🏴🕊🏴🕊
🕊🏴🕊
🏴🕊
#دلنوشته
⚠️چقدر به هم نزدیک و مربوطند:
قربان، #غدیر، عاشورا...
🔻قربان: تعریف عهد الهی...
🔻غدیر: اعلام عهد الهی ...
🔻عاشورا: امتحان عهد الهی ...
حالا که فکرش را می کنم ...
می بینم که چقدر آمار قبولی پایین است!‼️
⚡️نه فهمیدند عهد چیست؟!
⚡️نه فهمیدند عهد با کیست؟!
⚡️و نه فهمیدند عهد را چگونه باید پاس داشت؟!
✅ خدایا، ما را بر عهدمان با مولایمان استوار ساز تا آیندگان ما را نکوهش نکنند همانگونه که ما اکنون کوفیان را سرزنش می کنیم!!!
✨اللهم عجل لولیک الفرج
@mohebbanajums
سلام بچه ها❤️
✌️یه خبر خوووب...
از این به بعد قراره جمعه ها از دلنوشته های شما به امام زمان(عج) بزاریم تا هممون با امام مهربونمون بیشتر ارتباط بگیریم.
دلنوشته هاتون رو برای آیدی
@Abdmj_haghighi_Z
داخل تلگرام ارسال کنید تا از بهتریناشون داخل این کانال استفاده بشه❤️
.
.
دلنوشته دوم:
اکنون که پدرم دنیا را ترک گفت
برای خود پدری نمیتوانم متصور شوم در دنیا جز شما
زین پس هرکجا به دری بسته خوردم،کارم گره خورد
درعوض دست به دامانی پدرم
شما را صدا میزنم
شمایی که شک ندارم یتیم نوازی را از پدر خود به ارث برده اید
اندک دلگرمیم نسبت به زندگی به خاطر حضور شماست
گرمی نگاه پدرانه را از سمت شمایی جستجو خواهم کرد که حتی برحسب اتفاق اگر دیداری صورت گیرد ،نخواهم شناخت
ولی همین مرا بس که میدانم شما مرا میشناسید
پدرم بازنخواهد گشت، دیدارمان به قیامت است
ولی
امیدوارانه منتظر خواهم بود به ملاقات شما در همین دنیا
شاید نگاه و کلام شما زنده کند در من حس دوباره داشتن پدر
زنده کند در من حس امنیت و آرامش و آسایش
امسال جوری دیگر منتظر بازگشت شما خواهم بود
با حسی دیگر
مضطر و دلشکسته
همانند دختری که منتظر بازگشت پدر سفرکرده ی خود در طول تاریخ است
پدری که بازگشتش بهارانی دیگر رقم خواهد زد
بازگشتی که قطعا میتواند آشتی دهد مرا
با لبخندهای واقعی
با لمس دوباره ی حس خوشبختی...
دلنوشته ای به حضرت مهدی(علیه السلام)❤
#جمعه_های_امام_زمانی
#دلنوشته
#دلتنگی
@mohebbanajums
#شما_فرستادید
#دلنوشته❣
بسم الله و باذن الله
۱۶ آذرماه ۱۴۰۱
فاطمیه اول
مراسم مشترک هیئات دانشجویی اهواز
دانشگاه شهید چمران
مسول اجرایی سمت خواهران بودم.
از اول مراسم سرپا بودم و چیزی روی دلم سنگینی میکرد.
یاد همه آنهایی که روزی حالم را بد کرده بودند میافتادم و توی دلم جایشان را در مراسم عزاداری حضرت مادر خالی میکردم.
خبر خوشی به گوشم رسیده بود، قرار بود فردا به استقبال ۱۱۱ شهید تازه تفحص شده برویم.
دلم بیتاب درد و دل با شهدا بود، توی رویایم هزاران بار خودم را کنار تابوت شهدا تصور میکردم.
و حالا خبر بد ...
مراسم که تمام شد شنیدم برای خوابگاه ما سرویس نمیآید
احتمال رفتنم نزدیک به صفر بود
بغض بزرگی راه گلویم را سد کرده بود
با حلقه اشک توی چشمهایم از مسول هماهنگی سرویس ها خواهش کردم مینی بوس کوچکی به ماهم بدهد.
شمارهام را گرفت و شمارهاش را داد
گفت خبرم میکند ...
با دلی شکسته و اشک توی چشمهایم سوار سرویس برگشت به خوابگاه شدم
توی مسیر با تمام توانم التماس میکردم مرا پس نزنند، سرویس از کنار یادمان شهدای دانشگاه خودمان، دانشگاه علوم پزشکی، گذشت
رو به مزار ۵ شهید گمنامی که مامن روزهای بیقراریم بودند کردم و دست به دامن شان شدن
التماس کردم از رفقایشان بخواهند که پسم نزنند.
کمتر از یک دقیقه بعد تلفنم زنگ خورد
مسول هماهنگی سرویس ها بود
با دستم به دوستانم اشاره کردم آرام بگیرند تا صدای پشت گوشی را درست بشنوم
گوشم کلماتی که میشنیدند را باور نمیکردند
خبر " سرویس هماهنگ شده، ساعت ۶:۳۰ صبح جلوی خوابگاه منتظر شماست" قشنگ ترین جمله عمرم شده بود
تشکر کردم و گوشی را قطع کرده و نکرده بلند بلند گریه کردم
اطرافیانم هم پریشان شدند ...
همه طلبیده شده بودیم به دیدار شهدا برویم
چه سعادت بزرگی ...
#خاطره_نگار_فاطمیه
https://eitaa.com/mohebbanajums
#دلنوشته ❣
مولا جانم امشب شب خواستنی ترین خواسته هاست.✨
خدا سفره همیشه باز رحمتش را بیشتر پهن کرده و به ما فرصت خواستن داده.
قربان این رحمت کریمانه خدا بروم که هرچه بد شویم به خدایی خودش میبخشد و فراموشمان نمیکند😢
اما آقا جانم
خوب که فکر میکنم خواسته هایم بوی اضطرار نمیدهد
خبری از با شوق و ذوق از زیبایی ها خواستن نیست
خبری از با گریه عفو خطا خواستن ها نیس
میدانی امسال خیلی بزرگ تر از خودم میبینم
خیلی بیشتر از نزدیکانم
نه
شاید امسال
دقیقا دارم نزدیک ترین نزدیکم را میبینم
حس میکنم نبودن کسی را از همین اطرافیان
یا شاید تازه حس کردم نبودن نزدیک ترین نزدیک دورمان را 💔
اما اگر حرف خواستنی ترین باشد
من به اضطرار، رسیدنت را میخواهم
اینبار نه یکی از آرزوهای #شب_آرزها
بلکه تمام خواسته ام ،تمام خواهشم ، با تمام اشک و ذوق و سخنم آمدنتان را میخواهم
که برسد آن جمعه موعود
که نبینم دیگر غروب بدون حضور مولا را
که دیگر دم غروب جمعه نیایم اینجا از دلتنگی ننویسیم
و #جمعه_دلتنگی از این به بعد شود #جمعه_دیدار
مثلا سر ساعت مشخص بیایم دلنوشته بگذارم بنویسم #به_وقت_ظهور و در دلم قند آب شود برای شیرینی این هشتک
آقا جانم
قرص ماه تمام طلوع نکردهی شیعه🌒
حضرت صاحب زمان
هر چه ما کج رفتیم تو بیشتر کمر به هدایتمان بستی
اما الان نگاه کن به ما
بیشتر از همیشه به حضورت نیازمندیم
بیشتر از همیشه از نبودنت در تنگناییم
مولا نگذار بد ذاتان بی صاحب بدانن مارا
شیعه در کنج مظلوم تاریخ امروز از همیشه مظلوم تر ایستاده؛ اما هنوزم ایستاده محکم با اقتدار ! آقا ما پشتمان به آمدنتان گرم است
منتظریم
خورشید منتظرین از پشت کوه های غم سالها ستم و اندوه به آسمان صلح و عدالت طلوع کن 🔅
روشن کن چشممان را به جمالت ای خواستنی ترین خواسته جهان😍
#لیله_الرغائب
https://eitaa.com/mohebbanajums
#شما_فرستادید🌱
#دلنوشته❣
#دلتنگی
دلم برای آن عادت زیبای من درآوردی صحنْگردی و رواقْگردی حرم تنگ شده
آنجا که بعد از، از پا در آمدن به پاتوق همیشگیام، چایخانه حضرتی، برمیگشتم و منتظر میماندم تا مثل دیگر زائران چشم به راه، سهم ما هم یک یا دو یا حتی سه لیوان شراب بهشتی شود و بعد به حافظه ی خود فلش بک میزدم تا ببینم در این چند روز که مهمان بودم، کدام صحن مانده که در آن نماز جماعت نخوانده ام تا خدایی ناخواسته از ما دلخور نشود و هم حق همه صحنها را بجا آورده باشم،
البته گاهاً بخاطر پارتیِ قویِ بعضی صحنها دو یا سه بار در آن نماز میخواندیم
از جمله: صحن انقلاب و مسجد گوهرشاد بخاطر دلبریِ گنبد آقا
مخصوصا نماز مغرب و عشا که هوا تاریک میشود و چراغ های حرم روشن و به تبع دلبری را چندبرابرتر میکند
یا صحنِ جامع به دلیل مراسمات و سخنرانی ها و حضور حجتالاسلام های معروفی که آرزوی دیدنشان را داشتم
و ....
از عادت های دیگری که مادرم خیلی خوشش نمیآید سرزدن به کتابفروشی های اطراف حرم و داخل حرم بود که هر بار با پلاستیکی که نماد آستان قدس رضوی روی آن حک شده از آن میزنم بیرون و زیر عبای خود پنهان میکردم که مبادا مادر مرا ببیند و بگوید که تو باز با پولهایت فقط کتاب خریدی!!!!!
راستی نمیدانم مشکل مادران با کتاب چیست
شاید برای این است که همیشه در خانه پخش و پلاست و مادران هم همه چیز را در خانه آشغال و به درد نخور میدانند؛ جز جهیزیه و ظرف و ظروفشان....!!
بگذریم؛
حال از صحن قدس بگویم
از گوگولی ترین صحن های حرم که آرام است و پناه آدمهای دلگیری که از دست خودشان و کارهایشان خسته شدهاند و تشنه روضه ی اباعبدالله و شکستن بغض واماندهای که مدتهاست در گلویشان سنگینی میکند، هستند.
هر شب میرفتم و کنجی را انتخاب میکردم البته اگر دیگران گوی سبقت را نربوده باشند و مکانهای وی آی پی صحن را از آن خود نکرده باشند، دل میسپردم به صدای روضه خوان و تهش همانجا از فرط خستگی، وسط مداحی به همان حالت نشسته چشمهایم سنگین میشد و خوابم میبرد
و با ناز و نوازش های مهربانانه و البته رو مخ خادم از خواب ناز میپریدم و به سمت رواق حضرت زهرا س روانه میشدم و تا نماز صبح میخوابیدم و حالش را میبردم.
اما بیشتر از همه دلتنگ آن صلوات فرستادنهای خاص مکبران حرم هستم، آن کشش جذابی که هنگام "اللهم" گفتن همراه است
آن از زیباترین قسمت هاست
ذکر صلوات باشد در حرم باشد بعد از نماز جماعت باشد و با صدای مکبر حرم
آن لحظه را با بهشت معامله میکنم ❤️
•┈┈┈┈┈┈••✾•✾••┈┈┈┈┈┈•
🖇لینک کانال هیئت محبان اهل بیت :
https://eitaa.com/mohebbanajums
#شما_فرستادید ❣️
#دلنوشته 💌
به راستی این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟
هنوز به محرم نرسیدیم ولی بوی سیب و بوی حرم کرببلا فضارو عطرآگین کرده..
آدم نمیدونه تا کی فرصت داره، پس بهتره از تک تک فرصت هاش استفاده کنه و خودشو به سفره اباعبدالله متصل کنه.. رفقا فرصتو از دست ندیم😔
در سرتاسر پیاده روی اربعین شور و شوق حسینی به طور علنی میتونیم ببینیم.. بخصوص وقتیکه میدونی امام زمانت💚 هم همپای زائرای اربعین در مشایه قدم برمیداره.. یعنی تو هم تونستی تو زندگیت در جایگاهی قرار بگیری که همقدم امام زمانت💚 باشی و این توفیق خیلی بزرگیه
پارسال توفیق حضور در کاروان دانشجویی پیاده روی اربعین رو داشتم، اونم برای اولین بار..
قبل از سفر خیلی ها بهم میگفتن
هوا گرمه، نرو
امکانات نیست، نرو
امنیت نداره، نرو
از همینجا سلام بدی کافیه،نرو
و این حرفا
ولی هیچکدوم از اینا نمیتونست منی رو که یکسال انتظاری کشیده بودم تا بتونم برم بین الحرمین و سلام بدم به اربابم رو منصرف کنه..
یادش بخیر
حرکت کاروان حدوداً ۱۶۰ نفره عصر روز جمعه
معطلی سر مرز
پیاده روی تا رسیدن به اتوبوس ها
پرچم داران کاروان
سردوشی های زرد هیئت
خوابیدن توی اتوبوس
و اما نجف 😭 خونه پدریمون.. و مایی که نتونستیم از نزدیک بریم زیارت کنیم و فقط از دور عرض ادب کردیم😞
شروع پیاده روی ساعت ۳ شب از عمود ۵۶۵
خوردنی های بهشتی (اوج برکت رو تو پیاده روی اربعین باید دید)
ازدحام و شلوغی فوق العاده
دیدن گنبد آقا و فراموش کردن همه سختی های سفر و
گفتن السلام علیک یا اباعبدالله الحسین💔
خداروشکر میکنم که پارسال توفیق حضور داشتم با تمام سختی هایِ شیرینی که داشت جز بیادماندنی ترین سفرهایی شد ، که تا الان رفتم..
دعا کنید امسالم آقا بطلبه 😭😭
حالا تمام دغدغهام این شده حسین
این اربعین کرببلا میبری مرا
#خاطره_نگار_اربعین
#خاطره_بازی
☞ @mohebbanajums
💠مبادا دل نگران شوید او خواهد آمد...
بسم الله
مرور میکنم
خاطراتی را که گذشت
دخترانی را می بینم از جنس آفتاب
که در سکوت شبانه
در خانه ی خدا
شب را به روزشان وصل کرده اند
سجاده ها بر زمین ، چادران گلدار سفیدشان بر سر، دانه های رنگارنگ دخترانه ی زیبایشان در میان انگشتان ، و سر ها رو به بالا ،رو به خدا
و ذکری که لحظه ای در برابر عظمت خدا خاموش نشد
به گمانم شب خاصی بود
آری شب دوم اعتکاف
اعتکافی از جنس دانشجویی ...
برخی مشغول راز و نیاز و عده ای هم تسبیح به دست در حال مرور کتابی که امتحان صبح فرداست
گویی خدا قصد داشت پاداش خود را همان شب به ما عطا کند
گویی قصد دارد به ما بگوید مبادا دل نگران شوید
او خواهد آمد و آرامش دل های شما خواهد شد
صدایی زیبا تمام فضای مسجد را پر کرده بود
صدای نم نم باران، عجیب حال و هوا را زیبا کرده بود
دخترانی را می بینم که آرام آرام چادر به سر پشت پنجره حاضر شده اند
دست ها را بالا گرفته اند و چشمان خود را بسته اند
و اللهم عجل لولیک الفرج گفتن هایشان لحظه ای متوقف نمیشود
به ناگاه نوایی پخش می شود
"خدایا عاقبت به خیر کن عزیزی را که مسجد را با نوای دعای عهد عطر آگین کرد"
همه یکصدا شدند
و عهد بستند
با امامشان
و چه زیبا بود لحظه ای که
آسمان نیز با ما، هم پیمان گشت
و از شدت شوق دیدار
شدیدتر گریست
و مهری شد بر اعتبار عهدمان ...
#اعتکاف ✨
#دلنوشته ✍🏻❣
#جمعه_دلتنگی 🌺
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 💚
❃ هیئت دانشجویی محبان اهل بیت(ع) دانشگاه جندی شاپور اهواز
☞ @mohebbanajums
بسم الله
خوش باش بانــو ✿
که گوش هایت تو را دعا خواهند کرد
زبانت تو را ستایش خواهد کرد
و لب هایت بر چشمانت بوسه میزنند
و امان از پا ها
"الهی همیشه خسته ی راه حسین باشید
الهی در بهشت گام بردارید "
؛دل برایشان دعا میکند 🤍
ای "جان" روسفیدم کردی در محضر بی بی دو عالم ✨
حالا که به آن فکر میکنم می بینم
فرشتگان چقدر در این روزها پر کار هستند ...
به مانند پیرغلامان ما
گمان کنم که آن ها نیز دسته ی پیرغلامان حسین (ع) دارند ✨
مانده ام چگونه توان دارند اجر آن اشک گرم عزیزی که برای مولایم از چشمانم سرایز شده را به بالا برند ؟!💔
آری ؛
خوش باش بانــو ✿
که باز هم نوحه ها برای تو تنها یک نوحه نیستند
بلکه نجواهای عاشقانه ی تو هستند با مولایت حسین (ع) در مشایه ✨
خوش باش بانــو ✿
که دهانت بوی خوش صلوات هایت را هنوز هم میدهد🍃
خوش باش بانــو ✿
که چشمانت را با گریه ی بر غم مولایت غسل دادهای
خوش باش بانــو ✿
که قدم هایت را اینبار هم آماده کرده ای
آماده شده ای تا برای امام زمانت باز هم داستان تاول هایت را بگویی
و او گوش کند
و تو ذوق کنی
و او لبخند زند
و تو قلبت دیگر توان زدن ندارد ❤️🩹...
خوش باش بانــو
که باز هم بوی نم خاک
زائر ،زائر ، هله زوار
ماء البارد ،
روضه
نوحه
قدم قدم
موکب
مرهم دل تنگت تا یکسال آینده می شود ...
امام زمان (عج) عزیزم ما آمدیم ، سلام دادیم ، و برگشتیم
و محتاجیم به دعای خیرت که یادمان نرود لحظه های عزیز زندگیمان را که در حرم گذشت 💔✨...
#اربعین_۱۴۰۳
#دلنوشته ❣️
❃ هیئت دانشجویی محبان اهل بیت(ع) دانشگاه جندی شاپور اهواز
☞ @mohebbanajums