eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
✨باید جایے بروم ڪہ مسیرم به نزدیڪ‌تر باشد ...✨ « درس خوانـده بود و فـوق دیپلم داشت ، سربازے هم رفت . وقتے می‌خواست سربازی برود ، گفت : « می‌خواهـم جـا بروم .» رفت دم مرز ... هر چقدر هم گفتیـم : «تو تڪمیلی داری ، تو داری ، بیا پیش خودمان» ، گفت : «نه حاجی ، ‌من می‌خواهم جایی بروم ڪه خیلی سخت باشد .» سربازی‌اش را رفت و ازدواج ڪرد . ڪار هم داشت . در ڪار برق ساختمان بود و در حوزه ڪتاب هم ڪار می‌ڪرد ، در پروژه ڪتاب‌ شهری ڪہ داشتیم و به مدارس می‌رفت و تبلیغ ڪتاب می‌ڪرد . کارهای این تیپی می‌ڪرد و در پروژه‌های ساختمانے هم کار برق را انجام می‌داد. یڪ روز آمد پیـش من و گفت : « فکر می‌کنم مسیرے ڪہ (ڪاظمی) براے من مشخـص ڪرده ، در ڪار برق و این‌ها محقـق نمی‌شود. من بایـد جـایے بروم ڪہ مسیـرم بہ نزدیـک‌تر باشـد .» بہ اصرار زیاد می‌خواست برود و با پیگیری شدید شبانه‌روزی‌اش، خدا را شڪر رفت و بعد گفت : «می‌خواهم بروم یگان ‌های سپاه» کہ بالاخره بہ یگان زرهے رفت . در عین حال ڪه در سپاه بود، عصرها هم می‌آمد و در ڪار ڪتاب ، فعالیت می ‌ڪرد . به ڪتاب خیـلی علاقه داشت . هم ‌زمان اردو هم ڪہ بود، می‌رفت.» ✍ : جناب حمید خلیلی ( مدیر انتشارات شهید ڪاظمی ) 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 شـادی روح شهدا 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
چه آرزوهای قشنگی می کردند و چقدر زیبا اجابت می شد...🙂💔 🌱 آرزو کرده بود: "بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی کشته بشم" و حالا دست اونهاست... 🌱 . از خدا خواسته بود: "مثل مولایم بدون سر وارد بشم" ترکش خمپاره سرش رو برد... 🌱 . همیشه می گفت: "دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم" سالها پیکرش بود... 🌱 می گفت از خدا خواستم: "بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه" آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد... حاج حسین یکتا: میخواستن؛ میشد... میخوایم! نمیشه.. چه کار کردیم با این دل ها.. ... ...
🌹🕊🌷🌴🌷🕊🌹 اولین برخورد با آن در منطقه عملیاتی فاو در گردان مهندسی رزمی بودم که ایشان سرزده وارد سنگر ما شد . ما در سنگر حدود چهارده نفر بودیم ، نماز ظهر و عصرپشت سر ایشان اقامه کردیم و سفره ناهار را بنده انداختم . قبل از غذا خوردن یکی یکی خود را معرفی کردیم که بنده سید یونس کاظمی بودم ، نمی دانم کاظمی بودن یا سید بودن نظر ایشان را جلب کرد ، گفتن شما سید هستین ؟ غذا را خوردیم و بعد از غذا دعای سفره خواندیم ، چون من آنروز شهردار سنگر بودم طبق معمول ظرف ها را جمع کرده و رفتم که بشویم م، شغول شستن بودم ، حاجی خدا بیامرز سر رسید و بنده را از شستن ظرف ها منع کرد و فرمودن من راضی نیستم سید اولاد پیغمبر ظرف غذای بنده رابشوید و با اجبار بنده را کنار کشیدن و خودشان مشغول شستن ظروف شدن . بچه های سنگر جمع شدن و نگذاشتن حاجی ظروف را بشوید و فرمودن ما در سنگرهای دیگر سادات رو از شهردار شدن منع کردیم . راوی : سید یونس کاظمی ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده و مجروح نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش و گفت : اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم ، این طوری کمتر درد می کشید . هم ناله ای کرد و گفت : نه ، بی هوشم نکن ، دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند . 🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
" دیدار – شهید احمد کاظمی " ارادت عجیبی به ( ص ) داشت . در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را بر پا می کرد . اما علت این همه عشق و علاقه : 🌸🍃اوایل سال 1361 در عملیات بیت المقدس در خدمت بودیم . در حین عملیات به سختی مجروح شد و ترکش به سرش خورد . او را به بیمارستان صحرایی بردیم ، اصرار داشت کسی نفهمد زخمی شده که روحیه نیروها خراب نشود . 🌸🍃از شدت خونریزی مدتی بی هوش بود . یک دفعه از جا پرید! گفت بلند شو ، باید برویم خط ! هرچی اصرار کردیم بی فایده بود 🌸🍃در طی راه از ایشان پرسیدم : " شما بیهوش بودی ، چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ... 🌸🍃خیلی آرام گفت : وقتی توی اتاق خوابده بودم ، یک باره دیدم ( ص ) آمدند داخل اتاق !" 🌸🍃به من فرمودند چرا خوابیدی !؟ گفتم : سرم مجروح شده ، نمی توانم ادامه دهم ! ( ص ) دستی به سر من کشیدند و فرمودند : بلند شو ، بلند شو ، چیزی نیست ، برو به کارهایت برس ... ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
خدا رو دیدی؟ .mp3
5.92M
━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
یه خدایی هست 2.mp3
7.29M
━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
تو مال منی.mp3
4.84M
🌹 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
نامه خدا 💕.mp3
5.45M
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 نامه ای برای خدا ...❤️ ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 بعد از آزادی یکی از بچه های تیپ 25 کربلا در یکی از عراقی ، یک حلقه فیلم رو پیدا میکنه و با خودش به می بره . پس از ظهور ، اونها رو به فرماندهشان آقاي مرتضی قربانی که از قبل رو می شناخت نشان میده و به این ترتیب ناپدید شدن این برای همه فاش میشه . یادمه یک جایی برادر بزرگ تعریف می کرد که بعد از برادر « » ، هیچکس جرأت نداشت خبر رو به گوش برسونه . همه جمع شدیم و رفتیم پیش حاج آقا مُطلبی که امام جمعه ی رضوان شهر بود و در ضمن از دوستان هم بود . قرار گذاشته بودیم موضوع رو با حاج آقا در میون بگذاریم تا ایشون به هر نحوی که صلاح می دونند خودشون خبر رو بدهند . حاج آقا چون آدم شوخی بود رو به گفت چه قدر دیگه می خوای عمر کنی ؟ ایشون جواب دادند هر وقت خدا بخواهد ما رو میبره . حاج آقا پرسید از چه خبر ؟ جواب دادند بیخبر نیستم . هفته ی قبل اینجا بود و بعد حاج آقا رفته رفته موضوع رو به گفت . ایشون کمی کرد و سجده ی به جا آورد . بعد به طرف بلند کرد و گفت خدایا هستم به خودت . حتّی هم کنار جنازه قرآن خواند و سجده ی به جا آورد . لازم به ذکر است که بزرگوار به نام های ، و و شوهر خواهرش و برادرزاده عزیزش نيز در طول هشت سال دفاع مقدس شده اند . شادی روح و 🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
در سال 1361 رفت و هنوز برنگشته است... فرمانده ای که آرامش این روزها را از تلاش ها و رشادت های او و امثال او داریم. چشم های زیادی منتظر حاج احمد متوسلیان هستند و دلهای زیادی از بی خبری اش پیر شدند... او هم چون اربابش زیر بار ظلم نرفت. نمی دانم سرنوشتش چون اربابش شد یا چون کاروان اسرا اما او نمونه بارز است.حال چه اسیر باشد چه .... منتظران این قصه بلا تکلیفی 39 ساله هنوز هم منتظرند. ، برگرد و پایان بده به این غم بی خبری. بیا، این انقلاب و این روزها نیاز دارد به تو.... حاج_احمد، دعا کن. نشویم. شرمنده تلاش های تو، دلتنگی ها و بی قراری های خانواده ات. ✍️نویسنده: 🔹به مناسبت سالروز . 📅تاریخ تولد: 15 فروردین 1332.تهران 📅تاریخ ربوده شدن: 14 تیر 1361.لبنان 🌷🌷🌷🌷🌷 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━