eitaa logo
مهندسی فرهنگی .راهبردها .راهکارها
337 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
272 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا •
مشاهده در ایتا
دانلود
حج اکبر چيست ؟ برخي از سالها، در ايام حج، «روز عرفه» با «روز جمعه» مصادف شده و آن سال در ميان حجاج، خصوصا اهل سنت به «حج اکبر» معروف گشته است. نتيجه تحقيقي، هر چند کوتاه، در اين که خداوند در قرآن کريم مي فرمايد:«و اذان من الله و رسوله الي الناس يوم الحج الاکبر ان الله بري من المشرکين و رسوله.» (توبه: 4) «و اين اعلامي است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر، که خداوند و پيامبر او، از مشرکين بيزارند.» عرفه و حج اکبر در بين محدثان و مفسران قديم و جديد، در اين که «حج اکبر کدام است؟» اختلاف نظر وجود دارد، برخي از آنان معتقدند: 1 - مراد از حج اکبر، روز عرفه است. از ابن عباس، طاووس، عمر، عثمان، مجاهد، عطاء، سعيد بن مسيب، ابن زبير، ابوحنيفه و شافعي نقل شده که روز عرفه را روز حج اکبر مي دانند. ابوالشيخ نيز از ابن عباس نقل مي کند که گفته است: همانا روز عرفه، روز حج اکبر است و اين روز، روز مباهات است، روزي است که خداوند به اهل زمين در برابر ملائکه آسمان، فخر کرده و مي فرمايد:«جاووني شعثا غبرا آمنوا بي و لم يروني و عزتي لاغفرت لهم.»«ژوليده موي و گرد و خاک بر چهره نشسته، به سوي من آمده اند. به من ايمان آوردند، با آن که مرا نديده اند. به عزت خودم سوگند آنها را مي بخشم.»برخي از کساني که اين قول را پذيرفته اند به حديث معروف «الحج عرفه» استدلال کرده و مي گويند:از آنجا که يکي از بزرگترين اعمال حج، وقوف در عرفه مي باشد، و کسي که آن را درک کند، حج را درک کرده و کسي که آن را درک نکند حج او باطل است، لذا روز عرفه را روز حج اکبر ناميده اند. 2 - دسته ديگر «يوم الحج الاکبر» را تمامي ايام حج مي دانند. اين گروه معتقدند همانگونه که «جنگ جمل»، «جنگ صفين» و «جنگ بعاث» با اين که روزها طول کشيده، از آنها به «روز صفين»، «روز جمل» و «روز بعاث» تعبير مي کنند و مرادشان از «يوم»، تمامي دوران آن جنگ هاست، بنابراين در اين جا نيز مراد از «يوم الحج الاکبر» تمامي ايام حج است. 3- دسته سوم حج اکبر را وقوف در عرفات و اعمال مربوط به منا مي دانند: براساس روايتي از امام صادق(ع)، اعمال عرفه و مني، حج اکبر شمرده شده است. 4 - سفيان ثوري و ابن جريح و... روز حج اکبر را تمامي ايام منا مي دانند. 5 - مجاهد روايت ديگري را نقل کرده، مي گويد: «الحج الاکبر القران، و الاصغر الافراد.»«حج اکبر، حج قران و حج اصغر حج افراد است.» 6 - ابن ابي حاتم از سعيد بن مسيب نقل مي کند که گفت: حج اکبر روز دوم از يوم النحر (عيد قربان) است. آيا نمي بيني که امام در آن روز خطبه مي خواند؟ 7 - ابن سيرين گفته است:«روز حج اکبر، مربوط به آن سالي است که پيامبر (ص) حجه الوداع را انجام دادند و همراه با ايشان نيز تعداد بي شماري از مردم حج به جاي آوردند.» البته مي توان اين قول را نيز، مويد آن کساني دانست که روز حج اکبر را روز عيد قربان مي دانند; زيرا در همان سال، پيامبر (ص) در مني براي مردم سخن گفت و در روز عيد قربان از مردم سئوال فرمود: امروز چه روزي است؟ گفتند: روز عيد قربان. سپس فرمود: امروز روز حج اکبر است. ابن عربي اين حديث را حسن و صحيح مي داند. 8 - طبراني از سمره بن جندب نقل مي کند که گفته است: «روز حج اکبر، مربوط به آن سالي است که مسلمانان و مشرکان حج را در مدت سه روز انجام دادند که قبل از آن، چنين حجي انجام نشده، و پس از آن نيز روي نخواهد داد.»فضيل بن عياض نيز از امام صادق (ع) نقل مي کند که فرمود: علت نامگذاري حج اکبر آن است که در آن سال مسلمانان و مشرکان، همراه با هم حج انجام داده و پس از آن ديگر مشرکين حج بجاي نياوردند.همچنين ابن ابي شيبه از ابن عون نقل مي کند که از محمد راجع به روز حج اکبر سوال کردند گفت: روزي است که حج رسول خدا (ص) با حج اهل ملل مصادف گرديد. عيد قربان و حج اکبر بسياري از محدثان و مفسران، با استناد به روايات گوناگون، حج اکبر را روز عيد قربان مي دانند. اين دسته علاوه بر آن که از استحکام بيشتري برخوردار مي باشد، با آيه «فسيحوا في الارض اربعه اشهر» و يا نقلهاي تاريخي که مي گويد: «علي بن ابيطالب (ع) بعدازظهر عيد قربان پيام برائت را ابلاغ فرمود»، سازگارتر است:ابن ابي اوفي مي گويد: «روز عيد قربان، روز حج اکبر است. در آن روز خون ريخته مي شود. سرها تراشيده و آلودگيها و زوايد بدن برطرف مي گردد، و حرام ها حلال مي شوند.» معاويه بن عمار مي گويد: از امام صادق (ع) درباره روز حج اکبر سوال کردم، آن حضرت فرمود: «روز عيد قربان، روز حج اکبر و عمره حج اصغر است.» ابن مردويه از ابن ابي اوفي و او از رسول خدا (ص) نقل مي کند که فرمود:«يوم الاضحي هذا، يوم الحج الاکبر.»«روز عيد قربان، امروز، روز حج اکبر است.» سيد قطب و حج اکبر سيد قطب در تفسير في ظلال القرآن مي گويد:...« و يوم الحج الاکبر اختلف الروايات
في تحديده: اهو يوم عرفه ام يوم النحر؟ و الاصح انه يوم النحر.»در روايات، در تعريف روز حج اکبر و اين که آيا روز عرفه است يا روز عيد قربان، اختلاف نظر وجود دارد، ليکن صحيح ترين قول آن است که روز عيد قربان باشد. ابن کثير در تفسيرش مي گويد: «يوم الحج الاکبر» روز عيد قربان است که برترين و بزرگترين روزهاي انجام مناسک حج است. نظريه علامه طباطبايي مرحوم علامه طباطبايي - رضوان الله تعالي عليه - در ذيل آيه شريفه: «و اذان من الله و رسوله...» فرموده اند: «مراد روز دهم ذي الحجه از سال نهم هجرت است چون در آن روز بود که مسلمانان و مشرکان يک جا اجتماع کرده و هر دو طايفه به حج خانه خدا پرداختند و پس از آن سال، ديگر هيچ مشرکي حج انجام نداد. سپس مي افزايد: اين قول مورد تاييد رواياتي است که از ائمه اهل بيت (ع) رسيده و با معناي اعلام برائت مناسب تر و با عقل نيز سازگارتر از ساير اقوال است، زيرا آن روز، بزرگترين روزي بود که مسلمانان و عموم مشرکين به حج آمده، در منا جمع شده بودند. اين معنا از برخي روايات واصله از طرق اهل سنت نيز استفاده مي شود چيزي که هست در آن روايات مراد از حج اکبر روز دهم از هر سال است، نه فقط سال نهم هجرت، و بنابراين همه ساله حج اکبر تکرار مي شود ليکن از طريق نقل ثابت نشده که اسم روز دهم روز حج اکبر باشد.» و در ادامه نقل اقوال ذيل آيه شريفه مي فرمايند:«از شنيدن کلمه «روز حج اکبر»، همان «روز عيد قربان» به ذهن مي رسد، چون تنها روزي که عموم حجاج آنجا اجتماع کرده و اعلام برائت مي تواند به گوش همگان برسد، همان روز دهم است، ووجود چنين روزي در ميان ساير ايام حج، نمي گذارد کلمه يوم الحج الاکبر ساير ايام را نيز شامل شود.» در لغت نامه دهخدا نيز به نقل از مهذب الاسماء، حج اکبر را عيد اضحي و عيد گوسفندکشان معنا مي کند. روزنامه رسالت نقل از نشريه زائر در سال ۸۵که در ایام حج درمیان حجاج نشر می یافت از یکی از سایت های اهل سنت در باره حج اکبر نوشته است منظور از حج اکبر روز عرفه، قربان، و یا غیره باشد، و چه روز جمعه واقع شود و یا دیگر ایام هفته، آن حج بر حجى دیگر مزیتى ندارد، و حج همان حج است، ولى توصیف‌ آن‌ به‌ «اکبر» به‌ این‌ دلیل‌ است‌ که‌ مردم‌ همه‌ در این‌ روز، گرد هم‌ می‌آیند چراکه‌ معظم‌ افعال‌ حج‌ در آن‌ انجام‌ می‌شود، یا بدان ‌سبب‌ که‌ عمره‌ «حج‌ اصغر» نامیده‌ شده‌، این‌ مناسک‌، «حج‌ اکبر» نامیده ‌می‌شود.
🔹چهل حدیث آخرالزّمان:💌🙏 ✳️۱- در آخرالزمان، ثروتمند شدن به وسیله ی غصب و تجاوز است. حضرت محمد(ص) ✳️۲- در آخرالزمان، به مؤمنان واقعی ابله و بی عقل می گویند. امام صادق(ع) ✳️۳- در آخرالزمان، ریا فراوان می شود. حضرت محمد(ص) ✳️۴- در آخرالزمان، از اسلام فقط نام آن باقی می ماند. حضرت محمد(ص) ✳️۵- در آخرالزمان، حق کاملا پوشیده می شود. حضرت علی(ع) ✳️۶- در آخرالزمان، اسراف می ڪنند؛ حتی در آب وضو و غسل. حضرت محمد(ص) ✳️۷- در آخرالزمان، شب ها دیر می خوابند و نماز صبح قضا می شود. حضرت محمد(ص) ✳️۸- در آخرالزمان، مؤذّنان به مظلومان پناهنده می شوند. حضرت محمد(ص) ✳️۹- در آخرالزمان، قبله ی مردان زنانشان خواهند بود. حضرت محمد(ص) ✳️۱۰-در آخرالزمان، مردم از علما می گریزند. حضرت محمد(ص) ✳️۱۱-در آخرالزمان، مؤمن پست و فاسق عزیز می شود. امام حسن عسکری(ع) ✳️۱۲-در آخرالزمان، زنان بد حجاب و عریان می شوند. حضرت علی(ع) ✳️۱۳-در آخرالزمان، علما را با لباس زیبا می شناسند. حضرت محمّد(ص) ✳️۱۴-در آخرالزمان، اسلام چون ظرف واژگون شده می ماند. حضرت علی(ع) ✳️۱۵-در آخرالزمان، برای حفظ دین باید از محل گناه گریخت. حضرت محمد(ص) ✳️۱۶-در آخرالزمان، گناه خویش را به گردن خدا می نهند. حضرت محمد(ص) ✳️۱۷-در آخرالزمان، بعضی از علما ریاڪار می شوند. حضرت محمد(ص) ✳️۱۸-در آخرالزمان، امّت حضرت محمد(ص) هفتاد و سه گروه می شوند. حضرت محمد(ص) ✳️۱۹-در آخرالزمان، بهترین مونس مردم ڪتاب است. امام صادق(ع) ✳️۲۰-در آخرالزمان، عبادت را وسیله برتری طلبی می دانند. حضرت علی(ع) ✳️۲۱-در آخرالزمان، حج را برای تجارت انجام می دهند. حضرت محمد(ص) ✳️۲۲-در آخرالزمان، سلامت دین در سڪوت بیشتر است. امام زمان(عج) ✳️۲۳-در آخرالزمان، زشتی ها افزایش می یابد. حضرت علی(ع) ✳️۲۴-در آخرالزمان، به علت گناه باران در وقتش نازل نمی شود. حضرت محمد(ص) ✳️۲۵-در آخرالزمان، هر ڪس بیشتر در خانه بماند ایمانش حفظ می گردد. امام باقر(ع) ✳️۲۶-در آخرالزمان، مؤمنان اعمالشان را با ریا انجام می دهند. حضرت محمد(ص) ✳️۲۷- در آخرالزمان، رشوه را به اسم هدیه حلال می ڪنند. حضرت محمد(ص) ✳️۲۸-در آخرالزمان، گرد و غبار ربا همه را فرا می گیرد. حضرت محمد(ص) ✳️۲۹-در آخرالزمان، حضرت عیسی(ع) پشت سر امام زمان زمان(عج) نماز می خواند. حضرت محمد(ص) ✳️۳۰-در آخرالزمان، هر ڪه دینش را حفظ ڪند اجر پنجاه صحابه پیامبر را دارد. حضرت محمد(ص) ✳️۳۱-در آخرالزمان، شیعیان واقعی با گریه بر امام حسین(ع) دل مادرش را شاد می ڪنند. حضرت محمد(ص) ✳️۳۲-در آخرالزمان، از فتنه ها به قم پناه ببرید. امام صادق(ع) ✳️۳۳-در آخرالزمان، بعضی از مردم گرگ صفت می شوند. حضرت محمد(ص) ✳️۳۴-در آخرالزمان، مردم غصه از بین رفتن دینشان را نمی خورند. حضرت محمد(ص) ✳️۳۵-در آخرالزمان، هیچ چیز سخت تر از مال حلال و دوست باوفا یافت نمی شود. امام هادی(ع) ✳️۳۶-در آخرالزمان، حفظ زبان بهترین ڪار است. امام باقر(ع) ✳️۳۷-در آخرالزمان، مؤمن واقعی از غصه آب می شود. حضرت علی(ع) ✳️۳۸-در آخرالزمان، در اوج فتنه ها به قرآن پناه ببرید. حضرت محمد(ص) ✳️۳۹-در آخرالزمان، ارزش دین در نظر مردم پایین می آید و دنیا باارزش می شود. حضرت محمد(ص) ✳️۴۰-در آخرالزمان، مرد از زنش اطاعت ڪرده و از پدر و مادرش نافرمانی می ڪند. حضرت محمد(ص),,' 📚منبع ڪتاب چهل حدیث آخرالزمان https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
4_5996919804403909443.amr
27.28M
🔹سخنرانی حقیقت‌نمازچیست؟ نمازگذارواقعی‌کیست؟ فرق نوع دوستی و خود دوستی صفات اصحاب سیدالشهدا https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
سلام علیکم > تسلیت ایام سوگ اهلبیت صلوات الله علیهم وشهادت بسیار مظلومانه حضرت مسلم علیه السلام + التماسدعاجدی در روز بسیار ممتاز عرفه ازهمگان ، بویژه برای بيداري از غفلت فراگیر نسبت به خدا و حجت خدا، وتوفیق شکرگزاری شایسته ~~~ = دو روایت در محور معرفت تقدیم میگردد* 1⃣ وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ اَلثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ. (اين حديث شریف از امام صادق و کاظم علیهما السلام نقل شده الکافي۱، ۵۰ومسند الامام الکاظم علیه السلام ۱: ۲۴۸) همه دانش وعلوم مردم را در چهار چيز يافتم: اول: اينكه پروردگار خود را بشناسي (مُنعم شناسی). دوم: اينكه بداني با تو چه كرده(نعمت شناسی). سوم: اينكه بداني او از تو چه خواسته است (وظيفه شناسی). چهارم: اينكه بداني چه چيز ترا از دينت خارج میسازد ( آسیب شناسي). 2⃣ زراره گوید: نزد امام صادق علیه السّلام بودم که سخن از دوران غیبتِ امام زمان (عجل الله فرجه) به میان آمد؛ و اینکه برای آن حضرت قبل از قیام، غیبتی است که خدا با آن شیعه را امتحان می کند، و بسیاری از مردم در این امتحان مردود می شوند.. در ادامه زراره از امام صادق علیه السّلام می پرسد: فدایت شوم اگر آن زمان را درک کردم چه کنم؟ امام صادق عليه‌السلام فرمودند: ای زراره اگر عصر غیبت را درک کردی بر این دعا مداومت داشته باش اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.(بحارا۵۲، ۱۴۶) خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده‌ات را نشناخته‌ام، خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته‌ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم. به این نکات پایانی هم توجّه کنیم: اوّل: دعا تنها مجموعه ای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست ، یعنی باید اقدام و عمل را به دنبال داشته باشد خدایا خودت را به من معرّفی کن یعنی حرکت کن به سوی خداشناسی و پیامبر شناسی و امام شناسی. دوم: سیر معرفتی از خداشناسی آغاز می شود و به پیامبر شناسی می رسد به دنبال آن هم امام شناسی می باشد. اگر خدائی شناخته نشود فرستاده‌ی خدا معنی ندارد! واگر رسول خدا شناخته نشود وصي و جانشين رسول الله بی معنا می‌شود* البته این شناخت اجمالی است، وامّا شناخت تفصیلی،صحیح وجامعِ خدا و صفات وپیامبرش و دریک کلمه‌"دین کامل (متشکل از عقایدو اخلاق واحکام) منحصراً از طريق امام معصوم است و بس"!" 《اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى*+ ...ونَحنُ العالِمونَ بِأَمرِهِ ، والدّاعونُ إلى سَبيلِهِ. بِنا عُرِفَ اللّه ُ ، وبِنا عُبِدَ اللّه ُ . نَحنُ الأَدِلاّءُ عَلَى اللّه ِ ، ولَولانا ما عُبِدَ اللّه (التوحيد ۱۵۲) . امام صادق عليه السلام : ما حجّت خداييم ... ماييم آگاهان از امر او و دعوتگران به راهش. خدا با ما شناخته و با ما پرستيده مى شود. ما رهنمايان به سوى خداييم و اگر ما نمى بوديم خداوند پرستش نمى شد.》 سوم. توحید و نبوّت و امامت حقیقت دین می باشد و برای دیندار بودن، معرفت به این سه مرتبه ضروری است. أَللهم صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عجل فرجهم والعن عدوهم، و أَدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ أَخْرِجنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ. https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
♦️اعتراض به «حجّی» که گرداننده اش دستگاه یزیدی است 🔸بمناسبت هشتم ذی الحجه(یوم الترویه) و خروج امام حسین علیه السلام از مکه بسوی عراق 🔻عجيب و فوق‏ العاده است اينكه امام حسين عليه السلام در سوم شعبان وارد مكه مى‏ شود و ماههاى رمضان، شوّال، ذى ‏القعده و ذى‏ الحجه تا هشتم اين ماه را يعنى ايامى كه عمره مستحب است و مردم از اطراف و اكناف به مكه مى ‏آيند در آنجا مى ‏ماند. 🔻كم كم فصل حج مى ‏رسد. مردم از اطراف و اكناف و حتى از اقصى‏ بلاد خراسان به مكه مى ‏آيند. روز «ترويه‏» مى‏ شود، يعنى روز هشتم ذى ‏الحجه، روزى كه همه براى حج از نو لباس احرام مى‏ پوشند و مى ‏خواهند به منى و عرفات بروند و اعمال حج را انجام بدهند. 🔻ناگهان امام حسين عليه السلام اعلام مى ‏كند كه من مى خواهم به طرف عراق و كوفه بروم. يعنى در چنين شرايطى پشت مى‏ كند به كعبه، پشت مى‏ كند به حج، يعنى من اعتراض دارم. اعتراض و انتقاد و عدم رضايت خودش را به اين وسيله و به اين شكل اعلام مى ‏كند. 🔻يعنى اين كعبه ديگر در تسخير بنى اميّه است؛ *حجى كه گرداننده ‏اش يزيد باشد، براى مسلمين فايده‏ اى نخواهد داشت. اين پشت كردن به كعبه و اعمال حج در چنين روزى و اينكه بعد بگويد: من براى رضاى خدا رو به جهاد مى‏ كنم و پشت به حج، رو به امر به معروف مى‏ كنم و پشت به حج، اين يك دنيا معنى داشت، كار كوچكى نبود. 🔻اين پشت كردن به كعبه تسخيرشده امويان و حجى كه گرداننده‏ اش دستگاه يزيدى بود - حجى كه ظاهرش اسلامى و روحش جاهلى بود- نشان داد كه اسلام اين صورت خالى نيست كه خاطرها آسوده باشد، معنى و حقيقت است كه به خطر افتاده است. 🔻ارزش تبليغاتى، اسلوب، روش و متد كار در اينجا به اوج خود مى ‏رسد. سفرى را در پيش مى ‏گيرد كه همه عقلا (يعنى عقلايى كه بر اساس منافع قضاوت مى‏ كنند) آن را از نظر شخص امام حسين ناموفق پيش ‏بينى مى‏ كنند؛ يعنى پيش‏ بينى مى كنند كه ايشان در اين سفر كشته خواهند شد، و امام حسين در بسيارى از موارد پيش ‏بينى آنها را تصديق‏ مى ‏كند، مى‏ گويد: خودم هم مى ‏دانم. مى‏ گويند: پس چرا زن و بچه را همراه خودت مى‏ برى؟ مى ‏گويد: آنها را هم بايد ببرم. ...و به این وسیله درواقع خودِ دشمن را ناآگاهانه استخدام کرد که حامل یک عده مبلّغ برای امام حسین و برای اسلام حسینی علیه یزید و اسلام یزیدی باشد 🔻همه براى اين است كه اين صدا ( اعتراض به کعبه در تسخیر بنی امیه و حجی که یزید ، گرداننده اش است) هرچه بيشتر به عالم برسد، بيشتر به جهان آن روز اسلام برسد و بيشتر ابعاد تاريخ و ابعاد زمان را بشكافد و هيچ مانعى در راه آن وجود نداشته باشد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ج1و2) ج‏17، ص: 370 - ص369؛ ص641؛ ص225- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🌱أهمّیت و أعمال روز عرفه🌱 آیةالله حاج سیّدمحمّدصادق حسینی طهرانی مدّظلّه العالی 🔹روز نهم روز عرفه بوده و بسیار بافضیلت است. و ما هیچ موقفی بهتر از عرفات نداریم ... موقف عرفات فقط موقف دعاست. 🔹مستحبّ است که انسان نماز ظهر و عصر را با هم بخواند - و در أیّام سال فقط همین روز است که جمع بین ظهر و عصر در آن مستحبّ است - و سپس تا غروب مشغول دعا شود. ... در برخی از روایات روز عرفه را «عید» خوانده اند و بسیار روز بزرگی است. 🔹در این روز زیارت امام حسین علیه السلام مستحبّ مؤکّد بوده و خوب است که بعد از نماز صبح و قبل از زوال، زیارت حضرت را بجا آورده و از اذان ظهر مشغول نماز و سپس دعا شود. 📚«گلشن أحباب» ج ۲ ص ۱۸۷ 🆔https://eitaa.com/joinchat/3329556481C91ee5b1bac
💠 عظمت مسلم بن عقیل ▫️ فاصله بین مكه تا كوفه سیصد فرسخ بود و وجود مبارك ابی‌ عبدالله، مسلم ‌بن عقیل را به عنوان خود از مكه به كوفه فرستاد. در این مدّت كوتاهی كه مسلم در كوفه بود، عده زیادی وجوهات و سهم امام خدمت مسلم داده بودند كه او بتواند تجهیزات نظامی را به دستور ابی‌ عبدالله فراهم كند. ▫️ ‌ببینید در چیست؟ مسلم‌ بن عقیل را با نیرنگ به دام انداختند همان كار جاهلی؛ با فریب او را دستگیر كردند، همان كار جاهلی؛ وقتی به «دارالاماره» رفت به عمر سعد گفت پس وصایای من را گوش كنید. عمر سعد رو برگرداند، دوباره تكرار كرد كه شما وصایای من را گوش كنید. دیدند مسلم ‌بن عقیل اشك می ‌ریزد، گفتند یك سلحشور جنگجو یا می ‌كُشد یا كُشته می ‌شود، اشك برای چیست؟ گفت اشك برای خودم نیست، شما به جای خیانت كردید، تمام این بدنم آسیب ‌دیده است، لبان مطهرم آسیب ‌دیده است، در برابر این نامردی های شما هیچ اشك نریختم، گریه‌ام برای این است كه من در یك نامه رسمی برای مولایم حسین_‌بن_علی_بن_ابی_‌طالب نوشتم كه این مردم بیعت كردند شما به طرف كوفه حركت كنید، اگر حسین ‌بن علی به اعتماد نامه من به كوفه بیاید، با زن و بچه بیاید، گرفتار شما بشود، من چه كنم؟! ▫️ وصایای خود را ارائه كرد فرمود كه شما كه در جنگ بر من مسلّط نشدید با فریب گرفتید، این سلاح های جنگی من مِلك من است، من مقداری كه در این شهر شما بودم برای تهیه زندگی ‌ام قرض دارم سلاح های جنگی مرا بفروشید و قرضم را ادا كنید. پول فراوانی در اختیار مسلم‌بن عقیل بود! آن پول به عنوان ، سهم امام در اختیار او بود كه به ابی‌ عبدالله تسلیم كند، در آن مال تصرّف نكرد، فرمود من در مصارف شخصی ‌ام مقروضم. ▫️ بنا شد سرِ مطهر ا و را از پیكر جدا كنند، خواستند پشت‌بام دارالاماره ببرند، دیدند اصلاً ترس در پیكر مطهر مسلم ‌بن عقیل نیست، لبان او به ذكر حق گویا بود. وقتی بالای دارالاماره بردند، رو كرد به طرف مكّه، زیر شمشیرِ قاتل گفت: «السلام علیك یا ابا عبدالله یا حسین». آن قاتل جسارتی كرد، مسلم ‌بن عقیل (سلام الله علیه) زیر شمشیر قاتل است به قاتل می ‌گوید: «أیها العبد» من دارم شهید می ‌شوم، ولی تو برده مقام هستی، تو بنده‌ ای و من آزاد هستم. طولی نكشید كه سر به دست قاتل بود، پیكر مطهر بی ‌سر مسلم را از پشت ‌بام دارالاماره به كوچه پرت كردند. عده ‌ای بدن مطهر مسلم‌ و هانی را در همان كوچه ‌ها گرداندند. ▫️ اگر مسلم ‌بن عقیل در آخرین لحظه زیر شمشیر قاتل گفت: «یا حسین»، سالار شهیدان هم در آخرین لحظات در كربلا فرمود: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، ... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی». 📚 سخنرانی ماه محرم الحرام ـ شب سوم تاریخ: 1385/11/02 https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
حضرت فضل بن شاذان گويد: از حضرت امام رضا (عليه السّلام) چنين شنيدم: آن زمان كه خداوند تبارك و تعالى به حضرت ابراهيم (عليه السّلام) امر فرمود: تا بجاى فرزندش اسماعيل، گوسفندى را كه خداوند فرستاده بود ذبح نمايد، حضرت ابراهيم (عليه السّلام) در دل آرزو كرد: اى كاش فرزندش اسماعيل (عليه السّلام) را به دست خود ذبح مى‌كرد و دستور ذبح گوسفند بجاى ذبح فرزندش به او داده نشده بود، تا به اين وسيله احساس پدرى را كه عزيزترين فرزندش را به دست خود ذبح مى كند، داشته باشد و در نتيجه شايسته بالاترین درجات ثواب در صبر بر مصائب شود! خداوند عزّ و جلّ نيز به او وحى فرمود: اى ابراهيم! محبوبترين خلق من، نزد تو كيست؟ حضرت ابراهيم (علیه السلام) گفت: خدايا! مخلوقى خلق نكرده‌اى كه از حبيبت محمّد (صلى اللَّه عليه و آله) نزد من محبوب‌تر باشد. خداوند به او وحى فرمود: اى ابراهيم! آيا او را بيشتر دوست دارى يا خودت را؟ عرض کرد: او را بيشتر دوست دارم. خداوند فرمود: آيا فرزند او را بيشتر دوست دارى، يا فرزند خودت را؟ عرض كرد: فرزند او را. خداوند فرمود: آيا بريده شدن سر فرزند او از روى ظلم و ستم، به دست دشمنانش دل تو را بيشتر به درد مى آورد، يا بريدن سر فرزندت به دست خودت بخاطر اطاعت از فرمان من؟ عرض کرد: بريده شدن سر فرزند او به دست دشمنانش، دل مرا بيشتر به درد مى آورد. خداوند فرمود: گروهى كه خود را از امّت حضرت محمّد (صلى اللَّه عليه و آله) مى‌دانند، فرزندش حسين (علیه السلام) را از روی ظلم و ستم، مانند گوسفند ذبح خواهند كرد، و با اين كار مستوجب خشم و غضب من خواهند گردید. حضرت ابراهيم (عليه السّلام) بر اين مصیبت ناله و اندوه و جزع نمود، دلش به درد آمد و شروع به گريه كرد. خداوند عزّ وجلّ هم به او چنين وحى فرمود: *اى ابراهيم! به خاطر اين گریه و اندوه و جزع و فزعت بر امام حسين (علیه السلام) و شهادت او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعيل را - در صورتى كه اگر او را ذبح مى كردى - پذيرفتم، و بالاترين درجات ثواب، در صبر بر مصیبت‌ها را به تو خواهم داد. و اين همان مطلبى است كه آيه *«وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ». (و ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی -از ذبح شدن- رهانیدیم) بدان اشاره دارد. 📗 بحار الأنوار ، مجلد ۱۲ ، صفحه ۱۲۴ . https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🌸عید قربان در فرهنگ اسلام🌸 علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه 🌱در دين اسلام روز قربان، عيد است به جهت آنکه مردم به عشق لقآء و ديدار وجه الله، دست از خانه و کسب و کار و جميع علائق شسته، 🌱و به سوى بيت الله الحرام روان شده، در اين مدت پاى و سر برهنه به دنبال حبيب در جستجو و در تکاپو بوده است. 🌱اينک که موقع خروج از إحرام است، جاى آن دارد که به شکرانه قبولى اعمال و پذيرش اين أعمال سخت، و در عين حال شيرين و لذت بخش، عيد بگيرد. 🌱و نه تنها خود حُجّاج، بلکه جميع مسلمين در سراسر عالَم بدين موهبت عظمائى که نصيب برادرانشان در آن مواقف کريمه شده است، عيد بگيرند، 🌱و به دنبال اعمالى که در ذوالقعده و ده روز از ذوالحجّه به جاى آورده اند، قربانى کنند، و نماز عيد بخوانند، و براى جماعت با إمام، پاى برهنه به صحرا روند. 📚 «امام شناسی» ج ۹ ص ۲۰۳ و ۲۰۴ با تلخیص 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3329556481C91ee5b1bac https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 تنبلانه‌ترین سخن دنیا استاد : جمله‌ای در میان مردم رایج است که زیاد آن را شنیده‌ایم  فکر می‌کنم تنبلانه ترین جمله است. این جمله که «آزاد باش. هر کس حق دارد هر عقیده ای داشته باشد» حرف ظاهراً خوب، مدرن و صلح طلبانه‌ای به نظر می رسد، اما تنبلانه ترین سخن ممکن است. باید دانست که چیست و کجاست. نه این که هرکس هر عقیده‌ای بخواهد داشته باشد. https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مناظره و استدلال بر حقانیت شیعه و محکوم کردن وهابی در یک دقیقه 🔺عالم وهابی خطاب به شیعی: ➕شما شیعه هستید ➖(عالم شیعی)خیر سنی هستم ➕ایرانی و سنی؟ ➖بله ➕خلفای بعد از پیامبر رو نام ببر ➖ابوبکر، عمر، علی (ع)... ➕این عثمان(عثمان کو؟)...❓👆 https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
می‌گویند دو دوست در کنار رودخانه‌ای می‌رفتند. ناگاه فردی را دیدند که در آب افتاده و کمک می‌طلبد. یکی از دو دوست،‌ خود را به آب زد و نجاتش داد. هنوز نفس تازه نکرده بود که دومین فرد را دید که آب می‌بردش. باز به داخل رودخانه پرید و او را هم نجات داد. دقایقی نگذشت که سومین شخص را دید که درون رودخانه، فریادکشان کمک می‌خواهد؛ هر چند خسته بود اما نتوانست بی‌تفاوت باشد و باز هم خود را به آب زد و نجاتش داد. دوستش که تا آن زمان کاری نکرده بود با دیدن این صحنه ها، به بالا دست رودخانه دوید و وقتی برگشت، دوست دیگرش به او گفت که چندین نفر دیگر را هم نجات داده ولی ساعتی است که دیگر، رودخانه آدم نمی‌آورد. دوستی که به بالای رودخانه رفته بود گفت:‌ وقتی دیدم رود این همه آدم می‌آورد، با خود گفتم حتماً‌ علتی در بالا دست هست. چون بدانجا رفتم،‌ پلی دیدم که دیوانه‌ای در میانش ایستاده و هر که از آن می‌گذرد را درون آب می‌اندازد. دیوانه را گرفتم و به خانواده‌اش در روستای مجاور سپردم. علت این که ساعتی است رودخانه آدم نمی‌آورد، همین است. حکایت آشنای این روزهای ما... خیرین و نیک‌خواهان با دل و جان در پایین دست در تلاش‌اند و خسته از افزایش روز افزون نیازمندان، اما کاش دوستی پیدا می‌شد و یه سری به بالادست می‌زد، مشکل آنجاست! قطعا دیوانه‌ای روی پل اقتصاد ایستاده است باید فکری بحال او بکنیم تا همه ملت را آب نبرده است. https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
تصویر با حجم بالاتر از عکسی که تلسکوپ جیمز وب در اختیار بشر از عمق کیهان گذاشته است. دز عکس شما صدها کهکشان که در هر کدام میلیاردها ستاره و سیاره وجود دارد می‌بینید و البته این فقط یک زاویه بسیار محدود از کائنات است که آفریدگار بزرگ با هنرمندی تمام ساخته و نوع بشر پس از هزاران سال توانست بخشی از عمیق‌ترین و نادیده‌ترین نقاط هستی را ببینید.... لذتی که در این عکس هست ملاحظه و سیر آفاقی فرمایید https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
روز شادابی قال الصادق(علیه السلام): انه يوم فرح ( الغدير، ج ۱، ص ۲۸۶) صباحِ عید طوبی لَه ز فردوس است پیغامش مِی آرید از غدیرِ خُم، چه مِی؟ کوثر نَم جامش صبوحی را، مِی کوثر هم اندر جام کُن ساقی که عیدِ اهلِ ایمان آمد از فردوس پیغامش شهاب اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 استعداد مرحوم خویی در سیر و سلوک 🔹 زمانی که مرحوم آقای خویی با مرحوم آقای قاضی ارتباط داشته و مشغول سلوک بوده و دستورها و کارهایی انجام می‌داده، از آقای خویی نقل شده است که من آن وقت تسبیح موجودات را حس کردم، حتی گربه‌ای از يک طرف دیوار به آن طرف دیوار پرید، پرش گربه هم تسبیح می‌کرد. پرش که خودش يک چیزی است، خود آن پرش هم تسبیح می‌کرد! و می‌گفته که تمام دوره عمر ما را هم سیر داده بودند، حتی بعد از وفاتش را هم دیده بود. خلاصه، در این عوالم بود. 🔸 سیّد علی خلخالی می‌گفت که من آقای خویی را از این مسیر برگرداندم. گفت: چون دیدم برای سلوک خیلی مستعد است و از فقاهت باز می‌ماند، به پدرش نامه نوشتم و گفتم: شما به گونه‌ای که نداند از جایی تحريک شده است، ادامه این‌جور کارها را تحریم کنید. می‌گفت که پدرش هم نامه نوشت: غیر از فقه و اصول، وارد شدن در اشتغال‌های دیگر را بر شما حرام می‌کنم. ایشان هم شبهه شرعی کرد و دیگر سلوک را تعقیب نکرد. این را از آقای آسید علی خلخالی شنیدم. 🔹 جریان سیر دادن تمام عمر را خیلی‌ها نقل کردند. یکی ـ دو نفر نبود که من ضبطش کنم. الآن اگر از این آقایان نجفی‌ها که آقای خویی را درک کردند یا شاگردش بودند، بپرسید، این را می‌دانند و ممکن است مستقیم شنیده باشند. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۱ ص ۶۱۶ https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی نه مرا زبان که بیان کنم ، صفتِ کمال تو یا علی شده مات عقل موحدین ، همه در جمالِ تو یا علی چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی نبرد به وصف تو ره کسی ، مگر از مقالِ تو یا علی هله ‌ای مُجلّیِ عارفان ، تو چه مطلعی تو چه منظری که ندیده‌ام به دو دیده‌ام ، چو تو گوهری چو تو جوهری هله ‌ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دل بَری چه در انبیا چه در اولیا ، نه تو را عدیلی و هم¬سَری به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی توئی آنکه غیر وجود خود ، به شهود وغیب ندیده‌ای فَقرات نفس شکسته‌ای ، سُبحاتِ وَهم دریده‌ای همه دیده‌ای نه چنین بود شه من تو دیده‌ی دیده‌ای ز حدودِ فصل گذشته‌ای ، به صعودِ وصل رسیده‌ای ز فنای ذات به ذاتِ حق ، بُوَد اتّصال تو یا علی چو عقول و افئده را نشد ، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف همه گفته‌اند و نگفته شد ، ز کتابِ فضل تو یک الف ز بیانِ وصف تو هر کسی ، رقم گمان زده مختلف فصحای دهر به عجز خود ، ز ادایِ وصف تو معترف بُلغای عصر به نطقِ خود ، شده‌اند لالِ تو یا علی تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین شده از وجودِ مقدّست ، همه سرّ کَنزِ خفا مبین تویی آن که از کُشِفَ الغطا ، نشود ترا زیاده یقین ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی ، بزن بدلیل این که به نورِ حق شده منتهی ، شرفِ کمال تو یا علی تو همان درخت حقیقتی ، که در این حدیقه‌ی دنیوی أنا ربّکم تو زنی و بس ، به لسان تازی و پهلوی ز بروق نورِ تو مُشتعل ، شده نارِ نخله‌ی موسوی ز تو در لسانِ موحّدین ، بُوَد این ترانه‌ی معنوی که انا الحق است به حقِ حق ، ثمرِ نهالِ تو یا علی تویی آن تجلّیّ ذوالمنن ، که فروغ عالم و آدمی هله ‌ای مشیّتِ ذاتِ حق ، که به ذات خویش مُسلّمی ز بروز جلوه ما‌خلق ، به مقام و رتبه مقدّمی به جلالِ خویش مُجلّلی ، ز نوالِ خویش مُنعّمی همه گنج ذاتِ مقدّست ، شده مُلک و مالِ تو یا علی تو چه بنده‌ای که خدائیت ، ز خداست منصب و مرتبت احدی نیافت ز اولیا ، چو تو این شرافت و منزلت رسدت ز مایه‌ی بندگی ، که رسی به پایه‌ی سلطنت همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت شده ختم دوره‌ی عِلم و دین ، به کمالِ آل تو یا علی تو همان مَلیکِ مُهیمنی ، که بهشت و جنّت و نه فلک پیِ جستجوی تو سالکان ، به طریقت آمد یک به یک شده ذکرِ نام مقدّست ، همه وِردِ اَلسنه‌ی مَلَک به خدا که احمدِ مصطفی ، به فلک قدم نزد از سَمَک مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی تویی آنکه تکیه‌یِ سلطنت ، زده‌ای به تخت مؤبّدی ز شکوه شأن تو بر مَلا ، جَلَواتِ عِزِّ ممجّدی به فرازِ فرقِ مبارکت ، شده نصب تاج مُخلّدی متصرّف آمده در یَدَت ، ملکوتِ دولتِ سرمدی تو نه آن شهی که ز سلطنت ، بود اعتزالِ تو یا علی به می خُمِ تو سِرشته شد ، گِل کاس جانِ سبوکشان به پیاله‌ی دلِ عارفان ، شده ترکِ چشمِ تو می‌فشان ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان،دل بیهُشان نه منم ز باده‌ی عشق تو ، هله مست و بی‌دل و بی‌نشان همه کس چشیده به قدرِ خود ، ز میِ زُلالِ تو یا علی منم آن مجرد زنده دل که دم از ولای تو می زنم ره کوه و دشت گرفته ام قدم از برای تو میزنم به همین نفس که تو دادیم نفس از ثنای تو می زنم شب و روز حلقه التجا بدر سرای تو میزنم نروم اگر بکشی مرا ز صف نعال تو یا علی تویی آن¬که سِدره‌ی مُنتهی ، بُودَت بلندیِ آشیان به مکان نیائی و جلوه‌ات ، به مکان ز مشرقِ لا‌مکان رسد استغاثه‌ی قدسیان ، به درت ز لانه‌ی بی‌نشان چو به اوج خویش رسیده‌ای ‌، ‌ز عِلوّ قدر و سُموشّان همه هفت کرسی و نُه طبق ، شده پایمال تو یا علی نه همین بس است که گویمت ، به وجودِ جود مکرّمی تو مُنزّهی ز ثنای من ، که در اوجِ قُدس قدم نَهی نه همین بس است که خوانم اَت ، به ظهورِ فیض مقدّمی به کمال خویش معرّفی ، به جلالِ خویش مُسلّمی نه مراست قدرت آنکه دم ، زنم از جلال تو یا علی تویی آن که میم مشیّتت ، زده نقشِ صورتِ کاف و نون به کتابِ عِلم تو مُندرج ، بُوَد آن چه کان و ما‌یکون فلک و زمین به اراده‌ات ، شده بی‌ سکون شده با سکون تویی آن مُصوّرِ ما‌خَلَق ، که من الظّواهر و البطون بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فعال تو یا علی تویی آن که ذات کسی قرین ، نشده است با احدیتّت نرسیده فردی و جوهری ، به مقام مُنفردیتت تویی آن که بر احدیّتت ، شده مُستند صمدیّت نشناخت غیر تو هیچ‌کس ، ازّلیتت ابدّیتت تو چه مبدأ‌یی که خبر نشد ، کسی از مآلِ تو یا علی تو که از علایق جان و تن ، به کمالِ قُدس مُجرّدی تو که فانی از خود و مُتّصف ، به صفاتِ ذاتِ محمّدی تو که بر سرائرِ معرفت ، به جمالِ اُنس مُخلّدی به شؤنِ فانیِ این جهان ، نه مُعطّلی نه مقیّدی بود این ریاست دنیوی ، غم و ابتهالِ تو یا علی تو همان تجلّیِ ایزدی ، که فراز عرشی و لا مکان خبری ز گردش چشم تو ، حرکات گردش آسمان دهد آن فؤاد و لسان تو ، ز فروغ لوح و قلم نشان