوری کار میشد که حامد هم پیش زیتون باشه خیلی عالی میشد مگه اینکه برای حامد بعنوان نیروی نفوذی تو دل دشمن یا نیرویی که بعدا به خودش میاد و توبه میکنه و میشه نفوذی خودمون برنامه دیگه داشته باشید ولی در هرحال داستان خوبی بود اما حواست باشه کاکا این داستانها تاریخ مصرف داره و علمی نیست اگه دنبال بحث دقیق علمی و پایداری مطالب و استواری و ماندگاری مطلب هستید با این داستانها نمیشه عاقبت به شهادت بشی پای رکاب امام زمانت یاعلی 🔹سلام.خداقوت راستش من توی کانالتون عضو بودم.قلمتون رو دوست داشتم ولی داستاناتون رو هییچ وقت نمی خوندم.امشب تصمیم گرفتم شوربه رو بخونم.توی دو‌ساعت تموم شد. الان فقط گیج و منگم.این اتفاقات و وقایع حداقل دو جلد کتابه.خیلی خلاصه‌ گفتین و رد شدین و تمام. الان من کلییییی سوال تو ذهنمه.. شیخ قرار.. نحوه ورود مسعود به هتل چرایی خوشحالی هیثم از شهادت عماد ابونصر حامد و عاقبتش حتی شفای دختر محمد... تحلیل شخصیت هیثم و حامد خیلی ترسناکه.. هر کدوم از ما مذهبیا و انقلابیا و مدعیا یه روزی ممکنه به این عاقبت گرفتار شیم. خدای من.... 🔹سلام شب بخیر خوابم نمیبره. خیلی جا خوردم چون این حرفا تو ذهنمه. خدایا نشه ماهم یک روز حتی برای یک ثانیه ، فکر خیانت و منعفت‌مون رو بکنیم مردم و کشور و انقلاب که جمع اینا میشه دین خدا ، رو بفروشیم... یادم نمیاد کدوم یک از علما بود که میفرمود : من صبح که از خونه میام بیرون خدارو به ۱۴ معصوم قسم میدم که ظهر برمیگردم دین دار برگردم و عوض نشده باشه مسیرم خدایا این حامد هم احتمالا اولش برای رضای تو اومد، نمیدونیم چی شد و به کجا رسید که دین تو (خدمت به مردم +کشورش +انقلاب + امام زمانش عج) رو فروخت خدایا جان علی اصغر امام حسین نذار ماهم اینطور بشیم خیری نیست ، جز مسیر تو خدایا ما جز تو کسی رو نداریم برای تو نباشیم و برای تو و عزیزت کار نکنیم که بیجاره‌ایم خدایا نشه حتی برای ی ثانیه ولمون کنی؟! خدایا...!🙏🏻 این دوتا داستان آخر (کارتابل و شوربه ) نشون داد خیلی نیاز به توسل داریم این نفوذ‌ها ، پولی نبود اعتقادی بود خیلی باید مراقب اعتقادت مون باشیم. ببخشید اینطور میگم انقدر باید مراقب باشیم که نشه ی وقت بگن محمدرضا جهرمی از یک جایی به بعد برا اسرائیل مطلب مینوشت و نفوذی بود این راه فقط و فقط توسله 🔹سلام شوربه عالی بود،اگر غلط های املایی را در نظر نگیریم عالی بود،ولی ای کاش تکلیف همه از جمله شیخ قرار(نکته انحرافی داستان) و هیثم را مشخص می کردید من بدون موسیقی ها گوش دادم،چون خود داستان کشش داشت ولی با عرض پوزش خیلیییییی مسخره تموم شد،این دیگه چه انتهایی بود؟!! مکالمه بچه بازی در آخر داستان جمله مسخره انقدر بوسش کردن که خوردنش خیلی افتضاح تموم شد فکر کنم دادید به یکی دیگه تهشو نوشته من واقعا فکر کردم وصلش می کنید به انفجار انبار ۱۱ بیروت بعد می خوای اینو چاپ کنی به ملتم بفروشی؟؟!! واقعا که اولین داستانی بود که از شما خوندم... فکر کنم آخریشم بود😐 درهر صورت که وقتی حال ندارید،ننویسید،این خیلی بهتره.... عزت زیاد😒
🔹آج جون مستندتون تمام شد🤗🤗🤗 تازه کار من از امشب شروع میشه🤓 باتوجه به تجربه ای که برای مستندات قبلیتون داشتم، وهرشب باید با افت فشار مواجه میشدم که آیا امشب داستان رو میذارید یاخیر😒 تازه اگرم میذاشتین از فکر اینکه خب چرا اینقدررررر کمه و بقیه اش چی ؟؟؟ شب بزورررر خوابم میبرد، خلاصه اینجاب از گذشته درس عبرت گرفته و این مدتی که مستند جدید میذاشتین بزورررر خود را کنترل کرده😬 و مستند را نخوانده 🥴و منتظر مانده🧐 تا داستان تمام شود🙄، تا بعد از اتمام، یک شب نشسته و همه داستان را یکجا خوانده و بر بدن زده ،بدون هیچ فشار و استرسی ازچگونگی قسمت بعدی داستان😋😋😋 این بود انشای من😎🤓 🔹سلام هم از اخبار و اتفاقات چند دهه اخیر و هم بخصوص از کتابهای جذاب شما این موضوع که «هوش و ذکاوت سیستم اطلاعاتی و عملیاتی ایران و حزب‌الله در حد بالایی در حال کارکردن هست» به راحتی قابل برداشته. پس من نوعی هم میفهمم که اگه قرار باشه زیتون رو بگیرم چطور باید توی تور اطلاعاتی قرارش بدم. نه مثل دو تا مامور اداره ثبت احوال پاشم برم اونجا پرس و جو کنم. فکر کنم حداقل برای چاپ کتاب این قسمت رو با توجه به توانمندیتون کمی جذابترش کنید. من با خواندن این دو قسمت پایانی این حس بهم دست داد که یه معلم از بچه ها ناراحت شده،زود سر و ته کلاس و جمع و جور کرد گفت باقیشم خودتون بخونین.☹️ بازم از شما بابت نوشته های خوبتون متشکرم. یاعلی 🔹سلام علیکم . ضمن تشکر از رمانهای زیبایتان. با معرفی محمد آقا در رمانها بعنوان شخصی زیرک ،باهوش ، فعال نشون دادید که نه بابا شیرازی ها همش خواب نیستندو یه ایطو افرادی هم بیشنشون هست . با احترام به همه شیرازی ها مخصوصا دائی های و خواهر زاده های عزیزم 🔹سلام حاجی وقت بخیر شاهکار شوربه رو خوندم عالی بود یه موضوعی رو‌خواستم بهتون اعلام کنم متاسفانه در کشور عده ای تصور میکنن که قدرت و اقتدار فقط دست اوناست اونا هستن که کشور رو نگه داشتن همه چی برای اوناست خیلی بررسی کردم اما دیدم متاسفانه از اوایل انقلاب این رسم انحصاریشون شروع شده در جنگ میگفتن از ما نبودیم .... تو قضیه پهپاد ار کیو ۱۷۰ که قرارگاه خاتم رصد کرد تو‌‌قضیه پهپاد گلوبال که حتی فرمانده ارتش گلایه کرد تو قضیه ریگی وووو اما وقتی اشتباه میکنن میندازن گردن یکی دیگه مثل هواپیمای اکراینی! متاسفانه این شکاف و صف بندی خطر ناک از طرف حامیانشانم داره شدیدا تقویت و ساماندهی میشه مثل ........ و .......... و ........... ناظر بر سریال گاندو و خانه امن یادمه تو دورهای ب سی ج یکی از افسران اماده بود و شدیدا در حال تخریب کردن و زا رت بود به یکی از دوستانم در و زارت گفتم ایا سما هم دشمنی دارین؟ قسم جلاله خورد که ما هیچ وقت در پی تخریب و سنگ اندازی نبوده و نیستیم و اگر یکی از اینها رو بگیریم برای حفظ شان سازمانش هیچ وقت اعلام نمیکنیم چون نظام تضعیف میشه نمیدونم چرا اینقدر خود برتر بینی وجود داره البته یکی از دلایل اینه که و زا رت اعلام نمیکنه که چیکار کرده تو‌مستند مدال گمنامی دیدم که اولین فرمانده سپ اه گفته و زا رت تو سوربه عراق و لبنان خیلی کارها کرده حتی کمتر از فلان جا نبوده اما صلاح نبوده که بگن همین صلاح نیست که بگن شما تصور کنین اگه و زارت اقدام متقابل بکنه و مثل اونا شروع به تخریب و افشاگری کنه چه اتفاقی میوفته؟ سنگ روی سنگ بند میشه؟ شکاف و اختلاف بین نهاد ها هدفی که دشمن سالها داره تلاش میکنه تا در حوزه نظامی و اط تفرقه و شکاف ایجاد کنه اما یه عده کودن و ابله خر حزب الاهی افتادن تو دامن دشمن نفهمها متوجه نیستن که چه ضربه ای به انقلاب میزنن اگر کسی هم مثل کانال خیانت خواص دادش در بیاد و به این رویه اعتراص کنه فورا انگ نفوذی بهش میزنن شک ندارم بخاطر پارگراف های اخر کتاب شوربه که طرف گفته که حالا بماند که مسئول میز ..... اقا اقا اقا صلوات بفرست بهتون انتقاد میکنن تا ضد ولایت فقیه بهتون انگ میزنن نباید کسی بهشون بگه چشت بالای ابرو 🔹سلام نیمه شب رو به سحرتون به خیر و عافیت ان شاءالله مختصر میگم که مصدع اوقات نشم لطفا بگید چطور با این حجم از اطلاعات آرامش دارید و زندگیتون رو بصورت عادی می گذرونید ؟! طی ۳ روز حیفا و نه و حجره پریا و تب مژگان رو خوندم نمیگم بهم ریختم ولی دنیای اطرافم از اونچه فکر میکردم برام دردناکتر شده خیلی دردناکتر و رهبرم مظلوم تر از همیشه بگید چه می‌کنید؟! 🔹قهرمان شوربه نه محمد است و نه هیثم نه حامد نه زیتون و نه کسی دیگر قهرمان شوربه مسعود است مسعود مسعود مسعود مسعود خیلی دلم براش سوخت 🔹سلام علیکم من نوجوانی ۱۷ ساله ام اهل مشهدم از زمانی که داستان شوربه را خواندم هر زمان رفتم حرم شما را دعا کردم لطفا داستان های قبلی را بگویید چه تاریخی است که من داستان های دیگه را هم بتوانم بخوانم
🔹اول از همه بگم که شما نمیتونی منو دق بدی، چون من صبر میکنم کل قسمت ها رو بذارین تو کانال وقتی تموم شد بعد شروع میکنم به خوندنشون، در مورد شوربه هم، صبر کردم داستان تمام شه بعد کل داستانو از قسمت اول تا آخرش امشب خوندم البته اینکه گفتم نمیتونین منو دق بدین، جنبه مزاح داشت☺️☺️☺️☺️ ولی کلا عادتم اینه حتی سریال های خانگی که درست میشه و هفته ای یک بار، یه قسمت میاد بیرون، من صبر میکنم تا قسمت اخر، بعد میشینم با خیال راحت از قسمت اول شروع میکنم به نگاه کردن🤣🤣🤣 بین تمام شخصیت ها، شخصیت حامد توجه منو به خودش جلب کرد چندتا سوال برام پیش اومد، دوست دارم اگه صلاحه تو کانال جوابمو بدین🙏🙏 یکی اینکه این شخصیت ها با اسم اصلیشون روایت میشن یا تو مستندهاتون براشون اسم میذارین، البته میدونم اسم اصلیشون کلا چیز دیگه هست و اینا اسم تشکیلاتیشونه، منظورم اینه اسم واقعی تشکیلاتیشونم همیناست که تو مستندهاتون ما باهاشون آشنا میشیم؟ و اما شخصیت حامد، ظاهرا خیلی سال توی تشکیلات بوده میخواستم بدونم تو این سال ها این شخصیت چه کارهای مهمی انجام داده اگه مسول میز اسراییل بوده تا کجاها نفوذ کرده بوده؟ اصلا کار عملیاتی هم میکرده یا فقط هدایت میکرده،؟؟ اگه کار عملیاتی میکرده زخمی هم شده؟؟ کلا منظورم اینه که قبل گول خوردن جان فدا بوده، بعد شستشوی مغزی شده؟؟؟ یعنی آدمی که اینهمه خدمات داشته برای کشورش هم میتونه یدفعه برگرده؟؟؟ با توجه به جمله ای که خودتون تو داستان گفتین، اینکه باید برای مردم هم کامل شفاف سازی بشه، اگه امکانش هست جواب منو هم بدین🙏🙏 و اینکه امکان داره این شخصیت تو ایران باشه ولی اطلاعات ما ندونه؟ یا صد در صد تو خارج از کشوره؟؟ این شخصیت تو سوریه و عراق هم رفته زمان جنگ با داعش؟ اینکه بچه های ما تا زیر اتاق خواب وزیر رژیم صهیونیستی هم نفوذ کردن، در زمان همین شخصیت حامد بوده؟ خودشم تو اون عملیات بوده؟؟؟ اینکه بچه های عملیاتی بعد یه مدت یجورایی بازنشسته میشن و دیگه تو عملیات ها شرکت نمیکنن و فقط هدایت کننده هستن درسته؟؟ منظورم با بالارفتن سنشونه این درسته که تو این عملیات یجورایی لو رفتن و بعضی از بچه ها جلو چشم دوستاشون شهید شدن چندتا هم تا مرز شهادت رفتن ولی توسط نیروهای کمکی نجات پیدا کردنو هنوز زنده ان؟؟؟ خیلی دلم میخواد بدونم اگه اینی که گفتم حقیقت داره، شخصیت حامد هم بوده تو اون عملیات؟ خیلی دلم میخواد بدونم از اول، چجوری آدم ها وارد این تشکیلات میشن چه تو ایران چه لبنان چه هرجایی که اینجور تشکیلات سری و مهم وجودداره، چجوری ادما رو جذب میکنن چجوری امتحانشون میکنن و اونا رو قبول میکنن، و اونا میشن عضوی از این تشکیلات مهم. امکان داره هنوزم کسایی باشن تو تشکیلات که زیرابی برن، ولی هنوز لو نرفته باشن؟؟ خیلی سوالا در مورد این تشکلیلات مخفی برام بوجود میاد، ببخشید🤕 میدونم خیلی حرفا رو نباید تو فضای مجازی بگم و شما هم نمیتونین جواب بدین، ولی با اینحال بازم دعا میکنم بخشی رو پاسخگو باشین تا کمی از این حس کنجکاوی من رفع بشه🙏🙏🙏 🔹سلام حاج اقا شبتون بخیر یه خاطر بگم براتون یه سری تو پاساژ قدس بودیم با دخترخالم دنبال ی کتابی بودم ک اصن پیدا نمیکردم بعد رفتم تو یه کتاب خونه دیدم اثار شما اونجا هست من هرچی اثر از شما خوندم تو کانال بود و واقعا انقدرر خوشحال شدم ک بلند دخترخالمو صدا کردم گفتم ببخشیدا(ععههه حدادپورههه حدادپوررررر جهرمیییی)واقعا نمی دونم چرا انقدر خوشحال شده بودم همه نگا برگشت فک کردن خل وچلی چیزی هستم اونجور داد زدم اونجا بود ک هرچی داشت از شما خریداری کردم اصن اون کتابی ک میخواستم بخرم یادم رفت الانم واقعا خوشحالم بابت چاپ اثارتون ایشالا همه جوونا یروزی کتابای شما دستشون برسه باشد ک رستگار باشن 🔹حاجی امسال فقط با خواندن کتابهای شما مخصوصا داستان شوربه از غم و ناراحتی های روزانه نجات پیدا میکردم. دمت گرم 🔹 سلام منکه بیدارم و دارم نقشه ی کشتن حامد و زیتون و کلا اسرائیل رو مرور میکنم😑😑😑 🔹آقای حدادپور چی شد که از پارسال تا امسال اینقدر قلم و نوشتن و بیان شما پخته تر شد؟ چرا تو و اردیبهشت و کف خیابون۲ و الان هم شوربه قابل مقایسه با کتابهای قبلی شما نیستند. خیلی اصولی تر و قوی تر شده اند. اگر راه خاصی طی کردید لطفا به ما هم نشان بدید. 🔹سلام حالا که دارید برا ظهور حضرت مهدی و آگاه سازی جامعه مهدوی اینجوری زحمت میکشید و نور چشمی میشید لطفا برا ماهم دعا کنید 🔹سلام من هر کدوم از آثار شما رو میخونم، یاد این آیه میفتم ولاتهنوا فی ابتغاء القوم، ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون... و اینکه استوار بودن مثل کوه چقدر سخته التماس دعا
🔹بعد از مدت ها عرض سلام و ادب مستند عالی بود... متفاوت از داستانهای پیش... بسیار رمزگونه و خلاصه نوشته شده... امیدوارم یه فیلم ساز بتونه این اثر رو با تفصیل بیشتر بسازه.. و اینکه این روزها حال ایران خوب نیست با وجود خائنان وطن پرست ورود امثال شما با قلم شیوا قبل از انتخابات پیش رو خیلی میتونه در آگاهی مردم موثر باشه... از انتخاب اشتباه مجدد باید بترسیم اونقدر که ممکنه دیگه مردم سرنوشتشون بشه مثل اهل کوفه و چقدر سال دیگه ظهور به عقب بیافته...😭😔😔😔😔 بخدا خوابیم توقعات و آرمان مردم شده اندازه ی قیمت مرغ و روغن و سکه و دلار بینش مردم که کشک خیانت خائنین غربگدا همچنان ادامه داره و دستان انقلابیون بسته 🔹سلام. یه وقت به خودت غَرّه نشی کاکو شیرازی فک نکنی اقد ملت ازت تعریف میکنن، همش هنر خودته ها نه اینا همش فضل خداست که به شمو داده و یه لحظه اراده کنه ازت میسونه همشه خواستم با کمال احترام بگم که تو هیچی نیسی... هر چه هست، اوست. قلم رَوونم ک داری سی خودت نی سی خدا هس تو هیچی نداری هییییچ. پ به خودت غره نشو کاکام. شوِت بخیر 🔹سلام خسته نباشید نظر اون بزرگوار رو خوندم که اولش دوبار گفته بود عالیه بعد انقدر ایراد گرفته بود که تهش گفته بود خیلی مسخره تموم شد و دیگه نمیخونم😐 و... یاد این لطیفه افتادم که یارو رفت خیاط شلوار بدوزه. به خیاطه گفت بعدا نگی پارچه کم اومد.. نگی دکمه نبود...نگی پول بیشتر میگیرم. اصلا نخواستیم شلوار منو پس بده😅😂 خلاصه خدا به قلمتون برکت بده. ولی بعدا نگن نفوذی بود... اصلا نخواستیم ننویسید😅🙈 🔹سلام حاجی ان شاالله که همیشه سالم وسلامت باشی با شوربه خیلی حس خوبی داشتم ولی ی بنده خدایی می گفت این سریال خانه امن نباید ساخته بشه چون نفوذ را به همه یاد میده ولی به نظرم به امثال من روشنگری را یاد داد خدا قوت 🔹سلام وشب بخیر وخدا قوت منم نمیدونم مثل خیلی ازهم کانالیهام چی باید بگم وچطور باید بگم درباره شوربه ولی خیلی خیلی ذهنم رو درگیر خودش کرده، مثل یه فیلم تو ذهن خودم بازسازی کردمش ومن تقریبا تمام آثار قبلی شما رو خوندم ولی این یکی کاملا مشخص بود که خیلی پخته تر وبا تخصص وامادگی بسیار بیشتر نوشته شده وازاین نظر واقعا براتون خوشحالم وامیدوارم این موفقیت ها ادامه دار باشه. سوالات زیادی توذهنم هست درباره این داستان وابعاد مختلفش ولی چون میدونم جوابمو نمی‌دید نمیپرسم😔 ولی واقعا خدا قوت راستی خواستم خدمتتون عرض کنم من کتاب‌های شما رو تو فامیل ونزدیکان معرفی میکنم وگاهی امانت میدم بخونن وبعدش بدن به بغلی🙂و سعی در معرفی آثار شما به اندازه وسع خودم داشتم 🔹ی چیز جالب بگم براتون تو کانالتون چندین ساله هستم تمام تعریفهایی که از اثارتون میشه و از داستانهایی که تو کانال میزارید رو میبینم مثلا همین شوربه که این چند وقت میزارید ولی حتی ی قسمتشم یادم‌نیست خونده باشم خودمم تعجبم چرا از کانالتون نمیرم شاید به خاطر تحلیلای سیاسیه که در مواقع خاص کشور می زارید یا به خاطر کلمه ی بیداری !!!!؟؟که مینویسید😄 خلاصه وقتم کمه منم مثل خودت شلوغه سرم😊 راستی چرا همش تعریف و تمجید ا رو تو کانالتون میزارید ؟یکی بود فحشتون می داد ازش خبری نیست؟! ی چند تا بده دلمو ن خنک شه😂 🔹بسم الله والحمدلله و اما شوربه: اینبار از روزنه ها حکایت کردید، منفذهایی برای نفوذ روزنه ها نه آنقدر بزرگند که محل هدررفت ارزشهای نظامی سازمان یافته و جریان ساز همچون حزب الله باشند و نه آنقدر کوچک که ورود شیاطین وسوسه از آنها ممکن نباشد. محافظ سید جریان مقاومت هم که باشی هیثم محمد شوربه، هم که باشی،اول باید حفاظت از درون خویش کنی که به غمزه ی چشم و اشارت انگشت فتانه ای، منفذهای نفسانی وجودت رسوایت نکند. باورت که نشده باشد پشت میز اسرائیل،شطرنج بازی میکنی و مهره میچینی و قمار میکنی بر سر خودت و یکهو میبینی بازی تمام شد کیش و مات اما میشود که سعادت یارت باشد و مسعود باشی و در اتاق فرمان اسرائیل محراب بسازی و ساقی سیرابت کند و ساغرت به شراب شهادت پرشود و مست شوی از جام الست و دریغا، کمی آنطرفتر رفیق دیروزت هم پیاله ی ابلیس شود و پیکی به سلامتی بزند و لایعقل خودفروشی کند. سپاس از شما که قلمتان بر کاغذ لغزید تا شبهایی را با لغزشهای آدمیانی اشک بریزیم که روزی صفهای نمازمان را کنارشان مرتب میکردیم و تکبیر میگفتیم. و اشک ریختیم که کبرمان تکبیرمان را از سکه نیندازد شکرانه به جا آوردیم همراه محمد و همسرش که دخترکشان به هوش آمد و اشک ریختیم بر آن دخترک یمنی که قربانی محلولهای کشنده شد و هرگز به هوش نیامد‌‌. اشک ریختیم بر آنکه تنها گیرش آوردند غریب گیرش آوردند. بر آن شهید که دستمان حتی به پاره های پیکرش نرسید... والسلام علی عبادالله الصالحین ✍مریم اشرفی گودرزی
🔹سلام خسته نباشید اون یارو که هر دفعه میومد میگفت ازتون متنفرم ؛ شمام پستش رو میفرستادید گروه همون حامده ؟ 🔹سلام صبح زیبای پاییزی تون بخیر و شادی. حرف های دل مخاطب های کانالتون رو خوندم متاسفانه دشمن یه دفعه ضربه نمیزنه که معلوم بکنه. ذره ذره جلو میاد که اصلا مشخص نکنه از کجا ضربه خوردیم همونطور که ذره ذره ارزش مقدس مادر و همسر و خانواده رو پایین آورد و ارزش خانمها رو به چند تا مد و آرایش فروخت و کسی متوجه نشد چی شد که الان وضعمون این هست. خب معلومه برای افراد سیاسی و اطلاعاتی هم همینطور تور پهن میکنه که تا بیان بفهمن چی شد میبینن دارن تو باتلاق دست و پا میزنن . یه درخواستی هم از شما داشتم لطفا شوربه رو هم پیش فروش کنید مطالعه کردن کیفش به اینه که برگه های کتاب رو لمس کنیم و بوی کاغذ رو حس کنیم . ممنون میشم. یا علی 🔹سلام حاج اقا میدونم از نظر سنجی جا موندم اما خواستم بنویسم حداقل خودتون بخونید . بابت انتشار شوربه باید ازتون تشکر میکردم ، امسال کنکوری هستم و خیلی در گیر درس و کلاس و خیلی دنبال فرصتی بودم که بتونم حداقل روزی دو صفحه کتاب ازاد بخونم که هم ذهنم از خستگی در بیاد و هم مطالعه م رو حفظ کرده باشم که شما این فرصت و فراهم کردین ، هم به صورت روزانه و هم مقدار معینی منتشر میکردین که خیلی برای من ایده آل بود . از طرفی وقتی کتابای شمارو میخونم واقعا بهم هدف میده و انگیزه بیشتری برای رسیدن به هدفم پیدا میکنم . خواستم شما و اعضای کانالتون دعا کنید که به هدفم ( که مقدسه ) برسم . انشاالله بتونید همیشه با قلمتون روشنگری کنید . 🔹سلام وخسته نباشید خیلی ممنون به خاطر یک مستند داستانی عالی دیگه چیزی که در داستان شوربه منو خیییلی ناراحت کرد وتحت تاثیرقرار داد نحوه ی لو دادن وشهادت حاج عماد بود اینکه چه راحت توسط یه نفوذی گراشو دادن😭 البته نحوه ی شهادت مسعود هم خیلی تاثیر گذاربود و اینکه با ایمان واخلاص وتوکل بخدا چه راههای بسته ای که برای انسان باز میشه هر چند مسعود به شهادت رسید ولی درگیر شدن ایشون وتااین حد نفوذ کردن در جمع دشمن وگرفتن اون همه اطلاعات بدرد بخور ازدشمن یه شیرینی خاصی به داستان داده بود. جالبی داستان دراین بود که نفوذهم در جمع دشمن و هم بین خودی ها مورد توجه قرار گرفته بود. 🔹سلامی دوباره دو نکته من: ۱_منم داستانتون رو یجا خوندم با پیام های که از عزیزان دیگه دیدید ای کاش داستان بعدی رو یه جا بفرستید که تاثیرش بیشتره چون کم کم میزارید یادمون میره قبلش چی شد 2-چیزی که ذهنم درگیر کرده اینه که دشمن انسی با این همه ضعفش اینجوری عمل میکنه ما هممون دشمن جنی شیطان رو داریم که ازش غافل شدیم که چه بلایی سرمون درمیاره و حواسمون نیست ؟!!؟!؟!؟ 🔹سلام و خداقوت من هرشب به مسعود فکر می کنم و بعد از گریه خوابم میبره از خودم بدم اومد چ مردای با ایمانی را از دست میدیم😔😔😔 🔹سلام خدمت شما با این نظرات ناب خواننده ها وقلم قشنگشون که تفسیر کردن تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت نظر ندم اونا به خوبی و زیبایی آثارتون وقلمتون تحسین و نقد کردن خیلی لذت بردم الهی عاقبت بخیربشیم هممون الهی آمین 🔹شهادت مسعود من یاد ۲۲۳ انداخت بهتُ حیرت جواب شهدا بماند جواب خانواده های چشم انتظار رو بعضی ها چطور میخوان بدن محمد و محمد ها چطور میتونن اینهمه داغ رو تو خودشون‌هضم کنن😭😭😭 فک کنم بهترین توصیف حال محمد اون لحظه این شعر باشه اونجا ک‌گفت من داغ زیاد دیدم... ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود حاجی اصلا پیاما رو میخونی یا همینجوری کپی میکنی تو کانال؟ 🔹سلام ،ما متاسفانه کم و بیش در جریان این نفوذ در مهمترین وحساس ترین مراکز امنیتی این مرز وبوم هستیم اما شوربه داغمون رو تازه کرد وخواهر عزیزم خانم گودرزی حرف دل ما رو هم زد،اما یه چیزی همیشه دلمون رو قرص کرده که دست خدا بالای دست هاست واین امنیت مدیون خون شهیدان عزیز وگمنامی چون مسعود هاست 🔹سلام جناب؛؛ خسته نباشید؛؛ میخواستم ازتون تشکر کنم که هیچ مسئله حساسیت برانگیز و اروتیک در این داستان و داستان های اخیرتون نیست. اجرتون با حضرت زهرا البته بگم که در دانشگاه زنجان قبلاً از شما سوال کرده بودم و از جوابتون قانع شدم اما اینطوری که هیچ اشاره ای نمیکنید خیال همه راحت تر هست
🔹سلام خدا قوت حاج اقا لم یشکر مخلوق لم یشکر خالق خیلی ممنون از بابت کانال خوبتون،که اطلاعات خوبی رو به مخاطب میده ، من اهل داستان خوندن نبودم ولی، داستان شوربه رو‌خیلی خوب به مخاطب‌القا کرده بودید که در یک ان حس میشد کرد(مثل زمان گیر افتادن مسعود تو اتاق ذکر هایی رو داشت میخوند ..) قلبم به تپش افتاده بود.... اینکه نقاط قوت وضعف یک سازمان امنیتی رو دارید مطرح میکنید این جای بسی امیدواری هست، (واقعا ما هر جا ضربه خوردیم از خودی ها بود. ) شهید عماد مغنیه رو با اطلاعاتی که خودی ها دادن شهید کردن. بهر حال دست مریزاد خدا قوت قلمتون هم شیوا بود ۰۰ انشالله که پله های ترقی رو چند یکی طی کنید ۰ التماس دعا🌹 🔹سلام مجدد تعریفات دوستان قشنگ و بجا و کامل بود منم قبول داشتم ولی یه نکته رو میخواستم بگم اونم اینکه وقتی داستان به مسائل خانوادگی محمد میرسید رشته کلام از دستتون در میرفت و نوع نگارش واقعا عوض میشد و معلوم بود به خاطر خود محمد و روابط دوستیتون، اینجور مینویسین. کاملا مشخص بود که نوشتار فرق کرده بازم ممنون به خاطر داستانهای امنیتیتون منم از اونایی بودم که فک کردم هیثم شهید شده و این داستان برای گذشتشه 🔹سلام چقدر خوبه که همیشه داستانهای شما در مجموع پایان خوش دارتد این به خاطر روحیه ی با نشاط شماست تو این زمان که همه دچار افسردکی و دلمردکی و آشفتگی هستند شما همچنان شاد و با نشاط و امیدوار هستید و این روحیه رو با پیامها و داستانهاتون به مخاطبینتون هم انتقال می دید ومن فکر می کنم این از خصوصیات منتظران ظهور است خوش به حالتون 🔹سلام حاجی خداقوت خیلی ممنون ازداستان قشنگتون دیگه درباره شوربه اعضای کانال قشنگ نظردادن ومغزم اونقدری درحال سوت کشیدن هست که نظری ندم ومیدونم وقت ندارین ولی اون روزرفتم حرم امام رضا(ع)جاتون خالی سعی می کنم همیشه نایب الزیاره همه شماسربازان اسلام باشم... فقط وقتی رفتم فروشگاه کتاب توحرم اولیش که هرچی گشتم ازکتابای شماهیچی نبودفروشگاه دومیشم رفتم فقط همه نوکرهاوچراسنی نیستم ودفترچه نیم سوخته یک تکفیری تونوداشتن پرسیدم که بقیه آثارچی؟گفتن اونامخصوصاکف خیابون چون سیاسیه آستان قدس نمیاره😳🤦🏻‍♀😱 واقعامن سرموبه کجابکوبم🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀ مگه اونجایی که دینوازسیاست جداکردن کربلانبودکه سرحسین فاطمه(س)روبریدن؟😳🤦🏻‍♀😱😱 مگه جدایی دین ازسیاست مثل تکه تکه کردن پیامبر(ص)نیست؟😳😱🤦🏻‍♀😱 چرامسئله روشنگری به این مهمی تومحدوده حرم امام رضا(ع)بایدهمچین کتابایی ممنوع بشششههه؟؟؟🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀چراااااا؟؟؟؟🤦🏻‍♀😱 من نوجوون دیگه گنجایش ندارم واقعازورم میاد🤦🏻‍♀انصاف نیست عاخه😢💔😱 🔹سلام خدمت حاج آقای حدادپور یکی دو روز پیش داستان شوربه رو مطالعه کردم و اینقدر جذاب بود تا حدود دو نصفه شب پاش نشسته بودم همه‌ی داستان های شما جذابیت خودش رو داشت، ولی این یه داستان یه جور دیگه بود. روایت ضعف ها و گاها شکست های ما، همون طور که خودتون هم توی بخش آخر نوشته بودید توی اون جلسه چند نفر آخر، مردم اعتمادشون نسبت به شما بیشتر میشه و حتی می تونن کمک کنن که بهتر کارها پیش برن پ. ن:من داستان های شما رو بعد از اینکه کامل میادش مطالعه میکنم برای همین گفتم تا دوی نصفه شب پاش بودم 🔹سلام حاج آقا واقعا لذت بردم هم از داستان هم از نظریات بسیار سنجیده و دقیق مردم و مهمتر از همه اهمیت و توجهی که شما به این پیامها میدید خدا به شما طول عمر باعزت بده و به ما توفیق استفاده بهینه از وقت و بالابردن بصیرت با کمک شما .ان شاالله.اجرتون با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹آقای حدادپور در جواب اونی که گفته بود اسم شوربه بده باید بگم خیلیم اسم خوب و معنا داری بود که برای داستان استفاده کردید. اگر مثلا میذاشتید شوکران نفوذ یا هیثم ماجرا یکم مشخص میشد
🔹سلام وقت بخیر 👌 چند نکته رو در مورد داستان میگم که خیلی مهمه و از مواردی بودن که منو جذب داستان کردن 1_نوع داستان این مدلی بود که همیشه دلت میخواست ببینی حالا بعدش چی میشه ،همین قضیه باعث جذب میشه و مخاطب با حس کنجکاوی با داستان همراه میشه و پا به پای داستان استرس و هیجان داری و غصه میخوری... 2_وقتی از مطالعه داستانی لذت میبری که تصویرسازی درستی از اون داستان در ذهنت شکل بگیره ،که اگه اینطور شد دقیقا مثل اینه که شما در سینما نشستی و دارن اون داستان رو روی پرده سینما نشونت میدن ،البته این مسئله برا من صدق میکنه اگه از من جزئیات اشخاص و مکان های شوربه رو سوال کنند، تک تک همه رو توصیف میکنم😁 دیدم که دوستان میگفتن بعضی جاها نمیفهمن که مثلا این مکالمه از کیه و یه جورایی قاطی میکردن، خب حقم داشتن شخصیت ها زیاد بود و بیشتر محاوره ایی بود اما مشکل دوستان از این بود که تصویر سازی درستی نداشتن و با داستان همراه نبودن 3_اضافه گویی یکی از مشکلاتیه که اگه یه داستان داشته باشه باعث خستگی خواننده میشه😖 نکته مثبت شوربه نبود اضافه گویی های بیجا بود اما موسیقی های بی کلام😐از نظر من اضافه بود ... حواس پرت کن بود 😐هر کی هم با موسیقی گوش داده صد درصد یه جاهایی از داستان رو نفهمیده و حواسش به موسیقی بوده😂 خلاصه ها هم همین طور😑 من هیچ وقت خلاصه هارو نخوندم کسی که داستان رو بفهمه نیاز به خلاصه نداره 4_قلم روان و ساده نویسنده هم از مزیت های هر کتاب و داستانیه و البته شوربه👌 5_حس کنجکاوی اینکه داستان کجاش واقعیته و کجاش ساخته ذهن نویسنده قطعا تا آخر عمر با ما هست😂و عذاب آور...اگه این مسئله رو روشن کنید بد نیس طولانی شد ببخشید🙏 در آخر تشکر از شما و قلم تون 👌🌸🌱 🔹به خانم مریم اشرفی گودرزی بگید بعد هر مستند داستانی آنگونه ک برای شوربه نوشت بنویسد...بسیار زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺تشکر🌺 حقیقتا از همه عزیزان تشکر میکنم پیام های ارسالی شما همیشه به من انگیزه میده و مسیر را برای مراحل بعد روشن تر میکند. از عزیزانی که پیامشان منتشر نشد عذرخواهی میکنم. بالاخره باید حواسمون به حوصله مخاطب هم باشد. ضمنا دارم فکر میکنم که کاش میشد پیام های شما را در آخر متن کتاب هم آورده بشه خب مرسوم نیست ولی کار جذابی می‌تونه باشه حالا ببینیم مشاورین گرامی نظرشون چیه؟ خیلی مخلصیم مراقب احتیاط باشید😌