eitaa logo
مهندسی فرهنگی .راهبردها .راهکارها
439 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2هزار ویدیو
373 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا •
مشاهده در ایتا
دانلود
از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه شهر پیغمر شده ماتم سرا واحَمْزَتاه هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد خون شد از غم قلب ختم‌الانبیا واحَمْزَتاه قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت شد احد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو یا که زینب را برد در خیمه ها واحَمْزَتاه ۳هجری‌قمری سالروز شهادت حضرت سیدالشهداء سلام‌الله‌علیه https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🩸فرق گریه‌کنانِ سیدالشهدای «اُحُد» با گریه‌کنانِ سیدالشهدای دشتِ نینوا چه بود؟! پيامبرخدا صلى الله عليه و آله، پس از بازگشت از أحُد از كنار خانه‌هاى قبيله «بنى عبدالأشهل» و «بنى‌ظفر» عبور مى‌كرد، صداى بانوان اين دو قبيله را، كه بر شهداى خود مى‌گريستند، شنيد و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گريست و فرمود: 📋ذلكِنْ حَمْزَةَ لا بَواكِىَ لَهُ ▪️ولى عمویم حمزه گريه‌كُنی ندارد. 🥀 چون اين سخن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را به سعدبن معاذ و اُسَيد ابن حُضَير نقل كردند، به بانوان اين دو قبيله دستور دادند، لباس عزا به تن كنند و در كنار خانه پيامبرخدا، بر عموى آن بزرگوار گريه و عزادارى نمايند؛ آنان آمدند و مجلس عزایی برای حضرت حمزه علیه‌السلام تشکیل دادند و مورد دعا و توجه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز قرار گرفتند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۲ ✍ آه یا رسول‌ الله! این یک مجلس عزا بود که به راحتی نشستند بر عموی شما گریستند ... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن زنان و بچه‌هایی که وقتی می‌خواستند برای عزیز از دست‌رفته خود، گریه کنند، طبق فرمایش إمام سجاد علیه‌السلام: 📋 إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ ▪️دشمنان با نیزه‌ها به دنبال و اطراف ما بودند! هر گاه چشم یکی از ما گریان می‌شد، با کعب نیزه بر سر او می‌زدند... 📚اقبال الاعمال ص۵٨٣ 📚الفتوح، ج۵ ص٢٣۶ 📝 فقط نه خونجگرم از بی احترامی‌ها نگاه شام, امان از نگاه شامی‌ها شبیه گردن مان، روضه بسته می‌خوانم دو سه شب است نماز نشسته می‌خوانم به روز سنگ و به ما کعب نِی شبانه زدند تنم کبود شده بسکه تازیانه زدند سرت نبود که از روی نیزه‌ها افتاد غرور خسته‌ی من بود زیر پا افتاد یهود را به تماشای ما فرستادند به آل فاطمه از بغض، فحش می‌دادند هر آنچه زخم زبان بود با جگر خوردیم چه قدر لطمه هم از کینه‌ی پدر خوردیم از ازدحام و گذرهای تنگ رد می‌شد حسین , خواهرت از زیر سنگ رد می‌شد مرا ببخش اگر که تن تو جا مانده به دست حرمله پیراهن تو جا مانده به روی نیزه‌ای از گوشواره‌مان چه خبر؟ رباب پیر شد از شیرخواره‌مان چه خبر؟ https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
12.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*قبور شهدای جنگ احد را بعلت قرار داشتن در مسیر سیلاب و تخریب برخی از آنها بنا به تشخیص علمای سعودی بازسازی و جابجا کردن و اجساد تعدادی از جمله حضرت حمزه را نبش قبر نموده و ناظرین مشاهده کردن که اجساد و خون آنها مثل روز اول تازه و هیچگونه تغییری نداشتند ، لطفا مشاهده بفرمائید* https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
حمزه پشتوانه‌ای محکم 📆 اغلب مورخان، زمان جنگ اُحُد را نیمه شوال دانسته‌اند از این رو شهادت عموی در پانزدهم این ماه ثبت شده است. 🗡 همانگونه که اسلام آوردن حمزة بن عبدالمطلب قوت قلبی برای پیامبر و مسلمانان بود، نام او پس از شهادتش نیز چنان تأثیرگذار بود که مکرر در سخنان به عنوان پشتوانه‌ای قوی از او یاد شده و به او افتخار کرده‌اند. 🗞 در نامه‌های خود به از حمزه یاد می‌کند و رجزی که در نبرد از آن حضرت ثبت شده، جایگاه و شجاعت حمزه و همچنین بن ابی‌طالب را نشان می‌دهد. لَوْ أَنَّ عِنْدِي يَا ابْنَ حَرْبٍ جَعْفَرا أَوْ حَمْزَةَ الْقَرْمَ الْهُمَامَ الْأَزْهَرَا رَأَتْ قُرَيْشٌ نَجْمَ لَيْلٍ ظُهُرَا 🌘 ای پسر حرب! اگر جعفر یا حمزه سالار دلاور و شير ميدان نيز در كنار من بودند، قريش ستاره شب را در نيم‌روز به چشم مى‏‌ديد (و روزش چون شب تار مى‌‏شد). 👈 ترجمه پرویز اتابکی از کتاب صفین حرب نام پدربزرگ معاویه است. https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a