🔰 روزه؛ فناوریای برای خودسازی و جامعهپردازی
✍️ سید محمدحسین دعائی
یکی از چیزهایی که باید از همین اول ماه مبارک رمضان به آن توجه ویژه داشته باشیم این است که:
«چرا باید روزه گرفت؟» یا «قرار است با روزهگرفتن چه اتفاقی برای انسان بیفتد؟»
پاسخ تفصیلی این سؤال را باید ذیل عنوان «فلسفه روزه» دنبال کرد.
اما اجمالا اینکه:
«روزه» ـ اگر با شرائط و آدابش گرفته شود ـ یک «فناوری معنوی» با «کاربری چندمنظوره» است.
یعنی همانطور که هم برای «جسم» مفید است و هم برای «روح»، قرار است هم رابطه ما با «خدا» را ارتقاء داده و هم روابط اجتماعیمان با «خلق خدا» را تنظیم کند.
مادر اولیاء حضرت زهراء سلام الله علیها فرمودند: «فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص.»
یعنی: روزه کمک میکند که کمکم بیتوجهی به غیرخدا در وجود انسان نهادینه شود.
از امام عسکری علیه السلام هم نقل شده است که: «لیجد الغنی مسّ الجوع فیمنّ علی الفقیر.»
یعنی: روزه، با ایجاد حس گرسنگی در اغنیاء، زمینهساز توجه همدلانۀ آنها به فقراست.
اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم:
روزه علاوه بر آنکه میتواند روح روزهدار را از آلودگیهای توجه به عالم ماده پاک کرده و حال «اخلاص» و سپس «ایثار» را در او به ملکه تبدیل کند، همچنین میتواند با ایجاد «درک مشترک از واقعیتهای زندگی»، فاصلههای ادراکی و عاطفی انسانها را از بین برده و زنجیرهای از «همگراییهای اجتماعی» را باعث شود: همدردی، همدلی، همیاری، همبستگی و همافزایی.
بهعبارت دیگر، وقتی «فاصلههای ادراکی و عاطفیِ» افراد یک جامعه از بین بروند، «فاصلههای طبقاتیِ» آنها نیز میل به کاهش پیدا کرده و ناهنجاریهایی مثل «خودپرستی» و «تکاثر»، جای خود را به ارزشهایی مثل «مواسات» و «تکافل» میدهند.
بر همین اساس جامعه بهرهمند از «فناوری روزه»، جامعهای همبسته، نفوذناپذیر، تابآور و متکامل است؛ همان جامعهای که بهیقین در منازعات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی دنیای امروز، دست برتر را خواهد داشت.
و اما حرف آخر:
مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
در این ماه رمضان، همه مسلمانان باید بیش از همه به فکر «غزه» باشند؛
غزه مظلوم، غزه گرسنه، غزه زخمی، غزه ویران، غزه در حال احتضار.
بدونشک تأثر عاطفی، سوز و گداز معنوی، هیجان فکری، کمک مالی و تحرک اجتماعی آحاد مسلمین روزهدار در حمایت از غزه، علاوه بر تأثیرات ملکوتی و ماورائی، میتواند دولتمردان خائن یا بیخاصیت کشورهای اسلامی و غیراسلامی را به مقابله مؤثر با رژیم صهیونیستی واداشته و با ایجاد یک موج بین المللی، جلوی جنایتهای این جانیان را بگیرد.
آری؛ همۀ اهل اسلام، در این ماه رمضان، باید به این پویش جهانی بپیوندند: #روزه_برای_غزه
اصلا بگذارید اینطور بگویم:
اگر روزۀ امسال امت اسلامی، منجر به احیاء غزه نشده و گره از کار او باز نکند، روزه نیست. والسلام!
🏷 #نوشتار #یادداشت #روزه #غزه
🆔 @Smh_Doaei
🔰 بازتاب منشور روحانیت در قاب تلویزیون
▪️ نیمنگاهی به سریال «سرزمین مادری»
✍️ سید محمدحسین دعائی
فصل دوم سریال موفق «سرزمین مادری» هم به پایان رسید؛ سریالی پُرمضمون و خوشساخت که نه بهدرستی دیده شد، نه ضریب رسانهای پیدا کرد و نه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در همین رابطه به چند نکته اشاره میکنم:
🔸 از توفیقات «سرزمین مادری» در عرصۀ کارگردانی، انتخاب بازیگر، چهرهپردازی و طراحی صحنه که بگذریم، باید بر این نکته تأکید کرد که این سریال، بدون فروغلتیدن در ورطۀ نمادزدگی، دلالتهای نمادین فراوانی داشت. یعنی در ضمن برخورداری از یک داستان جذاب و بهدنبال یک شخصیتپردازی قوی، توانست حجم قابلتوجهی از مطالب را نیز با نمادسازیهای زیرکانه و ظریفانۀ خود به مخاطب منتقل کند:
▪️ شخصیت اصلی داستان ـ یعنی «رهی» ـ در واقع نماینده شخصیت سیال و ممتد جامعۀ ایرانی در طول تاریخ ـ خصوصا دوران معاصر ـ است: یتیم، مظلوم، مهربان، متشخص، معنویتگرا، هوشمند، هنردوست، جسور، پویا، خستگیناپذیر، آرمانخواه، عدالتطلب، حقجو و ظلمستیز. بهعلاوه آنکه انتخاب نام «رهی» ـ بهمعنای راهرو، آزادشده یا هواخواه ـ برای این شخصیت را هم میتوان در همین راستا تحلیل کرد.
▪️ حضور «رهی» در میان «بهادریها» ـ بهعنوان یک خانوادۀ امروزی، با سبک زندگی مدرن ـ ، ارتباط او با «پروانه» و در نهایت دلکندنش از این فضا، میتواند استعارهای از نسبت جامعۀ سنتی ایران با عالم تجدد باشد.
▪️ همچنانکه حملۀ نیروهای ساواک ـ بعد از ماجراهای پانزده خرداد ـ به منزل «رهی»، دستگیری او و سقطشدن فرزندش نیز پرداختی نمادین از افول موقت نهضت و به ثمر نرسیدن تلاشهای انقلابیون در آن مقطع زمانی است.
🔸 یکی دیگر از وجوه مثبت سریال «سرزمین مادری»، تبیین هنرمندانۀ بخشهایی از تاریخ معاصر ایران است؛ همان امر مهم و در عین حال مهجوری که اساسیترین سلاح جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب در نبرد جاری این روزها، یعنی نبرد روایتهاست. برخی از واقعیتهای تاریخی روایتشده در این سریال از این قرارند:
▪️ فراز و فرود مبارزات مردم ایران بر ضد سلطنت پهلوی
▪️ دستهبندیهای سیاسی قبل از انقلاب
▪️ فساد درباریان، خصوصا اشرف
▪️ نفوذ بهائیان در دستگاه حاکم
▪️ جنایات ساواک
▪️ فقر عمومی و شکاف طبقاتی
▪️ ناکامی گروههای غیردینی ـ مثل حزب توده و ملیگراها ـ در مواجهه با رژیم
▪️ نقش عالمان دینی ـ مثل آیة الله کاشانی، شهید نواب صفوی و امام ـ در پیشبرد مبارزات
🔸 به نظر نگارنده بدیعترین ویژگی سریال «سرزمین مادری» آن بود که توانست برای نخستینبار، به یکی از مهمترین دغدغههای «امام خمینی رضوان الله علیه» ضریب رسانهای داده و آن را با زبان هنر تبیین کند؛ همان دغدغهای که بهطور مشخص و شفاف، در «منشور روحانیت» به آن پرداخته شده: «جریانشناسی سکولاریسم مذهبی» با تمرکز بر «انجمن حجتیه» و «گروه موسوم به ولایتیها»؛ انجمن و گروهی که هم قبل از پیروزی انقلاب، یکی از مهمترین موانع پیشرفت نهضت بوده و هم بعد از پیروزی انقلاب، دست از مقابله با حرکت امام و مهمترین مبنای آن، یعنی «اسلام سیاسی» برنداشتند. برخی از ویژگیهای این طیف که سریال «سرزمین مادری» توانسته آنها را به تصویر بکشد، از این قرارند:
▪️ اعتقاد به جدایی دین از سیاست
▪️ تحریف آموزۀ مهدویت و انتظار
▪️ سادهاندیشی و ظاهربینی
▪️ تموّل مالی و رفاهزدگی
▪️ عافیتطلبی و دنیادوستی
▪️ تحجر، تقدسمئابی، قشریگرایی و تمرکز کور بر ظواهری مثل: تلاوت قرآن، ذکرگفتن، روضهخوانی، ترک غیبت، حفظ حجاب و ...
▪️ حمله به امام با بهانههایی مثل: ایجاد آشوب در جامعه، به خیابانکشیدن مردم و به هدر دادن خون آنها
▪️ معرفی امام بهعنوان یک عالم تکرو و انکار حمایت دیگر علماء از جریان مبارزات
▪️ سکوت در برابر نفوذ بهائیت، در عین ادعای مبارزه با آن
▪️ همکاری با ساواک
▪️ و مخالفت با فلسفه و عرفان
🔸 آری؛ همچنانکه امام بزرگوار ـ بهشکل مکرر ـ نسبت به خیانتها و خطرات بالفعل و بالقوه این جریان هشدار داده و همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها از تهدید بزرگ «سکولاریسم مذهبی» ـ در حوزهها و هیئات ـ یا شکلگیری آنتیتز انقلاب در قم سخن گفتهاند، لازم است که مدیران حوزوی نیز به این مسئله و نحوۀ مقابله با آن توجه ویژهای داشته و برای آگاهسازی طلاب جوان در این عرصه، اقدام مؤثری انجام دهند؛ اقدامی که شاید بتوان از تبدیل «منشور روحانیت» به یک متن درسی و قراردادن آن در برنامۀ آموزشی حوزههای علمیه، بهعنوان یکی از مهمترین مصادیق آن نام برد.
🔸 بهعلاوه آنکه باید خطشکنی سریال «سرزمین مادری» در کشیدن نقاب از چهرۀ جریانهای مذهبی مخالف انقلاب را به فال نیک گرفته و همۀ زمینههای لازم برای تداوم، توسعه و توفیق این جهاد رسانهای را فراهم آورد.
🏷 #نوشتار #یادداشت #سرزمین_مادری #منشور_روحانیت #سکولاریسم
🆔 @Smh_Doaei
🔰 عملیات وعدۀ صادق، در انتظار «تبیین» و «تکمیل»
✍️ سید محمدحسین دعائی
۱. حدود یکدهه است که رهبر معظم انقلاب، در مناسبتهای مختلف و به بهانههای گوناگون، از ورود جامعۀ بین الملل به یک «پیچ مهم تاریخی» خبر میدهند، از شکلگیری نظمی نوین در جهان سخن میگویند و بر ضرورت آمادگی ایران اسلامی برای عبور موفق از آن پیچ و نقشآفرینی در این نظم تأکید میکنند؛ خبر، سخن و تأکیدی که تحلیل تفصیلی آن، یکی از مهمترین نیازهای معرفتی امروز ماست.
۲. بدونشک افول بلوک تمدنی غرب با سردمداری «آمریکا»، بهموازات قدرتیافتن «ایران» در قلب محور مقاومت، یکی از مهمترین شاخصههای «نظم نوین جهانی» است؛ شاخصهای که میتوان «عملیات وعدۀ صادق» را مهمترین دلیل صدق آن دانست؛ چنانکه بعد از این عملیات، دیگر نه فقط تحلیلگران فهیم و رصدپیشگان هوشیار، بلکه حتی بخش قابلتوجهی از افکار عمومی نیز وجوه شفافی از «ایران قوی» را با همۀ وجود لمس کردند.
۳. هرچند اجمالا میبینیم و میدانیم که ایران اسلامی با موفقیت در «عملیات وعدۀ صادق» توانست از موازنۀ قدرت در منطقه تعریف متفاوتی ارائه داده و به همۀ بازیگران بین المللی معادلۀ جدیدی را تحمیل کند، اما حقیقت آن است که جز با فاصلهگرفتن از این نقطۀ عطف تاریخی در محور زمان، نمیتوان عظمت و اهمیت واقعی آن را دریافت. به بیان دیگر، این آیندگان هستند که میتوانند درک درستی از واقعیت این عملیات پیدا کرده و به نقش آن در شکلگیری «هندسۀ جدید جهان» پی ببرند.
۴. اگر بخواهیم کمی به واقعیت «عملیات وعدۀ صادق» نزدیک شویم، باید اولا عقبۀ آن در گام اول انقلاب را ببینیم و ثانیا فهم شفافی از آثار و ثمرات آن در گام دوم داشته باشیم. این عملیات، نه یک اتفاق ناخواسته، اقدام انفعالی، واکنش ناگهانی یا حرکت کور، بلکه نتیجۀ طبیعی موفقیت رهبر معظم انقلاب در به ثمر رساندن پروژۀ «ایران قوی» است؛ پروژهای که بدونشک جایگاه کشور در «نظم جدید جهانی» را تضمین کرده و حرکت انقلاب برای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» را شتاب خواهد داد. آری؛ بعد از عملیات وعدۀ صادق، دیگر اثبات اینکه «نزدیک قلهایم» سخت نیست.
۵. مهمترین سؤالی که بعد از «عملیات وعدۀ صادق» باید به آن پاسخ داد این است که: وظیفۀ ما در این مقطع تاریخی چیست؟ در پاسخ به این سؤال به دو مورد میتوان اشاره کرد:
الف. تبیین عملیات:
واقعیت آن است که ما نه تنها در روایت موفقیتهای خود، خلق «پیوست رسانهای» برای آنها و ایجاد ارزش افزودۀ ملی از این طریق ضعیفیم، بلکه حتی نمیتوانیم جلوی وارونهسازی آنها توسط دشمن را هم بگیریم؛ و این همان نقیصهای است که جز با ورود جدی به عرصۀ «جهاد تبیین» و استفادۀ هوشمندانه از ابزار «هنر» ـ همانکه تأثیرش از موشک و پهپاد بیشتر است ـ جبران نخواهد شد.
ب. تکمیل عملیات:
جمهوری اسلامی با «عملیات وعدۀ صادق»، هیمنۀ سختافزاری آمریکا و اسرائیل را شکست و به موفقیتی بزرگ دست یافت. اما تا نتواند «هیمنۀ نرمافزاری دشمن» را هم بشکند، نه به هدف اصلی خود ـ یعنی تبدیلشدن به یک قطب تمدنی ـ دست خواهد یافت و نه میتواند انتقام حقیقی شهدایی مثل حاج قاسم عزیز را بگیرد.
آری؛ دانشمندان متعهد ایران اسلامی در عرصۀ «علوم فنی»، با راهبری نیروهای نظامی و امنیتی کشور، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دادهاند. حال مبادا که دانشمندان عرصۀ «علوم انسانی» در حوزه و دانشگاه، با غفلت از اسلامیسازی این علوم و با ناتوانی در حل چالشهای فرهنگی کشور ـ مثل چالش تحمیلی «حجاب» ـ از این قافلۀ نورانی عقب افتاده و در زمینهسازی برای «طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه» دچار کوتاهی شوند.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #نظم_جدید_جهانی #ایران_قوی #تمدن_نوین_اسلامی #گام_دوم_انقلاب #جهاد_تبیین #علوم_انسانی_اسلامی
🆔 @Smh_Doaei
🔰 این صدای گرفته
▪️ دلنوشتهای بهبهانۀ سیوچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنهای
✍️ سید محمدحسین دعائی
دیروز، پیر پیلافکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت.
میخواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفتهای که شنیدنش دلمان را باز میکند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا.
صدایی که از سالها تکرار حق گرفته، نه از خستگی.
صدایی که گرفتگیاش عجین با پختگی است.
صدایی که در عین گرفتگی، دروازههای حکمت را به روی بشر امروز گشوده است.
صدایی که در پیچ و خم کوچههای شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغامهای مهمی از هفت شهر عشق است.
صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنینانداز است.
آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛
این صدای انقلاب اسلامی است.
صدایی که قرآنگونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان.
صدایی که بهسان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک میکند.
صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم میپیچد.
صدایی که درسها داده است، سخنها رانده است، خطبهها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است.
صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد.
صدایی که شبها نالیده است و روزها غریده.
صدایی که به رنگ خداست.
صدایی که هیچوقت کمفروشی نکرده؛ چه قبلها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب میکرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیالهپیاله مینوشاند.
آری؛ ما با این صدا بزرگ شدهایم.
ما ـ جوانهای انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی میکنیم.
این صدا، موسیقی متن زندگی ماست.
تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست.
ما در تمام این سالها،
با طنازی این صدا خندیدهایم و با بغض آن گریستهایم.
با وقار آن آرام شدهایم و با شور آن به هیجان آمدهایم.
با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیدهایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریدهایم.
با لرزش آن لرزیدهایم و در آغوش غرش آن غنودهایم.
ما درس دین و دنیا را با این صدا آموختهایم.
صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیدهاند.
صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را.
این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچوقت گم نمیشود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است.
پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شدهایم.
این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطرهانگیز ـ همۀ هویت ماست.
این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است.
این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان.
آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟
اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت.
کسیکه سالهاست حنجرهاش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومیبرد، باید هم صدایش بگیرد.
تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمیشود؟
الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است.
آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #انقلاب_اسلامی #جهاد_تبیین
🆔 @Smh_Doaei
✍احسنت بر این قلم
🌹به عضویت شما افتخار میکنیم 👈https://eitaa.com/mohsendoa
🔰 مدالآوران میدان محبت
✍️ سید محمدحسین دعائی
شنیدهای میگویند برای بعضی چیزها نمیشود قیمت گذاشت؟
مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد.
حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد.
واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدالآوران المپیادهای علمی» انجامش نمیدادند.
آری؛ در زمانهای که بعضیها برای رسیدن به امثال این مدالها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوانهای بامعرفت، آنها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند.
اما چرا؟
پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و میخواهند لذت بیشتری را تجربه کنند.
بهدستآوردن مدال، بهگردنآویختن مدال، نگهداشتن مدال و نمایشدادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است.
جوانان مدالآور، قبل از آنکه «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دلهایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتیتر شدهاند.
بهقول خواجۀ شیراز:
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
دانشآموزان نخبۀ این کشور مدالهایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند.
آنها میخواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم میدانستند چه لذتی در آن است، بهخاطر آن دست از سلطنت خود میکشیدند.
وه که چه معاملۀ پُرسودی ...
مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند.
مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهمتر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند.
تازه ... همان مدالها را هم از دست ندادند:
«مدالها را از شما فرزندانم قبول میکنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. بنابراین مدالها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمیگردانم.»
بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همهاش سود است.
هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدالهایشان رسیدند؛ مدالهایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیدهاند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند.
آری؛ مدالآوران دلدادۀ ما ثابت کردند میتوان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد.
آنها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم میدانند که او به این مدالها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آنقدر برایش بیارزش است که نه آویختهبودنش را متوجه میشود، نه افتادنش را.
آنها میخواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند.
البته این را هم میدانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمماند که آن را نیز برطرف کنند.
آنها میدانند خوشحالی او وقتی کامل میشود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیسجمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند.
آنها میدانند که او برای شکلگیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدالهایشان ـ گنجهای اصلی این کشورند؛ همانهایی که میتوانند تاریخ را عوض کنند.
راستی!
او ـ همان رهبر محبوب جوانهای دانشمند و عاشقپیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی.
او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایهاش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم.
پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش میکنیم.
📌 منتشرشده در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=45020
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #جوان #عشق #لذت_برتر
🆔 @Smh_Doaei
🔰 دو پرده از پیامبر کربلا
۱. اگر امام حسین علیه السلام، در جمع جوانمردان آزاده، در کنار قمر بنیهاشم و با دستی باز ــ که شاید بر قبضۀ شمشیر هم بود ــ به حُر فرمود: «أ فبالموت تُخوّفنی؟» یا «مرحبا بالقتل فی سبیل الله» امام سجاد علیه السلام هم در جمع زنان و دختران اسیر، در کنار زینب کبری و البته با دستی بسته، خطاب به ابنزیاد فرمود: «أ بالقتل تُهدّدنی؟ أ ما علمت أن القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؟»
و اینگونه بود که منطق #مرگآگاهی و #شهادتطلبی در تاریخ جاری شد.
۲. اگر قمربنیهاشم، در آن لحظات آخر، به سیدالشهداء سلام الله علیه عرض کرد: «قد ضاق صدری و سئمتُ من الحیاة و اُرید أن اَطلب ثاری من هؤلاء المنافقین»، امام سجاد علیه السلام هم با وجود مریضی و ضعف شدید، به زینب کبری سلام الله علیها فرمود: عمه جان! به من شمشیری بده تا از فرزند رسول خدا دفاع کنم؛ چراکه: «لا خیر فی الحیاة بعده».
و اینگونه بود که منطق #غیرت و #جهاد سامان یافت.
🏷 #نوشتار #یادداشت #امام_سجاد
🆔 @Smh_Doaei
🔰 «عرفان» با طعمِ «زندگی»
▪️ مروری بر مجموعه آثارِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه»، بهمناسبت سالگرد رحلت آن عالم ربانی
✍️ سید محمدحسین دعائی
در ذهن بسیاری از عموم مردم و حتی خواص، «عرفان و سیر و سلوک» مساوی است با: ریاضتهای عجیب و غریب، عمل به آداب و مناسک غیرمتعارف، برخورداری از زندگی و زیّ درویشی، عدم پایبندی به ظواهر عرفی و شرعی، بیخبری از عالم و آدم، حملههای مداوم به پای چوبین استدلالیان، بیبهرهبودن از مهارتها و تخصصهای علمی، فرار از اجتماع و فعالیتهای اجتماعی، مخالفت با امر سیاست و حکومتداری و بسیاری از مطالب نامطلوب دیگری که در یک مطلب خلاصه میشوند: پرتبودن از زندگی و واقعیتهای آن!
اما آیا بهراستی میتوان همۀ آنچه که عرفان و معنویت خوانده میشود را با یک چوب راند؟ آیا در میان این شلوغبازارِ مملو از غل و غش و دغل، هیچ بساط قابلاعتمادی پیدا نمیشود؟ آیا نمیتوان عرفان اصیل و نابی را یافت که کام تشنۀ بشریت امروز را سیراب کرده و او را از سرگردانی در بیابان آخرالزمان نجات دهد؟
بهشهادت بسیاری از بزرگان مورد اعتماد و بر اساس مشاهدات و تجربیات مکرر، مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه یکی از معدود عالمان و عارفانی هستند که توانستهاند سیر و سلوک را با تکیه بر آموزههای اسلام ناب، از «زاویهها و سجادهها» به «خانهها و خیابانها» سرایت داده و علیرغم همۀ تهمتها و شبهات، کارآمدی عرفان ناب شیعی در تمامی عرصههای زندگی امروز را اثبات کنند.
اگر میخواهید به بررسی صحت و سقم این ادعا بپردازید، شما را دعوت میکنیم به مطالعۀ مجموعه آثار این عالم و عارف بزرگوار که در خلال منظومۀ منسجمی از عناوین و موضوعات، سفرهای رنگین از مباحث مختلف اعتقادی، حکمی، عرفانی، اخلاقی، تفسیری، فقهی و تاریخی را برای طیف متنوعی از مخاطبان گسترده است.
▪️ «شرح پیچیدهترین مطالب فلسفی و عرفانی مطرح در مکاتبات مرحوم سید احمد کربلایی و محقق اصفهانی»
▪️ «تبیین ساده و شیوای مراحل سیر و سلوک و عوالم پس از مرگ»
▪️ «گزارش دقیق خاطرات، حالات و جزئیات زندگی مرحوم حداد و علامۀ طباطبائی»
▪️ «نقل بخشهایی شنیدهنشده از تاریخ انقلاب اسلامی و ارائۀ تقریری نوآورانه از نظریۀ سیاسی اسلام»
▪️ «نقد و اصلاح پیشنویس قانون اساسی ایران»
▪️ «تبیین خطاهای روشی و محتوایی موجود در مقالۀ قبض و بسط تئوریک شریعت»
▪️ «تشریح مبنای تقویم اسلامی و نظام حقوق زن در اسلام»
▪️ و «تبیین نگاه تمدنی دین به مسئلۀ جمعیت و پشتپردۀ طرح کاهش موالید»،
برخی از مطالب جذابی است که در این مجموعه به چشم میخورد.
همچنین مواردی مانند:
▪️ تبیین عرفان برخاسته از قرآن و برهان
▪️ عرضۀ دورۀ نسبتا کاملی از مباحث بنیادین اعتقادی و کلامی
▪️ تعریف کاربردی سبک زندگی اسلامی
▪️ شرح علمی و عملی روش اسلامشناسی و تولید علم دینی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی
▪️ گشودن باب معرفی عرفاء و شرححالنویسی از بزرگان عرصۀ معنویت در عصر حاضر
▪️ نشر عصارۀ مکتب عرفانی نجف
▪️ تبیین الگوی زیست اجتهادی در پرتو اطاعت و حمایت از ولی فقیه
▪️ نقد عالمانۀ مشاهیر و مشهورات
▪️ تشریح نقشۀ راه دشمن در حوزههایی همچون: فرهنگ، زبان، نمادها، آداب و رسوم اجتماعی و ...
▪️ همراه با ارائۀ راهبردها و راهکارهای مقابله با آن
نیز برخی از مهمترین نمایههایی است که میتوان برای مطالب موجود در کتابهای مرحوم علامۀ طهرانی انتخاب کرد.
تأثیرپذیری از لحن صادقانه و قلم حقیقتمحور این عارفِ مجتهد، انقلابی، بصیر، زمانشناس، آیندهنگر و آیندهنگار، تجربۀ مشترک اغلب کسانی است که دقائقی را میهمان آثار او بودهاند. این شما و این تجربۀ «عرفان با طعم زندگی» در بزم «دورۀ علوم و معارف اسلام».
ضمنا اگر میخواهید با زندگی و سیرۀ این شخصیت بزرگ آشنا شوید، مطالعۀ کتاب «آیت نور» و مجموعۀ سهجلدی «نور مجرد» را به شما پیشنهاد میکنیم؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر حکیم و فرزانۀ انقلاب، «از جمله فرزانگان معدودى بودند كه مراتب برجستۀ علمى را با درجات والاى معنويت و سلوک، توأما دارا بودند و در كنار فقاهت فنى و اجتهادى، به فقه الله الأكبر نيز كه از مقولۀ شهود و محصول تجربۀ حسى و مجاهدت معنوى است نائل گشته بودند.»
📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44087
🏷 #نوشتار #یادداشت #علامه_طهرانی #عرفان_شیعی_فقاهتی
🆔 @Smh_Doaei
🔰 به حُسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد ...
▪️ روایتی کوتاه از نگاه رهبر معظم انقلاب به علامۀ طباطبائی
✍️ سید محمدحسین دعائی
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نه فقط از جایگاه ممتاز این عالم ربانی در نگاه ایشان حکایت داشت، بلکه یک شاهکار تمامعیار در حوزۀ شخصیتنگاری بود؛ توصیفی جامع، مفید، روان، جذاب و در عین حال کوتاه که برای الگوسازی از آن قلۀ تهذیب، سرمایهسازی کرد:
۱. بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نتیجۀ الهام الهی، کاری بزرگ و نیاز روز جامعه است.
۲. علامۀ طباطبائی، مردی بزرگ، شخصیتی تاریخی، پدیدهای کمنظیر در طول قرنها و دارای مجموعهای از فضائل ممتاز انسانی، مثل: علم، پارسایی و پرهیزکاری، ملکات اخلاقی، ذوق، هنر، صفا، وفا و رفاقت است.
۳. علامۀ طباطبائی در عرصۀ علم، دارای چهار ویژگی اساسی است:
یک. وسعت و تنوع دانشی: علامه از علوم وسیع و متنوعی مثل: فقه، اصول، فلسفه، عرفان نظری، هیئت، ریاضیات، تفسیر و علوم قرآنی، ادبیات و انساب بهرهمند بوده است.
دو. عمق علمی و فکری: علامه یک اصولی صاحبمبنا، یک فیلسوف نوآور و یک مفسر شگفتیساز است.
سه. شاگردپروری: علامه یک استاد فیلسوفساز و در عین حال، مربی افراد نقشآفرین در انقلاب اسلامی و برخی از شهدای بهنام این کشور است.
چهار. شهرت تألیفی: علامه دارای آثار علمی متعددی است که در همان زمان حیاتشان در اختیار جامعه قرار گرفتند.
۴. علامۀ طباطبائی، مفسری بینظیر، احیاءگر فلسفه و پشتیبان فکری انقلاب اسلامی بود.
۵. علامۀ طباطبائی در پارسایی، پرهیزکاری، تعبد و ارادت به اهل بیت، یک شخصیت فوق العاده بود.
۶. علامۀ طباطبائی در کنار همۀ این فضائل، از دو خصوصیت برجسته و جذاب برخوردار بودهاند که باید بهطور خاص از آنها الگو گرفت:
یک. انجام یک جهاد فکری کمنظیر در بحبوحهی تهاجم اندیشههای وارداتی و شبههآفرینیها از طریق ایجاد یک پایگاه فکری مستحکم و تهاجمی برای پُرکردن خلأها
دو. عدم اکتفاء به زایش فکری و تلاش برای متحققشدن به معارف توحیدی و مفاهیم عرشی در نفس و قلب خود
۷. تفسیر المیزان علامۀ طباطبائی، در عین اشتمال بر نکات دقیق و عمیق معارفی، سرشار از مطالب سیاسی و اجتماعی است که علاوه بر جدیدبودن در دورۀ خود، پاسخگوی مسائل امروز جامعه نیز هست.
۸. علامۀ طباطبائی با عمل به دانستههای خود، با تربیت خود و با بالابردن خود در مدارج عالی انسانی و معرفتی، به جایی رسید که در عین بودن با مردم، با خدا بود. دوری از تظاهر، تواضع فوقالعاده، بیهوائی، حلم، برخورد نرم و گذشت از افراد اهل محاجه و مخاصمه، برخی از ثمرات اخلاقی این حرکت سلوکی در وجود علامه بود. ایشان مصداق این آیۀ شریفه است: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُه.
۹. علامۀ طباطبائی در عین برخورداری از خصوصیّات برجستۀ علمی و معنوی و در عین تحفظ بر سکوت در جلسات عمومی یا درسی، یک انسان دلنشین، دلچسب، خوشمجلس، خوشصحبت، خوشتعریف، شیرینزبان، گرم و گیرا در فضای رفاقت و انس ایمانی بود.
۱۰. علامۀ طباطبائی ذوق شعری و ادبی قابلتوجهی داشت.
۱۱. علامۀ طباطبائی شخصیت جامعی است که باید قدردان او بود، باید از او درس گرفت، باید او را بزرگ داشت و باید جامعه را با او آشنا کرد.
۱۲. علامۀ طباطبائی امروز بهمراتب از زمان حیاتش شناختهشدهتر است و در آینده نیز بیشتر شناخته خواهد شد، ان شاء الله.
🏷 #نوشتار #یادداشت #رهبر_معظم_انقلاب #علامه_طباطبائی
🆔 @Smh_Doaei
🔰 بازتاب منشور روحانیت در قاب تلویزیون
▪️ نیمنگاهی به سریال «سرزمین مادری»
✍️ سید محمدحسین دعائی
فصل دوم سریال موفق «سرزمین مادری» هم به پایان رسید؛ سریالی پُرمضمون و خوشساخت که نه بهدرستی دیده شد، نه ضریب رسانهای پیدا کرد و نه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در همین رابطه به چند نکته اشاره میکنم:
🔸 از توفیقات «سرزمین مادری» در عرصۀ کارگردانی، انتخاب بازیگر، چهرهپردازی و طراحی صحنه که بگذریم، باید بر این نکته تأکید کرد که این سریال، بدون فروغلتیدن در ورطۀ نمادزدگی، دلالتهای نمادین فراوانی داشت. یعنی در ضمن برخورداری از یک داستان جذاب و بهدنبال یک شخصیتپردازی قوی، توانست حجم قابلتوجهی از مطالب را نیز با نمادسازیهای زیرکانه و ظریفانۀ خود به مخاطب منتقل کند:
▪️ شخصیت اصلی داستان ـ یعنی «رهی» ـ در واقع نماینده شخصیت سیال و ممتد جامعۀ ایرانی در طول تاریخ ـ خصوصا دوران معاصر ـ است: یتیم، مظلوم، مهربان، متشخص، معنویتگرا، هوشمند، هنردوست، جسور، پویا، خستگیناپذیر، آرمانخواه، عدالتطلب، حقجو و ظلمستیز. بهعلاوه آنکه انتخاب نام «رهی» ـ بهمعنای راهرو، آزادشده یا هواخواه ـ برای این شخصیت را هم میتوان در همین راستا تحلیل کرد.
▪️ حضور «رهی» در میان «بهادریها» ـ بهعنوان یک خانوادۀ امروزی، با سبک زندگی مدرن ـ ، ارتباط او با «پروانه» و در نهایت دلکندنش از این فضا، میتواند استعارهای از نسبت جامعۀ سنتی ایران با عالم تجدد باشد.
▪️ همچنانکه حملۀ نیروهای ساواک ـ بعد از ماجراهای پانزده خرداد ـ به منزل «رهی»، دستگیری او و سقطشدن فرزندش نیز پرداختی نمادین از افول موقت نهضت و به ثمر نرسیدن تلاشهای انقلابیون در آن مقطع زمانی است.
🔸 یکی دیگر از وجوه مثبت سریال «سرزمین مادری»، تبیین هنرمندانۀ بخشهایی از تاریخ معاصر ایران است؛ همان امر مهم و در عین حال مهجوری که اساسیترین سلاح جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب در نبرد جاری این روزها، یعنی نبرد روایتهاست. برخی از واقعیتهای تاریخی روایتشده در این سریال از این قرارند:
▪️ فراز و فرود مبارزات مردم ایران بر ضد سلطنت پهلوی
▪️ دستهبندیهای سیاسی قبل از انقلاب
▪️ فساد درباریان، خصوصا اشرف
▪️ نفوذ بهائیان در دستگاه حاکم
▪️ جنایات ساواک
▪️ فقر عمومی و شکاف طبقاتی
▪️ ناکامی گروههای غیردینی ـ مثل حزب توده و ملیگراها ـ در مواجهه با رژیم
▪️ نقش عالمان دینی ـ مثل آیة الله کاشانی، شهید نواب صفوی و امام ـ در پیشبرد مبارزات
🔸 به نظر نگارنده بدیعترین ویژگی سریال «سرزمین مادری» آن بود که توانست برای نخستینبار، به یکی از مهمترین دغدغههای «امام خمینی رضوان الله علیه» ضریب رسانهای داده و آن را با زبان هنر تبیین کند؛ همان دغدغهای که بهطور مشخص و شفاف، در «منشور روحانیت» به آن پرداخته شده: «جریانشناسی سکولاریسم مذهبی» با تمرکز بر «انجمن حجتیه» و «گروه موسوم به ولایتیها»؛ انجمن و گروهی که هم قبل از پیروزی انقلاب، یکی از مهمترین موانع پیشرفت نهضت بوده و هم بعد از پیروزی انقلاب، دست از مقابله با حرکت امام و مهمترین مبنای آن، یعنی «اسلام سیاسی» برنداشتند. برخی از ویژگیهای این طیف که سریال «سرزمین مادری» توانسته آنها را به تصویر بکشد، از این قرارند:
▪️ اعتقاد به جدایی دین از سیاست
▪️ تحریف آموزۀ مهدویت و انتظار
▪️ سادهاندیشی و ظاهربینی
▪️ تموّل مالی و رفاهزدگی
▪️ عافیتطلبی و دنیادوستی
▪️ تحجر، تقدسمئابی، قشریگرایی و تمرکز کور بر ظواهری مثل: تلاوت قرآن، ذکرگفتن، روضهخوانی، ترک غیبت، حفظ حجاب و ...
▪️ حمله به امام با بهانههایی مثل: ایجاد آشوب در جامعه، به خیابانکشیدن مردم و به هدر دادن خون آنها
▪️ معرفی امام بهعنوان یک عالم تکرو و انکار حمایت دیگر علماء از جریان مبارزات
▪️ سکوت در برابر نفوذ بهائیت، در عین ادعای مبارزه با آن
▪️ همکاری با ساواک
▪️ و مخالفت با فلسفه و عرفان
🔸 آری؛ همچنانکه امام بزرگوار ـ بهشکل مکرر ـ نسبت به خیانتها و خطرات بالفعل و بالقوه این جریان هشدار داده و همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها از تهدید بزرگ «سکولاریسم مذهبی» ـ در حوزهها و هیئات ـ یا شکلگیری آنتیتز انقلاب در قم سخن گفتهاند، لازم است که مدیران حوزوی نیز به این مسئله و نحوۀ مقابله با آن توجه ویژهای داشته و برای آگاهسازی طلاب جوان در این عرصه، اقدام مؤثری انجام دهند؛ اقدامی که شاید بتوان از تبدیل «منشور روحانیت» به یک متن درسی و قراردادن آن در برنامۀ آموزشی حوزههای علمیه، بهعنوان یکی از مهمترین مصادیق آن نام برد.
🔸 بهعلاوه آنکه باید خطشکنی سریال «سرزمین مادری» در کشیدن نقاب از چهرۀ جریانهای مذهبی مخالف انقلاب را به فال نیک گرفته و همۀ زمینههای لازم برای تداوم، توسعه و توفیق این جهاد رسانهای را فراهم آورد.
🏷 #نوشتار #یادداشت #سرزمین_مادری #منشور_روحانیت #سکولاریسم
🆔 @Smh_Doaei
🔰 جریانشناسی «سکولاریسم مذهبی» در «منشور روحانیت»
🔸 دو راه استکبار ـ بهدنبال یأس از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها ـ برای ضربهزدن به این نهاد مهم:
▪️ ارعاب و زور
▪️ خدعه و نفوذ
🔸 تمرکز استکبار بر «نفوذ» در پی از کار افتادن حربۀ ارعاب و تهدید در قرن معاصر
🔸 اولین حركت دشمن برای نفوذ به نهاد روحانیت: القای شعار جدایی دین از سیاست و جاانداختن آن در جامعه
🔸 بارزترین نتیجۀ این حرکت: شکلگیری طیفی از مذهبیهای سکولار و مخالف با اسلام سیاسی
🔸 مهمترین مصادیق این طیف: انجمن حجتیه و گروه موسوم به ولایتیها
🔸 تعابیر و توصیفات امام دربارۀ این طیف:
▪️ روحانیون ناآگاه و بازیخورده
▪️ مقدسنماهای متحجر، بیشعور و واپسگرا
▪️ مقدسین نافهم و سادهلوحان بیسواد
▪️ روحانینماها و مقدسمئابها
🔸 جملات عجیب و دردناک امام دربارۀ آسیبها و خیانتهای انجمنیها و ولایتیها:
▪️ آنقدر كه اسلام از مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگری نخورده است.
▪️ خوندلی كه پدر پیرتان از متحجران خورده است، هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.
▪️ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، بهمراتب كاریتر از اغیار بوده و هست.
▪️ در ۱۵ خرداد ۴۲ گلولۀ حیله، مقدسمئابی، تحجر، زخم زبان و نفاق، هزاربار بیشتر از باروت سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید.
🔸 مهمترین شاخصههای انجمنیها و ولایتیها در مقابله با نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام:
▪️ منحصردانستن فقاهت به احكام فردی و عبادی و ممنوعدانستن دخالت در سیاست برای فقیه
▪️ فضیلتدانستن حماقت روحانی در معاشرت با مردم و معرفی آن بهعنوان ملاک احترام و تکریم
▪️ مخالفت با مبارزه بهخاطر شیعهبودن شاه
▪️ حرامدانستن همهچیز، کفردانستن یادگیری زبان خارجی و گناهشمردن تعلیم فلسفه و عرفان و نجسدانستن اهل آن
▪️ هموارسازی مسیر آمریكا و پهلوی برای کندن ریشهی دیانت و اسلام
▪️ متهمکردن نیروهای مؤمن انقلابی به: بینمازی، كمونیسم، وابستگی به انگلیس، آمریكا و روسیه، التقاط، حلالكردن حرامها و حرامكردن حلالها، حلالکردن قمار و موسیقی، كشتن زنان آبستن، تحریم نبرد با دشمنان خدا، بهسخرهگرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و كنایهها نسبت به مشروعیت نظام
🔸 مهمترین گزارههای انجمنیها و ولایتیها در مخالفت با مبارزه:
▪️ شاه سایۀ خداست.
▪️ با گوشت و پوست نمیتوان در مقابل توپ و تانک ایستاد.
▪️ ما مكلف به جهاد و مبارزه نیستیم.
▪️ جواب خون مقتولین را چه كسی میدهد؟
▪️ حكومت قبل از ظهور امام زمان علیه السلام باطل است.
🔸 نتیجه قهری تداوم نگاه این طیف در حوزهها: تبدیل وضع آن به وضع كلیساهای قرون وسطی
🔸 مهمترین تناقضهای فکری و رفتاری انجمنیها و ولایتیها:
▪️ دیروز در سیاست دخالت نمیکردند؛ اما امروز تا مرز براندازی نظام و کودتا جلو رفتهاند.
▪️ دیروز سر به آستانۀ دربار میساییدند؛ اما امروز به روحانیون عزیز و شریف انقلابی تهمت وهابیگری و بدتر از آن میزنند.
▪️ دیروز میگفتند مبارزه با شاه حرام است؛ اما امروز میگویند مسئولین نظام كمونیست شدهاند.
▪️ دیروز هرگونه فساد و فحشا را برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه راهگشا میدانستند؛ اما امروز از اینكه در گوشهای خلاف شرعی كه هرگز خواست مسئولین نیست رخ میدهد، فریاد وااسلاما سر میدهند.
▪️ دیروز مبارزه را تحریم کرده و به نفع شاه اقدام میکردند؛ اما امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند.
▪️ دیروز با سكوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته و پشت پیامبر و اهل بیت را شكستند؛ اما امروز خود را بانی و وارث ولایت معرفی کرده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند.
🔸 تأکید امام بر تداوم سکولاریسم مذهبی در جامعه:
▪️ هنوز این تفکر در حوزهها وجود دارد و باید مراقب بود كه اندیشۀ جدایی دین از سیاست از اهل جمود به طلاب جوان سرایت نكند.
▪️ طلاب جوان باید بدانند كه پروندۀ تفكر این گروه همچنان باز است و فقط شیوۀ مقدسمئابی و دینفروشی عوض شده است.
🔸 مهمترین الزامات مراقبت از انقلاب در مواجهه با سکولاریسم مذهبی:
▪️ حفظ اتحاد و الفت در بین روحانیت انقلابی بهعنوان یک وظیفهی شرعی و الهی
▪️ صرفنظر از تصورات و ایدههای شخصی و نادیدهگرفتن اختلافسلیقهها، اختلافبرداشتها و حتی ضعفمدیریتها
▪️ اولویتدادن به مقابله با ابرقدرتها بهعنوان سرچشمۀ همۀ مشکلات و نارساییها
▪️ مراقبت از افکار عمومی جامعه با انتخاب تعبیر و لحن صحیح
▪️ خودداری از بیاعتبارکردن مسئولان نظام و جلوگیری از ورود بیتفاوتها و بیدردها به صحنۀ انقلاب
▪️ بصیرت نسبت به حقیقت انقلاب و واقعیت کارنامۀ آن
🏷 #نوشتار #تلخیص #منشور_روحانیت #سکولاریسم
🆔 @Smh_Doaei