#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸صورت خراشیدن حضرت رقیه سلاماللهعلیها با دیدن سر بریده | به خاطر آوردن بدن کبود صدیقه کبری سلاماللّهعلیها با دیدن بدن کبود حضرت رقیه سلاماللهعلیها
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که حضرت رقیه سلام اللّه علیها سر پدرش سلام اللّه علیه را دید
📋 بَکَتْ بُکاءً شديداً وَ لَطمَتْ صَدرَها و خَمَشَتْ وَجهَها
▪️گریه شدیدی کرد و به سینهاش لطمه زد و صورتش را خراش داد.
🥀 تا اینکه اطرافیان یزید ترسیدند،مردم متوجه عزاداری او شوند، امر به سکوت کردند و ولی حضرت رقیه سلام اللّه علیها آرام نمیگرفت تا اینکه آمدند او را با تازیانه آنقدر زدند که در همین حین بود که حضرت رقیه سلام اللّه علیها جان داد. از روی ترس شورش مردم، به حضرت زینب سلام اللّه علیها گفتند که همان نیمه شب او را دفن کند.
🔖 وقتی که حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها مشغول کفن و دفن آن مظلومه سه ساله شد،
📋 فبَکَتْ زينبُ حينئذٍ و اَخَذَتْ بِتَقْبيلِ جَنبِها لَمّا ذَکرَتْ مِن مصائبِ اُمِّها فاطمةِ سلامُ اللّهِ علیها.
▪️ آثار ضربه های تازیانه را در پهلوی حضرت رقیه سلام اللّه علیها دید، یاد کبودی های روی بدن مادرش فاطمه زهرا سلام اللّه علیه افتاد و اثر ضربه ها را میبوسید و شدیدا گریه میکرد.
📚مجموعه علي بن احمد بن عبدالعلي الاصفهاني ( تاريخ کتابت ٧٨٠ هجري قمري) ج١ ص١٨٠
✍ روی قبرم بنویسید که دور از وطنم
جای سِنّم بنویسید که پیر از مِحنم
بنوسید که غسّاله مرا غسل نداد
بنویسید شبیه پدرم بی کفنم
بنویسید مرا عمه حلالم بکند
بنویسید نشد بوسه به دستش بزنم
بُهت غسّاله از این بود که دید افتاده
چند تا لکه ی مشکوک به روی بدنم
کاش می شد به کسی این همه زحمت ندهم
کاش می شد که خودم قبر خودم را بکنم
خواستم یک دو وصیت کنم اما هر بار
جای آن لخته خون ریخت برون از دهنم
بسکه زهرا شدم آخر نتوانست کسی
در بیارد ز من سوخته ام، پیرهنم
رفتم و قصه ی لالایی مادرها شد
ماجرای وسط خیمه ی غم سوختنم
#روضه
#شب_سوم
#حصرت_رقیه بنت الحسین سلام الله علیها و علی ابیها
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a