eitaa logo
هیئت محبین اهل بیت علیهم‌السلام
5.7هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
108 فایل
هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام قم بامسئولیت: حجت الاسلام حاج احمد پناهیان شماره کارت نذورات ۶۱۰۴۳۳۷۸۱۱۴۲۹۲۷۱ سایت www.mohebbin.net جهادی @rebbiyyoon خواهران @mohebbin_etrat نوجوانان @mohebbin_nojavan مقتل الشهدا @fatemiyyeh_ir ادمین @mohebbin .
مشاهده در ایتا
دانلود
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هفت سال پیش... ۲۱ فروردین ... آخرین دیدار زمینی ... پدر و مادری دل بریدند... همسری صبر پیشه کرد... فرزندانی منتظر ماندند... و خواهران و برادرانی که در حسرتِ جاماندگی ، سوختند... اما راضیند به رضای الهی... خانواده با پیکر شهید لطفی نیاسر . معراج شهدای تهران 🌹 @sh_mahdilotfi 🌹
🔴 ویژه برنامه شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء علیه‌السلام و یادواره ی: 🇮🇷 با مشارکت: پایگاه مقاومت امیرالمومنین علیه السلام، پایگاه مقاومت ۱۰ سیدالشهداء، پایگاه مقاومت زهرای مرضیه سلام الله علیها و هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام. 🎤سخنران: حجةالاسلام حاج احمد پناهیان 🎤مداح: حاج صادق آهنگران 📌جمعه ۲۲فروردین، بعدازنمازعشاء ✅ قم، خیابان هفتم‌تیر، نبـش کوچه ۵۷/۱، مسجد حضرت زینب سـلام‌الله‌علیها (محله شهید صداقت) @mohebbin_net
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار حاجی‌زاده : اینکه می‌گویند اگر مذاکره نکنیم جنگ می‌شود درست نیست. از لحاظ نظامی مشکلی نداریم باید خاکریز ضعیف اقتصاد درست شود. 🇮🇷 @sh_mahdilotfi 🇮🇷
اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای و انصر جیوش الاسلام و المسلمین و العن اعداهم جمیعأ 🇮🇷 @sh_mahdilotfi 🇮🇷
پروژه عاشقانه یک زوج برای شهادت فاطمه شرط گذاشته بود که با هم شهید شوند، شبیه معصومه کرباسی و رضا عواضه. جواد هم با لبخند می‌گفت: «من که از خدامه تو رو هم با خودم ببرم...، اما بچه‌ها...» حتی امسال، شب‌های قدر که مشهد بودند، جواد، فاطمه را صدا زد و گفت: «بیا خانم، حالا که پروژه‌ی شهادت دوتاییه، یه عکس کنار امام رضا بگیریم، یادمون بمونه قرارمون کجا بسته شد...» زیاد از شهادت حرف می‌زد. آن‌قدر که فاطمه گاهی دلخور می‌شد، اما جواد می‌خواست گوشش با این واژه آشنا شود تا روزی که برایش خبر آوردند بند دلش پاره نشود و قلبش از دلتنگی نایستد. خواب دختر شهید کلید معجزه تفحص پیکر ده روز از انفجار گذشته بود ده روزی که هر لحظه‌اش برای فاطمه مثل یک سال می‌گذشت. هنوز پیکر جوادش را پیدا نکرده بودند. فاطمه بی‌قرار بود، آخرین خداحافظی‌شان آنقدر تند و سریع اتفاق افتاد که فرصت نکرد یک دل سیر همسرش را تماشا کند. شب دهم ریحانه سادات خواب دید: مامان، بابا یه جای خیلی قشنگ بود، مثل بهشت بهم گفت به مامان بگو سه روز برام زیارت عاشورا بخونه... روز سوم درست بعد از خواندن زیارت، تلفنش زنگ خورد: خانم پوررجبی، پیکر سردار تفحص شد. اجازه ندادند پیکر را ببیند، فقط برایش شرح دادند: سرش شبیه اباعبدالله جدا شده، مثل علمدار دست ندارد. مقطع‌الاعضا است مثال علی‌اکبر. فاطمه یاد چمدان‌هایش افتاد، یاد شبی که جواد رفت. قرار بودهفته پیش درست این موقع در کربلا باشد. حالا که سفرش کنسل شده بود جواد برایش یک کربلا آورده بود و هزار روضه... تمام کربلا در یک تابوت برگشته بود. 🇮🇷 @sh_mahdilotfi 🇮🇷
دعوتید به مراسم رونمایی از ۲ کتاب ۱. کتاب خاطراتی «آقا مهدی» و رمان «آخرین نبرد» رمان امنیتی با موضوع مبارزه با اسراییل با محوریت زندگی شهید محمدمهدی لطفی نیاسر شهید راه نابودی اسرائیل و نخبه هوافضا نویسنده : سید میثم موسویان زمان: جمعه ۱۳ تیر، بلافاصله بعد از مراسم هیئت محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام مکان: حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، شبستان امام خمینی رحمه‌الله‌علیه موسسه فرهنگی مطاف عشق تخفیف ویژه ۲۵ درصدی تا دوشنبه ۱۶ تیرماه برای خرید www.mataf.ir 09127506411 🇮🇷 @sh_mahdilotfi 🇮🇷
50.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیین رونمایی از دو کتاب: ۱. کتاب خاطراتی «آقا مهدی» و رمان «آخرین نبرد» رمان امنیتی با موضوع مبارزه با اسراییل زندگی روز هیئت محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام در حرم مطهر 🌹 @sh_mahdilotfi 🌹
درد و دل شهید لطفی نیاسر با شهدا در تاریخ ۱۳ محرم سال ۸۲ ... بسم رب الشهید خداوندا تو شاهد بودی که تنها جواب شهدا من  تحمل بود و  صبر  ... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری مشت خاکی بر سرم کرد ... خداوندا حال که قرار به ماندن شد  ، پس بر تو توکل می کنم که در تمام ابعاد زندگیم آنچنان باشم که مورد رضایت  (( مهدی فاطمه )) باشم ، خداوندا در این مسیر پر فراز و نشیب هر کجا به زمین خوردم خودت دست مرا بگیر ... ۹صبح به امید روزی که چهره رضایتمند مهدی فاطمه را ببینم ... 🏴 @sh_mahdilotfi 🏴
(۷) شهید محمدمهدی لطفی نیاسر، درباره حسرت محرومیت از رفتن به هیئت، در ۱۶ سالگی: «...من که آنقدر شور و هیجان داشتم برای رفتن به جلسهٔ هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام...» 🏴 @sh_mahdilotfi 🏴
2.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مناسبت شهادت ابو عبیده إنه لجهادٌ نصرٌ أو إستشهاد در راه حق، ما را انتخابی نیست جز جهاد؛ که پایانش یا فتح است، یا پرواز به سوی جاودانگی 🌹 @sh_mahdilotfi 🌹
✨انتشار برای اولین بار به مناسبت روز قم✨ بحران آب در مرکز ایران، به ویژه در شهر مقدس قم، به یک تهدید جدی تبدیل شده بـود. دشت‌ها خشک و آب‌های زیرزمینی، شور شده بودند. تنها راه حل ، یک پروژه افسانه‌ای بود : انتقال آب از سرشاخه‌های دز در ارتفاعات زاگرس ، به قم. پروژه‌ای که نیازمند حفر ده‌ها کیلومتر تونل طویل در دل رشته کوه‌های صعب‌العبور بود. پروژه «قمرود»، سال‌ها روی کاغذ مانده بود. هیچ پیمانکاری ، جرأت ورود به آن را نداشت. سختی مسیر، پیچیدگی‌های زمین‌شناسی و هزینه‌های نجومـی، آن را بـه یک رویای دست‌نیافتنی بدل کرده بـود. اینجا بود که بار دیگر، تفکر جهادی امیرعلی حاجی زاده و همت مهندسان قرارگاه خاتم‌الانبیا (ص)، به میدان آمد. آنها، با همان دستگاه‌های MBT که حالا دیگر به خوبی بـر آن مسلط شده بودند، به قلب زاگرس زدند. کار، طاقت فرسا بود. گاهی به صخره‌های سخت و غیرمنتظره می‌رسیدند، گاهی با سفره‌های آب زیرزمینی مواجه می‌شدند. گاهی بـه گاز در اعماق زمین می‌خوردند و شهید هم می‌دادنـد و امـا تیم، با روحیه‌ای کـه در کوران دفاع مقدس آبدیده شده بود، دست از کار نکشید و دلسرد نشدند. گاهی ساعت‌ها در دل کوه‌های سر بــه فلک کشیده پرسنل مجبور بودند با ماسک کار کنند. چون گاز متان در تونل بود. فقط لحظه‌ای خودت را بگذار جای اون بچه‌ها. در یک تونل بــه طول ۹ کیلومتر از یک دهانه باید وارد شوی و خودت را به سینه کار بچسبانی و راهبری دستگاه (MBT) عظیم را به عهده بگیری با ماسک و وسایل جانبی و همچنین کمبود نور و کمبود اکسیژن و... خودش یک خیبر و والفجر۸ شده بود، که بچه‌ها مجبور بودند با ماسک و در زیر بمباران شیمیایی با دشمن بجنگند! جبهه‌ای که هیچوقت و هیچکسی نمی‌تواند درک کند و بفهمد به بچه‌ها چه گذشت که ۶۳ کیلومتر در ۴ قطعه ۹ کیلومتری حفاری تونل به چه قیمتی انجام شد. هر وقت خستگی و سختی کار به بچه‌ها فشار می‌آورد و حسابی بی‌حال و ناتوان می‌شدند در اثر کمبود آب و هوا و گرسنگی، با هم روضه قمر بنی هاشم، حضرت اباالفضل (ع) و سقایی روز عاشورای ابوالفضل (ع) را زیر لب زمزمه می‌کردند. اشک بچه‌ها که همچون مروارید بر روی گونه‌های خاکی و گل آلوده‌شان روان میشد، آنجا بود که تجلی ایمان و معجره دست به دست هم می‌داد و بچه‌ها در دل کوه‌های به پیش می‌رفتند. سردار حاجی زاده، بارها با لباس خاکی و کلاه ایمنی، به اعماق همان تونل‌ها می‌رفت. کنار کارگران می‌نشست. با مهندسان جوان چایی می‌نوشید و با تزریق روحیه، گره‌های کور پروژه را باز می‌کرد. امیر حاجی زاده، در یکی از همان بازدیدها، به مهندس جوانی که از سختی کار گله می‌کرد، گفته بود: «پسرجان! فکر نکن داری سنگ و خاک جا به جا میکنی. تو داری تشنگی را از لبان یک شهر پاک میکنی. هر متری که این غول آهنی پیش می‌رود، یک قدم به سیراب کردن زائران حرم حضرت معصومه (س) نزدیک‌تر می‌شویم. این فقط یک پروژه عمرانی نیست. این یک «سقایی مدرن» است. اجر این کار را دست کم نگیر» و سرانجام، آن روز باشکوه فرا رسید. آب زلال زاگرس، پس از طی مسیری چند ده کیلومتری از تونل، در دشت تشنه قم جاری شد. آن روز، بسیاری از کشاورزان، بر آن آب، بوسه شکر زدند و اشک ریختند. این، اشک شوقی بود که از دل همت جهادی مردانی روییده بود که ثابت کردند برای خدمت به مردم، هیچ صخره‌ای، سخت و هیچ فاصله‌ای، دور نیست. او، با این اقدامات، تنها تونل و سد نساخت. او «نسلی از مهندسان جسور و کاردان» را تربیت کرد. نسلی که یاد گرفتند بن‌بست، یک کلمه بی‌معناست. نسلی که امروز، در گوشه و کنار این کشور، از عسلویه تا ماکو، در حال رقم زدن شگفتی‌های بزرگ مهندسی هستند. این، میراث دیگر «امیر مقاومت» بود؛ میراثی از جنس آبادانی و حیات... 🌹 @sh_mahdilotfi 🌹