#شب_هفدهم_مهمانی__خدا
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه نگفته داری
وای ...
سلام خانوم ایها الصدیقه الشهیده
ای نوه مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد حرم رقیه است
صورت زائرت اینجا خیس بارونه
در و دیوار حرم میخونه
دختر شاه کجا ویرونه
وای ...
سلام خانوم
شرمندتم تو روضه هات نمردم
ولی برات همیشه غصه خوردم
ای بی کفن برات کفن آوردم
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد حرم رقیه است
شنیدم که اربعین جا موندی دلگیرم
من به جای تو زیارت میرم
یا رقیه میگم و میمیرم
وای ...
بسوز ای
دل جونی نمونده به تن رقیه
آتیش گرفته دامن رقیه
تفریحشونه زدن رقیه
همین جا بود
تو بغل رباب سیلی خوردی
حتی میون خواب سیلی خوردی
تو مجلس شراب سیلی خوردی
شاعر:#پاشازاده
https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
متن اشعار کربلایی محسن محمدی پناه
#شب_هفدهم_مهمانی__خدا #زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #کربلایی_محسن_محمدی_پناه هر جا که به پرچم
#شب_هفدهم_مهمانی__خدا
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
آروم آروم از طبق بیا کنارم
سر رو سرت بذارم حرف نگفته دارم
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسمت رو که میبردم فقط کتک میخوردم
شاعر: #محمد_اسداللهی
https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
نبودی و سراغ تو خیلی زیاد گرفتم
حالا که پیشم هستی یه شعر برات بخونم که تازه یاد گرفتم
دویدم و دویدم تا به قافله رسیدم
آدم بدی رو دیدم حرفای بدی شنیدم
به یاد اون شب رو خاکا یه نقاشی کشیدم
نه گوشواره کشیدم نه گهواره کشیدم خودم رو پیاده ، زجر و سواره کشیدم
او میکشید و مو میکشید
من رو از این سو به آن سو میکشید
بابا حسین جان
__________
میخوام بگم یه حرفی که دلت رو
میسوزونه
شبا رباب به جای علی میاد برای من لالایی میخونه
میگه لالا لالایی بخواب که میاد بابایی
من میگم که پیش مایی اون میگه پیش خدایی
ولی من که خوب میدونم تو روز و شب کجایی
یا روی نیزههایی یا زیر دست و پایی
یا توی تنور خولی یا توی تشت طلایی
تو چوب خوردی من چوب خوردم
جای غذا من تازیانه خوب خوردم
بابا حسین جان
__________
میخوام بهت بگم چرا قدش کمونه عمه
بزار که از یه غصه بگم به جای قصه اما ندونه عمه
زینب قد خمیده هی دویده و دویده
خارو از تو پام کشیده ،خیلی جونمو خریده
نمیدونم چی شنیده نمیدونم چی دیده
اشک عموم و دیده،سوختن موم و دیده
توی دست دختر زجر،النگوم و دیده
عمه سرش سوخت بال و پرش سوخت
شام غریبان توی آتیش معجرش سوخت
بابا حسین جان
شاعر #عباس_قانعی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_بیست_و_سوم_مهمانی_خدا
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی
معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی
آخه تو که پا نداری چجوری اومدی
پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش
خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش
بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق
کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق
وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی
خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی
بابای مظلوم من
______________
مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو
تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو
دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو
بهم بگو کجا رفتی تو این شبا
خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا
قصه ی کوچه ها خیلی مفصله
هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله
نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو
هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو
بابای مظلوم من
_______________
محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو
از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو
راستی بابا چرا باهات نیومده عمو
خبر داره شده سیلی نوازشم
می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم
خبر داره عمو که گریه کارمِه
نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
یه سر بزن به دخترت
سر گذشت مادرت شده تکرار
غروب روز عاشورا شدم بیدار
دیدم صدای داد میاد
خواهرم کمک میخواد زیر مرکب
منو بیرون کشید از شعله ها زینب
شنیدم ساربان انگشتر و برد
دیدم خولی سراسیمه سرو برد
تموم شد نبش قبر علی اصغر
نشد راضی اومد گهواره رو برد۲
آه زدنم تو همه ی راه زدنم
ماهه روی نیزه ببین که منو یه ماه زدنم
__________________
چه سخته بی تو زندگی
مردم از گرسنگی بدون تو
نفس نداره دیگه روضه خون تو
خسته ام از این و اون
من به جای خونمون تو خرابم
شبا از شدت سرما نمیخوابم
یتیمی درد بی درمون یتیمی
نبودی حرمت ما رو شکستن
با چادری که بردن از رقیه
سر عباس و روی نیزه بستن۲
بد زدنم نبودی چقد زدنم
مادر تو شاهده که منو با لگد زدنم
_________________
امون از این مصیبتا
نیست غمم یکی دوتا بیشماره
منو سیلی زجر آروم نمیذاره
الامان و الامان
کاش نبینی که الان ما کجاییم
میون بازاره برده فروشاییم
سه غم اومد به جونم هر سه یکبار
یتیمی و اسیری و غم یار
میفتم وقتی که از روی ناقه
رو نی میبنده چشماشو علمدار۲
هی زدنم میدونی تا کی زدنم
گفتم نزن چوب به لبش تو مجلس می زدنم
شاعر:
#سعید_پاشازاده
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
کربلای همه دستته خانوم سه ساله
دلِ دیوونه پابستته خانوم سه ساله
(هستیِ عالم از هستته (خانوم سه ساله) 3
ایمانم رقیه، جانانم رقیه
ای عشق علمدار، عمّه جانم رقیه
_____________
گنبدت عین ماه روشنه خانوم سه ساله
حرمت آرزوی منه خانوم سه ساله
نبضم از عشق تو میزنه (خانوم سه ساله) 3
تو دنیامو دادی، کربلامو دادی
کارم که گره خورد، هر چی میخوام رو دادی
_______________
پای عشق تو من سر میدم خانوم سه ساله
پای تو خون حنجر میدم خانوم سه ساله
دلمو تا حرم پر میدم (خانوم سه ساله) 3
ای عشق زلالم، با تو خوبه حالم
سر میشه به یادت، هفته و ماه و سالم
______________
به باباییت بگو کارمو خانوم سه ساله
بگو خیلی دوست دارمو خانوم سه ساله
تو میدونی فقط چارمو (خانوم سه ساله) 3
بانوی بهاری، عشق موندگاری
اسم رمز فتح دل اربابو داری
_______________
نوهی حضرت مادری خانوم سه ساله
میدونم نوکرو میخری خانوم سه ساله
اربعین کربلا میبری (خانوم سه ساله) 3
ای ماه شب تار، محشر میشه انگار
وقتی که میخندی، روی دوش علمدار
ایمانم رقیه، جانانم رقیه
ای عشق علمدار، عمّه جانم رقیه
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1