✍️ اربعین موسوی در بیان حضرت علامه حسینی طهرانی قدس سره
مرحوم حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی قدّسسرّه در ضمن سخنرانی عصر جمعه ۲۹ شوّال ۱۴۰۷ هجری قمری میفرمایند:
... ایام اربعین حضرت موسی است؛ از اول ذیالقعده تا دهم ذیالحجه. در روایت داریم که
«وَ أَسْأَلُكَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی تَجَلَّيْتَ بِهَا لِلْكَلِیمِ عَلَى الْجَبَلِ الْعَظِیمِ فَلَمَّا بَدَا شُعَاعُ نُورِ الْحُجُبِ مِنْ بَهَاءِ الْعَظَمَةِ خَرَّتِ الْجِبَالُ مُتَدَكْدِكَةً لِعَظَمَتِكَ وَ جَلَالِكَ وَ هَيْبَتِكَ وَ خَوْفاً مِنْ سَطْوَتِكَ رَاهِبَةً مِنْكَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت» [۴]
خدایا من ترا قسم میدهم به آن اسمهائی که با آن بر حضرت کلیم تجلی کردی بر آن کوهی که خیلی بزرگ بود، هنگامی که متجلی شد آن شعاع نور حجابها که از بزرگی و قدرت ناشی شده بود، همه حجابها را پاره کرد و کوهها را خرد نمود (من وراء الحجب این شعاع آمد و از معدن عظمت تجلّی کرد) و کوهها از عظمت وجلال وهیبت تو ریز ریز شد. رَاهِبَةً مِنْكَ. در حالیکه اینها همه از تو خشیت دارند. پس هیچ معبودی جز تو نیست، پس هیچ معبودی جز تو نیست، پس هیچ معبودی جز تو نیست.
این تعبیر سه بار با فاء تفریع تکرار شده است، ولی در حقیقت تکرار نیست؛ چون در اینجا سه مرحله و مرتبه از تجلّی لا إله الاّ انت اراده شده است.
و این تجلی، اسم جلال است که موجب اندکاک این حجب شده و سه مرتبه لاإله إلا أنت به حسب مراتب مختلف تجلّیات است. یعنی وقتی خدا ظهور کند به تمام معنی الکلمه خدا میماند و بس. معبود حقیقی میماند و بس. راهی برای از بین بردن این کوهها وجود ندارد مگر اینکه آن کوهها در اثر تجلّی خُرد شود و دامن از دست برود و هیچ نماند جز پروردگار.
قبل از تجلّی موسائی هست و خدائی هست حال یا در ذهن یا مثال یا نفس یا عقل، بالأخره چیزی جدای از خدا هست، ولی وقتی آن اسم اعظم تجلّی کند هیچ نمیماند و حضرت موسی چنان خُرد شود و دامن از دست برود و رها شود و بیچارگی و عجزش روشن شود که نگو.
مرحوم آیةالله آقا سیّد جمال الدین گلپایگانی میفرمود: من در نجف حالی پیدا کردم که میدیدم تمام موجودات از من افاضه میشوند (یعنی در مراتب نهائی سلوک که بودند) و تمام خلائق روزی از من میخورند. علم و قدرت همه موجودات حتی یک پشّه از من است و حیات همه عالم همه از من است. این حال مدّتی ادامه داشت و از طرفی اجمالاً هم علماً میدانستم که این مطلب صحیح نیست، میدانستم که من این طور نیستم و اینها از من نیست. به حضرت أمیرالمؤمنین علیهالسلام متوسّل شدم. مشکل حلّ نشد تا زمستان شد. (این قضیه مربوط به ۳۵ سال پیش است). در زمستان سرد آمدم کاظمین و یک راست رفتم حرم و متوسّل شدم به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسّلام و رفتم جلوی ضریح و سرم را روی سنگ مرمر روبروی ضریح گذاشتم و آنقدر گریه کردم که آب جاری شد و گفتم یا موسی بن جعفر، حلّ این مشکله بدست شماست. میفرمود همان موقع قلبم باز شد و مشکل حلّ شد و دیدم من که هستم؟! من نمیتوانم یک مگس را روزی بدهم. من یک پوکی هستم مثل پوست مار که مار او را میاندازد [۵] .
اینها همه مال آن تجلّی است. و اگر کسی کارش صحیح نباشد در همین تجلّیات میماند و نمیتواند عبور کند. اینجا مبدأ فرعونیت اعظم است. خدا میگوید من منم، یکتای بیهمتا. تو میخواهی که یکتای بیهمتا تو باشی؟! خیلی از کسانی که مردم را بخودشان دعوت میکردند بخاطر اینست که بجائی رسیدهاند و متوقّف شدهاند؛ نه اینکه هیچ راهی نرفته باشند.
همه عبدند و پوچند و خالی، خدا که قدرتش را به کسی نمیدهد. کمال أمیرالمؤمنین علیه السّلام در اینست که بنده فانی و عبد مطلق خدا است و آن معانی و بالاتر از آن همه در او تجلّی میکند لکن مال او نیست، مال خدا بوده و مال خداست و أمیرالمؤمنین علیهالسلام هم به این حقیقت معترف است.
کسی که مدّعی میشود که چیزی دارد، واقعاً که چیزی نمیتواند دارا شود، فقط مثل اینست که پوست مار ادعا کند که من صفات مار را دارم و در حقیقت مدّتی دزدی کرده و صفات خدایی را به خودش نسبت داده است، و گرنه کسی نمیتواند در برابر خداوند چیزی داشته باشد.
مرحوم آقا سیّد جمال که خدا نجاتش داد علّتش آن بود که عالِم بود و میدانست و تحت تربیت بود. وی فهمید اشتباهی در کار است و حضرت امام علی علیه السّلام که آن موقع جوابش را ندادند مصلحت است. باید پیاده به کاظمین برود و خدمت موسی بن جعفر علیهماالسّلام برسد و اینها همه مصلحت است و این لازمه این طریق است. و چون میدانست این حال هدف سلوک نیست و میدانست که آنچه میبیند مال او نیست، دنبالش را گرفت تا قطعِ باطل کرد.
حالا این أربعین ماه ذی القعده و دهه اول ذی الحجه اربعین مهمی است و مرحوم قاضی میفرمودند: «اربعین حضرت موسی علیهالسلام است»؛ یعنی اربعین ایشان در همین چهل شب که به روز عید قربان ختم میشود بوده است.
و لذا در دهه ذی الحجه مستحبّ است انسان هر شب نمازی دو رکعتی بخواند. و این آی «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین» [۶] را بخواند که اشاره به همین اربعین است. در روایت وارد شده است که حضرت موسی در این اربعین برای مناجات با خدا و سخن گفتن با خدا رفت؛ خدا که زبان ندارد، صحبت کردن خداوند همین مراودهها و داد و ستدهای قلبی و تجلّیات است که میآید و کار را تمام میکند. و در این اربعین خدا به حضرت موسی الواح را داد که طبق روایاتی که داریم روی سنگهای بزرگی بود از زمرد و وقتی از کوه طور آمد آن الواح را با خودش آورد و حضرت موسی در این چهل شبانه روز ما أکل و ما شرب و لا نام و لا اشتهى شیئا من ذلک فی ذهابه و مجیئه أربعین یوما شوقا إلى ربه [۷] . خواب به چشمش نرفت و نخورد و نیاشامید و نمیتوانست در آن حال بخورد.
مثل دانشجوئی که شب امتحان شب تعیین سعادتش میباشد و تا صبح مطالعه میکند و هیچ نمیخورد یا مادری که پسربچهاش میمیرد و او شب تا به صبح مینشیند و غذا نمیفهمد، آب نمیفهمد، او نمیتواند بخورد؛ کسی هم که وارد این قضیه میشود میفهمد که نمیتواند بخورد.
آن وَ أَسْأَلُكَ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی تَجَلَّيْتَ بِهَا لِلْكَلِیمِ، همین است؛ یعنی آن واردات حضرت موسی را آماده میکرد و حجاب بعد از حجاب از بین میرفت تا آنکه کارش تمام شد و کوهها همه خُرد شدند و جبلها همه شکسته شد و حضرت موسی علیه السّلام برگشت و هیچ دستش نبود، فلا اله الا انت.
حال رفقاء در این ماه ذی القعده و دهه ذی الحجه مراقبه را خیلی اهمیّت دهند. مرحوم قاضی و مرحوم حدّاد و مرحوم علامه طباطبائی به مراقبه خیلی اهتمام داشتند و میفرمودند: اصل سیر سالک به مراقبه است و بیمراقبه اگر انسان هر کاری هم انجام دهد درست نیست و کارساز نمیباشد.
#مهندسی_فرهنگی
مرحوم سید اشرف الدین حسینی قزوینی (ملقّب به نسیم شمال) (سروده شده در دهه 20 و 30 شمسی)
.
.
دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریحِ شَهِ والا گهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
این قبرِ غَریب الغُربا خسرو طوس است
این قبرِمُغیث الضُّعفا شَمس شُموس است
خاک درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است
باید ز رَهِ صدق، بر ا ین خا ک در افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
این روضۀ پر نور، به جنّت زده پهلو
مغز مَلَک از عطر نسیمش شده خوشبو
بشنید نسیم سحری رایحۀ او
کز بوی بهشتیش، چنین بی خبر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
حورانِ بهشتی زده اند، در حرمش صف
خِیلِ مَلَک از نور، طَبَق ها همه بر کف
شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف
اینجاست که تاج از سر هر تاجوَر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
اولاد علی شافع یوم عَرَصاتند
دارای مقامات رَ فیعُ ا لدَّرَجاتند
در روز قیامت همه اسباب نجاتند
ای وای بر آن کس که به این دَرّه در افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طَراوت
هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت
در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
هر کس که به این سلسلۀ پاک جفا کرد
بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد
آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند
بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند
آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند
دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات
می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات
امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات
آوازۀ ظلمش به همه بحر و بر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر
مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر
بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر
ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل
در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل
دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل
در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند
بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند
از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند
از قافلۀ عشق، بسی دست و سر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
ای قبله هفتم که تویی مظهر یاهو
ای حجت هشتم که تویی ضامن آهو
ما جمله نمودیم به سوی حرمت رو
از عشق تو در قلب و دل ما شرر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
.
.
یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان
امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران
ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان
این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد
((با آل علی هر که در افتاد بر افتاد))
#امام_رضا علیه السلام
#سید_اشرف_الدین_حسینی_قزوینی
#شعر
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ذیقعده شد و بهار ایران آمد
در مشهد و قم دو گنج پنهان آمد
در روز یکم کریمه آل رسول (ص)
در یازدهم شاه خراسان آمد
💐میلاد گلهای حضرت رسول (ص) مبارک باد 💐
📍امشب-حرم حضرت معصومه (س)-قم
📸اختصاصی
#ذیقعده
#حضرتمعصومهع
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
امام صادق (علیه السلام)
إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْکوفَةُ الصَّغِیرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.
خداوند حرمی دارد که مکه است پیامبر حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی (علیه السلام ) حرمی دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از هشت درب بهشت سه درب آن به قم باز می شود - زنی از فرزندان من در قم از دنیا می رود که اسمش فاطمه دختر موسی (علیه السلام ) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می شوند.
منبع : بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 57 / 228
#حدیث
#قم
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
مرحوم آیه الله انصارى از ذوق لطیف ادبى برخوردار بوده و اشعار آبدارى هم مى سروده اند که دو نمونه آن را از یادداشتهاى حضرت علّامه نقل مى کنیم
از حضرت آیه الله آقاى حاج شیخ محمّد جواد انصارى همدانى رضوان الله علیه است.
منزلگه آن یار اگر خانه من بود
فردوس برین گوشه کاشانه من بود
شاهان جهان را نشدى هیچ میسّر
آن گنج مرادى که به ویرانه من بود
هر گوشه چشمى که نمود آن شه خوبان
تیرى به دل خسته دیوانه من بود
گر سوخت مرا جلوه دلدار عجب نیست
کان شمع مراد دل دیوانه من بود
روئى که روان داده ز دیدار به یاران
محروم از او دیده بیگانه من بود
هر ناحیه شد جلوهگر از حسن، نگارى
از پرتو آن دلبرِ جانانه من بود
گر هوش مرا بُرد لبش، روحِ روان داد
کان آب حیات و مى و میخانه میخانه من بود
بُرد آن خم ابرو ز کِنِشتم سوى محراب
در بى خبرى دید که بتخانه من بود
لطف ازلى گفت که اى «فانى» محروم
آزادیت از پند حکیمانه من بود
آن کوى که جز عشق، دگر راه نبودش
هر بادیه پیمودم و افسانه من بود
#ایهاللهانصاریهمدانی
#شعر
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
18.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه شب شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
فاذن لي یا مولای في الدخول افضل ما اذنت لاحد من اولیائک
#امدمایشاه
#غلامشاهولایت
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
21.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نور باشد سایه ای در پای دیوار شما
کور بینا می شود با یاد دیدار شما
#امامرضاعلیهالسلام
#مدیحه
#ملائکه
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🔹راه و رسم یک سیر مطالعاتی مناسب
✅ نه گام برای اینکه سیر مطالعاتی مناسب داشته باشیم..
#سیرمطالعاتی
#موضوعمحور
#شخصمحور
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
بهترین پیام
این قطره آبی بر روی برگی است که دوازده مورچه مشغول اب خوردن از ان هستند. چیز تعجب اور آن است که چگونه انها به چهار گروه سه مورچه ای تقسیم شده اند تا هر کدام به ایجاد تعادل در آن برگ بپردازند طوری که ان قطره اب از روی برگ سر نخورد. *شگفتیهای کوچک طبیعت هرگز باعث تعجب نمی شوند. و این همان هماهنگی و همدلیست که ما نیازمند آن بین مردم هستیم*
#نظم
#تعادل
#همدلی
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوم ذی القعده سالروز رحلت عارفی دلسوخته و استادی الهی و بی نظیر - صاحب جذبات الهیه و صاحب ولایتی بی مانند حضرت آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی است .
#دومذیقعده
#ایهاللهانصاریهمدانی
#سالگرد
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🟢مشخصات عصر ظهور امام مهدى عليه السلام(۲)
♦️پيغمبر - در توصیف عصر ظهور فرمود:
🔻مهدى عليه السلام ... بعد از آنكه پيمانه ظلم و جور پر شد، دنيا را پر از عدل و داد مى كند - بگونه ای که - :
«يَرْضى عَنْهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الْارْضِ» :
از او، هم خداى آسمان راضى است و هم خلق خداى آسمان
و مردم روى زمين؛ مى گويند: الحمد للَّه كه شر اين ظلمها از سر ما كوتاه شد.
🔻بعد فرمود: «يُقَسِّمُ الْمالَ صِحاحاً»
ثروت را به طور صحيح تقسيم مى كند.
گفتند: يا رسولَ اللَّه! يعنى چه به طور صحيح؟
فرمود: عادلانه و بالسّويّه تقسيم مى كند.
🔻«وَ يَمْلَأُ اللَّهُ قُلوبَ امَّةِ مُحَمَّدٍ غِنىً وَ يَسَعُهُمْ عَدْلُهُ» :
خداوند دل امت اسلام را مملوّ از غنا مى كند؛
🔻يعنى خيال نكن غنا و ثروت، تنها همان ثروت مادى است؛
دلها غنى مى شود، فقرها و نيازها و حقارتها و بيچارگي ها و كينه ها و حسادتها، همه از دلها بيرون كشيده مى شود.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام)، ج18، ص: 162-161- با تلخیص و ویرایش جزئی -
#ظهور
#شهیدمطهری
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
گزیده هایی
از بیانات آیت الله انصاری همدانی(رض)
🌺 خطر غفلت
ذکر بدون توجّه، قساوت قلب میآورد.
🌺اتّصال ولیّ خدا به امام زمان (عج)
اگر ولیّ خدا امام زمان را همیشه حاضر نبیند و دلش متّصل به حضرت نباشد، ولیّ خدا نمیشود
🌺علوّ مقام حضرت زهراء سلام الله علیها
احترام حضرت زهرا سلام الله علیها را فقط خاندان عصمت و طهارت میشناسند و دیگران نمیتوانند بشناسند!… این نوری است که خداوند توسط حضرت زهرا سلام الله علیها به ائمهی معصومین عنایت کرده و آن نور از طرف ائمّهی معصومین به دیگر بندگان خداوند رسیده است.
🌺 تولّی و تبرّی
همان مقدار که دوستی اهل بیت میتواند مُوصل الی المحبوب باشد، همان مقدار هم میتواند برائت از دشمنانشان انسان را به خدا برساند. و انسان باید هر دو را داشته باشد
🌺 اثر ولایت حقیقی
ولایت واقعی و دوستی ائمّهی اطهار (ع) آنجایی مؤثّر است که انسان را سریع و بدون درگیری به معرفت و حقیقت برساند. انسان در سایهی آن بزرگواران زودتر به نتیجه میرسد؛ و این اثر ولایت حقیقی است…
ولایتی که انسان را به معرفت نرساند و چشمهای باطنی انسان را روشن نکند و نتواند آسان حقایق را درک کند، ولایتی خودبافته است و تصوّری بیش نیست.
🌺 ولایت، عین توحید است
ظهور توحید، ولایت است و بلکه ولایت، مندکّ در توحید است و این دو از هم جدایی ندارند… آنکه وارد اسرار الهی شود، ولیّ خدا و متّصل به خدا و هادی راه خداست و نمیشود ولیّ خدا موحّد باشد، امّا ولایت نداشته باشد. وارد اسرار الهی شده باشد، امّا سر تسلیم در مقابل پیامبر و ائمّهی اطهار (ع) که مظهر اَتمّ اسماء و صفات الهیاند فرود نیاورده باشد.
🌺 قرب ظهور
[در مورد دوران ظهور میفرمودند:]
نزدیک است ولی اگر دعا بکنید نزدیکتر میشود؛ چون دعای شما خیلی مؤثّر است… هر چه میتوانید برای ظهور حضرت دعا کنید
🌺لزوم توسّل به حضرت حجت ارواحنا فداه
آلیاسین هم زیاد بخوانید… توسّل به حضرت [حجّت (عج)] کنید و بخواهید که مشکلات دنیا و آخرت و سیر و سلوک شما را برطرف کنند؛ چون حضرت، ولیّ عصر است و اختیار ما با اوست
🌺 فقط تو را میخواهم
در آن ایّام، [حالات سلوکی] روزی ناگهان احساس کردم که دارای علم و قدرت بینهایت شدهام و دیدم که همه چیز در اختیار من است! فوراً استغفار کردم و گفتم: خدایا من اینها را نمیخواهم؛ اینها سدّ راه من است؛ و من فقط تو را میخواهم. این را گفتم ناگهان دیدم که فوراً آن قضایا از من برگشت.
🌺 هشدار سلوکی
به کرامات و مکاشفات مطلقاً اعتنا نکنید، مگر در جایی دستور داشته باشید… انسان ممکن است شقّ القمر هم بکند، امّا ولیّ خدا نباشد.
🌺 آینهی صافت الهی
اگر انسان به آنها [کرامات و مکاشفات] دلبستگی پیدا کند، به قرب الهی نمیرسد و در راه میماند!…
انسان در اثر مجاهدت شرعی به جایی میرسد که آینهی تمامنمای صفات الهی میشود و این لذّتش نه چشیدنی است و نه گفتنی:
با پیرِ سخن همی سخن گفتم دوش
کز راه جهان بر من دلخسته مپوش
نرم نرمک مرا همی گفت به گوش دانستنی است گفتنی نیست
🌺 بقاء بعد از فناء
اگر کسی به فنا رسید و خدای تعالی اراده فرمود که او را برای دیگران راهنما قرار بدهد، او را از آن مقام تنزّل میدهد. عالم فَنا عالَمی است که انسان دیگر خودش نیست؛ بلکه در ملکوت سیر دارد. ولی وقتی برای دستگیری تنزّل پیدا میکند، قلبش متوجّه عالم بالاست، توجّه به اوامر و نواهی دارد؛ ولی میتواند با مردم مأنوس شود.
انبیا و اولیا تنزّل در ارض پیدا کردند که توانستند با خلق سازگار شوند و افراد بشر را هدایت کنند.
🌺 بهترین اعمال
بهترین اعمال برای رسیدن به قرب خداوند، خدمت به خلق است آن هم خلقی که مورد توجّه خدایند. اگر هم آنها نبودند، دیگران نهالهایی هستند که خداوند با دست خود کاشته است.
🌺 همه چیز در شریعت
هر چه هست در شرع مقدّس است. تمام مراحل عرفان و سیر و سلوک تا مرحلهی نهایی که فناء فی الله است به زبان ائمّهی معصومین (ع) در اخبار و احادیث آمده و در کلام الله است
🌺 لیاقت حضور
(چون از ایشان سؤال شد: چه وقت انسان حضور صاحب الزّمان میرسد؟! فرمودند:)
در وقتی که حضور و غیبتش برای انسان تفاوت نداشته باشد
🌺 نطق اشیاء
یکی از دوستان به همدان آمد و در مدرسهی آخوند به حجرهای سکنی کرد. زمستان بود و هوا سرد و او تهیدست و نیازمند. من به حکم وظیفهی الهی و وجدانی احساس کردم از دوستان وجهی جمعآوری نموده و یک دست لحاف و رختخواب برای او تهیه کرده و به مدرسه ببرم.
نمیدانم به چه علّتی او از قبول اثاثیهای که برای او تهیه شده بود امتناع ورزید. من بسی افسرده خاطر شدم که اثاث تهیه شده را چه بکنم؟ و چرا این خدمت را قبول نکرد؟ این سؤال همچنان در دل من بود و کمتر از آن غفلت میکردم؛ حتّی شب که به خواب میرفتم و سحرگاه به وسیلهی ساعتی که بر بالینم بود، ب
رای تهجّد از خواب برخاستم؛ به محض اینکه از خواب چشم گشودم، همان خاطره فوراً به سراغم آمد که این شیخ چرا این اشیاء را از من قبول نکرد! همین که این خاطره به دلم راه یافت، شنیدم به طور واضح و آشکار ساعتی که بر بالینم بود، چندین بار گفت: نکرده، که نکرده! (بدان معنی که خاطر بدان مشغول مدار و به کار خود پرداز!)
🌺علم مفید
اگر علم، مقدّمه باشد برای تزکیه، و آن مقدّمهای باشد برای رسیدن به توحید، آنگاه ارزش دارد. و غیر از این اگر باشد، علم حجاب راه است
🌺 رفتار بعضی از دروایش و صوفیه
اینها در اثر کوشش و زحمت، یک چیزهایی به دست میآورند؛ حتّی تصرّف در وجود افراد میکنند؛ ولی زودگذر است و تا لب گور، بیشتر مهمانشان نیست. گول این حرفها را نخورید و شیفتهی اینها نشوید.
🌺 راه درست
من مدّتی در جوانی دنبال علوم غریبه و تسخیر جن و این مسائل بودم؛ امّا اینها همهاش تاریکی است و تاریکی میآورد. و من چون دنبال چیز بالاتری بودم، خداوند مرا راهنمایی کرد و راه درست را پیش پایم گذارد.
مناجاتی از آیت الله انصاری همدانی
گزیدههایی از بیانات حضرت آیت الله انصاری همدانی (ره)
در این متن می خوانید:
اوّل: مناجات دوستان
دوم: مناجات گناهکاران
سوم: مناجات بیچارگان
چهارم: مناجات افسوس داران
🌸اوّل: مناجات دوستان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آن نام نکوئی که در آغاز کلام
ذکرش بدهد زینت آئین و مرام
هم گلشن و گلزار کند دفتر را
محفل از او معطّر آید به دوام
آن نام ستودهی خداوند رحیم
خلاق جهان صاحب اوصاف کرام
آن ذکر مبارکی که چون شهد و شکر
گردد ز حلاوتش همی شیرین کام
هر ذائقه زین ذکر نگردد شیرین
پر باد علوفهاش در آخور به مدام
ای منعم مهربان که از جود و کرم
بگرفته فرو عالم هستی به تمام
در فیض و عطا دریغ ننموده ز کس
بر سفرهی جود خود صلا داده به عام
زین ساغر صهبا که به کامم ریزی
پیوسته کن و فزون و رنگین به نظام
ای ساقی خوشروی که از طلعت تو
افزون شده جلوهی دل و ساغر و جام
زان باده بده که هستی از دست برد
بیخود کندم ز خویش و بیگانه تمام
ای مولای مهربان! و ای پناه بیچارگان! و ای امیدگاه محرومان! تو آنی که از همهی دردها آگاهی، و بر ظلمت دلها بینایی، و از برای زنگار دل، نور و جلایی! چون یاد خد را به کرمت در دل تمکین دادی، و ذوقش به کام دل شیرین نمودی، این نعمت عظمایم جز از فطر مهربانی و فضل تو از کجا حاصل شد؟!
اکنون امیدم از این درگاه پرفیض چنانست که این احسان بیپایانم پیوسته افزون نمایی، و روزگارم همیشه با یاد خوشت میمون داری!
یا رب تو به دل هوای خود افزون کن
غیری که در این خانه بود بیرون کن
این سائل محروم که بر درگه توست
با کام دل و مراد خود مقرون کن
یا رب امیدم چنانست که با من به مقتضای روی سیاه و زیادی گناه رفتار نفرمایی! تا کنون هر چه از تو دیدم، غیر از فضل و کرم نبوده؛ و راهی با تقصیرکاران و روسیاهان جز طریق عفو و اغماض نپیموده!
در این روزگار مهلت و وسعت که این قسم با بندگان سلوک نمایی، در روز بیچارگی و گرفتاری که به احسان و جودت محتاجتراند البته نکوتر عمل فرمایی و به طریق اولی از احسانت دریغ ننمایی.
الهی چون تو قبلهی مشتاقان و کعبهی مقصود عاشقانی، بر آنجا که آتش حرمان افروخته و دلهای عزیزان سوخته بیدریغ نظر داری، هیچ گمان نمیبرم که با آن فضل بیمنتها چنین نائرهی جانگدازی را به حال خود واگذاری و روزی به آب حیات رحمت، تشنگان سرچشمهی وصال را سیراب ننمایی!
ای اصل نکوئی ای خداوند جهان
شامل شده نیکیت به نیکان و بدان
چون خیر تو نیست نارسا بر دشمن
با دوست ندانم چه کنی در پنهان
منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۵۵
🌸دوم: مناجات گناهکاران
منزلگه آن یار اگر خانهی من بود
فردوس برین گوشهی کاشانهی من بود
شاهان جهان را نشدی هیچ میسّر
آن گنج مرادی که به ویرانهی من بود
هر گوشهی چشمی که نمود آن شه خوبان
تیری به دل خستهی دیوانهی من بود
گر سوخت مرا جلوهی دلدار عجب نیست
کان شمع مراد دل پروانهی من بود
رویی که روان داده ز دیدار به یاران محروم از او دیدهی بیگانهی من بود
هر ناحیه شد جلوهگر از حسن نگاری
از پرتو آن دلبر جانانهی من بود
گر هوش مرا برد لبش روح روان داد
کان آب حیات و می و میخانهی من بود
برد آن خم ابرو ز کنشتم سوی محراب
در بیخبری دید که بتخانهی من بود
لطف ازلی گفت که ای فانی محروم آزادیت از از پند حکیمانهی من بود
آن کوی که جز عشق دگر راه نبودش
هر بادیه پیمودهام افسانهی من بود
***
یا رب ز ترحمّ، خود بنگر یک لحظه به حالت افکارم
وز جود و کرم تو شفایی بخش، بر این دل خستهی بیمارم
بر کاخ بلند تو چون دستی نرسد از بندهی پابستی
بر پای شکسته مگر بستی، آید ز طبیب و پرستارم
یا رب به مقام رسول کریم آن صاحب خلق نکوی عظیم
یا رب به امیر ولیّ حمیم بخشای به سیّد ابرارم
یا
رب به زکیّهی مرضیّه به دو سبط رسول پسندیده
به عبادت سیّد افسرده بگذر تو به عابد بیمارم
یا رب به علوم ابیجعفر به رواج دیانت آن سرور
به شریعت صاحب دین جعفر منگر تو به زشتیِ کردارم
یا رب به امام حلیم کظیم به غریب دور از اهل و حریم
یا رب به تقیِّ جوادِ کریم اغماض کن از بدِ رفتارم
به نقیّ و هدایت آن هادی به عساکر حق به امام زکیّ
به ولیّ زمان و سمیّ نبی الحاق نما تو به اخیارم
ای خدا، در این دار ابتلا که ما را آزمودی، جز بدیِ رفتار از ما ندیدی و عملی از ما نپسندیدی ما را مایهی امیدواری از خود خیری نباشد! و ملاحظهی شجرهی کردارمان جز غم و سوگواری باری نیاورد! روی زشتمان چون دفتر اعمالمان سیاه است؛ و نامهی ما اشقیا یکسره پر از گناه است! اکنون که دست ما از هر طرف کوتاه است، آیا تو نفرمودی اگر این خلق عصیان نورزیدی، خلقی دیگر ایجاد نمودمی که عصیان ورزند، تا غفّاریِ من پدید آید!
ای آنکه گدا بر کرم ارشاد کنی
هر لحظه به لطفی دگرش یاد کنی
از دامن تو چگونه بردارم دست
چون دشمن و دوست هر دو را شاد کنی
🌸سوم: مناجات بیچارگان
ای کریم کارساز و ای خدای بنده نواز!
از تو باشد درد و درمان هم ز تو است
از تو آید وصل و هجران هم ز تو است
هر که را خواهی ببخشی مُلک دل
یا کنی ممنوع و حرمان هم ز تو است
یا رب! روزی که دل بیمار مرا شفا بخشی، آن روز چشمم روشن است. و دمی که زنگار علائقم بزدایی، آن دم خاطرم ز صفا گلشن است.
هر چند که من دور زدرگاه شدم
هم خسته و درمانده در این راه شدم
دور از کرمت نیست که گیری دستم
دیریست که من به جودت آگاه شدم
ای خدای کارساز! و ای کریم بندهنواز! ای که از بیچارگی درماندگان آگاهی و محرم راز هر صاحب ناله و آهی!
الهی بر این درد درون، شفا بخش! و بر این دل نگون، دوایی فرست که ما جز درگهت راه به جایی نداریم! و غیر از تو از کس امید عطایی نداریم!
ای دوست به جز تو کارسازی نبود
غیر از تو کسی محرم رازی نبود
مولای کریمی به دو عالم ای دوست
مثل تو شَهِ بندهنوازی نبود
الهی! تو دانی که بار حرمان بر دوش ناتوان، چه گران است؛ و افسوس هجران بر این مبتلایان، چه بیکران است!
الهی عنایت و الطافت بر این ضعیفان، راحت جان و رَوح روان است؛ و جُود حضرتت، ای مولای صاحب احسانْ بیحد و پایان است!
خدا تا کی به زندان میتوانست زیست
هم از افسوس باید چند بگریست
ز رحمت بار غم بردار از دل
چه دانی غمزدای دیگری نیست
به درگاهت چه حاجت عرض مقصود
تو بینایی مراد هر دلی چیست
گدا و شاه محتاج در تو است
کسی کو نیست محتاج تو او کیست
ندارد ره به پیوندش جدایی
دلی کو رشتهی تو را ریست
🌸چهارم: مناجات افسوس داران
یا رب صنمی که چهرهاش گلگون است
از دلبریش دل عزیزان خون است
کِلک تو رقم چه بر جمالی بزند
توصیف وی از طوق بشر بیرون است
آن یار که نوشیده می مهر تو را
هرگز نتوان گفت که حالش چون است
مستست و حلال بادش این سکر مدام
هشیار ز غبطهاش دلی پر خون است
زین ساقی و جام و باده و مستانش
دیوانه یکی و دیگری مفتون است
یا رب ز کرم بخش مرا شرب مدام
زین می که بسی غرامتم افزون است
من سائل محروم و تو مولای کریم
یعنی به گدا عطیّهات میمون است
هر کس که برهنه شد چون من از نیکی
کسوت به تنش ز فضل تو موزون است
یا رب ز کرم بخش به «فانی» آبی
کاندر پی او روان به هر هامون است
الهی! تو صاحب اخلاق حمیده و صفات پسندیدهای! نی غلطم تو معدن صفات نیک و اخلاق کریمهای!
در هر چمنْ گلی خوشبو روییده، از این گلستانست. و در هر گلشنی ریحانی با روح و جانفزا برآمده، از این گلزار است.
ای خدایی که بندگان را امر به فضل و احسان فرمودی، روزنهای از باغستان خرّم و صفا به دیدهی صاحبنظران گشایی و در آن باغ ببندی؟!
هرگز گمان نمیرود که تو با آن صفات حمیده، بلبلی را شیفتهی گلی نمایی و ابد الآباد در آتش فراق و افسوسش بسوزانی!
هیهات هیهات از آن جود و سماحت و فضل و کرامت، که با بندگان بیچاره یعنی یک دسته رنجور از وطن آواره، بدینسان رفتار نمایی! بلکه چنان دانم که بر هر صاحبدلی که دلربایی نمودی، غرضت عطیّه بود. و مقصودت از حرمان زمانی اندک، جرم زشتی کردار و قدردانی زمان وصال بود.
یا رب از زبان تو گوییم: أَنْتَ نِعْمَ الْمَوْلَی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ! یا رب، تو اکرم از آنی که درِ دعا را مفتوح، و باب اجابت را مسدود نمایی!
#موعظه
#ایهالحقانصاریهمدانی
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a