eitaa logo
مهندسی فرهنگی .راهبردها .راهکارها
374 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا •
مشاهده در ایتا
دانلود
چه زود از دست ما ماه خدا رفت مه تسبيح و تهليل و دعا رفت مه احيا مه شب زنده داری مه روزه مه صدق و صفا رفت مهی که بود از فيض و سعادت نفس، تسبيح و خواب آن عبادت مه يا نور و يا قدوس و يارب شبش از روز و روزش بهتر از شب خوشا آن روزه داران را که دائم محبت بود در دل، ذکر، بر لب به خلوتگاه شب اختر فشاندند کميل و افتتاح و ندبه خواندند مه احيا مه مولا علی بود علی شمع دل و دل با علی بود تو گويی با علي بوديم تا صبح چه می گويم نفس ها يا علی بود چه شد آوای يارب الکريمش دعای يا علیُّ يا عظيمش اگر چه عيد فيض و عيد نور است اگر چه عيد شوق و عيد شور است اگر چه عيد مجد است و سعادت تمام عيدها روز ظهور است بدون يار، گل خار است خار است گل نرگس اگر آيد بهار است https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
4_6010138120308132752.mp3
1.66M
کي رفته اي زدل که تمنا کنم تو را کي بوده اي نهفته که پيدا کنم تو را غيبت نکرده اي که شوم طالب حضور پنهان نگشته اي که هويدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدي که من با صد هزار ديده تماشا کنم تو را چشمم به صد مجاهده آيينه ساز شد تا من به يک مشاهده شيدا کنم تو را بالاي خود در آينه چشم من ببين تا با خبر زعالم بالا کنم تو را مستانه کاش در حرم و دير بگذري تا قبله گاه مؤمن و ترسا کنم تو را خواهم شبي نقاب ز رويت بر افکنم خورشيد کعبه، ماه کليسا کنم تو را گر افتد آن دو زلف چليپا به چنگ من چندين هزار سلسله در پا کنم تو را طوبي و سدره گر به قيامت به من دهند يک جا فداي قامت رعنا کنم تو را زيبا شود به کارگه عشق کار من هر گه نظر به صورت زيبا کنم تو را رسواي عالمي شدم از شور عاشقي ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را با خيل غمزه گر به وثاقم گذر کني مير سپاه شاه صف آرا کنم تو را شعرت ز نام شاه، فروغي شرف گرفت زيبد که تاج تارک شعرا کنم تو را https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صراحی و جام رفت مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت بر بوی آن که جرعه جامت به ما رسد در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید تا بویی از نسیم می‌اش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه رند از ره نیاز به دارالسلام رفت نقد دلی که بود مرا صرف باده شد قلب سیاه بود از آن در حرام رفت در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود می ده که عمر در سر سودای خام رفت دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت گمگشته‌ای که باده نابش به کام رفت حافظ https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a