eitaa logo
آموزش خط 🌱| امین برجی
3.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
596 ویدیو
511 فایل
✨ خوشنویسی با خودکار ✨ به دنیای زیبا و هنری خوشنویسی خوش آمدید! 🎨✍️ 💢محتوای آموزشی 💢محتوای دینی 💢محتوای انگیزشی و حال خوب کن 🌿ادمین ثبتنام دوره ها-تبادل-تبلیغات👇 @poshtiban_borji
مشاهده در ایتا
دانلود
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ ‌ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 🔶 برگشتم از صندلی عقب معجون آب شده ی مرتضی را برداشتم ،با خنده یک قاشق پر دهانش گذاشتم می‌خندیدیم و اشک میریختیم قاشق را از دستم گرفت ،او هم یک قاشق بستنی به من داد ،بستنی ام با طعم شور اشکهایم مخلوط شده بود ،بستنی را کناری گذاشت و دستم را گرفت ،بعد از این همه سال دوری ،دستم در دستانش بود ... مرد من ... همدیگر را در آغوش کشیدیم کاش زمان همانجا متوقف میشد چرا من همانجا نمردم ،دستم را می‌بوسید دستم را کشیدم ، طیبه حلالم کن ... 🔴 اشک‌هایش را پاک کردم خودم با همان حال گفتم : حلال خوشت باشه ... اذیت نکن خودتو ... میری ان شاالله صحیح و سلامت برمیگردی من و تو کلی کار داریم روی زمین یادت نرفته که ... هرچی خدا بخواد ... نه یادم نرفته... قراره دوتایی کلی کار جهادی کنیم ان شاالله قراره اسم مولا رو همه جا زنده کنیم قراره هر جا ، همه ، وقتی من و تو رو دیدن یاد امام زمان بیوفتن 🟢 پس لبخند بزن دلبر ، بخند که وقت رفتن دلم نمیخواد با حال بد بری واژه دلبر برایش شیرین آمده بود با چشم‌های مهربانش می‌خندید دلبر ؟ من دلبرم یا تو ؟ با لبخند گفتم : از خودم بیخبرم ولی تو با این آرمان قشنگت دل منو سخت بردی 🔻موقع جدا شدن کلی سفارش کرد : خیلی مراقب خودت باش ،به استراحتت برس نگران من نمون همش بهت گزارش میدم برایش خط و نشان کشیدم : تو هم مراقب خودت باش خط بهت بیوفته کشتمت مجروح نشیا که امام زمان یار سالم نیاز داره 🔵 وقت رفتنش به زور لبخند می‌زدم ایستاده بودم ،اشاره کرد که داخل بروم رفتم و بین دروازه ایستادم رفت ...تماشایش کردم رفت و همه بغض من پشت دروازه فرو ریخت ... ...