eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
شب که شد... بخون... دعایی بخون... نشد... دو رکعت بخون... نشد... رو باز کن یکی دو صفحه قرآن بخون... یا رو باز کن یکی دو صفحه بخون... نشد... قرآن رو باز کن یکی دو آیه بخون و روی ترجمه اش فکر کن... خلاصه اینکه شب خودت رو نورانی کن و بعد با صفای وجود به رخت خواب برو.... 🌙 🏴 ❤️ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷 🌹 🕊 دلم برای پر میزند آی رفقا کنید ساقی سبو بر لب هر مست نداد نوبت ما که رسید را بست نداد حال خوش بود کنار آه دریغ بعد یاران حال خوشی دست نداد شادی روح و 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
. 🔻حاج‌آقا : ‏در روز ‎ برای کشور و ‎ تان حتما ‎ کنید. در کشور یک ستون وجود دارد. فقط یک عدد، یکی و نصفی هم نیست. کشور روی دوش آن ستون است. دعا کنیم برای سلامتیشان، برای طول عمرشان؛ ایشان بماند با سلامت و قدرت کامل. تا وقتی حضرت ولیعصر (عج) تشریف آوردند. دعای فرج هم اصل‌الاصول است. لبیک یا خامنه ای 🌹 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 می‌خواهد ...! می‌خواهد ...! می‌خواهد ...! و راز و نیاز می‌خواهد ...! را می‌خواهد ...! تا به نامت کند را ...! عده‌ای به رفتند و به دستش آوردند و آن را بر روی خود کردند ...! .....🌷گمــــــــــــــــنامی🌷..... ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🥀🌷🌴🌹🌴🌷🥀 همیشه توی ماشین و سجاده اش یه داشت . دوران مجردی هر هفته در کنار قبور ، می خواند، برای حاجت روایی چله بر می داشت و هدیه می کرد به سلام الله علیها و حاجت روا هم می شد . بعد از نماز باید می خوند، حتی اگه خسته بود حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد، شده بود تند می خوند ولی می خوند . تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و رو توی بغلش می گذاشت و می گفت باید اُخت پیدا کنه با و و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز بود : "اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .." تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا علیه السلام چی بود . راوی : ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
AUD-20201002-WA0006.mp3
7.8M
دعای هفتم بخوانید و اثرات معجزه گونه آنرا در زندگی بخصوص در مقابله با ویروس کویید 19 ببینید این دعا را در خانه، مغازه، محل کار، بیمارستان و... پخش کنید ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
هر زمان (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:) ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌓 ❤️ و باز را که روزمرگی هاست ، روانه اقلیم یادت می کنم تا بوی ، روح نا آرامم را کند . اینروزها از هر زمانی است و ناله از هر زمانی بلندتر . از خدا که نیست از تو چه ، از این روزهای عفونیِ سیاه شده ام . اینروزها بیشتر به تو ، به و به نوع کردنت خورده ام و هر بار به خود گفته ام به که در قمار دنیا و رفت و افسوس که ما مانده ایم و مهمان ناخوانده سینه هایمان شده . ای ای همیشه سربلند حال بی رمق را و برایمان کن کن سرنوشتمان با گره بخورد و را پاکیزه کنیم . من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌓 ❤️ و باز را که روزمرگی هاست ، روانه اقلیم یادت می کنم تا بوی ، روح نا آرامم را کند . اینروزها از هر زمانی است و ناله از هر زمانی بلندتر . از خدا که نیست از تو چه ، از این روزهای عفونیِ سیاه شده ام . اینروزها بیشتر به تو ، به و به نوع کردنت خورده ام و هر بار به خود گفته ام به که در قمار دنیا و رفت و افسوس که ما مانده ایم و مهمان ناخوانده سینه هایمان شده . ای ای همیشه سربلند حال بی رمق را و برایمان کن کن سرنوشتمان با گره بخورد و را پاکیزه کنیم . من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌓 ❤️ و باز را که روزمرگی هاست ، روانه اقلیم یادت می کنم تا بوی ، روح نا آرامم را کند . اینروزها از هر زمانی است و ناله از هر زمانی بلندتر . از خدا که نیست از تو چه ، از این روزهای عفونیِ سیاه شده ام . اینروزها بیشتر به تو ، به و به نوع کردنت خورده ام و هر بار به خود گفته ام به که در قمار دنیا و رفت و افسوس که ما مانده ایم و مهمان ناخوانده سینه هایمان شده . ای ای همیشه سربلند حال بی رمق را و برایمان کن کن سرنوشتمان با گره بخورد و را پاکیزه کنیم . من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌓 ❤️ و باز را که روزمرگی هاست ، روانه اقلیم یادت می کنم تا بوی ، روح نا آرامم را کند . اینروزها از هر زمانی است و ناله از هر زمانی بلندتر . از خدا که نیست از تو چه ، از این روزهای عفونیِ سیاه شده ام . اینروزها بیشتر به تو ، به و به نوع کردنت خورده ام و هر بار به خود گفته ام به که در قمار دنیا و رفت و افسوس که ما مانده ایم و مهمان ناخوانده سینه هایمان شده . ای ای همیشه سربلند حال بی رمق را و برایمان کن کن سرنوشتمان با گره بخورد و را پاکیزه کنیم . من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌓 ❤️ و باز را که روزمرگی هاست ، روانه اقلیم یادت می کنم تا بوی ، روح نا آرامم را کند . اینروزها از هر زمانی است و ناله از هر زمانی بلندتر . از خدا که نیست از تو چه ، از این روزهای عفونیِ سیاه شده ام . اینروزها بیشتر به تو ، به و به نوع کردنت خورده ام و هر بار به خود گفته ام به که در قمار دنیا و رفت و افسوس که ما مانده ایم و مهمان ناخوانده سینه هایمان شده . ای ای همیشه سربلند حال بی رمق را و برایمان کن کن سرنوشتمان با گره بخورد و را پاکیزه کنیم . من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 تا فردا یاعلی ✋ 🌙🌗🌙🌗🌙🌗 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🕊🌹 *اَللّهُمَ* 🕊🌹 *صَلَّ* 🕊🌹 *عَلی* 🕊🌹 *مُحَمَّد*ٍ 🕊🌹 * وَ آلِ * 🕊🌹 *مُحَمَّد* 🕊🌹 *وَعَجِّل* 🕊🌹 *فَرَجَهُم* 🕊🌹 *وَ اَهلِک* 🕊🌹 *عَدُوَّهُم..* 🕊🌹 *اَللّهُــــمَّ* 🕊🌹 *عَجـِّل لِوَلیِّکَ* 🕊🌹 *الفَـرَج* تون مبارک خوبان 💐💐💐 و و خصوصا عصر این روز خدائی فراموش نشود 👌 سوره مبارکه قدر و اخلاص ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🕊❁﷽❁🕊 ...💙🌹✋ تنها آمدن اوست مایه ی اَمن آسمانها و زمین 💚 پس بخوان دعای فرج که دعا اَثر دارد 🕊️ هر زمان (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
💠 گوشی را روی زمین پرت کرد و فقط می‌کردم خاموش کرده باشد تا دیگر مصطفی ناله‌هایم را نشنود. نمی‌دانستم باز صورتم را شناختند یا همین صدای مصطفی برای مدرک جرم‌مان کافی بود که بی‌امان سرم عربده می‌کشید و بین هر عربده با لگد یا دسته اسلحه به سر و شانه من و این پیرزن می‌کوبید. 💠 دندان‌هایم را روی هم فشار می‌دادم، لب‌هایم را قفل هم کرده بودم تا دیگر ناله‌ام از گلو بالا نیاید و بیش از این عذاب نکشد، ولی لگد آخر را طوری به قفسه سینه‌ام کوبید که دلم از حال رفت، از ضرب لگدش کمرم در دیوار خرد شد و ناله‌ام در همان سینه شکست. با نگاه بی‌حالم دنبال مادر مصطفی می‌گشتم و دیدم یکی بازویش را گرفته و دنبال خودش می‌کشد. پیرزن دیگر ناله‌ای هم برایش نمانده بود که با نفس ضعیفی فقط را صدا می‌زد. 💠 کنج این خانه در گردابی از درد دست و پا می‌زدم که با دستان کثیفش ساعدم را کشید و بی‌رحمانه از جا بلندم کرد. بدنم طوری سِر شده بود که فقط دنبالش کشیده می‌شدم و خدا را به همه (علیهم-السلام) قسم می‌دادم پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند. 💠 از فشار انگشتان درشتش دستم بی‌حس شده بود، دعا می‌کردم زودتر خلاصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد. خیال می‌کردم می‌خواهند ما را از خانه بیرون ببرند و نمی‌دانستم برای زجرکش کردن زنان وحشی‌گری را به نهایت رسانده‌اند که از راه‌پله باریک خانه ما را مثل جنازه‌ای بالا می‌کشیدند. 💠 مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد و همچنان او را می‌کشیدند که با صورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده می‌شد و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود که نفسی هم نمی‌زد. ردّ از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود، هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم مانده بود و نمی‌توانستم تصور کنم از دیدن جنازه‌ام چه زجری می‌کشد که این قطره اشک نه از درد و ترس که به همسرم از گوشه چشمم چکید. 💠 به بام خانه رسیده بودیم و تازه از آنجا دیدم محشر شده است. دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا می‌رفت و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانه‌های اطراف شنیده می‌شد. چشمم روی آشوب کوچه‌های اطراف می‌چرخید و می‌دیدم حرم (علیهاالسلام) بین دود و آتش گرفتار شده که فریاد حیوان گوشم را کر کرد. 💠 مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش می‌لرزید و او نعره می‌کشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند و می‌شنیدم او به جای جواب، را می‌خواند که قلبم از هم پاره شد. می‌دانستم نباید لب از لب باز کنم تا نفهمند و تنها با ضجه‌هایم التماس می‌کردم او را رها کنند. 💠 مقابل پایشان به زمین افتاده بودم، با هر دو دستم به تن سنگ زمین چنگ انداخته و طوری جیغ می‌زدم که گلویم خراش افتاد و طعم را در دهانم حس می‌کردم. از شدت گریه پلک‌هایم در هم فرو رفته بود و با همین چشمان کورم دیدم دو نفرشان شانه‌های مادر مصطفی را گرفتند و از لبه بام پرتش کردند که دیگر اختیار زبانم از دستم رفت و با همان نایی که به گلویم نمانده بوده، رو به گنبد ضجه زدم :«!» 💠 با دستانم خودم را روی زمین تا لب بام کشاندم، به دیوار چنگ انداختم تا کف کوچه را ببینم و پیش از آنکه پیکر غرق به خون مادر مصطفی را ببینم چند نفری طوری از پشت شانه‌ام را کشیدند که حس کردم کتفم از جا کنده شد. با همین یک کلمه، ایرانی و بودنم را با هم فهمیده بودند و نمی‌دانستند با این غنیمت قیمتی چه کنند که دورم له له می‌زدند. 💠 بین پاها و پوتین‌هایشان در خودم مچاله شده و همچنان (علیهاالسلام) را با ناله صدا می‌زدم، دلم می‌خواست زودتر جانم را بگیرند و آن‌ها تازه طعمه ابوجعده را پیدا کرده بودند که دوباره عکسی را در موبایل به هم نشان می‌دادند و یکی خرناس کشید :«ابوجعده چقدر براش میده؟» و دیگری اعتراض کرد :«برا چی بدیمش دست ابوجعده؟ می‌دونی میشه باهاش چندتا مبادله کرد؟» و او برای تحویل من به ابوجعده کیسه دوخته بود که اعتراض رفیقش را به تمسخر گرفت :«بابام اسیره یا برادرم که فکر مبادله باشم؟ خودش می‌دونه با اون ۴۸ تا ایرانی چجوری آدماشو مبادله کنه!» 💠 به سمت صورتم خم شد، چانه‌ام خیسِ اشک و خون شده بود و از ترس و غصه می‌لرزید که نیشخندی نشانم داد و تحقیرم کرد :«فکر نمی‌کردم جاسوس زن داشته باشه!»... نویسنده: ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
💠چشم روشنی برای محبین حضرت زهرا(علیهاالسلام): ✅《کسی که برای فرج امام زمان (عجل الله فرجه) بسیار میکند شفاعت حضرت زهرا (علیهاالسلام)در صحرای محشر شامل حالش خواهد شد》 📓مکیال المکارم جلد۱ صفحه۵۵۳ 🤲🍃 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🌺🍃🌴🌺🍃🌴🌺 سلام بر تو ای تفسیر حاء ، میم ، عین، سین، قاف. سلام بر تو ای ، و غریبه ی آشنای سالهای سخت محبوب من، تو نیز طعم انتظار را چشیده ای! انتظار آمدنم به سمت انتظار سر به راه شدنم! اعتراف میکنم تو را آن گونه که شایسته ی توست نشناخته ام آنگونه که تو خواسته ای برای آمدنت نکرده ام شرمسارم، من حتی تو را به اندازه ی یک عشق زمینی از طلب نکرده ام ! در حالیکه تو ، و . ، از خود دلگیرم که تو را و غمت را ندیده ام همان غمی که قرن هاست به دوش میکشی. من ، ببخش این را و کن. در این آخرین ،آمدنت را فریاد میزنم و سر به ساحت ربوبی می سایم و میکنم تا فصل انتظار به پایان برسد و من آن زمان دلم را قرمز خواهم کرد . دوستت دارم🌹 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹 ظهر است. سربازها با لب و دهان خشکیده جلو سالن غذاخوری صف کشیده‌اند رادیو، دعای روز را می‌خواند گروهبان، با دلشوره به ساعتش نگاه می‌کند صدای شیپور آماده باش، همه را به خود می‌آورد همه خودشان را جمع و جور می‌کنند و برای استقبال از سرلشکر آماده می‌شوند ماشین سرلشکر ناجی جلو ساختمان غذاخوری می‌ایستد گروهبان به استقبال می‌رود. راننده ماشین زود پیاده می‌شود و در را برای سرلشکر باز می‌کند سگ پشمالوی سرلشکر از ماشین پایین می‌پرد و دم تکان می‌دهد لحظه ای بعد، سرلشکر می‌آید همه به احترام او پا می‌کوبند از رادیو پخش می‌شود سرلشکر، سیگارش را روشن می‌کند و با اشاره به گروهبان می‌فهماند که رادیو را خاموش کند گروهبان دوان دوان می‌رود سرلشکر همراه با سگ و راننده‌اش به طرف راه می‌افتد .... 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
دعای قرآن به سر گرفتن.mp3
7.72M
دعای قرآن به سر گرفتن ➖➖➖➖➖➖➖ 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖 اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌼اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌼اللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن 📖اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن 🌼اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن 🌼اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن 🌼اللّهُمَّ ارْزُقنا حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن 🌼اللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن 🌼اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُصَلّینِ بِالْقُرآن 📖اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن بعد خواندن تلاوت قرآن التماس دعافراوان 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
💖 مَهدیِ فاطمه! برام سخته که برات گریه میکنم، برا ظهورت میکنم، اما کسی به فکرت نیست! همه غرق زندگی شدن 😔 ‌ برای ، در قنوتمان دعا کنیم ❤ تعجیل در ظهور گل نرگس صلوات 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 تا پیش از سفر خیلی پسر شری بود ، همیشه در جیبش بود ، هم داشت. وقتی از سفر برگشت ازش پرسیده بود چه چیزی از خواستی؟! گفته بود یه نگاه به گنبد کردم و یه نگاه به انداختم و گفتم آدمم کنید . سه چهار ماه قبل رفتن به به کلی شد ، بعد از اون همیشه در حال و بود. ن را اول وقت می خواند . خودش می گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه بخوانم و کنم و در حال باشم. 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 در زندان عراقی های بعثی یه روحی دیگه هم داشتن که ما اسمشو گذاشته بودیم .. این چطور بود.. به این صورت که یه بود رو می بردن توی این روی می نشودن ، و می بستن ، یه پارچه ای مانند کیسه می کشیدن روی ک بالای این ، آهنی بود که قشنگ میومد روی ، دو رشته وصل می شد به . رو میکردن ، الکتریسیته ای که به واسطه این وارد می شد ، بدن شروع می کرد و رعشه گرفتن . در اثر این الکتریسیته تحت تاثیر قرار می گرفت و این ناخودآگاه تا چند ماه می شد تا این سلول های مغز خودشون رو بازیابی کنن طول میکشید . اوضاع و احوالی می شد . حال خیلی می شد . طوری که نمی شد براشون کرد . گاهی اوقات ، دست و پاشونو می بستیم یه گوشه ی بالا سرشون می نشستیم و زار زار می کردیم . حاج آقا می گفت قرار شد که همچین شکنجه ای به ما بدن:. دل تو دلم نبود ، خدایا چه میخاد به سرم بیاد . خیلی بودم . تا اینکه اومدن سراغم ، توی راهی که منو کشان کشان می بردن ، نه کردم ، نه زدم ، نه کردم ، نه زدم ، نه و نه ، چون می دونستم اونا همینو میخان ، نمیخاستم اونا دل بشن . تا اینکه منو بردن توی اون و نشوندن روی . دست و پام رو . دیدید وقتی انسان خیلی ازش اسمت چیه ، حتی اسمش هم دیگه یادش نمیاد ، گفت هیچی یادم نمیومد . هی به خودم می گفتم یه چیزی یادم بیاد بگم . از کسی کمک بخام . هر چی فشار آوردم به مغزم فقط یه چیز به یادم اومد ، اونم تو اون لحظات که خیلی ترسیده بودم و وحشت زده بودم ، شروع کردم دعای رو خوندن . بسم الله الرحمن الرحیم.. اللهم کل ولیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه .... به اینجای که رسیدم ، اونا رو وصل کردن ، بدنم شروع کرد به ، فکم به همدیگه می خورد . تمام توی دهانم جمع کردم که بتونم دعای رو به پایان ببرم . صلواتک علیه و علی آبائه ، فی هذه ساعه و فی کل ساعه . نمی دونم چقد طول کشید تا تونستم این رو تموم کنم ، اما تموم کردن من همانا و کردن بوسیله ی عراقی هم همانا ، بدنم یه لحظه آروم گرفت ، عراقی اومد رو از برداشت ، حالا منتظره که من بازی در بیارم ، بشم بشم ، اما من نشدم ، خیلی براشون آور بود ، چون ردخور نداشت که هر کسی این رو می دید می شد. با این وضع قرار شد ، دوباره این رو به من بدن ، این یکی عراقی به اون یکی اشاره کرد . کیسه رو کشیدن به سرم به فرق سرم ، برق رو روشن کردن و ولتاژ برق رو دو برابر کردن ، شدت برق آنقدر زیاد بود که من رو بلند می کردم و می کوبیدم به زمین . دیگه حالم دست خودم نبود ، دیگه زبان و دهانم کار نمی کرد فقط تو و من رو می خوندم و بار دیگه رو قطع کردن ، این بار داشتم می مردم ، کل داشت می شد ، دیگه با اون که داشتم فقط چشمام کمی باز بود . اومدن رو برداشتن ، دیدن نه ، مثل اینکه این روی این شخص نداره ، اومدن و حواله و می کردن . با و 'لگد منو بردن انداختن یه گوشه . می گفت اون لحظه من پاهای جمع کردم ، با اون بی حالی خودم . شروع کردم به کردن ، اما این ، ترس نبود ، نا امیدی نبود ، امید بود و تشکر از ، به می گفتم نمی دونم کجای عالم برای من کردی نمی دونم کجای برای من اون بالا آوردی ، برای من_دعا کردی ، به بهانه سالروز بازگشت 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 می‌خواهد ...! می‌خواهد ...! می‌خواهد ...! و راز و نیاز می‌خواهد ...! را می‌خواهد ...! تا به نامت کند را ...! عده‌ای به رفتند و به دستش آوردند و آن را بر روی خود کردند ...! .....🌷گمــــــــــــــــنامی🌷..... 🌷ارزوســــــــت🌷 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷 🌹 🕊 دلم برای پر میزند آی رفقا کنید ساقی سبو بر لب هر مست نداد نوبت ما که رسید را بست نداد حال خوش بود کنار آه دریغ بعد یاران حال خوشی دست نداد شادی روح و 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹   🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜بخشی از وصیت نامه شهید احمد مشلب امام زمان منتظر... برای شهادت بنده حقیر فراموشتون نشه..... ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
هدایت شده از ❮پ‍‌ل‍‌اک‍‌ خـ🇵🇸ــ‍‌اک‍‌ی∫
هرصبح با مولایمان عهد می بندیم -- -- ---------‹ ❀ ›--------- -- -- •🗞‌• ⇦ @shoohada_313
✎﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ هرزمان (عج) رازمزمه‌کند همزمان‌ (عج)‌ دست‌های‌‌‌‌‌مبارکشان‌‌‌‌‌رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند؛)♥️🌱! "بخونیم‌‌‌‌‌باهم "
💠 روزی شخصی خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌رود و می‌گوید: یا امیر! بنده به علّت مشغله زیاد نمی‌توانم همه‌ دعاها را بخوانم، چه کنم؟ ✨حضرت می‌فرمایند: خلاصه‌ی تمام ادعیه را به تو می‌گویم، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خوانده‌ای! الْحَمْدُ لله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ ؛ و أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ ؛ و أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ ؛ و أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ 1⃣ خدا را سپاس و حمد می‌گویم برای هر نعمتی که به من داده است. 2⃣ و از خداوند هر خیر و خوبی را درخواست می‌کنم. 3⃣ و خدایا به تو پناه می‌برم از همه‌ی بدی‌ها. 4⃣ و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم. 📚بحارالأنوار، ج۹۱، ص۲۴
حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: آن کسی، با حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دوست‌تر است که بعد از اتیان(انجام دادن) واجبات و ترک محرمات و طاعت خدا در واجبات و محرمات، برای او عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بیشتر بکند. برای او! 📚 برگرفته از کتاب مجموعه بیانات آیت‌الله‌ بهجت قدس‌سره درباره حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف