eitaa logo
مهندسی فرهنگی .راهبردها .راهکارها
437 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2هزار ویدیو
370 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا •
مشاهده در ایتا
دانلود
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶چقدر این امشب شیرین و دلچسب است😭👌 ✴️السلام علیک یا سیدی و مولای یا یا علی بن ابیطالب 🔴با صدای ✅تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ بیایی و مرگ شیرین است ✅مگر نگفتی علی جان فمن یمت یرنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است ✅شهادتین مرا فاطمه تقبل کرد بیا همه کس و کارم زمان تلقین است ✅سلام وادی من، وادی السلام علی کجاست وادی امن کسی که مسکین است ✅کفن کنید مرا رو به قبله حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است ✅فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان سرم به دامن حیدر به روی بالین است التماس دعای فرج ┈••✾•🌿🌷🌿•✾••┈ 🌷أللَّھُمَ_عـجِـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
16.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشعار ناقوسیه حضرت امیر آخوند ملاحسینقلى همدانى در یکى از سفرهاى خود، با جمعى از شاگردان به عتبات عالیات مى رفت. در بین راه، به قهوه خانه اى رسیدند که جمعى از اهل هوى و هوس در آن جا مى خواندند و پایکوبى مى کردند. آخوند به شاگردانش فرمود: یکى برود و آنان را نهى از منکر کند. بعضى از شاگردان گفتند: این ها به نهى از منکر توجه نخواهند کرد. فرمود: من خودم مى روم. وقتى که نزدیک شد، به رئیسشان گفت: اجازه مى فرمایید من هم بخوانم، شما بنوازید؟ رئیس گفت: مگر شما بلدى بخوانى؟ فرمود: بلى. گفت: بخوان. آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیرمؤمنان کرد: لا اِلهَ اِلاّ الله * حقاً حقاً صِدقاً صِدْقاً اِنَّ الدُّنْیا قَد غَرَّتْنا * وَ اشتَغَلَتْنا وَ استَهْوَتْنا یابْنَ الدُّنْیا مَهْلاً مَهْلاً * یابْنَ الدُّنْیا دَقَّاً دَقَّاً یابْنَ الدُّنْیا جَمْعاً جَمْعاً * تَفْنى الدُّنْیا قَرْناً قَرْناً ما مِنْ یَوم یُمضْى عَنّا * اِلا اَوْهى رُکُناً مِنّا قَدْ ضَیَّعْنا داراً تَبْقى * وَ اسْتَوْطَنّا داراً تَفْنى لَسْنا ندرى ما فَرَّطْنا *** فیها اِلاّ لَوْ قَدْ مِتْنا ✅آن جمعِ سر مست از لذت هاى زود گذر دنیوى، وقتى این اشعار را از زبان کیمیا اثر آن عارف هدایتگر شنیدند، به گریه در آمده و به دست ایشان توبه کردند. یکى از شاگردان مى گوید: وقتى که ما از آن جا دور مى شدیم، هنوز صداى گریه آن ها به گوش مى رسید. .علیه.السلام https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🌹شیخ بهایی پس از حرم، در هنگام ساخت آن، خود بر كلیه امور نظارت داشته‌اند و تمام مراحل حرم نیز تحت نظارت و كنترل ایشان انجام می‌شده است. 🔹قبل از آنكه ساخت حرم به برسد، برای جناب شیخ، سفر مهمی پیش می‌آید. 🔹طلسم شیخ بهایی در حرم امام رضا علیه السلام شیخ سفارش‌های لازم را به و مسؤلان ساخت حرم كرده، بسیار سفارش می‌‌كنند كه كار را متوقف نكنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند؛ به جز در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به حرم و مقدس، نه دروازه صحن). 🔹چرا كه شیخ در نظر داشته روی آن كتیبه‌ای را كه از خودش بوده نصب نماید. 🔹رسم است بر سر در اصلی یا دروازه ورودی به حرم ائمه اطهار (ع) و حتی امامزادگان مطهر، كتیبه‌ای نصب می‌شود و در شأن آن بزرگوار روایت، جمله یا شعری نوشته می‌شود. 🔹گاهی نیز روایت یا حدیثی از خود آن بزرگوار روی كتیبه نوشته می‌شود. به هر حال، سفر شیخ به درازا می‌كشد و بیش از زمان پیش بینی شده در سفر می‌ماند. 🔹 هنگامی كه از سفر باز می‌گردد و جهت سركشی كارهای ساخت و ساز به حرم مطهر می‌رسد، با بسیار می‌بیند كه ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند. شیخ با دیدن این صحنه، بسیار می‌شود و به معماران اعتراض می‌كند كه «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نكردید؟» 👌مسؤل ساخت عرض می‌كند: «ما می‌خواستیم صبر كنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأكید كردند كه باید ساخت حرم هر چه به پایان برسد. هرچه به او گفتیم كه باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سر در دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نكردند. وقتی زیاد اصرار كردیم، گفتند: 🔹 كسی دستور اتمام كار را داده كه از شیخ خیلی بالا‌تر و بزرگ‌تر است. ما باز هم اصرار كردیم و خواستیم صبر كرده، منتظر شما بمانیم. در این زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) دستور اتمام كار را داده‌اند. شیخ بهایی قدس سره هم‌راه مسؤل ساخت پروژه و نزد تولیت حرم می‌روند و از تولیت در این مورد توضیح می‌خواهند. 🔹تولیت حرم نقل می‌كند: چند شب پی در پی آقا امام رضا (علیه السلام) به خواب من آمده و فرمودند: «كتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ‌گاه به روی كسی بسته نمی‌شود و هر كس بخواهد می‌تواند بیاید». 🔹شیخ با شنیدن این حرف، از چشمانش جاری می‌شود و به سمت ضریح می‌رود و ذكر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری می‌شود. سپس در كنار ضریح آن قدر گریه می‌كند تا از هوش می‌رود. پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف می‌كند: 🔹من می‌خواستم یكی از طلسم‌ها را به صورت كتیبه‌ای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این اثر كه افرادی كه آمادگی لازم را ندارند، نمی‌توانند وارد حرم مطهر و حریم مقدس حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند. آری در خانه این بزرگواران، نه تنها برای ما شیعیان كه به روی همه، حتی غیر مسلمانان باز است و هر ساله شاهدیم كه كرامات امام هشتم (علیه السلام) به غیر شیعیان و حتی غیر مسلمانان نیز شامل می‌شود و از این خوان گسترده كرم به همه خواهندگان و جویندگان می‌رسد. منبع: پایگاه اطلاع رسانی حج https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
زان یارِ دلنوازم شُکریست با شکایت گر نکته دانِ عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و مِنَّت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدومِ بی عنایت رندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود زِنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بِگُنجان در سایهٔ عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟ کِش صد هزار منزل بیش است در بِدایت هر چند بردی آبم، روی از دَرَت نَتابم جور از حبیب خوشتر کز مُدَّعی رعایت عشقت رِسَد به فریاد ار خود به سانِ حافظ قرآن ز بَر بخوانی در چاردَه روایت جناب حافظ قدس سره https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای کاروانند وز ایشان سیّد ما گشته سالار هم او اوّل هم او آخر در این کار احد در میم احمد گشت ظاهر در این دور اوّل آمد عین آخر ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندر آن یک میم غرق است بر او ختم آمده پایان این راه در او مُنزل شده «اُدعوا اِلَی الله» مقام دلگشایش جمع جمع است جمال جانفزایش شمع جمع است شده او پیش و دل‌ها جمله از پی گرفته دست دل‌ها دامن وی در این ره اولیا باز از پس و پیش نشانی داده‌اند از منزل خویش به حدّ خویش چون گشتند واقف سخن گفتند در معروف و عارف یکی از بحر وحدت گفت اَنَا الحق یکی از قرب و بعد و سیر زورق یکی را علم ظاهر بود حاصل نشانی داد از خشکی ساحل یکی گوهر برآورد و هدف شد یکی بگذاشت آن نزد صدف شد یکی در جزو و کل گفت این سخن باز یکی کرد از قدیم و محدث آغاز یکی از زلف و خال و خط بیان کرد شراب و شمع و شاهد را عیان کرد یکی از هستی خود گفت و پندار یکی مستغرق بت گشت و زنار سخن‌ها چون به وفقِ منزل افتاد در افهام خلایق مشکل افتاد کسی را کاندر این معنی است حیران ضرورت می‌شود دانستن آن https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسأله‌آموزِ صد مُدَرِّس شد به بویِ او دلِ بیمارِ عاشقان چو صبا فدایِ عارضِ نسرین و چشمِ نرگس شد به صدرِ مَصطَبه‌ام می‌نِشانَد اکنون دوست گدایِ شهر نِگَه کُن که میرِ مجلس شد خیالِ آبِ خِضِر بست و جامِ اسکندر به جرعه‌نوشیِ سلطان ابوالفَوارِس شد طرب‌سرایِ محبت کنون شود مَعمور که طاقِ اَبرویِ یارِ مَنَش مهندس شد لب از تَرَشُّحِ مِی پاک کن برایِ خدا که خاطرم به هزاران گُنَه مُوَسوِس شد کرشمهٔ تو شرابی به عاشقان پیمود که عِلم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد چو زر عزیزِ وجود است نظمِ من، آری قبولِ دولتیان کیمیایِ این مس شد ز راهِ میکده یاران عِنان بگردانید چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a