دست برد و از گلوی کوچک شش ماهه اش
قطره های خون حلق اصغرش را جمع کرد ...
خیمه ها آتش گرفت و کودکان در اضطرار
زینب آنجا ، یک تنه ، دور و برش را جمع کرد ...
عصر عاشورا که خواهر بین قربانگه رسید
ذره ذره تکه های پیکرش را جمع کرد
غصه های کوچه ها، گودال ها، ناگفتنی است
شاعری از پا فتاد و، دفترش را جمع کرد
عصر یاد یه چیزی افتاده بودم که حالم یه حال خاصی شد.
از اون حالا که بی اختیار، میباره و میریزه پایین و کاری هم از دستت برنمیاد😭😭
بچه تر که بودم، مادرم دستمو میگرفت و با خواهرم که فقط چند ماه از من کوچکتر بود، با هم میرفتیم روضه زنونه.
وقتی سخنران یا مداح باصفای سنتی روضه خوشمزه ای میخوند و خیلی حال میداد، یکی دو تا خانم بودند که وقتی آقای روضه خون میرفت، به سبک زن های قدیمی که برای بچه هاشون نوحه میکردند، سینه زنی میکردند و همه زن ها هم سینه میزدند.
خب تا اینجاش عادی بود برام ...
اما ...
میدیدم که بعضی خانم های مسن، همیشه سال موقع سینه زنی، مثل بقیه خانما پوشیده و بسیار باوقار و مورد احترام، اما به جای اینکه با کف دست سینه بزنن، دستشون گره بود و با مشت، زیر چادرشون سینه میزدند!
من اولش خیلی دقت نمیکردم تا اینکه یه روز از حضرت مادرم با همون بیان و عقل و شعور کودکی پرسیدم: مامان چرا بعضیا با مشت سینه زنی میکنند؟!
مادرم میگفت: مثل کی؟
گفتم: خودت میدونی!
گفت: مثل حاج خانم فلانی؟
گفتم: آره! یا مثلاً خانم فلانی! و یا مادر فلانی!
مامانم نفس عمیق و سوزناکی کشید و گفت: اینا یا بچه کوچیک از دست داده هستند 😭
یا داغ جوون دیدند😭
یا مادر شهیدند 😭
یا از سادات هستند😭
گفتم: مامان چرا خانم فلانی همیشه تو روضه حالش بد میشه؟ چرا همیشه سوزناکتر از همه زیر چادرش گریه میکنه و خودشو میزنه؟
گفت: چون هم بچش در جنگ از دست داده 😭 و هم داغ برادر دیده😭 و هم مادر دو تا شهید هست 😭 و از همش مهمتر، سادات هست ... سادات پسر جان ... شوخی بازی که نیست 😭😭
#فاطمیه
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
این مکالمه چندین ماه قبل، بین یکی از اعضای کانال با یکی از منتقدین محترم صورت گرفته است. (چند وقت قبل از شهادت سپهبد سلیمانی)
👈 کاش دشمن ما مثل تو فیلمهای جنگی ایران و عراق بود که همشون پپه و ببوگلابی نشون میدادند!
اما هیچ کس نپرسید اگر دشمن بعثی ما اینقدر نادون و ساده لوح بود، پس چرا جنگ، هشت سال طول کشید؟!!
⛔️درست و دقیق نشان دادن قدرت و تجهیزات و برنامه دشمن، به معنای نفی قدرت و هوش و تجهیزات بچه های ما نیست. به قول ما طلبه ها: اثبات شیء، نفی ماعدا نمیکنه!
اما ...
کاش سردار عزیز ما هنوز زنده بود😔
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
این شخصی که داره مرحوم حاج احمد آقای خمینی عزیز را آروم میکنه و مثلا خیلی دلش میسوزه، مسعود رجوی (سرکرده گروهک تروریستی منافقین) هست.
🔺هم نمیشه به گذشته خوب کسی خیلی امیدوار موند
🔺و هم نمیشه گذشته منفی کسی را همیشه تو چشمش زد و سرکوفتش زد
🔺به علاوه اینکه نفوذ هم در همه سطوح جامعه کاملا جدی و بدون شوخی است!
و از همش مهمتر اینه که👈 این عکس ها مال چهار پنج دهه قبل هست و الان نهایتا نچ نچ میکنیم و رد میشیم.
⛔️من نگران عکس های پنج دهه آینده هستم⛔️
عکس کیا در کنار کیا دربیاد؟
الان کجان و اون موقع کجان؟
حالا چکارن و بعداً چکارن؟!
خدا عاقبتمون به خیر کنه😔
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
دروغه آقا
به والله دروغه
به این چیزا اصلا اهمیت ندید و گناهش بندازین گردن من!
اگه فردای قیامت کسی گفت چرا به اون دو تا موی وسط قرآن توجه نکردی، بگو فلانی گفته و برین گردن اونو بگیرین!
والا
من بچه بودم که امام راحل مرحوم شدند و همین چیزا را اون موقع هم دقیقا نقل کردند و شایعه شد!
حتی عوضیا نوع و جنسش هم تغییر نمیدن که لااقل یه تنوع باحال در شایعه ها ایجاد بشه و جذبشون بشیم😏
#شایعه_ممنوع
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
جالبه ها !
کانال های زنجیره ای با یک تیتر واحد، عکس واحد، متن واحد، حتی ساعت های انتشار نزدیک به هم، در حال تخریب و ایجاد جو عمومی بر علیه جناب حسن عباسی هستند.
با یه تحقیق ساده فهمیدیم که حتی پولی که برای اون کانال ها واریز شده که هم زمان اقدام به انتشار آن پست ها کنند در یک شب و یک ساعت واریز شده است.
صرف نظر از اینکه روابط عمومی سپاه پاسداران، سخنان جناب عباسی مبنی بر منابع درآمد سپاه را کاملا رد و نفی کرده و حتی قول پیگرد قانونی داده...
وقتی میبینم :
🔺کسانی از داخل کشور ما پول میدهند که سخنان عباسی فورا با زیرنویس های مختلف ترجمه شود
🔺همان ها پول میدهند که فورا به شبکه ها و منابع مختلف رسانه ای غرب ارسال شود
🔺و باز همان ها پول بدهند که بازخوردهای رسانه های غربی را در قالب پست های وطن دوستانه و جلوگیری از ایران هراسی و ایجاد هشتکِ فساد مالی سپاه و ... به طور گسترده در فضای مجازی منتشر کنند
حالم بد میشه
چون اگر قرار است با عباسی برخورد شود، مطالبه نیروهای ارزشی این است که با خط پنهان تخریب چهره و وجهه عباسی که اینطور پول خرج میکند و ایجاد جو میکند هم برخورد شود.
چون هزینه سوزاندن و یا تخریب گسترده یک سردار جنگ نرم مثل حسن عباسی، کمتر از هزینه سخنان و ادعاهای او نیست. اگر قرار است پیگیری شود که چرا این حرفها را زده، لطفا پیگیری شود که چه کسانی پول های هنگفتی را صرف و نذر حذف و تخریب سرداران و سربازان جبهه انقلاب کرده اند؟!
مخصوصا در شرایطی که یک سرباز هم برای ما یک سرباز است.
چه برسد به عباسی که برای خودش سردار و پادگانِ آباد و جوشان است.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
کار صدا و سیما و خندوانه و نظام و وزارت ورزش و خلاصه همه کسانی که در جذب و حفظ جوون های تلاش میکنند درسته و دمشون گرم🌷
اما ...
کاش یکی به این خانم برسونه که:
۱. دنیای غرب نسبت به ورزشکاران و بازیگران ما بسیار بی رحم و بی مروت هست و وقتی دو سه روز خوراک موج خبری را از اینا تامین کرد، مثل دستمال کثیف، اونا را به گوشه ای پرتاب میکنه.
۲. به همه مقدسات قسم میخورم که شما با وضعیت جسمی که داری و دکتر تیم ورزشی شما در پرواز بهم گفت که خیلی نگران مچ جفت دست های شما هست، موفق نخواهی شد و دیگه حتی روی برگشتن هم نخواهی داشت.
پس لطفاً پل های پشت سرت را خراب نکن.
۳. تو کسی هستی که حتی حضرت آقا هم برات پیام و جایزه فرستاد و همه تحویلت گرفتند، دیگه معنا و مفهوم حرفهای تند و تیزت نسبت به کشورت را متوجه نمیشم! چرا؟ اینقدر نمک خوردن و نمک دان شکستن راحته؟ ینی اینقدر راحت و بی دغدغه بعدش میگیری میخوابی و وجدانت درد نمیکنه؟!
۴. من حتی کاری به اون مدل پوشش و نوع خاص موهات در مصاحبه ها ندارم. اما تکلیفتو با نامزدت روشن کن. بنظرت کسی که به راحتی کلمه رکیک جلوی دوربین بهت میگه و تو شوکه میشی، میتونه پشت و پناه درستی برای روزهای دلتنگی در غربت و غروب دلگیر دوری از وطنت باشه؟!
ایشالله خوشبخت بشی و پشیمون نشی
اما کاش حداقل همون کیمیا علیزاده خنده رو و غیر سیاسی بمونی
نه اینکه مثل دیروز، خبرنکارهای شبکه های معاند دورت بکنند و بگن: «کیمیا جون! از تبعیض جنسیتی در فضای ورزشی ایران برامون بگو!»
#نگرانتم
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
استاد جان
شما اولین کسی بودید که یک پسر کنجکاو دوره راهنمایی را به تفاوت در اندیشه سیاسی با اندیشه انقلابی آشنا کردید.
همزمان با شاگردی در محضر حاج خانم جمالی و انس با حاج خانم بزرگی و تعلق خاطر به آن سنگ قبر کوچک شهید گمنام زیر درخت نارنج گلزار شهدای فردوس، خدا آن پسر نوجوان را به دامن پر مهر و عطوفت شما انداخت تا یکی از ده ها نوجوان و جوانی باشد که با قلم و کاغذ، جلوی شما در مجالس روضه امامزاده اسد الدهر جهرم بنشیند و مشق انقلاب و امام حسین پژوهی کند.
شاید به خاطر همین باشد که الان ده اثر درباره امام حسین علیه السلام دارم.
اگر موضوعات بکر و یا تفاوت نگاه اندکی در این کمترین گاهی موج میزند و از لبه های استکان وجودم چند قطره بر کاغذم میچکد، به خاطر آشنا شدن با مجالس شما توسط مادرم بود.
خدا روحتان را با حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها محشور فرماید🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
علیکم السلام
بزرگوارید.
بنظرم برای شروع تبلیغ، از مدارس، مخصوصا از دبیرستان شروع نکنید چرا که ممکنه با دست انداختن و سر و صدا و چالش و ... روبرو بشید و اعتماد به نفس شما را ضعیف کنه.
از همون مجالس خونگی و پایگاه های بسیج شروع کنید خیلی بهتره.
🔺 اما دو کار در کاهش استرس در جمع دبیرستانی ها کمک میکنه:
۱. سخنرانی و کلاس را با سوالات ایذایی شروع کن و بذار فکر کنن و جوابت بدن و تو بشی طلبکار اونا. ولی یادت باشه که چند تا جواب تمثیلی جذاب در آستین داشته باش که بتونی قانعشون کنی و سوالت بی جواب نمونه.
۲. اگر پاورپوینت داری، همون اولش، حتی قبل از بسم الله، با یه فیلم کوتاه اثرگذار شروع کن که خود به خود ساکت بشن و گوش بدن. پیشنهاد میکنم حماسی و سناریو دار باشه. هست. باید بگردی پیدا کنی.
⛔️ضمنا⛔️
لطفا
خواهشاً
حتما
وجدانا
ناموسا
حضرت عباسی
فعلا دور جلسات دبیرستان دخترونه خط بکش. بذار وقتی بابا شدی و پایه ده تموم کردی و حتی سطح سه هم دفاع کردی و یه کم موهای کناره های شقیقت سفید شد سراغ دبیرستان دخترونه برو.
به والله قسم اگه الان تشریف نبری دبیرستان و یا خوابگاه خواهران، ایمانشون تباه نمیشه و بر باد نمیره و به خاطر عدم حضور شما کسی کافر و معاند و ضد ولایت فقیه نمیشه.
فعلا همین داداشای دبیرستان پسرونه و پایگاه بسیج.
خدا به کار و عمر و جوونیت هم برکت میده🌷🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
یک ساعت بعد اینکه خاکمون میکنن، مردم سر ناهار ختم به فکر اینن که نوشابه شون زرد باشه یا سیاه...
پس بخاطر حرف چنین مردمی زندگی نکن!!!
👈 واسه دل خودت زندگی کن بابا !
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
✔️ رو دیوارها تو منطقه خاورمیانه نوشتن: لعنت بر پدر و مادر هواپیمای آمریکاییای که اینجا سقوط کند😂😂😂
🌷رفقا
به علت فرصت محدود و تکثر موضوعات و حوادث، مجبورم مثل دیشب، ده تا موضوع را در ده تا پست، در یک شب بنویسم و تقدیم کنم.
امیدوارم این روش ارائه، سبب کم توجهی عزیزان به موضوعات نشود.
مِمبِرزْهای عزیز☺️
دلنوشته های یک طلبه
یک ساعت بعد اینکه خاکمون میکنن، مردم سر ناهار ختم به فکر اینن که نوشابه شون زرد باشه یا سیاه... پس
یکی را میشناسم، کارش ایراد گرفتن است.
اسمش را گذاشتهام کارشناس ارشد عیبگذاری.
سبکش اینطوری است که به همه چیز آدمها گیر میدهد.
از پیراهن و کفش و دامن و شلوار بگیر تا مو و آرایش و گردنبند و گوشواره،
تا موسیقی و آهنگی که گوشش کنند،
تا لهجه و شکل حرف زدن،
تا غذا پختن و خوردن،
تا مهربانی و بداخلاقی کردن،
تا جوری که اگر زنند با شوهرشان حرف میزنند و اگر مردند با زنشان،
تا اگر متاهلند چگونه با مجردها میپلکند و اگر مجردند چکار به کار متاهلها دارند،
تا چرا فلان درس را خواندهاند و چرا تا فلان مقطع خواندهاند،
و اگر باز مجردند چرا با فلانی ازدواج نمیکنند و اگر با فلانی ازدواج کردهاند چطور به یکی مثل او راضی شدهاند، و چرا جدا نمیشوند،
و تازه گیرشان به خودِ طرف که تمام شود میروند سراغ کس و کارش که اگر کمی سنتیتر از کارشناس عیبگذاری باشند، دهاتی و امل هستند،
و اگر کمی مدرنتر لاابالی و بیحیا،
و اگر دستشان به دهانشان برسد تازهبهدورانرسیده و اگر نرسد بدبخت و بیچیز.
اینها را گفتم که بگویم اینجور آدمها زیادند.
یکیشان را من میشناسم چندتایشان را شماها.
میآیند و ما را به دور و بریها بدبین میکنند.
نه خوشحالترمان میکنند، نه پولدارتر، نه سالمتر، نه خوشبختتر.
اگر بودن در زندگی ما نیاز به پاسپورت داشت، میگفتم این آدمها باید پاسپورتشان را بگیرند و از زندگی ما بروند. حالا که زندگی پاسپورت ندارد ما باید از دستشان فرار کنیم. شد با پاسپورت، نشد قاچاقی.
امیرعلی بنیاسدی