eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🔶اینجا دلی💓 جامانده از قافله‌ٔ عشق در آرزوی رسیدن به #عُشاق #بی‌قراری می‌کند 📆قلاجه، #تیرماه ۱۳۶۵
7⃣7⃣2⃣1⃣🌺🍃 ❣ 🔰در غوغایی بود. سخت بود، به خدا خیلی سخت بود، دل کندن💕 از هم، اما حالا نزدیکی غروب آفتاب🌥 بچه‌ ها همدیگر را سخت در بغل می‌فشردند و گریه😭 سر می‌دادند. بودند، کاری نمی‌شد کرد و با اینکه با خودشان کرده بودند از همه چیز دل بکنند، اما حسابی هم شده بودند. تا ساعاتی⏰ دیگر باید از موانع سخت، میادین مین و از زیر آتش🔥 دشمن رد می‌شدند و حماسه‌ای دیگر را در تاریخ رقم می‌زدند 🔰حسابی توجیه شده بودند که برای شهر مهران (برگ برنده صدام در جنگ که خیلی به آن می‌نازید) باید بجنگند. با بچه‌های لشگر سیدالشهدا👥 همراه بودم. الحق و الانصاف بچه‌های تبلیغات سنگ تمام گذاشته بودند. درست کرده بودند تا بچه‌ها از زیر آن رد شوند. 🔰حاج علی فرمانده لشگر هم با اکثر بچه ها مصافحه می‌کرد، نه بچه‌ها از او دل💞 می‌کندند نه او از بچه ها، انگار برای می‌رفتند😍 رسیدن به عشق🕊 آذین بندی‌ها هم به این گمانه دامن می زد، حسابی چراغانی🎊 کرده بودند، در رشته لامپ‌ ها مشخص است 🔰روحانی جوانی در حالی که رزم بر تن دارد و قرآن📖 به دست گرفته بچه‌ها را از زیر قرآن رد می کند. در این میان نشسته و برای بچه‌هـا اسفند دود می‌ کند"در عکس پشتش به ماست" سنش کم بود، چون چادر ما⛺️ نزدیک بچه‌های بود، بارها و بارها دیده بودمش 🔰خیلی اصرار کرده بود تا او را هم به همراه دیگر بفرستند، اما سنش کم بود به گمانم 12سالش📆 بود. این آنقدر زاری کرده بود که هم خودش خسته شده بود هم بچه‌های ستاد، قبل از اعزام، درست پشت چادر ما صدای گریه‌ 😭اش را شنیدم 🔰از چادر بیرون زدم، دیدم گوشه‌ ای کز کرده و بر چهرهٔ آسمان سیمایش جاری است😢 رفتم و کنارش نشستم، با اینکه می‌دانستم علت چیست, از او پرسیدم: چرا گریه می‌کنی⁉️ خیلی ساده در حالی‌که احساس می کردم تمام گلویش را پر کرده است و به سختی می توانست حرف بزند گفت: 🔰می خواهم با بچه ها به خط مقدم بروم، اما ، می گویند سنم کمه. دست روی شانه اش گذاشتم و گفتم: خب اولاً که گریه نمی کند✘ ثانیا تا اینجا هم که با بچه‌ها آمدی خیلی ها آرزویش را دارند و نتوانسته اند بیایند🚷 گفت: به مادرم گفتم که کند تا من به خط مقدم بروم، اگر نگذارند بروم "نذر مادرم" ادا نمی شود ❌ 🔰با این واقعا کم آوردم، مانده بودم چه بگویم، گفتم: اگر دعای مادر پشت سرت باشد، نذر او هم ادا می شود✅ حالا در آخرین غروب وداع با یاران، به او گفته بودند فعلا اسفند دود کند🌫 تا ببینند بعد چه می شود، به نظرم می رسید یک جورایی سرکارش گذاشته بودند. 🔰درمرحله دوم در شهر مهران باز هنگام غروب🏜 دیدمش, سوار بر پشت تویوتا، تعجب کردم، تفنگ کلاش به شانه اش بود، برای  لحظه ای نگاهمان به هم تلاقی کرد، صورت زیبایش آسمانی تر شده بود، زد و دستش را به سمتم دراز کرد✋ دویدم تا خودم را به ماشین🚍 برسانم، نرسیدم، دستم به او نرسید. دور شد، لحظاتی بعد در غبار دود انفجار💥 گم شد ادا شده بود ...🕊🌷 📸به روایت عکاس دفاع مقدس @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#تلنگرانه💥 🍁اگه به گناهی🔞 مبتلا شدی نذار #قلبت بهش عادت کنه❌❌ 🔅عادت به گناه اضطراب و #ترسِ از گناه
📝 ⛱ما میرویم، این شما و این انقلابی که خون بهایش❣ شد ⛱زمانیه غریبی است. خلوت، و بزرگ راهایشان پرترافیک👥 قرار ما این نبود😔 ⛱ اونایی بودن که واسه خاطر حفظ مردم رفتن جنگ✘نه اونایی که سرناموس مردم در جنگند ⛱کسانی که تمام هست و نیست شون گذاشتن. یک عده زیر زنجیر تانک با شده. یه عده هم روی های فسفری ذره ذره آب شدن حتی جیک هم نمی زدن😭تا عملیات لو نره تا سایر همرزماشون نشن❌ ⛱یکی از بچه های آن دوران می گفت: با چشم خودم دیدم که یه جوونی👤 خودش رو انداخت روی تا بقیه از روش رد بشن تا عملیات را انجام بدند، می گفت: صدای استخوان هاش هنوز ...😭 ♨️پس یادمون نره ♨️یادمون نره ♨️یادمون نره 👈و در آخر یادمون نره خیلی ریخته شد تا من و تو توی آرامش باشیم ⛱الان خیلی ها دارند با سختی می کشند تا من و تو نفس بکشیم.... ♨️پس حواست باشه !!! اول به تو میگم، ✋ دعوا سر ناموس مردم اسمش نیست📛 ♨️ !!! تو هم حواست باشه، پوشیدن و حجاب نامناسب فقط رضای خلق رو در پیش داره به هم بیاندیشیم💬 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
✅ مرد، را نگه میدارد❗️ 🤔 اگر میبینید امروزه ‌زنانی هستند که خود را فروخته اند...❗️ 😔 بدانید هیچ غیرت داری را ندارند که رگ غیرتش برای باد کند❗️ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
☑️سئوال آیا محل ایستادن خانم ها در ، باید عقب تر از مردها باشد؟ ✅پاسخ ☘آیات عظام امام، بهجت، صافى و نورى: خیر، اگر جلوتر از هم بایستد اشکال ندارد ؛ ولى بهتر است زن عقب تر از مرد بایستد. ☘آیه اللّه  تبریزى: باید حداقل بین و مرد یک وجب فاصله باشد و با رعایت فاصله، اگر زن هم جلوتر بایستد، نمازش صحیح است. ☘آیه اللّه  خامنه اى: بنا بر احتیاط واجب باید حداقل بین زن و مرد یک وجب فاصله باشد و با رعایت فاصله، اگر زن هم جلوتر بایستد، نمازش صحیح است. ☘آیات عظام فاضل و مکارم: زن باید عقب تر از مرد بایستد؛ وگرنه نماز او باطل است و فرقى بین محرم و نیست. ☘آیه اللّه  سیستانى: بنابر احتیاط لازم، زن باید عقب تر از مرد بایستد و فرقى بین و نامحرم نیست. ☘آیه اللّه  وحید: باید بین مرد و زن در حال نماز، حداقل یک وجب فاصله باشد ؛ ولى اگر زن برابر مرد یا جلوتر ـ در کمتر از فاصله اى که ذکر شد ـ بایستد و هر دو با هم وارد نماز شوند، باید نماز را دوباره بخوانند. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃میخواستی یک قهرمان ملی باشی! طوری که همه ی به خوبی یادت کنند.نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان ، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش هم به تو میبالد😍 . 🍃میبالیم به تویی که هیچ نبودی.کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید.تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل ،بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای ! چه سر نترسی داشتی . چه بودی تو! . 🍃چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد. که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی دارم. . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵ . 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹ . 📅تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : قطعه شهدای کلگه، شهرستان مسجد سلیمان . ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 هر قابل آن نیست که بر شود . خواهد که در این قافله شود . تصویر پیکر و فرمانده محور لشکر 8 نجف‌اشرف : 🗓 1336/09/01 🗓 : 🗓 1362/07/28 🗓 محل : بانه ـ ارتفاعات گرمک نام عملیات : والفجر4 مزار : ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🥀💐🌹🕊🌹💐🥀 از کمیته تفحص مفقودین با منزل تماس گرفتند خانمی گوشی را برداشت مثل همه موارد قبلی با اشتیاق گفتند بعد از بیست و چند سال انتظار پیکر پیدا شده و تا آخر هفته تحویلشان می دهند برخلاف تمام موارد قبلی ، آن طرف خط ، خانم فقط یک جمله گفت : حالا نه. می شود پیکر را هفته آینده بیاورید ؟ آقا جا خورد ، اما به روی خودش نیاورد ، قبول کرد گذشت .... روز موعود رسید به سر کوچه که رسیدند دیدند همه جا چراغانی شده وارد کوچه شدند دیدند انگار خانه مراسم جشنی برپاست در زدند کسی منتظر آنها نبود چون گویی هیچ کس نمی دانست قرار است چه اتفاقی بیفتد مقدمه چینی کردند صدای ناله همه جا را گرفت مجلس جشن که حالا معلوم شد مجلس دختر است به مجلس عزا تبدیل شد تنها کسی که منتظر آن تابوت بود همان مجلس بود خودش خواسته بود که پدرش در عروسی اش حاضر شود به عمد آمدنش را به تأخیر انداخت گفت را به داخل اتاق بیاورید خواست که اتاق را خالی کنند فقط و داماد بمانند و همرزم پدرش همه رفتند گفت در را باز کنید باز کردند گفت : استخوان پدرم را به من نشان بده نشانش دادند استخوان را در دست گرفت و روی گذاشت و رو به با حالت گفت : ببین ! ببین این که می بینی من است نگاه نکن که الان کش است ، روزی بوده برای خودش ببین این دستِ است که روی است نکند روزی با خودت بگویی که همسرم ندارد من دارم این مرد من است نکند بخواهی به خاطر با من ناسازگار باشی و تندی کنی ... این مرد من است من بی کس و کار نیستم ... ببین ... شادی روح و سلامتی یادگاران 🥀💐🌹🕊🌹💐🥀 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
اگر " یا زهرا " گفتن‌های ما بہ سیم‌ خاردارِ نفس گیر نمی ڪـردند، ذڪرهای مان بی جواب نبودند . . . با شهدایی محشورشوید میدان، سردار دلها حاج قاسم ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
یادمان باشد که ماخون❣ داده ایم یک بیابان مجنون💖 داده ایم یادمان باشد پیام آفتــ☀️ــاب دست نیفتد 🌹 جمعه یاد همه شهداگرامی وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ تو میدانهای و بوده ای و من تنها به لحظات ایستادگی ات در پرداخته ام آنهم با بسته و با دادن خیال به سمت سرزمینی که تو را می دهد. تو با تمام به مصافی نابرابر قدم گذاشتی و من حتی از کوچکترین و بی ارزش ترین داشته های نمی توانم عبور کنم . تو درد، رنج، گرمای تموز و سرمای دی را برای خواستی، آنهم با تمام عشق و علاقه، اما من فقط را دوست داشته ام. تو برای من، برای منی که حتی ندیده ای برای که به، آن وابسته شده ام را معامله کردی و من... امروز من، برای خوبی هایت برای مردانگی هایت برای آرزوهایت که کال ماند بر سر درخت ، تمام قد ادای می کنم اما برای تو کم است. تو آنقدر و از جنس که حتی در این زمان هم که دیگر وجودت در این گرد نیست باز هم را برایم می خواهی و تنها خواسته ات این است که من هم و را بخواهم آنهم با انگشت اشاره ایی آبی که در پشت از آگاهی بر تن برگه جا خوش می کند و اگر اشاره های آبی همصدا شوند و و هم راه تو، و تضمین می شود. راهت سبز، جایگاهت پر نور، ای همه خوبی ای🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴شب تو تو بگو 🌹 شما ختم و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻─
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ تو میدانهای و بوده ای و من تنها به لحظات ایستادگی ات در پرداخته ام آنهم با بسته و با دادن خیال به سمت سرزمینی که تو را می دهد. تو با تمام به مصافی نابرابر قدم گذاشتی و من حتی از کوچکترین و بی ارزش ترین داشته های نمی توانم عبور کنم . تو درد، رنج، گرمای تموز و سرمای دی را برای خواستی، آنهم با تمام عشق و علاقه، اما من فقط را دوست داشته ام. تو برای من، برای منی که حتی ندیده ای برای که به، آن وابسته شده ام را معامله کردی و من... امروز من، برای خوبی هایت برای مردانگی هایت برای آرزوهایت که کال ماند بر سر درخت ، تمام قد ادای می کنم اما برای تو کم است. تو آنقدر و از جنس که حتی در این زمان هم که دیگر وجودت در این گرد نیست باز هم را برایم می خواهی و تنها خواسته ات این است که من هم و را بخواهم آنهم با انگشت اشاره ایی آبی که در پشت از آگاهی بر تن برگه جا خوش می کند و اگر اشاره های آبی همصدا شوند و و هم راه تو، و تضمین می شود. راهت سبز، جایگاهت پر نور، ای همه خوبی ای🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴شب تو تو بگو 🌹 شما ختم و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ تو میدانهای و بوده ای و من تنها به لحظات ایستادگی ات در پرداخته ام آنهم با بسته و با دادن خیال به سمت سرزمینی که تو را می دهد. تو با تمام به مصافی نابرابر قدم گذاشتی و من حتی از کوچکترین و بی ارزش ترین داشته های نمی توانم عبور کنم . تو درد، رنج، گرمای تموز و سرمای دی را برای خواستی، آنهم با تمام عشق و علاقه، اما من فقط را دوست داشته ام. تو برای من، برای منی که حتی ندیده ای برای که به، آن وابسته شده ام را معامله کردی و من... امروز من، برای خوبی هایت برای مردانگی هایت برای آرزوهایت که کال ماند بر سر درخت ، تمام قد ادای می کنم اما برای تو کم است. تو آنقدر و از جنس که حتی در این زمان هم که دیگر وجودت در این گرد نیست باز هم را برایم می خواهی و تنها خواسته ات این است که من هم و را بخواهم آنهم با انگشت اشاره ایی آبی که در پشت از آگاهی بر تن برگه جا خوش می کند و اگر اشاره های آبی همصدا شوند و و هم راه تو، و تضمین می شود. راهت سبز، جایگاهت پر نور، ای همه خوبی ای🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴شب تو تو بگو 🌹 شما ختم و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ تو میدانهای و بوده ای و من تنها به لحظات ایستادگی ات در پرداخته ام آنهم با بسته و با دادن خیال به سمت سرزمینی که تو را می دهد. تو با تمام به مصافی نابرابر قدم گذاشتی و من حتی از کوچکترین و بی ارزش ترین داشته های نمی توانم عبور کنم . تو درد، رنج، گرمای تموز و سرمای دی را برای خواستی، آنهم با تمام عشق و علاقه، اما من فقط را دوست داشته ام. تو برای من، برای منی که حتی ندیده ای برای که به، آن وابسته شده ام را معامله کردی و من... امروز من، برای خوبی هایت برای مردانگی هایت برای آرزوهایت که کال ماند بر سر درخت ، تمام قد ادای می کنم اما برای تو کم است. تو آنقدر و از جنس که حتی در این زمان هم که دیگر وجودت در این گرد نیست باز هم را برایم می خواهی و تنها خواسته ات این است که من هم و را بخواهم آنهم با انگشت اشاره ایی آبی که در پشت از آگاهی بر تن برگه جا خوش می کند و اگر اشاره های آبی همصدا شوند و و هم راه تو، و تضمین می شود. راهت سبز، جایگاهت پر نور، ای همه خوبی ای🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴شب تو تو بگو 🌹 شما ختم و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ تو میدانهای و بوده ای و من تنها به لحظات ایستادگی ات در پرداخته ام آنهم با بسته و با دادن خیال به سمت سرزمینی که تو را می دهد. تو با تمام به مصافی نابرابر قدم گذاشتی و من حتی از کوچکترین و بی ارزش ترین داشته های نمی توانم عبور کنم . تو درد، رنج، گرمای تموز و سرمای دی را برای خواستی، آنهم با تمام عشق و علاقه، اما من فقط را دوست داشته ام. تو برای من، برای منی که حتی ندیده ای برای که به، آن وابسته شده ام را معامله کردی و من... امروز من، برای خوبی هایت برای مردانگی هایت برای آرزوهایت که کال ماند بر سر درخت ، تمام قد ادای می کنم اما برای تو کم است. تو آنقدر و از جنس که حتی در این زمان هم که دیگر وجودت در این گرد نیست باز هم را برایم می خواهی و تنها خواسته ات این است که من هم و را بخواهم آنهم با انگشت اشاره ایی آبی که در پشت از آگاهی بر تن برگه جا خوش می کند و اگر اشاره های آبی همصدا شوند و و هم راه تو، و تضمین می شود. راهت سبز، جایگاهت پر نور، ای همه خوبی ای🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴شب تو تو بگو 🌹 شما ختم و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ تو میدانهای و بوده ای و من تنها به لحظات ایستادگی ات در پرداخته ام آنهم با بسته و با دادن خیال به سمت سرزمینی که تو را می دهد. تو با تمام به مصافی نابرابر قدم گذاشتی و من حتی از کوچکترین و بی ارزش ترین داشته های نمی توانم عبور کنم . تو درد، رنج، گرمای تموز و سرمای دی را برای خواستی، آنهم با تمام عشق و علاقه، اما من فقط را دوست داشته ام. تو برای من، برای منی که حتی ندیده ای برای که به، آن وابسته شده ام را معامله کردی و من... امروز من، برای خوبی هایت برای مردانگی هایت برای آرزوهایت که کال ماند بر سر درخت ، تمام قد ادای می کنم اما برای تو کم است. تو آنقدر و از جنس که حتی در این زمان هم که دیگر وجودت در این گرد نیست باز هم را برایم می خواهی و تنها خواسته ات این است که من هم و را بخواهم آنهم با انگشت اشاره ایی آبی که در پشت از آگاهی بر تن برگه جا خوش می کند و اگر اشاره های آبی همصدا شوند و و هم راه تو، و تضمین می شود. راهت سبز، جایگاهت پر نور، ای همه خوبی ای🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴شب تو تو بگو 🌹 شما ختم و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻─
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ تو میدانهای و بوده ای و من تنها به لحظات ایستادگی ات در پرداخته ام آنهم با بسته و با دادن خیال به سمت سرزمینی که تو را می دهد. تو با تمام به مصافی نابرابر قدم گذاشتی و من حتی از کوچکترین و بی ارزش ترین داشته های نمی توانم عبور کنم . تو درد، رنج، گرمای تموز و سرمای دی را برای خواستی، آنهم با تمام عشق و علاقه، اما من فقط را دوست داشته ام. تو برای من، برای منی که حتی ندیده ای برای که به، آن وابسته شده ام را معامله کردی و من... امروز من، برای خوبی هایت برای مردانگی هایت برای آرزوهایت که کال ماند بر سر درخت ، تمام قد ادای می کنم اما برای تو کم است. تو آنقدر و از جنس که حتی در این زمان هم که دیگر وجودت در این گرد نیست باز هم را برایم می خواهی و تنها خواسته ات این است که من هم و را بخواهم آنهم با انگشت اشاره ایی آبی که در پشت از آگاهی بر تن برگه جا خوش می کند و اگر اشاره های آبی همصدا شوند و و هم راه تو، و تضمین می شود. راهت سبز، جایگاهت پر نور، ای همه خوبی ای🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴شب تو تو بگو 🌹 شما ختم و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدان شهیدحاج قاسم سلیمانی وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━