eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 مار زخم برداشته از جمهوری اسلامی است. و هیچکدام از تیرهایش به هدف نخورده بسا که منحرفان و منافقان،خود را با ظاهری آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و کشور اسلامی صدمه زنند. شماای محترم ودیگر متصدیان امور کشور!می دانید که قدرتمندان شرق و غرب خصوصاً آمریکای بازیگر، مارهای زخم برداشته از جمهوری اسلامی هستند که از اول انقلاب به هر حیله ممکن دست زدند. از حمله نظامی گرفته تا طرح کودتا و از ترور شخصیت ها تا به آتش کشیدن مزرعه ها و مغازه ها،و از انفجارات کور در کوچه ها و خیابان ها تا دزدی و تجاوز از همه بدتر و بالاتر تبلیغات دامنه دار از اول انقلاب تاامروزاست،که برای تضعیف روحیه ملت مقاوم و رزمندگان عزیز به هر نوع دروغ و تهمتی متشبث شدند، ولی بحمدالله نه تنها هیچ یک از تیرهای آنان به هدف نرسید، که نتیجه معکوس داد. اکنون از چنین مارهای زخم خورده ای نباید غافل بود. 📚صحیفه نور ، جلد ۱۹ ، صفحه ۲۲۲ 👈بیانات امام خمینی (ره) در حکم تنفیذ ریاست جمهوری حجت الاسلام سید علی خامنه ای 🗓مورخ: ۱۳۶۴/۰۶/۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 توهین به رهبری و حاج قاسم 🔹 به این روش برنامه را در گوگل پلی غیر فعال کنید حتما ببینید این کلیپ رو و انجامش بدید تا ضربه ای باشه به دشمن👊 بازی اینترنتی سرشار از توهین و نفرت به مقدسات گمنام 🇮🇷پایگاه بسیج فضای مجازی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✌️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌@mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🔴 ‏سالگرد استقلال ‎ است و توئیت نویسنده سرخ پوست درباره "بنای تاریخی قتل عام" خواندنی: ‼️واشنگتن دندان‌های مصنوعیش را از دندان برده ها ساخته بود. ‼️جفرسون به کودکان برده تجاوز می‌کرد. ‼️روزولت می‌گفت: سرخپوست خوب سرخپوست مرده است. ‼️لینکلن ۳۸ سرخپوست را در یک ساعت دار زد. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕‏پیش بینی استاد رائفی پور در باره آشوب های در سخنرانی سال ۹۷ با موضوع نفوذ 🔻امریکا در آستانه آشوب است 🔺مردم کالیفرنیا به جدایی می اندیشند @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
💢 در تصویر خانواده‌ای هرمزی را مشاهده می‌کنید که ۹ شهید، ۲ جانباز و یک رزمنده را تقدیم اسلام و انقلاب کرده و آخرین شهید هم مادر خانواده است که در کشتار خونین مکه در برائت از مشرکین به شهادت رسیده‌اند ♦️اگر مسئولین لیبرال و دل‌داده‌ی غرب، ایران را ویران نکنند، آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند ♦️چون ایران از این قهرمان‌ها کم ندارد @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🔴خطر خودباختگی فرهنگی و نادیده انگاری هویت ملی ♦️امام خمینی(ره): آری، اگر ملت ایران از همه و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) را با دست‌های خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی‌فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آن‌ها آقا باشند ما نوکر، آن‌ها ابرقدرت باشند ما ضعیف؛ آن‌ها ولیّ و قیم باشند ما جیره‌خوار و حافظ منافع آن‌ها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی؛ بلکه ایرانی که شناسنامه‌اش را امریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست یا شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای امریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت‌الحمایگی آنان خارج شده است، که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می‌کند. 📚 صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۱و۹۲ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#رمان #دمشق_شهرِ_عشق #پارت‌_اول 📚 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مان
📚 به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون می‌کردی! چه من تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای ، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :« یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. 📚 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» 📚 دو شیشه بنزین و و مردی که با همه زیبایی و دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌روزها بچه بازی می‌کردیم؟» 📚 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از و و و و و ، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار هم دیگه تمومه!» 📚 و می‌دانستم برای سرنگونی لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» 📚 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» 📚 به‌ هوای سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»... ✍️نویسنده: ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
💠 دو سال پیش به هوای هوس پسری سوری رو در روی خانواده‌ام قرار گرفتم و حالا دوباره عشق دیگری دلم را زیر و رو کرده و حتی شرم می‌کردم به ابوالفضل حرفی بزنم که خودش حسم را نگفته شنید، هلال لبخند روی صورتش درخشید و با خنده خبر داد :«یه ساعت پیش بهش سر زدم، به هوش اومده!» از شنیدن خبر سلامتی‌اش پس از ساعت‌ها لبخندی روی لبم جا خوش کرد و سوالی که بی‌اراده از دهانم پرید :«می‌تونه حرف بزنه؟» و جوابم در آستین شیطنتش بود که فی‌البداهه پاسخ داد :«حرف می‌تونه بزنه، ولی نمی‌تونه بکنه!» 💠 لحنش به‌حدی شیرین بود که میان گریه به خنده افتادم و او همین خنده را می‌خواست که به سمتم آمد، سرم را بوسید و به فدایم رفت :«قربونت بشم من! چقدر دلم برا خنده‌هات تنگ شده بود!» ندیده تصور می‌کرد چه بلایی از سرم رد شده و دیگر نمی‌خواست آسیبی ببینم که لب تختم نشست، با دستش شکوفه‌های اشکم را چید و ساده صحبت کرد :«زینب جان! داره با سر به سمت جنگ پیش میره! دو هفته پیش دو تا ماشین تو منفجر شد، دیروز یه ماشین دیگه، شاید امروز یکی دیگه! سفرای کشورهای خارجی دارن دمشق رو ترک می‌کنن، یعنی خودش داره صحنه جنگ رو برای آماده می‌کنه!» 💠 از آنچه خبر داشت قلبش شکست، عطر خنده از لبش پرید، خطوط صورتش همه در هم رفت و بی‌صدا زمزمه کرد :« داره میفته دست تکفیری‌ها، حمص همه آواره شدن! آماده لشگرکشی شده و کشورهای غربی و عربی با همه توان تجهیزش کردن! این تروریست‌هام همه جا هستن، از کنار هر ماشین و آدمی که تو دمشق رد میشی شاید یه انتحاری باشه، به‌خصوص اینکه تو رو میشناسن!» و او آماده این نبرد شده بود که با مردانگیِ لحنش قد علم کرد :«البته ما آموزش نیروهای سوری رو شروع کردیم، و تصمیم گرفتن هسته‌های مردمی تشکیل بدیم و به امید خدا نفس این رو می‌گیریم!» 💠 و دلش برای من می‌تپید که دلواپس جانم نجوا کرد :«اما نمی‌تونم از تو مراقبت کنم، تو باید برگردی !» سرم را روی بالشت به سمت سِرُم چرخاندم و دیدم تقریباً خالی شده است، دوباره چشمان بی‌حالم را به سمتش کشیدم و معصومانه پرسیدم :«تو منو به‌خاطر اشتباه گذشته‌ام سرزنش می‌کنی؟» 💠 طوری به رویم خندید که دلم برایش رفت و او دلبرانه پاسخ داد :«همون لحظه‌ای که تو حرم (علیهاالسلام) دیدمت، فهمیدم خودش تو رو بخشیده عزیزدلم! من چرا باید سرزنشت کنم؟» و من منتظر همین پشتیبانی بودم که سوزن سِرُم را آهسته از دستم کشیدم، روی تخت نیم‌خیز شدم و در برابر چشمان متعجب ابوالفضل خجالت کشیدم به احساسم اعتراف کنم که بی‌صدا پرسیدم :«پس می‌تونم یه بار دیگه...» 💠 نشد حرف دلم را بزنم، سرم از به زیر افتاد و او حرف دلش را زد :«می‌خوای به‌خاطرش اینجا بمونی؟» دیگر پدر و مادری در ایران نبود که به هوای حضورشان برگردم، برادرم اینجا بود و حس حمایت مصطفی را دوست داشتم که از زبانش حرف زدم :«دیروز بهم گفت به‌خاطر اینکه معلوم نیس سوریه چه خبر میشه با رفتنم مخالفت نمی‌کنه!» که ابوالفضل خندید و رندانه به میان حرفم آمد :«پس هم کرده!» 💠 تازه حس می‌کرد بین دل ما چه گذشته که از روی صندلی بلند شد، دور اتاق چرخی زد و با شیطنت نتیجه گرفت :«البته این یکی با اون یکی خیلی فرق داره! اون مزدور بود، این !» سپس به سمتم چرخید و مثل همیشه صادقانه حرف دلش را زد :«حرف درستی زده. بین شما هر چی بوده، موندن تو اینجا عاقلانه نیست، باید برگردی ایران! اگه خواست می‌تونه بیاد دنبالت.» 💠 از سردی لحنش دلم یخ زد، دنبال بهانه‌ای ذهنم به هر طرف می‌دوید و کودکانه پرسیدم :«به مادرش خبر دادی؟ کی می‌خواد اونو برگردونه خونه‌شون ؟ کسی جز ما خبر نداره!» مات چشمانم مانده و می‌دید اینبار واقعاً شده‌ام و پای جانم درمیان بود که بی‌ملاحظه تکلیفم را مشخص کرد :«من اینجا مراقبش هستم، پول بلیط دیشبم باهاش حساب می‌کنم، برا تو هم به بچه‌ها گفتم بلیط گرفتن با پرواز امروز بعد از ظهر میری ان‌شاءالله!» 💠 دیگر حرفی برای گفتن نمانده و او مصمم بود خواهرش را از سوریه خارج کند که حتی فرصت نداد مصطفی را ببینم و از همان بیمارستان مرا به فرودگاه برد. ساعت سالن فرودگاه روی چشمم رژه می‌رفت، هر ثانیه یک صحنه از صورت مصطفی را می‌دیدم و یک گوشه دلم از دوری‌اش آتش می‌گرفت. تهران با جای خالی پدر و مادرم تحمل کردنی نبود، دلم می‌خواست همینجا پیش برادرم بمانم و هر چه می‌گفتم راضی نمی‌شد که زنگ موبایلش فرشته نجاتم شد... ✍️نویسنده: ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🚩 دختر شهید سلیمانی: بودجه بنیاد حاج‎قاسم را به حل مشکلات مردم اختصاص دهید 🔹زینب سلیمانی: تقاضایی از جانب خانواده شهید و بنیاد مکتب حاج‎قاسم برای اختصاص ردیف بودجه صورت نگرفته است. 🔹به اطلاع میرسانم اقدام شایسته در این زمینه، حذف عنوان بنیاد از ردیف بودجه و اختصاص این بودجه ها به حل مشکلات مردم است که سلوک آن شهید عزیز نیز همین مرام بوده است. 🕊🥀✨ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
کسی که به توکل داشته باشد، به سجده نخواهد کرد... 🌷 شهدا نگاهی التماس دعا وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
شرح دعای روز دوازدهم.mp3
8.06M
شرح روز ۱۲ ماه مبارک : 🎤: آیت الله (ره) 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم🌺 🌺اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ 🌺 وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ 🌺 وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ 🌺 وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ 🌺 بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین 🔸شما مثل زنبور عسل باشید؛ که فقط روی گل ها می نشیند؛ مثل مگس نباشید که بر رو پلیدی ها می نشیند؛ دوست شما اگر بدی دارد؛ بدی او را نبین؛ صفات خوب او را ببین، خوبی های فراوانی دارد؛ بعضی ها مثل مگس فقط روی بدی های آن دست می گذارند؛ شما خوبی های آن را هم ببینید. اگر بدی هم می بینید؛ این بدیها هم از خودمان است و مربوط به انقلاب نیست؛ 💥 مراجع تضعیف انقلاب را جایز نمی دانند؛ اگر تو انقلابی هم نباش ؛ اگر کسی علیه انقلاب حرف بزند و انقلاب تضعیف شود و آمریکا بیایید مطمئن باشید وضع ما بدتر می شود، بر فرض که انقلاب ما بدی هم داشته باشد، باز بهتر است از تسلط بر ما بدتر از همه بدی هاست. اگر کسی می گوید آمریکا بهتر است؛ بخاطر عوامی اوست؛ کسی که عاقل است؛ کسی که اهل مطالعه است؛ اینطور حرف نمی زند؛ شما مگر اوضاع عراق و دیگر بلاد مسلمین و دنیا را نمی بینید؛ آنها کجا دارند؟!. یقینا اگر آمریکا بر ما مسلط شود دمار از روزگار مسلمین در می آورد؛ خدایا این انقلاب ما را به انقلاب حضرت (علیه السلام) متصل بفرما. 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ساخت خانه‌ای مقاوم در کمتر از ۱۰۰ روز ساکن ، خانه‌ای وضد_آتش، بدون هیچگونه میخ و میلگرد و تیرآهن و پیچ و مهره، در مدت فقط سه ماه ساخته که تاکنون هیچ فردی در هیچ کجای جهان موفق به انجام آن نشده! این معمار نخبه به عشق میهن، به ایران بازگشته تا این خانه‌ها رو در ایران بسازد و شیوه ساخت را به مهندسان آموزش دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیغامی از آینده به زنان ایران! 🔴 پروفسور مایکل جونز نویسنده کتاب "انقلاب جنسی و کنترل سیاسی" نسبت به نقشه سازمان سیا درباره پروژه در ایران هشدار می‌دهد... ♨️ "...من از آینده می‌آیم و به شما می‌گویم اگر را بردارید و درگیر کودتای سازمان سیا شوید چه اتفاقی می‌افتد..." ♨️ پشت‌پرده اعتراضات ایران به بهانه مرگ به روایت کارشناسان و اندیشمندان خارجی
✍ عرض شد که طبق پروژه آخرالزمانی یهودیان صهیونیست و مسیحیان نیو انجیلی (اوانجلیست)؛ ابتدا باید تصرف میشد، سپس تخریب شده و (هیکل سلیمان) بنا میشد. در نهایت با وقوع جنگ ، ، منجی یهودیان، مجبور به ظهور می‌گردید. 🔺 نکته اینکه، تنها تفاوت نگاه یهودیان صهیونیست (دولت و ملت ) با مسیحیان صهیونیست (دولت‌های حاکم بر و برخی کشورهای غربی)، در خود است. ❌ صهیونیست‌های مسیحی معتقد به زنده‌شدن پس از سه روز از به دار آویخته شدن ایشان هستند و معتقد به بازگشت مجدد ایشان. صهیونیست‌های یهودی معتقد هستند که علیه‌السلام که بیش از دو هزار سال قبل به دنیا آمد، بوده و به درستی اقدام به قتل او کرده‌اند و مسیح اصلی، ماشیح، در به دنیا آمده و منجی اصلی یهود است! ✅ از نظر قرآن، هر دو گزاره غلط است. ✍ بنابراین یهودیان صهیونیست و مسیحیان صهیونیست، با هدف مشترک، قصد سرکوب کامل را دارند، سپس به جهت تخریب در شهر بیت‌المقدس (قدس یا اورشلیم) اقدام خواهند نمود و پس از تخریب آن، با ساخت (معبد سوم، هیکل سلیمان) و قربانی کردن برای آمدن منجی خود، آماده خواهند شد. ✍ به فضل الهی، به اهداف‌شان نخواهند رسید. 💚 السلام علیک یا اباصالح المهدی 🇮🇷🇵🇸