eitaa logo
محامین
890 دنبال‌کننده
982 عکس
556 ویدیو
43 فایل
نهایت آرزویمان؛ حمایت حضرت حجّت عجل الله فرجه🌱 اللهم اجعلنا من أنصاره و أعوانه و المُحامين عنه...اهداف: ایجاد تشکیلات مهدوی_انقلابی تربیت نیروی متخصص و متعهد انقلابی ارتباط با ادمین @Yalatif213 آدرس اینستاگرام ما:instagram.com/mohameen.center
مشاهده در ایتا
دانلود
Nariman.Panahi-Man.Aslan.Omadam.Barat.Shahid.Besham(128).mp3
6.9M
🏴شب زیارتی سید الشهدا علیه السلام 💔💔💔💔 🏴من اصلا اومدم برات شهید بشم🏴 @mohameen
📌 (۸۲) وصیتنامه‌ی یک شهید ۲۳ ساله بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و با درود بر نایب برحقش امام خمینی و با درود بر تمامی شهدای اسلام. امروز پس از چهارده قرن، احکام خدا بر روی زمین جاری می‌شود و این احکامی که پیامبر عظیم الشان (ص) آن همه برای آن زحمت کشید و فرق علی (ع) به خاطر آن شکافته شد و جگر امام حسن (ع) به خاطر آن قطعه قطعه شد و خون اباعبدالله (ع) و فرزندان و اصحابش به خاطر آن ریخته شد و اولاد رسول خدا به اسارت رفتند در دست ماست و اگر خدای نکرده به خاطر غفلت ما لطمه‌ای به اسلام وارد آید جبرانش برای ما مشکل است؛ که به قول حضرت امام: «اگر امروز اسلام ضربه‌ای بخورد به این زودی‌ها نخواهد توانست کمر راست کند.»  دوستان گرامی، اگر ما قدر این نعمت وجود امام را ندانیم، کفران نعمت است. در امام ذوب شوید، چنان چه او در اسلام ذوب شد و دنیایی را به تحول و تغییر وا داشت. من برای خودخواهی و یا برای غرور و یا به خاطر انتقام و ستمگری به جبهه نیامده‌ام بلکه هدف از حرکتم اصلاح و اعتلای کلمه حق و لقای توحید است. پدر عزیزم، من واقعاً شرمنده‌ام که شما را با چنین وضعی تنها گذاشتم. من در تمام طول زندگی نتوانستم کوچک‌ترین حق پدری و فرزندی را به شما ادا کنم. پدر و مادر بزرگوارم، من در راه خدا قدم برداشتم و می‌دانم خداوند جای خالی مرا در خانه به طریقی پر می‌کند. پدر و مادر عزیزم، نگویید پسر بزرگ کرده‌ایم و کاره‌ای نشده است. پدر و مادرم، پسرتان در دانشگاه امام حسین (ع) قبول شده است و مشغول درس خواندن است، پدر و مادرم، اسم من علی است. باید مثل علی (ع) عبادت کنم، مثل علی بجنگم و به قول امام امت «ملت ایران الهی شده‌اند.» ... والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته ۱۳۶۵/۲/۱۹ سرباز امام زمان علی بختیاری 📚بخشی از وصیتنامه‌ی @mohameen
بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون ▪️بدینوسیله ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله ناصری قدس سره را به اطلاع عموم مومنین و علاقمندان می رسانیم و از خداوند متعال علو درجات ایشان را خواستاریم. ▪️برنامه تشییع و مراسمات متعاقبا اعلان خواهد شد. کانال رسمی آیت الله ناصری @naseri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رضوان خدا بر روح ملکوتی استاد اخلاق آیت الله ناصری🏴 🏴💥🏴💥🏴💥 🔻با دوبال باید پرواز کنی اول دوم @mohameen
محامین
📌 (۸۳) شهیدی که واسطه‌ی ازدواج یک شهید شد. همسر شهید مدافع حرم «عبدالمهدی کاظمی»، دبیرستانی بود که با شهید علمدار آشنا و به این شهید و زندگی‌اش علاقه‌مند می‌شود؛ آن‌قدر که حتی از خداوند، تقاضای همسری می‌کند که در تقوا و انقلابی‌گری همچون او باشد. «خواب دیدم شهید علمدار با جوانی دیگر وارد کوچه‌ی ما شدند. وقتی به من رسیدند دست روی شانه‌ی آن جوان زدند و گفتند: این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.»    روزی که عبدالمهدی به خواستگاری‌اش می‌آید، مرضیه همان کسی را می‌بیند که در آن خواب شهید علمدار به او نشان داده بود. البته این ارادت تنها منحصر به او نبود. در همان جلسه‌ی اول صحبت با شهید کاظمی متوجه می‌شود که عبدالمهدی نیز همین چندروز پیش خانه‌ی شهید علمدار بوده و با بچه‌های بسیج‌شان به دیدار مادر شهید رفته است.     گفته‌هایش به آن‌جا می‌رسد که: عبدالمهدی روز خواستگاری به من گفت: «من یک سرباز ساده‌ام. دوست دارم همسرم هم ساده باشد و ساده زندگی کند و انتظار و توقع بیجایی از من نداشته باشد.» من هم در جوابش گفتم: «من ایمان تو و تقوایت را می‌خواهم. همین‌ها کافی هستند. مال دنیا برای من هیچ است! خیالتان راحت باشد.»  یک روز بعد از عقدمان رفته بودیم گلستان شهدا که آن‌جا به من گفت: «حرف مهمی با شما دارم که در مراسم خواستگاری عنوان نکردم، چون می‌ترسیدم اگر بگویم حتما جوابتان منفی می‌شود.» گفتم: «چه حرفی؟» گفت: «شما در جوانی مرا از دست می‌دهید و من شهید می‌شوم.» نگاهی به عبدالمهدی کردم و گفتم: «با چه سندی این حرف را می‌زنید؟ مگر کسی از آینده خودش خبر دارد؟» عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.»  📚 مصاحبه با همسر ، باشگاه خبرنگاران جوان @mohameen
📌 (۸۴) شهیدی که بعد از شهادت قرآن خواند و اذان گفت. "هیچ وقت در زندگی احساس کمبود چیزی را نداشتم. همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد که در خانه عموی ایشان ساکن بودیم. از هر وسیله ای که داشتم استفاده بهینه می کردم مثلاً از چمدان به عنوان میز. تمام وسایلمان در یک اتاق بود. همکارانش می گفتند در محل کار زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه می رفت و در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. وقتی از او [درباره‌ی علت این کار] سوال می شد می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم. شهید در حین قرآن خواندن فقط جسمش در خانه بود. یک روز دخترم فاطمه در حین قرآن خواندن پدرش، هر چه از کول و کمر شهید بالا می رود و پدر را صدا می کند. شهید اصلاً متوجه نمی شد. اعتراض کردم درست است که قرآن می خوانید ولی جواب فرزندتان که این همه شما را صدا کرد را می دادید و ایشان گفت: من اصلاً متوجه حضور فرزندمان نشدم. عبدالمهدی به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت و علاقه وافر به آنها داشت. همیشه در مقابل پدر ومادر دو زانو می نشست و هر وقت به دیدن آنها می رفت دستشان را می بوسید و وقتی هم خداحافظی می کرد باز دست آنها را می بوسید. وقتی جنازه شهید را می آورند من اصلاً توی این دنیا نبودم و نمی خواستم قبول کنم. مادرم می گفت: وقتی بالای سر شهید بودم. دیدم شهید سوره کوثر را می خواند. مادرم می گفت: اول فکر کردم اشتباه می کنم. بعد که دقت کردم دیدم لبهای شهید تکان می خورد و می گوید:" انا اعطیناک الکوثر". حتی در سردخانه بعد از ۸ روز یکی از اقوام صدای اذان شهید را شنیده بود." 📚 مصاحبه با همسر ، دفاع پرس @mohameen
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🖤این فتح مبین از توست، راه اربعین از توست🖤🏴 "کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد. هرکس از هر کجا بدین صلا لبیک گوید جزء ملازمان کاروان کربلاست ... مبادا روزمرگی‌ها شما را از حضور تاریخی خویش غافل سازد." @mohameen
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃ارتباط اربعین با نزدیک شدن ظهور امام عصر عجل الله فرجه 🍃اربعین رمز نجات بشریت 🏴🌱🏴🌱🏴🌱 @mohameen